#داستان_آموزنده
🔆اجبار محتكر به فروختن متاع
عصر رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) بود، يك سال قحطى و خشكسالى سراسر حجاز را فرا گرفت ، گندم و جو كمياب شد، جمعى از مسلمين به حضور رسول خدا (ص ) آمده و عرض كردند: اى رسول خدا (ص ) غذا ناياب شده و گندم و جو وجود ندارد، فقط در نزد فلان كس مقدارى از گندم و جو يافت مى شود.
رسول خدا جمعّيت را جمع كرد و براى آنها سخنرانى نمود.
در اين ميان به همان كسى كه گفته شده بود داراى مقدارى جو و گندم است ، خطاب كرده و فرمود: اى فلانى مسلمين مى گويند طعام ناياب شده ، جز مقدارى كه در نزد تو وجود دارد، آن طعام را از محل مخفى خود بيرون بياور و بفروش ، و آن را نزد خود حبس نكن .
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: احتكار، هنگام فراوانى نعمت به مقدار چهل روز است و به هنگام سختى و كمبود، سه روز است ، زيادتر از آن اگر كسى احتكار نمايد، ملعون است .
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 گواهی حجرالاسود
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻯ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﺎ ﺑﺎ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺍﻭّﻟﻴﻦ ﺣﺠّﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻠﺎﻓﺘﺶ ﻛﺮﺩ، ﺣﺞّ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ. ﭼﻮﻥ ﻋﻤﺮ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﺴﺠﺪﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﺣﺠﺮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺣﻘﺎً ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﻰ ﺑﻴﺶ ﻧﻴﺴﺘﻰ! ﻧﻪ ﻧﻔﻌﻰ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺿﺮﺭﻯ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻧﻤﻰ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻮﺳﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻰ ﻣﺎﻟﺪ، ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺑﻮﺳﻴﺪﻡ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻤﻰ ﺯﺩﻡ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﺎ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﻋﻤﺮ! ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻧﻔﻊ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺿﺮﺭ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «ﻭ ﻳﺎﺩ ﺑﻴﺎﻭﺭ ﺍﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺫﺭّﻳﻪ ﺑﻨﻰ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺘﻢ؟ ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭﻯ! » ﻭ ﭼﻮﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮﺣﻴﺪ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻭ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﺰّﺕ ﻭ ﺟﻠﺎﻟﺖ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﭘﻮﺳﺖ ﻧﺎﺯﻛﻰ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ (ﺣﺠﺮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ) ﺧﻮﺭﺍﻧﻴﺪ. ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ ﺍﻯ ﻋﻤﺮ! ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ ﺳﻴﺎﻩ، ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻳﻚ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﻭ ﻟﺐ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﮔﻮﺍﻫﻰ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﻫﺎ ﻭ ﺁﻣﺪﻥ ﻫﺎﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺪﻳﻦ ﺟﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍﻯ- ﻋﺰّﻭﺟﻞّ- ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻜﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﺍﺑﺎﺍﻟﺤﺴﻦ! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﻰ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﮕﺬﺍﺭﺩ.
ﻣﻌﺎﺩ ﺷﻨﺎﺳﻰ، ﺝ 7، ﺹ 25 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 8 ﻭ ﺹ 298
.ﻣﻌﺎﺩ ﻣﻌﺎﺩ ﺷﻨﺎﺳﻰ، ﺝ 7، ﺹ 25 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 8 ﻭ ﺹ 298.ﻪ180
داستان ها و حکایت های حج
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
📚داستان بیت المقدس یا مسجد الاقصی
یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست .
خداوند متعال به داود (ع) فرمود که در روی زمین خانه ای برای من بساز. داود پیش از آنکه برای خدا خانه ای بسازد برای خود خانه ای ساخت. خداوند فرمود: ای داود، آیا خانه ی خود را پیش از خانه من ساختی؟! داود گفت: آری چنین است. چه در قضاء حکمی که راندی گفتی ملکی نصیب من شود. سپس داود ساختن آن خانه آغاز کرد. وقتی که دیوارها تمام شد دو سوم آن خانه فروریخت. پس داود به خدا شکایت برد. خدا وحی کرد که تو را نسزد که خانه ای برای من بسازی. داود عرض کرد: پروردگارا بهر چه نسازم؟ فرمود: از آنرو که خونها ریخته ای. داود گفت: پروردگارا مگر آن خونها را در راه عشق تو نریخته امُ فرمود: آری، اما آنان بندگان من بودند و من با آنان به مهربانی و شفقت رفتار می کردم. این سخن بر داود گران آمد و غمین شد. خدا به او وحی کرد غم مدار که مقدر سازم که آن خانه به دست فرزندت سلیمان به سامان آید. آنگاه که داود رحلت کرد سلیمان بنای آن خانه آغاز نمود. از عجایب آن بنا این بود که در هنگام ساختش نه صدای چکش شنیده می شد و نه صدای تبر و نه هیچ ابزارو آلت آهنین.
معبد بیت المقدس و یا مسجد الاقصی در ابتدا به روزگار صابئیان پرستشگاه ستاره زهره بود و پیروان این آیین هدایایی برابر صخره ی مقدس این معبد می نهادند. وقتی این معبد به تصرف بنی اسرائیل درآمد آن صخره را قبله گاه خود کردند.
چندی بعد به امر الهی، موسی (ع) مامور شد که سرزمین بیت المقدس را فتح کند، از اینرو قوم بنی اسرائیل را بدان مقصد حرکت داد و چون به بیابان تیه ( به فتحه ت و ساکن ی) رسیدند در آنجا اقامت کردند و موسی (ع) طبق دستور وحی، قبه ای از چوب اقاقیا ساخت و آنرا در میان خیمه گاه خود نصب کرد و همگان بدان سو نماز می خواندند و چون در روزگاران بعدی، حکومت و نبوت به حضرت داود (ع) رسید آن قبه را به بیت المقدس منتقل کرد و آنرا بر صخره ای بنهاد. داود (ع) تصمیم گرفت معبدی روی آن صخره برپا دارد ولی توفیق نیافت اما فرزند و جانشین او یعنی حضرت سلیمان(ع) آن معبد را بنا کرد و این در حالی بود که پانصد سال از وفات موسی(ع) می گذشت،
تا اینکه چند قرن بعد بخت النصر، پادشاه بابل آمد و آنجا را ویران ساخت و بنی اسرائیل را آواره کرد، چون بنی اسرائیل با حمایت شاه ایران، کوروش به موطنشان بازگشتند به ت بنای آن همت گماشتند. بعدها در جنگهای سه گانه ایران و روم و یونان این معبد دست به دست می گشت و چون دوباره بنی اسرائیل نیرومند شدند در عهد حکومت هیرودیس آن بنا دیگربار ساخته شد، اما مجددا در سال 70 میلادی به دست تیتوس رومی ویران شد و او دستور داد که بر ویرانه آن معبد، مزرعه ای برپا دارند. هلن مسیحی ( مادر قسطنطین) بقایای آن معبد را ویران کرد و در انبوهی از زباله و کثافت مدفون ساخت. و بالاخره عمر (خلیفه دوم) وقتی بیت المقدس را فتح کرد از آن معبد پرسید و چون مردم جای آنرا نشان دادند در آنجا مسجدی برپا کرد.
مسجدی که فعلا به مسجد الاقصی معروف است کنیسه ای است که ژوستین در سال 550 میلادی به نام حضرت مریم (ع) ساخت.مسجدالاقصی از مکانهایی است که می توان گفت تقریبا تمام ادیان بزرگ نسبت به آن مدعی هستند و به نحوی آنرا با تاریخچه، عزت و احترام خود مربوط می دانند و همه در تلاش، جهت به اسم خود کردن این مکان مقدس را دارند اما غافل از این موضوع هستند که شاید این مکان مقدس بعد از این همه سال محلی برای آزمایش و امتحان پیروان ادیان و مذاهب باشد تا مردمی که هر کدام خود را عزیزترین مردمان و دین خود را بهترین دین می دانند به راحتی در عمل، مورد آزمایش الهی قرار بگیرند و عیار خود را ( نه دین خود، که البته در عالم وحدت فقط یک دین وجود دارد) در خصوص انجام فرامین الهی مورد سنجش قرار دهند تا واقعا متوجه بشوند وقتی پای عمل وسط بیاید چقدر قابل اطمینان هستند.
کثرت و نزاع در روحهایی وجود دارد که در مرتبه حیوانی درجا زده اند. از آنجا که روح حیوانی از عناصر مختلف شکل گرفته است، کسانی که در قید و بند هوای نفس و حیوانیت هستند نمی توانند به وحدت راه یابند بلکه همواره در نزاع و کشمکش هستند، زیرا انانیت و خودبینی که لازمه حیوانیت است در آنان به نحو بارزی ظهور دارد.
اما روح اهل ایمان و عرفان، دارای کثرت و تعدد نیست بلکه میان آنها وحدت برقرار است، از اینرو آنان که حقیقتا به جوهر ایمان رسیده اند هر چند که از حیث ظاهری متعددند اما از حیث باطنی متحدند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فقیه و عالم برجستهای که از همسرش کتک میخورد
شیخ جعفر کاشفالغطاء از بزرگترین علمای شیعه در قرن 13 هجری بود که شایعه شده بود از همسرش کتک میخورد!
وقتی از او دراین باره پرسیدند گفت: "بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قویالبنیه هم هست، گاهی که عصبانی میشود، حسابی مرا میزند. من هم زورم به او نمیرسد!"
وقتی پرسیدند چرا طلاقش نمیدهی گفت گفت: "این زن در این خانه برای من از اعظم نعمتهای خداست چون وقتی بیرون میآیم و در صحن امیرالمومنین میایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز میخوانند، مردم در برابر من تعظیم میکنند. گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمیدارد. همان وقت میآیم در خانه کتک میخورم، هوایم بیرون میرود! این چوب الهی است، این باید باشد!"
به نقل از کتاب نفس از شیخ حسین انصاریان
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
#سلام_امام_زمانم
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا فَلْذَةَ كَبِدِ رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَآلِهِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که قلب مهربان آخرین فرستاده خدا، مملو از محبت و انتظار توست.
🌱سلام بر تو و بر روزی که جهان را با آفتاب محمدی روشن خواهی کرد.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اولین مدافع حقوق زنان
یا محمد (صلی الله علیه و آله وسلم )
نمی دانم اگر تو نبودی
زن در این عالم چه جایگاهی داشت؟!
تو آمدی و بندهای خرافه و جهالت را از پای اعتقادات مردم باز کردی
تا زن نیز همانند مرد عزیز و محترم باشد
و امروز
زن تمام هویتی که دارد، مدیون تو است.
🔴 داستانی از امام سجاد (ع)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
مردی به محضر امام سجاد (علیه السلام) آمد و از حال و روزگار دنیای خود شكایت كرد.
امام سجاد (علیه السلام) فرمود بیچاره انسان كه در هر روز، دستخوش سه مصیبت است كه از هیچ یک عبرت نمی گیرد؛ در صورتی كه اگر عبرت می گرفت، مصائب دنیا برای او آسان می شد.
۱- هر روز كه از عمر او می گذرد از عمر او كاسته می گردد، در صورتی كه اگر از مال او چیزی كاسته می شد قابل جبران بود، ولی كاهش عمر قابل جبران نیست.
۲. هر روز، رزقی كه به او می رسد اگر از راه حلال باشد حساب دارد، و اگر ار راه حرام باشد عِقاب دارد و این حساب و عِقاب در دادگاه الهی در انتظار او است.
۳. مصیبت سوم از همه بزرگ تر است و آن اینكه هر روز كه از عمر انسان می گذرد، به همان اندازه به آخرت نزدیک می گردد، ولی نمی داند كه رهسپار بهشت است یا دوزخ؟
اگر به راستی در فكر این سه مصیبت باشد، گرفتاری های مادی در برابر آنها ناچیز است و آسان خواهد شد.
❌ منبع: داستان دوستان، محمدمحمدی اشتهاردی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
📚کارگر حمام
شیخ عباس قمی(ره) می گوید: در دوران مشروطه غوغای عجیبی بود و بحث پیرامون مشروطه و استبداد بالا گرفته بود. پیرمردی در حمام بود که شاید هفتاد سال از عمرش گذشته بود. محاسن بلندی داشت و کارگر حمام بود.
.
گفتم: پدر، من میخواهم سرم را بتراشم و کیسه و صابون بزنم. گفت بسیار خوب و مشغول کار سر تراشیدن و کیسه کشیدن شد.
.
در ضمن کیسه کشیدن گفتم: پدر شما مشروطه ای هستی یا مستبد؟
گفت: من دلاک و کارگر حمام هستم. کار دلاک و کارگر حمام این است که سر بتراشد، کیسه بکشد، و صابون بزند، آشیخ اگر تو هم طلبه هستی، درس بخوان، و مباحثه کن. کار تو مطالعه و نوشتن است ما بقیش زیادی است.
.
این یک کلمه حرف و موعظه، درس آموزنده ای شد برای من.
.
از حمام آمدم بیرون، یکسره رفتم حجره و استاد پیدا کردم و شروع کردم به تصنیف و نوشتن و کتاب تألیف کردن.
.
این مطلب را ایشان در اواخر حیاتشان برای فرزندشان نقل کرده بود و می گفت: به برکت موعظه آن پیرمرد من موفق شدم هشتاد و چهار جلد کتاب تألیف کنم.
➥.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•