#داستان_آموزنده
🔆نعره بسيار وحشتناك از يك جنازه
محدّث خبير مرحوم حاج شيخ عبّاس قمّى صاحب مفاتيح الجنان (متوفى 1359 ه ق ) از علماى مخلص و ربّانى بود، و توفيقات سرشارى در ارشاد مردم با بيان و قلم نصيبش شد، و در صداقت و تقواى او همگان اتفاق دارند، افراد موثق از ايشان نقل كردند كه گفت :
من در نجف اشرف براى زيارت اهل قبور به وادى السّلام )) رفتم ، همين كه وارد وادى السّلام شدم ناگهان صدا و نعره بسيار شديد شترى به گوشم رسيد، با خود گفتم لابد مى خواهند آن شتر را داغ كنند كه چنين نعره مى كشد، به طورى كه صداى او سراسر وادى السّلام را متزلزل كرده است ، تصميم گرفتم براى نجات آن شتر بينوا همّت كنم و با سرعت به آن سمتى كه آن صدا از آن سمت مى آمد حركت كردم وقتى كه نزديك شدم ، ديدم شترى در كار نيست ، بلكه جمعى جنازه اى را حركت مى دهند و اين صداى وحشتناك از آن جنازه بلند است ، عجيب اينكه افرادى كه متصدى دفن آن جنازه بودند، اصلا از آن چيزى نمى شنيدند و با كمال خونسردى و آرامش مشغول تشييع جنازه بودند.
اين يك گوشه اى از عالم برزخ بود كه پرده آن براى مرحوم محدّث قمى برداشته شده بود، و قطعا صاحب آن جنازه انسان مجرم و ستمگرى بوده كه عذابهاى الهى را در عالم برزخ مى ديده و نعره مى كشيده است .
آرى گاهى مردان صالحى مانند محدّث قمى (رحمت خدا بر او باد) بر اثر مراقبت نفس و اجتناب از هواهاى نفسانى به چنان مقامات عالى مى رسند كه عذاب برزخى مجرمان را احساس مى كنند.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
✨﷽✨
✅«آمادگی بیشتر برای قطع تعلّقات»
«مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ»
یکی از تأثیر گذارترین خاطراتی که شنیدم این بود که:
شخصی در حال رانندگی غرق در افکارش در مورد زندگی و پست و مقام و آینده و گذشته و برنامه هایش بود! از این گردنه های مسیر عبور میکرد که ناگهان دید خودرو در حال سقوط به درّه است! هر لحظه که نزدیکتر میشد گویا از ظلمات این تعلّقات و این فکر و خیالها بیشتر بیرون کشیده میشد.
تا اینکه ماشین به لب درّه رسید! با خود گفت: یعنی همین بود؟! همه اش اینقدر بی معنا بود؟! این فکر و خیالها و زن و بچّه و مقام و گذشته و آینده! اینقدر بنایش بر زوال بود؟!
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود
این حالت را گاهی یاد بیاوریم! آن زمانی که این خواب و خیالها کنار میرود و میبینیم فاصله ی ما تا سرای دیگر لحظه ای بیش نبود! اینقدر کوتاه که كَأَنَّ الدُّنْيَا لَمْ تَكُنْ وَ كَأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَل!
گاهی که با وسیله نقلیه عازم مسافرتی میشوم راحتتر احساس میکنم فاصله تا مرگ خیلی اندک است! با خودم زمزمهخ میکنم: «إِلَهِي إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُقَرِّبْنِي مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الِاعْتِرَافَ إِلَيْكَ بِذَنْبِي وَسَائِلَ عِلَلی»
این روزها هم که سیر حوادث سرعت گرفته فاصله ی زمین و آسمان هم برای آنانی که شوق شهادت دارند گویا کوتاه تر شده! بی ارزشی خیلی چیزها بیشتر به چشمشان می آید! اینکه این دنیا جای ماندن نیست! شاید دیگر وقتش رسیده اندکی خودمان را سبکتر کنیم.
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای لاتی که نمازشب خوان شد...!
لاتـی کـه بـه واسـطه آیـت الله قـاضـی ره
نمـازشب خـوان شـد و بجـایـی رسیـد کـه
مـردم نیـم خـورده غـذایـش را بـه عنـوان
تبـــرک بر مـی داشتنـد...
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 داستانی عجیب استخوانی که رزق و روزی را از بین میبرد
در روایتی آمده است: در زمان رسول خدا حضرت محمد (ص)، مردی خدمت آن حضرت آمد و از تنگ دستی شکایت کرد. حضرت به او فرمودند: شاید نماز نمی خوانی؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا نمازهای پنجگانه را به جماعت و در پشت سر شما بجا می آورم.
حضرت فرمودند: شاید کسی در منزلت نماز نمی خواند؟
آن مرد عرض کرد: همه نماز می خوانند و تا آن ها را به خواندن نماز واندارم، از خانه خارج نمی گردم.
پیامبر (ص) فرمودند: شاید در همسایگی تو کسی می باشد که نماز نمی خواند؟
مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا تمامی آن ها نماز می خوانند.
پس در آن لحظه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای رسول خدا؛ در فلان بیابان فرد بی نمازی از دنیا رفته است و کلاغی استخوان کوچکی از آن فردِ بی نماز و تارک الصلاة را به منقار گرفته و آورده در میان درختی که در خانه ی این مرد است قرار داده است، پس به او بگو آن استخوان را بردارد تا وسعتِ رزق و روزی پیدا نماید.
📚منابع:
1- تفسیر عیاشی، ج1: 25.
2- ثواب الاعمال: 104.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 شیطان با یادآوری زینتهای دنیا ما را از اندیشهٔ آخرت دور میکند
در تشییع جنازه یکی از آشنایان ثروتمند برای رضای خدا و تنبیه نفس حاضر شدم.
خاطری ملکی مدام مرا یاد مرگ و نداشتن عمل صالح و کثرت گناهان انداخت و حالت معنوی و صلوات عجیبی از رحمت الهی داشتم.
به ناگاه در آخر دفن کسی بلند ندا داد:
دوستان! برای ناهار تالار ... منتظرتان هستیم.
هوای نفس و شیطان با یادآوری غذاهای لوکس که رسم میزبان ثروتمند است، مرا دوباره به دنیا مشغول کرد و با تداعی لذتی از دنیا، دوباره لذت اندیشه به مرگ را از من گرفت.
آری، شیطان بهراستی چنین قصد دارد که حال و هوای معنوی ما را در همه جا با ذکر دنیا از ما سَلب کند.
امام باقر (علیهالسلام) میفرمایند:
دعوت به تشییع جنازه را بپذیر که مرگ و آخرت را به یاد تو میاندازد، و حضور در ولیمه را اگر همزمان با تشییع جنازه به آن دعوت شده بودی نپذیر که ذکر دنیا و غفلت در آخرت، در آن است./بحار الأنوار
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
برای رهایی از افسردگی
براي رهایی از اضطراب
براي رهایی از افكار منفی
براي رهایی از خاطرات گذشته
پستهای این کانال #راهحل مشکلات زندگی خیلی هامونه ✨
#پاسخ_سوالات_در_کانال 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2100035738C3405090fa4
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
📢
بادمجان سرخ می کنی روغن زیاد مصرف میشه😕
راه حل کلیدی. 👉
میدونی برنج شور بشه چکار کنی🤔
راه حل کلیدی. 👉
راه های استفاده از ماکروفر را بلدی🤗
روش استفاده. 👉
صدها نکته آشپزی و تغذیه اینجاست 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1733296968Ca1d5db1ded
❣#سلام_امام_زمانم ❣
#امام_زمان
📖 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ المُرتَجیٰ لِإزالَهِ الجَورِ وَالعُدوانِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که همه مظلومان تاریخ به ظهور تو چشم دوخته اند.
سلام بر تو و بر روزی که درخت ستم و دشمنی را از ریشه خواهی خشکاند!
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
#اللهمعجللولیکالفرج
هدایت شده از تبلیغات گسترده ماهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کالباس و سوسیس اگه خونگیش درست بشه خیلی عالیه 👌
اگه توام مثل من دوست داری خودت سالمترین روش تهیه کالباس و سوسیس یاد بگیری بیا👇
#کالباس_مرغ
#کالباس_گوشت
#ژامبون_دودی
https://eitaa.com/joinchat/4193976323Cdb50e9d329
❌بدون مواد نگهدارنده
❌سالمتر و ارزانتر از بازاری
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
از وقتی با این دستور 👆کالباس و سوسیس خانگی درست کردم بچه هام عاشقش شدن و دیگه بازاری نمیخرم👌
بیا توام یاد بگیر 👇
🥖🍔🌭🌮🥙🥪
https://eitaa.com/joinchat/4193976323Cdb50e9d329
برای ساندویچ مدرسه و تولد خیلی عالیه❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـ🥰✋ـلام
صبح قشنگـــ پاییزیتون بخیر 🌸🍃
امـروز از خـــدا میخـواهم🌸🍃
هـر آنچه بهترین هـست 🌸🍃
برایتان رقم بزند
روزی فراوان دلی خوش🌸🍃
و شـادیـهای بـی پایان
سه شنبه تـون عـالـی و بی نظیـر🌸🍃
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
من فاطمه هستم ۲۲ ساله حافظ کل قرآن کریم 😍✋
از توابع استان کرمان هستم روستای ما از مرکز شهر بسیار دورافتاده هست. سالهای زیادی آرزو داشتم حافظ قرآن بشم و در برنامههای قرآنی شرکت کنم 😔
با راهنمایی یکی از دوستانم با کانال بسیار عالی آموزش حفظ قرآن انصار الحیدر آشنا شدم و سرانجام تونستم کل قرآن رو حفظ کنم 😍
به شما پیشنهاد میدم حتما از آموزشهای خوب این کانال استفاده کنید. من حفظ قرآن رو مدیون مدیر این کانال هستم 😍👇
https://eitaa.com/joinchat/89850090Cab01c6cff4
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
اگه میخوای قرآن حفظ کنی کلمه قرآن رو لمس کن و حافظ قرآن شو 😍👇
🌺🌺🌺 🌺 🌺
🌺
🌺 🌺🌺
🌺 🌺 🌺🌺
🌺 🌺
🌺 🌺 🌺 🌺🌺🌺
🌺 🌺 🌺
🌺🌺🌺 🌺
زودتر ثبت نام کنید 😍👆
✨﷽✨
#پندانه
🔔زنگولهای بر گردن
✍میگویند آقامحمدخان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک روباه میتاخته، بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، زنگولهای آویزان کرده و آخر رهایش میکرده.
تا اینجا ظاهراً مشکلی نیست. البته که روباه بسیار دویده، وحشت کرده اما زنده است؛ هم جانش را دارد، هم دُمش و هم پوستش. میماند آن زنگوله.
از این به بعد روباه هرجا که برود زنگوله در گردنش صدا میکند. دیگر نمیتواند شکار کند چون صدای زنگوله، شکار را فراری میدهد. بنابراین گرسنه میماند. صدای زنگوله، جفتش را هم فراری میدهد پس تنها میماند. از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را آشفته میکند و آرامش را از او میگیرد.
این همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پر تَنشِ خود میآورد و فکر و خیال رهایش نمیکند.
زنگولهای از عادتها، خلقیات و افکار منفی، دور گردنش قلاده میکند بعد خودش را گول میزند و فکر میکند که آزاد است ولی نیست. برده افکار و رفتار خودش شده و هرجا برود آنها را با خودش میبرد. آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای یک زنگوله.
❗️راستی هر یک از ما چقدر اسیر زنگوله هایمان هستیم؟ اصلاً از وجودشان آگاهیم ؟
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ خدا شاهده که کاملا واقعیه 😳☝️
😔 8 بیماری حاد داشتن که زمین گیرشون کرده بود تا جایی که کارای شخصی شونم انجام نمیدادن 😳 ولی بعد آشنایی با آقای اصغری و مصرف ابردوا انگار شفا کردن و حتی تنهایی اومدن مشهد
🔻برای گرفتن مشاوره رایگان از آقای اصغری (مخترع ابردوا) روی لینک زیر بزن 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3654287785C479d5adaf6
مشاوره با آقای اصغری :
@tebjamea_ir
@tebjamea_ir
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
رفقا این فیلم بالا کاملا حقیقت داره☝️
باید قبول کنیم ابردوا معجزه قرن شده ، تا الان اثرش روی بیش از 70 بیماری ثابت شده (البته محصول طب سنتی نیست چون در گذشته اصلا چنین دستگاه های پیشرفته ای نبوده که بتونه تا این حد تغلیظ سازی انجام بده )
این کانال خود آقای اصغریه (مخترع ابردوا)
میتونید ازشون مشاوره رایگان بگیرید 👇
https://eitaa.com/joinchat/3654287785C479d5adaf6
شهید باکری، شهرداری که رفتگر شد!
اوایل انقلاب بود و مهدی باکری شهردار اورمیه
در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقا مهدی است.
آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت.
ادامه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم.
زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش.
اشک تو چشمام حلقه زد. هر چی اصرار کردم، آقا مهدی جارو رو بهم نداد؛ ازم خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا دیگران متوجه نشن، رفتگر آن روز محله ما، شهردار اورمیه بود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
هدایت شده از گسترده | برند🎖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تروخدا بوتاکس نکنید😢
📌اگه چین و چروک های پوستتون کلافتون کرده
📌اگه نمیخواید کلی هزینه بوتاکس بدین و درد بکشید
حتما این کرم بوتاکس گیاهی رو امتحان کنید و 7-8سال جوون تر بشید 👌🏻
لینک سایت اصلی سفارش با تخفیف ویژه 👇🏻👇🏻👇🏻
https://landing.saamim.com/toAnt
https://landing.saamim.com/toAnt
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لاغرشدن راحت شد😐😍
با این کلیپ مثل آب خوردن وزن کم میکنی👌🏻
✅ بدون ورزش و رژیم و عمل جراحی
✅ فقط با یه روش گیاهی اونم توی خونه
دریافت اطلاعات بیشتر و سفارش با 50درصد تخفیف ویژه👇🏻👇🏻👇🏻
https://landing.saamim.com/aq88Z
https://landing.saamim.com/aq88Z
#داستانک 📚
پرستار بیمارستان، مردی با یونیفرم ارتشی با ظاهری خسته و مضطرب را بالای سر بیماری آورد و به پیرمردی که روی تخت دراز کشیده بود گفت: «آقا پسر شما اینجاست.»
پرستار مجبور شد چند بار حرفش را تکرار کند تا بیمار چشمانش را باز کند. پیرمرد به سختی چشمانش را باز کرد و در حالیکه بخاطر حمله قلبی درد می کشید، جوان یونیفرم پوشی را که کنار چادر اکسیژن ایستاده بود دید و دستش را بسوی او دراز کرد و سرباز دست زمخت او را که در اثر سکته لمس شده بود در دست گرفت و گرمی محبت را در آن حس کرد.
پرستار یک صندلی برایش آورد و سرباز توانست کنار تخت بنشیند. تمام طول شب آن سرباز کنار تخت نشسته بود و در حالیکه نور ملایمی به آنها می تابید، دست پیرمرد را گرفته بود و جملاتی از عشق و استقامت برایش می گفت. پس از مدتی پرستار به او پیشنهاد کرد که کمی استراحت کند ولی او نپذیرفت. آن سرباز هیچ توجهی به رفت و آمد پرستار، صداهای شبانه بیمارستان، آه و ناله بیماران دیگر و صدای مخزن اکسیژن رسانی نداشت و در تمام مدت با آرامش صحبت می کرد و پیرمرد در حال مرگ بدون آنکه چیزی بگوید تنها دست پسرش را در تمام طول شب محکم گرفته بود. در آخر، پیرمرد مرد و سرباز دست بیجان او را رها کرد و رفت تا به پرستار بگوید. منتظر ماند تا او کارهایش را انجام دهد.
وقتی پرستار آمد و دید پیرمرد مرده، شروع کرد به سرباز تسلیت و دلداری دادن، ولی سرباز حرف او را قطع کرد و پرسید: «این مرد که بود؟»
پرستار با حیرت جواب داد: «پدرتون!»
سرباز گفت: «نه اون پدر من نیست، من تا بحال او را ندیده بودم.»
پرستار گفت: «پس چرا وقتی من شما را پیش او بردم چیزی نگفتید؟»
سرباز گفت: «میدونم اشتباه شده بود ولی اون مرد به پسرش نیاز داشت و پسرش اینجا نبود و وقتی دیدم او آنقدر مریض است که نمی تواند تشخیص دهد من پسرش نیستم و چقدر به وجود من نیاز دارد تصمیم گرفتم بمانم. در هر صورت من امشب آمده بودم اینجا تا آقای ویلیام گری را پیدا کنم. پسر ایشان امروز در جنگ کشته شده و من مامور شدم تا این خبر را به ایشان بدهم. راستی اسم این پیرمرد چه بود؟»
پرستار در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: «آقای ویلیام گری...»
#پی_نوشت دفعه بعد زمانی که کسی به شما نیاز داشت فقط آنجا باشید و بمانید و تنهایش نگذارید. ما انسانهائی نیستیم که در حال عبور از یک تجربه گذرای روحی باشیم بلکه روح هائی هستیم که در حال عبور از یک تجربه گذرای بشری هستیم.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
😟فوت عجیب دختر بچه تبریزی در وادی رحمت😭
😱اوایل خدمتم تو بیمارستان امام رضای تبریز بود نزدیکای اذان ظهر بود که مادری دختر ۳ ساله ای به بغل سراسیمه وارد اورژانس شد از شدت گریه توان حرف زدن نداشت و بچه تو بغلش کبود شده بود
سریع بچهروگرفتم زنبیچاره همونجا کف اورژانس ولوشد
بچه رو تخت خوابوندم و مشغول معاینه شدم دهنشو که باز کردم با چیزی که دیدم چشام از حدقه زد بیرون خدای من این چیه😱 ...
ادامه داستان..🤦♀️
https://eitaa.com/joinchat/1364656341C892be99676
🔴 داستان واقعی از زبان شهید کافی
برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند
حجت الاسلام شیخاحمدکافی فرمودند :
یک نفر از رفقا از یزد نامه ای به من نوشته؛ آدم دینی خوبی است از عاشقان امام زمان است، از رفقای من است. در نامه چیزی نوشته که مرا چند روز است منقلب کرده؛ گرچه این پیغام خیلی به علما رسیده، به مرحوم مجلسی گفته به شیخ مرتضی انصاری گفته به شیخ عبدالکریم حائری گفته و... ، این بنده خدا نوشته: من چهل شبِ چهارشنبه از یزد می آمدم مسجد جمکران، توسلی و حاجتی داشتم.
شب چهارشنبه چهلمی، دو هفته قبل بود. در مسجد جمکران خسته بودم، گفتم ساعتی اول شب بخوابم، سحر بلند شوم برنامه ام را انجام بدهم. در صحن حیاط هوا گرم بود، خوابیده بودم یک وقت دیدم از در مسجد جمکران یک مشت طلبه ها ریختند تو، گفتم چه خبر است؟ گفتند: آقا آمده.
🔺 من خوشحال دویدم رفتم جلو، آقا را دیدم اما نتوانستم جلو بروم. حضرت فرمودند: برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند. به خدا قسم آی مردم دعاهایتان اثر دارد، ناله هایتان اثر دارد. خود آقا به مرحوم مجلسی فرموده: مجلسی به شیعه ها بگو برایم دعا کنند. هِی پیغام می دهد، به خدا دلش خون است.
قربان غریبی ات شوم مهدی جان
📚 کتاب ملاقات با امام زمان در مسجد جمکران، ص۱۵۸
➥ .
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه #بچه_مدرسه ای داری و دلت میخواد یه خوراکی خوشمزه و مقوی و در عین حال سالم بزاری تو کیفش🎒
این #لــــقــــمه_هـــای_نـــــونی خوشمزه رو درست کن🥙😍
برا #تغذیه_مدرسه بچه ها عالیه😋🌮
با هر چی تو خونه داری پرش کن و بده بچه ها ببرن دیگه تا ظهر گشنه نمونن تو مدرسه😍🌮🫔
آموزشش و برات اینجا گذاشتم ❌👇
https://eitaa.com/joinchat/3365077283Cd7e8e93d81
آموزش ۵٠ مدل لقمه های نــــــــونی مدرسه ای فوری و ارزون🌯🌮👆