eitaa logo
داستان راستان
11.6هزار دنبال‌کننده
400 عکس
107 ویدیو
3 فایل
مدیریت کانال: @salmanzadeh57 لینک کانال تبلیغات ارزان: https://eitaa.com/joinchat/3347906861C14c82f0d0b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 سه پند به پسرش در زندگی بهترین غذا را بخور در بهترین رختخواب جهان بخواب در بهترین خانه ها زندگی کن پسر گفت : ما فقیریم چطور این کارها را بکنم ؟ لقمان : اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری ، هرغذایی طعم بهترین غذای جهان را میدهد اگر بیشتر کار کنی و دیرتر بخوابی هرجا که بخوابی بهترین خوابگاه جهان است و اگر با مردم دوستی کنی در قلب آنها جای میگیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 نَسَب لقمان گروهی لقمان را از پیامبران الهی می دانند و عده ای او را تنها حکیمی می دانند. او بنده ای سیاه پوست از اهالی حبشه بود و در زمان داود پیامبر زندگی می کرد. او به شغل چوپانی اشتغال داشت. لقمان فرزند «باعورا» از اولاد ایوب و پسر خاله ایوب است.در مورد پیامبری او اختلاف است،ولی قول صحیح آن است که خداوند او را بین پیامبر بودن و حکیم بودن مخیر ساخت. 💢 آغاز مأموریت لقمان گویند هنگامی که ده سال از حکومت داوود می گذشت به دنیا آمد، او بنده ای صالح بود که اکثر عمر خود را در میان بیابان ها گذراند. تا آنکه از جانب خداوند برای ارشاد به سوی مردم نینوا انتخاب شد. خداوند گروهی از فرشتگان را به سوی لقمان فرستاد تا از او بپرسند آیا مایل است به عنوان خلیفة اللّه در روی زمین به داوری میان انسانها بپردازد؟ لقمان در پاسخ فرشتگان گفت؛ اگر خداوند من را به این کار امر فرماید حتما آن را انجام خواهم داد اما اگر آزاد به انتخاب هستم، مسلما آن را نمی پذیرم. زیرا که قضاوت سخت ترین مراحل زندگی دنیوی می باشد. شبانگاه بود که خداوند ردای حکمت و دانش را بر لقمان پوشاند و او را با بیانی شیوا و سخنانی حکمت آموز میان مردم فرستاد، تا آنها را به راه راست هدایت کند. از امام صادق علیه السلام منقول است که فرمود؛ چون لقمان پیغمبری را قبول نکرد حق تعالی ملائکه را امر فرمود که حضرت داوود علیه السلام را ندا کردند به خلافت و او قبول کرد و آن شرطی که حضرت لقمان کرد، او نکرد. پس حق تعالی او را خلیفه خود گردانید در زمین، و مکرر او را امتحان کرد و از آن حضرت ترک اولایی چند صادر شد که خدا بر او بخشید. 💢 خصائص لقمان حکمتی را که خداوند به لقمان عطا کرد، نه به خاطر مقام و ثروت و نه عشق به دنیا بود، بلکه بخاطر اینکه او مردی با تقوا و خداترس بود. بیشتر اوقات خود را به تفکر می گذراند. در طول روز هرگز نمی خوابید، و هیچ یک از امور دنیا او را به وجد نمی آورد. نه خوشحال می شد و نه غمگین. هرگز کسی را مورد تمسخر و شوخی قرار نمی داد. بیشتر مواقع در هر مجلسی سکوت می کرد، او بسیار صادق و امانت دار بود، چندبار ازدواج کرد و صاحب فرزندان بسیاری شد، اما تمامی آنها در سن خردسالی از دنیا می رفتند. او بر هیچ یک از عزیزانش گریه و زاری نکرد، هرگاه سخنی یا خبری از کسی می شنید، ابتدا از او می خواست تا منبع خبر خویش را بیان کند. لقمان پیامبر نبود، اما بنده ای بود که به یقین و علم کامل رسید، او بسیار فکر می کرد و عشق به خداوند تمام وجودش را فرا گرفته بود. روزی لقمان گوسفندی را قربانی کرد، غلام او از او خواست تا بهترین قسمت از قربانی را به او بدهد، لقمان دل و زبان حیوان را به او بخشید. بار دیگر غلام از او خواست تا پست ترین اعضای قربانی را به او بدهد. لقمان مجدد؛ دل و زبان را به او داد. غلام علّت این کار را پرسید. لقمان پاسخ داد؛ این دو عضو عمده ترین قسمت های بدن هستند، اگر پاک باشند چیزی به پاکی آنها وجود نخواهد داشت و اگر این دو عضو به فساد کشیده شوند، چیزی به ناپاکی شان در دنیا وجود نخواهد داشت. ایشان اکثر علوم را می دانست . در پرهیزکاری و تعمق و تفکر و زهد، ممتاز و زبانزد عام و خاص بود. ایشان بیشتر حکمت ها را از حضرت داوود می آموختند و در نزدیکی شهر موصل در عراق می زیست. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 رﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ ، ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ بوﺩﻧﺪ، ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ ... ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮ ﺑﺮاﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ ... ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍند ... @DastaneRastan