هدایت شده از گسترده "شما'
یه #صلوات بفرست.
روی تسبیح بزن
ببین چی برات باز میکنه🤩
🌾
🌾
🌎
🌎 🌎
🌎 🌎
🌎 🌎
🌎 🌎
🌎 🌎
🌎 🌎
🌎 🌎
🌎 🌎
🌎 🌎
🌎 🌎
همگی حاجتروا انشاءالله
🌺🍃🌺🍃
#حکایت
قویترین مردم کیست؟
✅روزی جوانان شهر پیامبر سرگرم زورآزمایی و مسابقه وزنهبرداری بودند. سنگ بزرگی آنجا بود که که هر کس آن را بلند میکرد از همه قویتر به شمار میرفت. در این هنگام رسول اکرم(ص) از راه رسیدند و پرسیدند: چه میکنید؟
🔹جوانان پاسخ دادند: داریم زورآزمایی میکنیم. میخواهیم ببینیم کدام یک از ما قویتر و زورمندتر است.
♦️پیامبر به آنها فرمودند: میل دارید که من بگویم چه کسی از همه قویتر و نیرومندتر است؟
🔸همه گفتند: البته، چه از این بهتر که رسول خدا داور مسابقه باشد و نشان افتخار را او بدهد.
افراد جمعیت همه منتظر و نگران بودند که رسول اکرم کدام یک را به عنوان قهرمان معرفی خواهد کرد؟
عدهای بودند که هر یک پیش خود فکر میکردند الآن رسول خدا دست او را خواهد گرفت و به عنوان قهرمان مسابقه معرفی خواهد کرد.
❤️🍃رسول اکرم(ص) فرمودند: از همه قویتر و نیرومندتر آن کسی است که اگر از چیزی خوشش آمد، علاقه به آن چیز او را به انجام زشتیها مجبور نکند و اگر زمانی عصبانی شد خودش را کنترل کند و همیشه حقیقت را بگوید و کلمهای دروغ یا حرف زشت بر زبان نیاورد
#سبک_زندگی
🌺🍃
🌺🍃﷽🌺🍃
#حکایت
💠عیادت ناشنوا از مریض💠
✍ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود.
با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند.
پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد. با خودش گفت « من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است . من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای . او لابد غذا یا دارویی را نام می برد. آنوقت من می گویم نوش جانت باشد پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم.
مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید. پرسید حالت چه طور است ؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت دارم از درد می میرم. ناشنوا خدا را شکر کرد. ناشنوا پرسید چه می خوری ؟ بیمار پاسخ داد زهر ! زهر کشنده ! ناشنوا گفت نوش جانت باشد. راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت عزرائیل ! ناشنوا گفت طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک. و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد.
💥مولانا در این حکایت می گوید بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر ، به شیوه ای رفتار می کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد.
📚 مجموعه شهر حکایات
🌺🍃
هدایت شده از آپدیت ایتا
ir.eitaa.messenger.apk
19.22M
#نسخه_جدید_ایتا با #چهل_قابلیت تازه هماکنون در فروشگاههای اندرویدی
♦️ قابلیت چنداکانتی، ارسال لوکیشن، زیبانویسی و درج لینک در متن، مدیا استریمینگ، درج آلبوم و... از جمله این قابلیتهای نسخه ۴.۱ است.
توضیحات کامل امکانات جدید
هم از طریق فایل ضمیمه شده و هم از کـافـه بـازار و مـایـکـت و هم از طریق سـایـت ایـتـا میتونید نسخه جدید رو بگیرید.
🌟 تو بازار و مایکت هم 5 ستاره یادتون نره!
دوستانی که بعد از نصب چتهاشون لود نمیشه یکبار #خروج_از_حساب_کاربری بزنن و دوباره درخواست کد بدن و بیان ایتا درست میشه
👈توجه کنید حتما هنگام درخواست کد بعد از وارد کردن شماره موبایل گزینه ارسال از طریق پیامک را انتخاب کنید وگرنه براتون کد نمیاد😍
🌺🍃🌺🍃
#حکایت
گویند: روزی خلیفه از محلی میگذشت، دید
که بهلول ، زمین را با چوبی اندازه میگیرد.
پرسید: چه می کنی؟
گفت: می خواهم دنیا را تقسیم کنم تا ببینم به
ما چه قدر میرسد و به شما چه قدر؟
هر چه سعی می کنم ، میبینم که به من
بیشتر از دو ذارع نمیرسد و به تو هم بیشتر
از این مقدار نمیرسد!
#حکایت_و_حکمت
#حسین_دیلمی
🌺🍃
❣" آنچه در ديگرى مى بينى..."
" ... اگر در برادر خود عيب مى بينى،
آن عيب در توست كه در او مى بينى.
عالم، همچنين آيينه است،
نقش خود را در او مى بينى كه:
' مؤمن آينه مؤمن ' است،
آن عيب را از خود جدا كن زيرا
آنچه از او مى رنجى، از خود مى رنجى.
... همه اخلاق بد، از ظلم و كين و حسد و حرص و بى رحمى و كبر، چون در توست، نمى رنجى؛
چون آن را در ديگرى مى بينى، مى رنجى..."
"فيه ما فيه"🍃
#مولانا
🌺🍃
🕯
الـهی ;
از روی آفتاب و ماه و ستارگان
شرمندهام، از انس و جان شرمندهام،
حتی از روی شیطان شرمندهام،
كه همه در كار خود استوارند
و این سست عهد، ناپایدار.
#الهی_نامه
#حسن_زاده_آملی
🌺🍃
#شعر_و_شعور
رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست
بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست
تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن
آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست
عمرو جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی
شیشه ی عمرگرانم عاقبت بشکستنی ست
ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی
عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست
دل مبند بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست
خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زرنابردنی ست
#عرفان_و_آرامش 🌺🍃
✅شبیه ترین انسانها به پیامبر (ص)
✍پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
آيا شما را از شبيه ترينتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: بله اى رسول خدا! فرمودند:
هر كس خوش اخلاق تر، نرم خوتر
به خويشانش نيكوكارتر، نسبت به برادران دينى اش دوست دارتر، بر حق شكيباتر، خشم را فروخورنده تر، و با گذشت تر، و در خرسندى و خشم با انصاف تر باشد.
📚 كافى، ج ۲، ص ۲۴۰
#معجزه_شکرگزاری
خداوند بینهایت دست دارد؛
بزرگترین نعمتی که هر انسانی در هر مرتبه و شرایطی در زندگی دارد خداوندی است که بی همتا و یکتاست و اوست منبع بی کران محبت ، ثروت و عشق، اوست که در مشکلات رهایمان نمیکند و دستهای پرمهرش را به سمت ما دراز میکند و بی توقع عشق می ورزد، خداوند هزاران دست پر مهر دارد که به شکلهای مختلف در زندگی مان وارد میشود،
🔹به شکل انسانها
🔹به شکل موقعیت ها
🔹به شکل یک کلام آرامش بخش
🔹به شکل پول و ثروت
🔹به شکل سلامتی
🔹به شکل ایده های ثروت آفرین
و حتی
گاهی با رنج ها و سختی هایی که باعث میشود ما بزرگ شویم و رشد کنیم.
و روح ما احساسش میکند اما ذهن ناشکر و ناسپاس است، لحظه ای از خود نمی پرسد که آن کسی که در بدترین شرایط با حرفهایش دلگرممان کرد، آن پزشکی که بیماریمان را درمان کرد، آن مقدار پولی که توسط شخصی وارد حسابمان شد همه و همه را چه کسی فرستاد؟ و ما باید دوباره به یاد بیاوریم تنها اوست که بودنش به ما امید زندگی میبخشد که اگر ثانیه ای از ما روی برگرداند ما هیچ میشویم ، پس قدردان باشیم بابت نعمت زندگی، بابت تمام داشته هایی که روزی آرزو بودند و امروز فراموش کردیم چه کسی آنها را برآورده کرد، وجودش برای تمام عمرمان کافیست.
این جمله را به خاطر داشته باشید
یدالله فوق ایدیهم ❤️🌿
دست خدا بالای تمام دستهاست
🌸🌿🌸🌿🌸
روزی در یک مجلس فردی از مردی بدی می گفت و ناسزا بارش می کرد پسر ان مرد در مجلس حضور داشت و می شنید .پسربسیار ناراحت شدو مجلس را ترک کرد .
خدمت پدر رسید و با ناراحتی شنیده هارا برای پدر گفت .پدر از جا بلند شدو رفت و بعداز کمی وقت برگشت .زیر بغل پدر یک فرش ابریشمی گرانقیمت بود.
پدر دستی به شانه ی پسرش زد و گفت برای تو ماموریتی دارم برو این هدیه را نزد همان شخص ببر و از او تقدیر و تشکر کن ..
پسر متعجب و حیران امر پدر را اطاعت کرد و نزد ان شخص رفت و هدیه را تقدیم کردو از او تشکر کرد مرد شرمنده شد و هیچ نگفت .
پسر برگشت نزد پدر گفت پدر جان امرتون رو اجرا کردم اما متحیر م چرا شما به جای این که عصبانی و ناراحت بشوید از او تقدیر و تشکر کردید .
پدر لبخندی زد و گفت پسرم امروز این شخص با چندین کلمه حاصل ساعتها عبادش را به حساب من جاری کرد و مرا خشنود ساخت ایا من نباید بابت این همه نیکی او تشکر کنم؟!!!
عاقلان را اشارتی کافیست....
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅احکام دین
✍همراه پدر برای نماز جماعت به مسجد رفت. صف اول، کنار پدر ایستاد. بزرگترها اعتراض کردند که شاید احکام نماز را بلد نباشد و نماز جماعت بقیه خراب شود. پدر به آنها گفت: بیایید و هر سؤالی میخواهید، از این پسر بچه بپرسید. اگر نتونست جواب بده، صف اول نایسته. آیتالله میلانی هم آنجا حضور داشتند. جلو آمدند وسؤالاتی را پرسیدند. سیدمصطفی در کمال آرامش همه را پاسخ داد! آن عالم وارسته که از جوابهای او حیرتزده و متعجب شده بود، تشویقش کرد و رویش را بوسید. ده تومان هم به او هدیه داد و اجازه دادند صف اول بایستد.
🌹شهید سیدمصطفی معزی
📚«فرمانده! فرمان قهقهه!»، ص۲۷
حضرت محمد صلوات الله علیه وآله:
هركه برای شركت در نماز جماعت به مسجدی برود، برای هر قدمی كه بر میدارد، هفتاد هزار حسنه نوشته میشود، و به همان اندازه درجاتش بالا میرود؛ و اگر در آن حال بمیرد، خداوند هفتادهزارفرشته بر او میگمارد كه در قبرش به دیدار او بروند و انیس تنهایی او باشند، و تا هنگامی كه برانگیخته شود، برایش آمرزش بطلبند.
📚بحارالانوار؛ ج ۷۳، ص ۳۳۶، ب ۶۷
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
#سواد_زندگي
عالی بودن را برای خودمان همیشه تکرار کنیم تا عالی شویم.
ما به هر چه فکر می کنیم،
هر چه می گوییم و هر چه به زبان می آوریم همان می شویم.
پس همواره با خودت تکرار کن همه چیز عالی است...
به ذهن و ضمیر خود ،خود عالی بودن را القاء کنید
ذهن ما چیزی را می سازد که می گوییم.
افکار ما می تواند یک بیابان خشک را به ..گلستانی تبدیل کند.
آدم های سالم دنیایی از افکار عالی دارند و ذهن خود را خوشحال و سالم نگه می دارند.
برای همین همیشه سلامت، شاد خونسرد و مهربان هستند.
ذهن سالم موفقیت به
همراه دارد.
🌸✨ذکر یا علی ادرکنی ✨🌸
🌹جهت هر حاجت در هر وقت
از اوقات خمسه که باشد
👈🏼دو رکعت نماز حاجت بگذارد و بعد از
سلام بلافاصله به حضور قلب روی راست را بر زانوی راست گذارد و صد
مرتبه:
💛⚡️ یا علی ادرکنی⚡️💛
بگوید تا دوازده روز به شرط آن که وقت
و مکان تغییر نکند پس هر کدام
تغییر کرد عمل را از سر گیرد.
📚گوهر شب چراغ ج ۱ ص ۲۴۲
📖 @ayegeraphy♥️♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
گفت:از مادر بخوان گفتم:که مادر مهربان
گفت:یک چیز دگر گو گفتمش:آرام جان
گفت:دانی مهربان تر از همه عالم خداست
گفتم:آری در وجود مادرم دیدم عیان
گفت:مادر سیب را ناخورده بودی چون شدی؟
گفتم:آن سیب مادرم را کرد مادر در جهان
گفت:بیرون راند آن سیب مادرت را از بهشت
گفتمش:بنگر بهشت را زیر پای مادران
گفت:شیطان از طریقش پادشاهی می کند
گفتم:از خیر دعایش میروم اندر جنان
گفت:اگر خواهی فروشی مادرت قیمت به چند
گفتم:آن یک قطره اشکش نی فروشم با جهان...
📖 @ayegeraphy♥️♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✍آیت الله بهجت (ره) :
علمای بزرگی را دیدیم که کیفیت نماز خواندنشان قابل توصیف نیست ، و مناسبتی با نماز ما ندارد با این که متوغل در فقه و اصول بودند به طوری که انسان می گفت: کی اینها وقت می کنند نماز بخوانند. آن آقا در مدرسهء اصفهان، دید هنگام نماز خواندن آقا شیخ حسن کاشی در و دیوار مدرسه تسبیح می گویند، لذا نزد ایشان رفت و گفت: آقا قرار و آرام را از ما بردی! فرمود: هر کس «سبوح قدوس» را خوب بگوید، همهء اشیا با او می گویند.
عجب آدم هایی بودند که از جنس ما نبوده اند، تا آخر در مدرسه بود غذا برایش می آوردند و گاهی اتفاق می افتاد که غذا نمی آوردند و ایشان چند روزی گرسنه می ماند ! عجیب است که ایشان طوری متوغل در فقه و اصول بودند که اگر کسی می دید. می گفت: نماز واجب را چگونه می خواند ؟!
📚نکته های ناب ، ص۸۷
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
✨﷽✨
✅داستان کوتاه
✍حکیم بزرگ ژاپنی در صحرایی روی شنها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت: «مرا به شاگردی بپذیر!». حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: «کوتاهش کن!». مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد. حکیم گفت: «برو یک سال بعد بیا!»
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت: «کوتاهش کن!» مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند. حکیم نپذیرفت و گفت: «برو یک سال بعد بیا!»
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند. مرد این بار گفت: «نمیدانم!» و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید. حکیم، خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت: «حالا کوتاه شد!!!»
💥این حکایت یکی از رموز فرهنگ ژاپنیها را در مسیر پیشرفت نشان میدهد: «نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست؛ با رشد و پیشرفت تو دیگران خود به خود شکست میخورند. به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را بکن.
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________