eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
27.6هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
29.1هزار ویدیو
332 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 اعمش می‌گوید: در مدینه کنیز سیاه چهره نابینائی را دیدم که آب به مردم می‌داد و می‌گفت:‌ به افتخار دوستی علی بن ابی طالب علیه السّلام بیاشامید، بعد از مدتی او را در مکه دیدم که بینا بود و به مردم آب می‌داد و می‌گفت: «به افتخار دوستی علی بن ابی طالب علیه السّلام آب بنوشید، به افتخار آن کسی که خداوند به واسطه او بینائیم را به من بازگردانید!» نزدیک رفتم و به او گفتم قصه بینایی تو چگونه است؟ گفت: روزی مردی به من گفت:‌«ای کنیز تو آزاد شده علی بن ابی طالب و از دوستان او هستی؟» گفتم: آری. گفت: اللَّهُمَّ إِنْ کَانَتْ صَادِقَهً فَرُدَّ عَلَیْهَا بَصَرَهَا «خدایا اگر این زن راست می‌گوید: [و در محبت خود به علی علیه السّلام] صادق است، بینائیش را به او برگردان» سوگند به خدا، بعد از این دعا، بینا شدم و خداوند نعمت بینائی را به من بازگردانید، به این مرد گفتم: تو کیستی؟ گفت: أَنَا الْخَضِرُ وَ أَنَا مِنْ شِیعَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع. من خضر هستم، و من شیعه علی بن ابیطالب علیه السّلام می‌باشم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥خبری از عالم برزخ 🎙 امیرالمؤمنین(ع) هنگام بازگشت از صفین به قبور کوفه رسید و با آنان این‌گونه سخن گفت: ای ساکنان خانه ­های وحشتناک و مکان‌های خالی و قبرهای تاریک، ای خاک­نشینان، ای غریبان، ای تنهایان، ای وحشت‌زدگان! شما در این راه بر ما پیش‌قدم شدید و ما نیز به شما ملحق خواهیم شد. اما خانه­هایتان را دیگران ساکن شدند، همسرانتان به ازدواج افراد دیگر درآمدند و اموالتان تقسیم شد. این خبری است که در نزد ماست. در نزد شما چه خبر است؟ سپس رو به اصحابش کرد و فرمود: هر گاه به آنها اجازه سخن داده می‌شد، به شما خبر می‌دادند که بهترین زاد و توشه در سفر آخرت پرهیزکاری است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💢شیطان و برصیصا💢 ابن عباس می گوید : در بنی اسراییل عابدی به نام برصیصا زندگی می کرد که بیماران و مجانین را مداوا می نمود . روزی چند برادر ، خواهر دیوانه خود را برای مداوا نزد او آوردند. برصیصا که سخت شیفنه او شده بود فریب شیطان را خورد و با آن دختر نزدیکی کرد و بدین ترتیب او را حامله نمود . هنگامی که از این موضوع اگاه شد برای درامان ماندن از رسوایی پیش آمده او را به قتل رساند و دفن نمود. شیطان هم از این فرصت استفاده کرد و ماجرا را به اطلاع یکی از برادران این دختر رساند و مکان دفن خواهرش را به او نشان داد . این خبر دهان به دهان گشت و همه ی مردم آگاه شدند . وقتی خبر به گوش پادشاه رسید ، دستور داد برصیصا را نزد ا حاضر سازند . برصیصا هم در مقابل پادشاه به عمل زشت خود اعتراف کرد . پادشاه نیز دستور به صلیب کشیدن او را داد . هنگامی که او را بر روی چوب صلیب گذاشتند شیطان به صورت انسان در برابر او حاضر شد و گفت : ای برصیصا !این من بودم که تو را رسوا ساختم آیا اکنون می خواهی از این وضعیت تو را نجات دهم ؟برصیصا هم پذیرفت . شیطان گفت : ابتدا باید برایم سجده نمایی . برصیصا پرسید : چگونه در این حالت سجده نمایم ؟شیطان گفت : با اشاره این کار را انجام ده . او هم با اشاره بر شیطان سجده کرد و بدین ترتیب کافر شد اما از مرگ رهایی نیافت و به صلیب کشیده شد . خدا در قرآن به داستان او چنین اشاره می کند :"کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر فلما کفر انی برئ منک انی اخاف الله رب العالمین "(حشر/16) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹 ورود به بهشت🌹 در قسمتی از یک روایت مفصل آمده است: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مردم فرمود: ای گروه مردم هر کس با اقرار به توحید و کلمه لا اله الا الله مخلصانه بدون آنکه چیزی به آن مخلوط کند خدا را ملاقات نماید اهل بهشت است امام علی بن ابیطالب (علیه السلام) بپا خاست و عرضه داشت پدر و مادرم فدایت چگونه این کلمه را مخلصانه بگوید و چیزی به آن مخلوط نکند برای ما بیان کن تا حد آن را بشناسیم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری برای دنیا خواهی و حرص بر جمع آوری مال و خوشنود بودن به امور مادی و گناه و معصیت و بردگی و بندگی پول این کلمه را نگوید. و متأسفانه مردمی چنین اند که گفتارشان، گفتار نیکان ولی کردارشان کردار ستمگران و تبهکاران است با زبان شهادت به توحید می دهند اما هر فسق و فجوری را مرتکب می شوند. پس هر کس خدای عزوجل را دیدار کند و در او این خصلت ها نباشد و قولش لا اله الا الله است بهشت برای اوست و هر گاه دنیا را بگیرد و آخرت را ترک کند اهل دوزخ است 📚 دیار عاشقان، ج 1 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍خبر دادن عزراییل از عالم برزخ ... مرحوم شیخ عرب که مرجع تقلید گروهی ازشیعیان عراق بود درخواب حضرت عزرائیل رامی بیند. پس ازسلام از او می پرسد: از کجا می آیی؟ 🦋فرمود: از شیراز ، روح میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم پرسید: روح او در عالم برزخ در چه حالی است؟ عزراییل فرمود: در بهترین حالت و در بهترین باغ های برزخ وخداوند هزار مَلَک مُوَکّل او کرده است که فرمان او می برند. گفت:برای چه عملی ازاعمال به چنین مقامی رسیده است؟ 🧚‍♂عزرائیل فرمود: برای مداومت بر خواندن زیارت عاشورا ... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥دستورالعمل آیت_الله_بهاءالدینی برای باز شدن گره های زندگی. 🎙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد. بعد آینه‌ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟ جواب داد: خودم را می‌بینم. دیگر دیگران را نمی‌بینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده‌ی اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایه‌ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شی‌ شیشه‌ای را با هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آنها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوست‌شان بداری ✍کوتاه ترین داستان غمگین دنیا یک بیت از سعدی است... شخصی همه شب بر سر بیمار گریست چون صبح شد او بمرد و بیمار بِزیست 💠دو کس مُردند و حسرت بردند: یکی آن که داشت و نخورد و دیگری آن که دانست و نکرد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍وهب بن منبه گفت: حضـرت موسـی در شب گفتگو با خـدا در طور، چشـمش به هر درختی و هر سنگ و گیاهی که می افتاد دم از ذکر محمد (ع) و دوازده و صیّ بعد از او میزد. موسـی گفت: خـدایا! چیزي را نمی بینم که خلق کرده باشـی، جز اینکه دم از ذکر محّمد و اوصـیاي دوازده گانه بعد از او می زننـد. مقـام آنهـا در نزد تـو چقـدر است؟ خداونـد فرمـود: اي پسـر عمران! من آنهـا را پیش از آفرینش انـوار در خزانه قدسـم آفریـدم، که در ریاض مشیّتم می خرامیدنـد و از روح جبروتم تنفس می کردند و شاهد اطراف ملکوتم بودند، تا زمانی که با مشیت خود خواستم و قضا و قدر خود را به اجرا در آوردم. اي پسـر عمران! من به وسـیله آنها مسابقه اي ترتیب دادم تا بهشـتم را به ایشان زینت بخشم. اي پسـر عمران! به وسیله ذکر آنها تمسک بجو، زیرا آنها نگهبانان علم و جایگاه حکمت من و معدن نورم هستند . حسـین بن علوان گفت: این حدیث را براي حضـرت صادق علیه السلام نقل کردم. فرمود: واقعیت دارد. آنها دوازده نفر از آل محّمدنـد؛علی و حسن و حسـین و علی بن الحسـین و محّمدبن علی و هر کس را که خدا بخواهد. گفتم: آقا! من این را براي شما عرض کردم تا حق را برایم آشـکار فرمایید. فرمود: من و این پسـرم)اشاره کرد به پسـرش موسـی (و پنج فرزندش که ازدیده ها غایب می شود و حلال نیست بردن نامش. 📙بحارالانوار، ج 26، ص 307 محتضر، ص 151 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! شیخی نیمه شب وارد مسجد شد و مشغول نماز شد ... اتفاقا حیوانی برای در امان ماندن از سرما به مسجد وارد شد! مرد که صدایی را شنید، تصور کرد که شخص دیگری به مسجد آمده است! برای اینکه اخلاص خود را نشان دهد، نمازهایش را با قرائت و طمانینه تمام به جا می اورد! نزدیکی های صبح نگاه کرد تا ببیند آن فرد کیست که در کمال تعجب حیوان را مشاهده کرد و با خود گفت: "تف به این ریا" ! از سر شب تا به حال به خاطر یک حیوان عبادت کردم نه به خاطر خدا!" •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❣رابطه تان را با خدا عالی کنید فقط در غم و ناله هایمان نباشد... م فقط در روزهای فقر و نداری نباشد... فقط موقع کنکور و وقت امتحان گرفتن نباشد... را در شادی و سرورمان ببینیم... را در لحظه لحظه هایمان شریک کنیم... ترسناک نیست... عشق است و نور و آرامش... وقتی در هر عملی، در هر حال اندیشه ای، در هر فعلی خدا حضور داشته باشد با کل هستی هماهنگ می شویم... آنوقت چنان قدرتی پیدا خواهیم کرد که وصف ناپذیر است... نور است، از نور بیرون نرویم که تاریکی راخواهیم دید...🍃🍃🍃 ❤️💜💙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
روزی روزگاری، عابد خداپرست بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند... و او را بدینگونه سیر نمایند. بعد از 70 سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم. 🌌آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. 🔥طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، 🍞آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد. 🐕سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد،سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت، مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟ به اذن خدای عز و جلٌ ، سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ در خانه مردی هستم، شبهابی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم... تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺بیچاره آنکه به جز خدا، به دیگری دلخوش است... 💕 خداوند عهده دار کار حضرت یوسف شد. پس قافله ای را نیازمند آب نمود تا او را از چاه بیرون آورد سپس عزیز مصر را نیازمند فرزند نمود تا او را به فرزندی بپذیرد. سپس پادشاه را محتاج تعبیر خواب کرد تا او را از زندان خارج کند سپس همه مصریان را نیازمند غذا نمود تا او عزیز مصر شود. اگر خدا عهده دار کارت شود همه عوامل خوشبختی را بدون اینکه احساس کنی برایت آماده میکند فقط با صداقت بگو کارم را به خدا می سپارم. ❤️ خدایا فقط تو ما را کفایت است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 مردی در کاروان‌سرا بود که صبح چون از خواب برخواست دید شتری از شتران او نیست. هیچ تأسف نخورد و بر شتر سوار شد و راه را ادامه داد. پرسیدند: «چرا غمی نخوردی؟» گفت: «گویند غم خوردن را سودی نیست؛ ولی من گویم غم خوردن را جایی نیست. آن که شتر من برده است یا نیازش داشته و برده است که صدقه من بر او از مالم محسوب می‌شود، یا نیاز نداشته و برده است؛ پس مالم حرامی داخلش شده بود و نمی‌دانستم و او مال حرام را از مال حلال من جدا کرد و مال مرا پاک کرد.» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼اثر رضایت پدر در قبر! ✍آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان - که معروف به وادی‌السّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم‌ الشّأنی در آن‌جا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده‌ بودند. وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان مي‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد وقتي می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان مي‌فرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شيطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است ... 💢لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بی‌سواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اين‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است. 📚گزیده‌ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠شخصى محضر امام زين العابدين رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود. امام عليه السلام فرمود: بيچاره فرزند آدم هرروز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمى گيرد. اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مى شود. مصيبت اول اينكه ، هر روز از عمرش كاسته مى شود. اگر زيان در اموال وى پيش بيايد غمگين مى گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولى عمر قابل برگشت نيست . دوم : هر روز، روزى خود را مى خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس ‍ بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند. سپس فرمود: سومى مهمتر از اين است . گفته شد، آن چيست ؟ امام فرمود: هر روز را كه به پايان مى رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمى داند به سوى بهشت مى رود يا به طرف جهنم . آنگاه فرمود: طولانى ترين روز عمر آدم ، روزى است كه از مادر متولد مى شود. دانشمندان گفته اند اين سخن را كسى پيش از امام سجاد عليه السلام نگفته است. 📗داستان های بحارالانوارجلد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🔴هرچه کنی به خود کنی ✍ زمانی که نجار پیری بازنشستگی خود را اعلام کرد صاحب کارش ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند! اما نجار تصمیمش را گرفته بود… سرانجام صاحبکار در حالیکه با تأسف با این درخواست موافقت می‌کرد، از او خواست تا بعنوان آخرین کار ساخت خانه‌ای را به عهده بگیرد... نجار نیز چون دلش چندان به این کار راضی نبود به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و با بی‌دقتی به ساختن خانه مشغول شد و کار را تمام کرد. زمان تحویل کلید، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سال‌های همکاری! نجار یکه خورد و بسیار شرمنده شد، درواقع اگر او می‌دانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می‌برد و تمام دقت خود را می‌کرد. 🔹"این داستان زندگی ماست" گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که هر روز می‌سازیم نداریم، پس در اثر یک اتفاق می‌فهمیم که مجبوریم در همین ساخته‌ها زندگی کنیم، اما فرصت‌ها از دست می‌روند و گاهی شاید، بازسازی آنچه ساخته‌ایم ممکن نباشد.. 💢 شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده می‌شوند! ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حضرت علی (ع)می فرمایند: 👈شهوت پرست هم معلول فکریست هم بیمار نفسی است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
«مـوعظه شـیــ🔥ــطان» 🌹پس از آنکه حضرت نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم! نوح گفت : چه حقی؟!خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم! ▪️ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید! نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟! 🔻ابلیس گفت :در سه جا مراقب حيله من باش! ➊👈هنگامی که خشمگین شدی! ➋👈هنگامی که بین دو نفر قضاوت می کنی! ➌👈هنگامی که با زن نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست! در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد. 📚بحارالانوار ج11 ص318 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"پیرمردی" با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد. او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود، هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست. "پسر و عروس" از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به "تنهایی" آنجا غذا بخورد، بعد از این که یک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد، هروقت هم خانواده او را "سرزنش" میکردند پدر بزرگ فقط "اشک" میریخت و هیچ نمیگفت. یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب "بازی" میکرد، پدر روبه او کرد و گفت: پسرم داری چی درست میکنی؟ پسر با "شیرین زبانی" گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید...! یادمان بماند که: "زمین گرد است..." 💞💞💞 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ✅قضاوت های مولا علی علیه السلام ✍زمان خلافت عمر بن خطاب خلیفه دوم اهل تسنن. از بادیه نشینان اطراف شهر مدینه 7برادر ویک خواهر دست بسته همراه پدر وارد مدینه شدن و ادعای پدر و برادران بر این بود که خواهرمان دچار گناه زنا شده خلیفه وقت حاظر شد تا قضاوت و حکم خدا رو اجرا کند هر چه دختر با ناله گریان انکار این قضیه شد ولی برادران مصرانه تاکید بر این داشتن. خلیفه دوم حکم سنگسار دخترک را صادر نمود در این حین مولای متقیان علی ع رسید فرمود دخترک گناهی مرتکب نشده امیرالمومنین علی بن ابی طالب ع به برادران ان دختر فرمود بروید در فلان کوه مقداری برف در مشک خود اورید برادران نیز چنین کردن مولا علی ع دستور دادن در اتاقی دیگر مقداری اب درون طشت قرار دهند و برفها رو درون طشت اب قرار دهند و فرمودن دخترک درون طشت اب نشسته زمانی نگذشت که از رحم این زن کرمی بزرگ شبیهه زالو خارج گشت به حضرت علی ع اطلاع دادن این موضوع زالو را حضرت فرمود به پدر و برادران ان دختر که خواهر و دختر شما چندی پیش در رودخانه ای به قصد اب تنی وارد شده و زالویی در رحم وارد شده و از خون رحم تغذیه میکرده و در این مدت رشد کرده که شما فکر کردین جنین در رحم این دختر هست در این میان خلیفه دوم از مولا علی ع تشکر کردن و گفتن لولا علی هلک عمر اگر علی ع نبود عمر با این قضاوت هلاک میشد 📚بر گرفته از کتاب قضاوت های امیر المومنین حضرت علی (ع) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشِ مردم کج مکن" گردن" که حیرانت کنند... آبرویت برده و بدتر پریشانت کنند... سفره دل باز کن درهنگام سجود، پیشِ " الله" کن گدایی،تا که "سلطانت" کند.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🚨 ​هر وقت فیلت هوای معصیت کرد اول به این سه حقیقت فکر کن بعد اگر دلت رضا داد، نوش جانت سفره معصیت​ ! 1⃣اینکه خداوند بدون شک تمام اعمالت را می بیند 🌸«إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِير»​ 📖 ​بقره/110​ 2⃣ ​اینکه 24 ساعته، فرشتگانی مجاورت هستند که ثبت و ضبط می کنند ریز و درشت خوب و بدت را؛ 🌸«رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُون‏»​ 📖 ​زخرف/80​ 3⃣ ​واینکه اصلا از کجا معلوم؛ شاید بیخ گوشت نشسته باشد جناب عزرائیل و صادرکرده باشند دستور الرّحیلَ ت را ! 🌸«عَسى‏ أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُم‏»​ 📖 ​اعراف/185​ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاصله بین تو و اهدافت، یک کلمه پنج حرفیه: این فاصله رو پرکن. باور کن هدفهات از اون چیزی که فکر میکنی ، به تو نزدیکترن.🍂🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ هر روز ، نوکر تو پس از حسرتِ حرم از دوری تو داروی اعصاب می خورد بیچارگیِ این دل حسرت کشیده ام از گنبد طلایی تو آب می خورد فکری بحال این دل وامانده هم بکن وقتی که پرچمِ حرمت تاب می خورد 💔 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•