6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹گویند ســلام صبـح
🌸طلایی ترین کلید برای
🌹ورود به تالار قلبهاست
🌸پس صمیمیترین سـلام
🌹تـقدیم بـه شما عـزیـزان
🌸صبح اول هفته تون بخیر
🌹دلتـون شـاد ،لبتـون خندون
🌸سرآغاز هفتتون شـاد و پر امیـد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من زن بودنم را دوســت دارم
نه اینکه همیشه خشنود باشم
اما دوسـت دارم…
همین که از یک دستبند رنگی رنگی سرخوﺵمیشوم
همین که می توانم موهایم را بلندِ بلند
و یا کوتــاهِ کـــوتــﺂه کنم
و چیز شگفت آوری نباشد این کوتاه و
بلند کردنها.…
همین که می توانم ارغوانی وآبی وزرد
وصورتی وقرمز بپوشم
همین همدم مادر بودن
مورد اعتماد پدر بودن را
همین که میتوانم مادری کنم
آسان اشــک بریزم
آسان بخنــــدم
همین نیرومند بودن را
همین نازک بودن و شکیبایی را
دوست دارم ….
🌸تقدیم به تمام بانوان
🌸خوب ایران زمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈هرگز نگو:
فلانی هم هر وقت کاری داشته
باشه فقط ما را می شناسه !
👌بلکه بگو:
الحمدلله که الله متعال به من
توفیق برطرف کردن نیازهای مردم را
عنایت فرموده است.
🌺رسول الله فرمودند:
محبوبترین مردم در نزد الله
کسانی هستند که برای مردم
پر سودترین باشند
🎙#استادرنجبر
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 دزد عجیب عبادت!
🎙#آیتاللهمجتهدیتهرانی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
وضو میگیری، اما در همين حال اسراف میکنی..
نماز میخوانی، اما با برادرت قطع رابطه میکنی...
روزه میگیری، اما غيبت هم میکنی...
صدقه میدهی، اما منت میگذاری...
بر پيامبر و آلش صلوات میفرستی، اما بدخلقی میکنی...
دست نگه دار بابا جان !
ثواب هايت را در کيسه سوراخ نريز!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💫زنی به روحانی مسجد گفت :
💫من نمیخوام در مسجد حضور داشته باشم!
روحانی گفت : می تونم بپرسم چرا؟
زن جواب داد : چون یک عده را می بینم که دارند با گوشی صحبت میکنند ،
عدهای در حال پیامک فرستادن در حین دعا خواندن هستند ،
بعضی ها غیبت میکنند و شایعه پراکنی میکنند ،
بعضی فقط جسمشان اینجاست ،
بعضی ها خوابند ،
بعضی ها به من خیره شده اند ...
روحانی ساکت بود ،
بعد گفت :
میتوانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟
زن گفت : حتما چه کاری هست؟
روحانی گفت: میخواهم لیوانی آب را در دست بگیرید و دو مرتبه دور مسجد بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد.
زن گفت : بله می توانم!
زن لیوان را گرفت و دو بار به دور مسجد گردید ، برگشت و گفت : انجام دادم!
روحانی پرسید : کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟
کسی را دیدی که غیبت کند؟
کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟
کسی را دیدی که خوابیده باشد؟
زن گفت : نمی توانستم چیزی ببینم چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از آن بیرون نریزد ...
روحانی گفت:
وقتی به مسجد می آیید باید همه حواس و تمرکزتان به « خدا » باشد.
برای همین است که حضرت محمد (ص) فرمود « مرا پیروی کنید » و نگفت که مسلمانان را دنبال کنید!
نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند.
بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکز تان بر خدا مشخص شود.
✅نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی دیگران و قضاوت کردنشان .
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 پيامبر اکرم(صلّي الله عليه و آله) فرمودند :
☘ خیر ما یخلّف الإنسان بعده ثلاث ولد صالح یدعو له و صدقه تجری یبلغه أجرها و علم ینتفع به من بعده.
👌 بهترین چیزى که انسان پس از خود وا مى گذارد سه چیز است :
🌱 فرزند پارسا که براى او دعا کند
🌱 و صدقه جارى که پاداش آن بدو رسد
🌱 و دانشى که پس از وى از آن بهره مند شوند.
📖 نهج الفصاحه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝حدیث قدسی
ای فرزند آدم! در هر روز رزق و روزی میرسد و حال آنکه تو غم روزی میخوری و حال آنکه از عمرت کم میشود ولی تو محزون نمیشوی. به دنبال چیزی هستی که تو را طاغی و یاغی میکند و حال آنکه در نزد تو چیزی است که کفایت امرت را مینماید.
📚بحارالانوار، ج 73، ص 167، روایت 31، باب 128
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
⭕️ غیبتــــ ڪردم چطــور حـلالیـتـــ بطلبــم
🎙#حجــتالاســلامحـسینــےقمــے
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌎طی الارض ایت الله بهجت(ره)
🕌در زمانی که در نجف، مشغول تحصیل بودم، پدرم، آخوند ملّا ابراهیم، برای زیارت، به نجف آمد. چند روزی در نجف بود و پس از آن، با هم به کربلا رفتیم. یک شب در حرم امام حسین (ع) مشغول زیارت بودم که ناگهان یادم افتاد که عهد کردهام چهل شبِ چهارشنبه، به مسجد سهله بروم و تا آن وقت، سی و دوشب رفته بودم. متأثر شدم که چرا صبح، متوجّه این مطلب نشدهام تا بتوانم به عهد خود، عمل کنم و اکنون باید مجدداً این برنامه را از ابتدا آغاز نمایم.
در این فکر بودم که دیدم آیت الله بهجت در قسمت بالاسرِ ضریح امام حسین (ع) نشسته و مشغول زیارت و عبادت است. خدمت ایشان رفتم و سلام کردم. فرمود: آقای قرنی! چیه؟ تو فکری؟ میخواهی به مسجد سهله بروی؟
توجّه نکردم که ایشان از کجا فهمید که من در فکر مسجد سهلهام. عرض کردم: بله! و موضوع عهد خود را توضیح دادم. فرمود: برو، پدرت را بگذار در مدرسه و بیا! من اینجا منتظر شما هستم.
پدرم در حرم بود. ایشان را به مدرسه بردم. شام را تدارک دیدم و به پدرم گفتم: شما شام را میل کنید و استراحت نمایید. گویا استادم با من کاری دارد، من مجدّداً به حرم امام حسین (ع) باز میگردم.
سپس به حرم بازگشتم و خدمت آیت الله بهجت رسیدم. ایشان فرمود: میخواهی به مسجد سهله بروی؟
گفتم: آری، خیلی مایلم.
فرمود: بلند شو همراه من بیا. و دست مرا در دست خود گرفت. همراه ایشان از حرم امام حسین (ع) بیرون آمدیم و از شهر، خارج شدیم. ناگاه، به صورت معجزه آسا خود را پشت دیوارهای شهر نجف دیدیم. فرمود: از پشت شهر، وارد آن میشویم.
شهر نجف را دور زدیم و وارد مسجد سهله شدیم و نماز تحیّت و نماز امام زمان (ع) را در معیّت آن بزرگوار خواندم. پس از آن، آیت الله بهجت فرمود: میخواهی نجف بمانی یا به کربلا برگردی؟
عرض کردم: پدرم کربلاست و او را در مدرسه گذاشتهام، باید به کربلا برگردم.
فرمود: مانعی ندارد. و مجدداً دست مرا گرفت. دستم در دست آن بزرگوار بود که خود را در بالاسرِ امام حسین (ع) دیدم.
در پایان این ماجرا، آیت الله بهجت فرمود: راضی نیستم که تا زندهام، این جریان را برای کسی بازگو نمایی.منابع:
1ـ ادهمنژاد، محمدتقی. گلشن ابرار، قم: نورالسجاد، 1386، جلد 6.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•