eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.3هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
28.3هزار ویدیو
324 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
! شعوانه، زنی بود که آواز خوش و طرب انگیزی داشت و در بصره مجلس فسق و فجوری برپا نمی شد مگر آن که وی در آن حضور داشت. به تدریج از این راه ثروتی بر هم زد و کنیزکانی خرید که از آنان نیز برای همین منظور استفاده می‌کرد. روزی با جمعی از کنیزانش از کوچه ای میگذشت. در آن حال از خانه ای صدای خروش شنید، یکی از کنیزان را به درون آن خانه فرستاد تا خبری بیاورد. کنیز وارد آن خانه شد؛ ولی بازنگشت. کنیز دیگری را فرستاد؛ ولی کنیز دوم نیز بازنگشت. سومی را فرستاد، کنیز باز آمد و گفت: این، خروش گناهکاران و عاصیان است. شعوانه با شنیدن این سخن وارد خانه شد، واعظی را دید بر منبری نشسته که جمعی گرد او حلقه زده اند. واعظ، آنان را موعظه میکرد و از عذاب خدا و آتش دوزخ بیم میداد و آنان همه به حال خویشتن گریه میکردند، هنگامی که شعوانه به آن مجلس وارد شد، واعظ در حال خواندن این آیات - که در باره ی تکذیب کنندگان روز قیامت است - بود: (بل کذبوا بالساعة و أعتدنا لمن کذب بالساعة شعیرأ إذا رأتهم من مکان بعید شمعوا لها تغیظأ وفیرأ و إذا ألقوا منها مکان ضیق قنین دعوا هنالک ثورأ لاتدعوا الیوم ثورة واحدة وأدعوا ورأ کثیرا) [1] وقتی شعوانه این آیات را شنید، دگرگون شد و به واعظ گفت: اگر من توبه کنم خدا مرا می‌آمرزد؟ واعظ گفت: آری! اگر توبه کنی خدا تو را می‌آمرزد؛ اگرچه گناهت همانند گناه شعوانه باشد. شعوانه گفت: ای شیخ! من شعوانه هستم و دیگر گناه نخواهم کرد. شده این قدر گناهم که به محشر از خجالت نتوانم ایستادن به صف گناهکاران واعظ بار دیگر او را به توبه تشویق کرد و به کرم و عفو خدا امیدوار ساخت. شعوانه از آن مجلس بیرون رفت، بندگان و کنیزانش را آزاد کرد و سخت مشغول عبادت شد تا آن حد که جسمش لاغر و ضعیف شد و کارش به جایی رسید که زاهدان و عابدان در مجلس وعظ او حاضر می‌شدند. وی در حال موعظه بسیار میگریست و حاضران نیز همراه او می‌گریستند. روزی به او گفتند: می‌ترسیم از شدت و کثرت گریه نابینا شوی. شعوانه گفت: کور شدن در دنیا بهتر است از کوری در روز قیامت. نیامد بدین در کسی عذر خواه که سیل ندامت نشستن گناه [1]: فرقان /11 - 14. ترجمه: بلکه آنان قیامت را تکذیب کرده اند و ما برای کسی که قیامت را تکذیب کند آتشی شعله ور و سوزان فراهم کرده ایم. هنگامی که این آتش آنان را از مکانی دور ببیند صدای وحشتناک و خشم آلودش را که با نفس زدن شدید همراه است می‌شنوند و هنگامی که در جای تنگ و محدودی از آن افکنده شوند در حالی که در غل و زنجیرند فریاد و او بلای آنان بلند می‌شود. به آنان گفته می‌شود: امروز یک بار واویلا نگویید بلکه بسیار واویلا بگویید. 📙داستان‌ها و حکایت‌ها / 112: به نقل از: از معراج السعاده / 614-615 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! شعوانه، زنی بود که آواز خوش و طرب انگیزی داشت و در بصره مجلس فسق و فجوری برپا نمی شد مگر آن که وی در آن حضور داشت. به تدریج از این راه ثروتی بر هم زد و کنیزکانی خرید که از آنان نیز برای همین منظور استفاده می‌کرد. روزی با جمعی از کنیزانش از کوچه ای میگذشت. در آن حال از خانه ای صدای خروش شنید، یکی از کنیزان را به درون آن خانه فرستاد تا خبری بیاورد. کنیز وارد آن خانه شد؛ ولی بازنگشت. کنیز دیگری را فرستاد؛ ولی کنیز دوم نیز بازنگشت. سومی را فرستاد، کنیز باز آمد و گفت: این، خروش گناهکاران و عاصیان است. شعوانه با شنیدن این سخن وارد خانه شد، واعظی را دید بر منبری نشسته که جمعی گرد او حلقه زده اند. واعظ، آنان را موعظه میکرد و از عذاب خدا و آتش دوزخ بیم میداد و آنان همه به حال خویشتن گریه میکردند، هنگامی که شعوانه به آن مجلس وارد شد، واعظ در حال خواندن این آیات - که در باره ی تکذیب کنندگان روز قیامت است - بود: (بل کذبوا بالساعة و أعتدنا لمن کذب بالساعة شعیرأ إذا رأتهم من مکان بعید شمعوا لها تغیظأ وفیرأ و إذا ألقوا منها مکان ضیق قنین دعوا هنالک ثورأ لاتدعوا الیوم ثورة واحدة وأدعوا ورأ کثیرا) [1] وقتی شعوانه این آیات را شنید، دگرگون شد و به واعظ گفت: اگر من توبه کنم خدا مرا می‌آمرزد؟ واعظ گفت: آری! اگر توبه کنی خدا تو را می‌آمرزد؛ اگرچه گناهت همانند گناه شعوانه باشد. شعوانه گفت: ای شیخ! من شعوانه هستم و دیگر گناه نخواهم کرد. شده این قدر گناهم که به محشر از خجالت نتوانم ایستادن به صف گناهکاران واعظ بار دیگر او را به توبه تشویق کرد و به کرم و عفو خدا امیدوار ساخت. شعوانه از آن مجلس بیرون رفت، بندگان و کنیزانش را آزاد کرد و سخت مشغول عبادت شد تا آن حد که جسمش لاغر و ضعیف شد و کارش به جایی رسید که زاهدان و عابدان در مجلس وعظ او حاضر می‌شدند. وی در حال موعظه بسیار میگریست و حاضران نیز همراه او می‌گریستند. روزی به او گفتند: می‌ترسیم از شدت و کثرت گریه نابینا شوی. شعوانه گفت: کور شدن در دنیا بهتر است از کوری در روز قیامت. نیامد بدین در کسی عذر خواه که سیل ندامت نشستن گناه [1]: فرقان /11 - 14. ترجمه: بلکه آنان قیامت را تکذیب کرده اند و ما برای کسی که قیامت را تکذیب کند آتشی شعله ور و سوزان فراهم کرده ایم. هنگامی که این آتش آنان را از مکانی دور ببیند صدای وحشتناک و خشم آلودش را که با نفس زدن شدید همراه است می‌شنوند و هنگامی که در جای تنگ و محدودی از آن افکنده شوند در حالی که در غل و زنجیرند فریاد و او بلای آنان بلند می‌شود. به آنان گفته می‌شود: امروز یک بار واویلا نگویید بلکه بسیار واویلا بگویید. 📙داستان‌ها و حکایت‌ها / 112: به نقل از: از معراج السعاده / 614-615 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•