2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❄️یادش بخیر مامان زودتر از بقیه بیدار میشد و غذا رو داغ میکرد. یه سفره کوچیکم مینداخت وسط آشپزخونه...هممون دورش جمع میشدیم...بابا هم رادیو رو روشنمیکرد …
اون وقتا مث حالا نبود زمستونش مث تابستون باشه، هوا خیلی سرد بود و برف میومد... دستشوییها هم ته حیاط...سحرا که بیدار میشدیم کف حیاط پر برف بود
...دمپایی پلاستیکیهای یخ زده رو میپوشیدیم و بدو بدو میرفتیم دستشویی... دست و صورتمونو میشستیم، صورتمون از سرما یخ میزد...بعد میومدیم مینشستیم کنار بخاری نفتی یا چراغ علاء الدین تا یخمون وا شه...موقع سحری خوردن تا اذان میدادن مامان هول هولی میگفت بخورید تا آخر اذان وقت هست...همش میترسید گرسنه روزه بگیریم...یادتونمیاد با چه ذوق و شوقی روزه میگرفتیم؟ چه روزایی داشتیم هعععی یادش بخیر…
#ماهمبارکرمضان
#دههشصتیدهههفتادی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•