🌸🍃🌸🍃
#رفـــــیق_قرآنی
حجة الاسلام حاج شیخ حسین انصاریان:
رفیقی داشتم که مثل من و شما هم نبود، یک لاتی بود، اما اهل نماز و روزه بود؛ یک آدم خیلی معمولی بود که من را دوست داشت، اما من او را به اندازه او دوست نداشتم. اینگونه نبود که مثل ما در حالی باشد، در نیمهشبی باشد، با سیدالشهدا (ع) ارتباط عاطفی شدید و اشکی داشته باشد.
وقتی از دنیا رفت به دیدن فرزندش رفتم. گفتم: بابا به وصیت هم توجهی داشت؟
گفت: آری! یک وصیت نوشته که بعد از مردنش از صندوقش درآوردیم. در آن نوشته بود که در گوشه صندوقم حدود سیصد چک برگشتی دارم؛ از من جنس خریدهاند و چک دادهاند، اما پولش را ندادهاند. وضعش نسبتاً خوب بود!
جنازه من را ڪه دفن ڪردید و برگشتید تمام چکها را به وسط حیاط بیاورید، روی آن نفت بریزید و آتش بزنید. من احتمال میدهم اینهایی که از من جنس خریدهاند مال مردمخور نبودهاند و سختیهای اقتصادی جوری بوده که نتوانستهاند پول من را بدهند.
به اینها قرآنی میگویند، نه به من؛ کجای من قرآنی است؟ من صد تومان از مردم طلب داشته باشم میگویم مهم نیست! دادگستری و قاضی و زندان که من را میشناسند، خیلی راحت پولم را از او میگیرم.
این کارها قرآنی است، ولو اینکه طرف قرآن را نشناسد، ولی خدا یک لطفی بهخاطر اخلاقش به او کرده است که قرآنی زندگی میکند. پول هم برای ابیعبدالله (ع) خوب میداد، اما شناختی مثل من و شما نداشت و شناخت او پشت پرده باطنش بود. ما هم باطنی و هم ظاهری شناخت داریم و میخواهیم خودمان را برای ابیعبدالله(ع) بکُشیم.
@DastaneRastan_ir