شوق شهـادت . . .
در نگاهـش موج می زد ؛
مرغ مهاجر بود و دل بر اوج میزد
#شهیـد_مدافـع_حـرم
#سردار #مهدی_نعمایی
#نام_جهادی_حاج_مسلم
◻️تاریخ ولادت: 1363/06/29
◻️محل ولادت: البرز
◻️تاریخ شهادت: 1395/11/23
◻️محل شهادت: حما_سوریه
✍ #همسر_شهید_سردار_مهدی_نعمایی
وصیت کردند که مرا در #امامزاده_محمد_کرج، بین شهدای دفاع مقدس به خاک بسپارید. یکبار از او پرسیدم چرا کنار بچههای دفاع مقدس؟ و آقامهدی با آن لبخند بهشتیاش گفت من که در این دنیا دایم کنار مدافعان حرم بودم، دلم میخواهد آن دنیا درکنار شهدای دفاع مقدس باشم. متأسفانه در روزهای اولیه به ما گفتند امامزاده محمد جایی برای دفن شهید ندارد. برادر شهید میگفت که شبانه از او خواستم به خوابم بیاید و راهی به من نشان بدهد، مبادا شرمنده وصیتش شویم. برادر شهید گفت فردای آنشب تلفن زدند و گفتند یکجا برای دفن پیکر مطهر شهید مهدی نعمایی در امامزاده پیدا شده است. آنلحظه از اینکه وصیت آقامهدی به سرانجام رسیده بود، همه اشک ریختیم و او را تا خانه ابدیاش کنار شهدای دفاع مقدس تشییع کردیم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
با شخصی درباره #حق_الناس صحبت کرده بود.آن شخص به او گفت که تا آن لحظه هیچ حق الناسی نکرده❌
مصطفی به او گفت: مطمئنی که تا حالا حق الناس نکردی⁉️ او اطمینان خاطر داشت...
دوباره از او پرسید: حق الناس فقط این است که #مال مردم را نخوری و مردم رو #اذیت نکنی و... آن شخص همچنان #اطمینان داشت که هیچ حق الناسی بر گردنش نیست.
مصطفی ادامه داد:
💥اما یک حق الناس به گردن توست. نه تنها تو بلکه به #گردن_من هم هست!!
آن شخص تعجب کرد و پرسید که چه حق الناسی است که به او و خودش مرتبط است؟!
مصطفی در جوابش گفت:
حق الناس یعنی بخاطر #گناه من و تو، یک نفر دیگر نتواند #امام_زمانش را ببیند!
حق الناس یعنی با هر گناه من و تو چندین روز #ظهور امام زمان به تعویق می افتد و ما حق کسانی که گناه نمیکنند تا امامشان زودتر ظهور کند را #زیرپا میگذاریم.
پ.ن: اینا حرفای یه جوان 19 - 20 ساله است...
شما کجا... ما کجا...
#شهید_سیدمصطفی_موسوی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #مستند | #شهید_مدافع_حرم
⭕️ فیلم تفحص پیکر مطهر سردار شهید مدافع حرم حاج رضا فرزانه در سوریه
(فرمانده شهید قرارگاه مشترک راهیان نور)
💢✨هیچ وقت مانع رفتنش نشدم، #دلتنگش بودم اما ته دلم راضی بودم به شهادتش، واقعا #حقش بود.
💢✨خودشم همیشه بهم میگفت اگه شما و مامان #راضی نباشید من هیچ وقت #شهید نمیشم.
💢✨وقتی که میرفت بهش گفتم من #نگران محمدامین هستم؛ اون خیلی کوچیکه اگه شهید بشی چی به سرش میاد!
گفت: خانم نگران نباش، اگه روزی من نباشم #خدا سرپرستش میشه، کلی هم قوم و خویش #معنوی پیدا میکنه
#شهید_علیرضا_بریری🌷
#شهید_مدافع_حرم
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
تازه دیپلمشو گرفته بود و دنبال کار میگشت که هزینه ای به خانواده تحمیل نکنه، به هر دری زد تا بلاخره یه کار خوب براش جور شد. 😍 خیلی راضی بود و با شوق و ذوق کارشو شروع کرد.
بعد از چند روز دیدم دیگه نمیره سر کار، گفتم مرتضی جان، کارتو نپسندیدی؟ چرا دیگه نمیری؟
لبخندحاکی از رضایت چاشنی نگاه نافذش کرد و گفت: چرا اتفاقا خیلی هم عالی بود، اما صلاح بود که دیگه نرم!
بیشتر کنجکاو شدم که بدونم دلیلش چیه؟
کلی پرس و جو کردم تا اینکه گفت رفیقش بیکار بوده و هماهنگ کرده که اون بره... آخه اون زن و بچه داشته و سخته که یه مرد شرمنده ی زن و بچه اش باشه... خاطره ای از زبان خواهر شهید.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید #مرتضی_مسیب_زاده
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💔
عاشق حضرت زهرا س بود
۱۴ساله بود که در مجلس حضرت زهرا بعد از شنیدن مصائب آن حضرت، از هوش رفت
در عملیات آزادسازی نبلُالزهرا شهید شد
رمزعملیات یازهرا بود
و موقع شهادت سربند یازهرا بر پیشانی و پلاک یا زهرا س به همراهش بود
دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان
#شهید_سعید_علیزاده
#شهید_مدافع_حرم
#شادی_روح_پاکش_صلوات
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کبوترانی که زودتر از به شهادت رسیدن شهید را فهمیدند
🔹همسر شهید مهدی اسحاقیان از دقت شهید به همه چیز تعریف میکند و میگوید: " به خاطر دفع قضا بلا ما دو کبوتر در خانه نگهداری میکردیم و آقا مهدی هر وقت که از خانه بیرون میرفت به کبوترها خیلی علاقه نشان میداد وقی در منزل بود با آنها حرف میزد! زمانی که به سوریه اعزام شده بود هر وقت به خانه که زنگ میزد، احوال کبوترهایش را از من میپرسید".
🔹وی در ادامه اظهار میکند: " کبوترها تخم گذاشته بودند و چند هفته بود که روی تخمهایش خوابیده بودند و اصلا تکان نمیخورند و موقعی که آقا مهدی به شهادت رسیده بود، کبوتر از روی تخمهایش خود به خود کنار رفته و تخمش شکسته بود، با دیدن این صحنه بدنم سرد شد و به خودم گفتم نکند برای آقا مهدی اتفاقی افتاده است!؟ در صورتی که دو روز پیش آقا مهدی برای آخرین بار احوال کبوترهایش را تلفنی از من پرسیده بود و من گفته بودم حال کبوتر و تخمهایش خوب است."
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_حرم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•