eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
27.6هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
29.1هزار ویدیو
332 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
✅سوار تاکسی شدم آمدم! ✍ از جبهه که برگشتیم، یک شب آقای رجایی را به هیئت محلمان دعوت کردیم تا برای بچه‌های هیئت صحبت کند. آن شب جمعیتی منتظر بود؛ هیئتی و غیر هیئتی به هوای ایشان آمده بودند. اما ساعت از ۹ شب گذشت و آقای رجایی نیامد! به نخست‌وزیری تلفن زدم و پرس‌وجو کردم؛ گفتند: «آقای رجایی خیلی وقته که حرکت کرده و تا حالا باید رسیده باشد.» در همین حین که حیران آقای رجایی بودم و دنبالش می‌گشتم، یک نفر آمد و دم گوشم گفت: «آقا سید! یک نفر بغل‌دست من نشسته که با آقای رجایی مو نمی‌زنه!» دنبالش رفتم و دیدم، بله؛ خود آقای رجایی است. وسط جمعیت نشسته بود و صداش هم در نمی‌آمد! رفتم جلو و گفتم: «آقا، سلام. شما اینجایی؟! دو ساعته حيرون شما هستم؛ تیم حفاظت را چی کار کردید؟!» گفت: «تیم حفاظت نمی‌خوام! سوار تاکسی شدم آمدم!» 📚 از کتاب | خاطرات مرحوم (فرمانده گردان میثم لشکر حضرت رسول (ص)) ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•