هدایت شده از آیه گرافـی 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾به شنبه ۱۱ بهمن ماه خوش آمدید
🌸خــدایا
🌾به روزگارِ دوستانم آرامش
🌸به زندگیشان عافیت
🌾به عشقشان ثبات
🌸به مهرشان وفـا
🌾به عمرشان عزت
🌸به رزقشان برکت و
🌾به وجودشان صحت عطا بفرما
🌸ســــلام صبح شنبه تون بخیر
🌸شروع هفته خوبى داشته باشید
🔺قلب نوجوان، مثل زمین بایر است. هر بذری در آن کاشته شود می پذیرد...پس قبل از اینکه دیر شود و قلبت مملو از بذر نامرغوب گردد، بذر مرغوب بکار.
💠 امیرالمؤمنین (عليه السلام) :
🔰 إنَّما قَلبُ الحَدَثِ كَالارضِ الخاليَةِ ما اُلقىَ فيها مِن شَىْ ءٍ قَبِلَتهُ؛
📙نهج البلاغه ص393 ، نامه 31
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 دزد عجیب عبادت!
💠 آیت الله مجتهدی تهرانی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
وضو میگیری، اما در همين حال اسراف میکنی..
نماز میخوانی، اما با برادرت قطع رابطه میکنی...
روزه میگیری، اما غيبت هم میکنی...
صدقه میدهی، اما منت میگذاری...
بر پيامبر و آلش صلوات میفرستی، اما بدخلقی میکنی...
دست نگه دار بابا جان !
ثواب هايت را در کيسه سوراخ نريز!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#فضیلت_صلوات
✍پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :
☀️ هیچ دعائی به مرحلهاجابت نمیرسد
مگر اینکه دعا کننده ،بر محمد و آل
محمدصلوات فرستد ...
📚وسایل الشیعه ج 7ص 96
✨اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔺قلب نوجوان، مثل زمین بایر است. هر بذری در آن کاشته شود می پذیرد...پس قبل از اینکه دیر شود و قلبت مملو از بذر نامرغوب گردد، بذر مرغوب بکار.
💠 امیرالمؤمنین (عليه السلام) :
🔰 إنَّما قَلبُ الحَدَثِ كَالارضِ الخاليَةِ ما اُلقىَ فيها مِن شَىْ ءٍ قَبِلَتهُ؛
📙نهج البلاغه ص393 ، نامه 31
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
😌خاطرات شهید محسن حججی😌
🌹از زبان #دایی_همسر_شهید🌹
#قسمت_پنجم
تازه خواهرزاده ام را عقد کرده بود.
حقیقتش آن اوایل ازش خوشم نمی آمد. حتی یک درصد هم.☹️
#تیپ و #قیافه ها مان با هم خیلی فرق داشت.😮 من از این آدمهای لارج و سوپر دولوکس بودم و از این #حزب_اللهی های حرص درآر.
هر وقت می رفتم خانه خواهرم،می دیدمش می آمد جلو، خیلی شسته رفته و پاستوریزه سلام و علیک میکرد.😌 دستش روی سینه اش بود و گردنش کج و انگار شکسته.😑 ریش پرپشتی داشت و یک لبخند به قول مذهبیها عرفانی هم روی لبش بود😃 کلا از این فرمان آدمهایی که دیدنشان لجن ما جوان های امروزی را در می آورد😬
بعضی موقع ها هم با زنم می رفتم خانه خواهرم. تا زن مرا میدید سرش را می انداخت پایین و همان طور با من و خانمم سلام میکرد.😑سرش را یک لحظه هم بالا نمی آورد لجم می گرفت😏 با خودم میگفتم مگر زنم لولوخورخوره است که دارد این طور می کند؟😒
دفعه بعد به زنم گفتم: "یک #چادری چیزی بنداز سرت تا این #آقا_داماد مذهبی به تریج قباش بر نخوره و سر مبارکش رو یکم بیاره بالا."
زنم گفت: "باشه." دفعه بعد #چادر پوشید. 😇 این بار خیلی گرم تر از قبل با من و خانمم سلام و احوالپرسی کرد. اما باز هم سرش پایین بود فهمیدم کلاً حساس است به زن نامحرم.😯😥
چند ماهی از دامادی اش و آشنایی مان گذشته بود توی #مهمانیها میدیدمش. دیدم نه آنچنان هم بچه خشکه مقدسی نیست که فکر میکردم.😍
میگوید..می خندد..گرم می گیرد.
کم کم خوشم آمد ازش ولی باز با حزب اللهی بودنش نمیتوانستم کنار بیایم.😖
.
یک بار که رفتم خانه خواهرم نشسته بود توی #اتاق.
رفتم داخل. تا من را دید برایم #تمام_قد ایستاد و به هم سلام کرد و جواب سلامش را دادم و نشستم کنارش.😌
هنوز یک دقیقه نگذشته بود که #پسر_برادرم آمد تو شش هفت سال بیشتر نداشت بچه مچه بود جلوی پای او هم تمام قد بلند شد و ایستاد🙄😳
گفتم:" آقا محسن راحت باش نمیخواد بلند شی. این بچه هست."
نگاهم کرد و گفت: "نه دایی جون. شما ها سید هستید. #اولاد_فاطمه_زهرا هستید شما ها روی سر ما جا داری احترامتون به اندازه دنیا واجبه"😍😌
این را که گفت، ریختم به هم. حسابی هم ریختم به هم. از خودم خجالت کشیدم. از آن موقع جا باز کرد توی دلم با خودم گفتم:" تا باشه از این حزب اللهی ها."😍👌🏻😇
••••••••••••••••••••
#ادامه_دارد...♥
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#خاطراتشہیدمحسنحججی😍💖
🌹از زبان #دایی_همسر_شهید🌹
#قسمت_ششم
عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن خانهمان. گوشه اتاق پذیرایی #مجسمه_یک_زن گذاشته بودم. تا داخل شد و چشمش به مجسمه افتاد، نگاهش را قاپید. انگار که یک زن واقعی را دیده باشد!‼️
بهم گفت: "دایی جون شما دایی زنم هستید. اما مثل دایی خودم می مونید. یه پیشنهاد.
اگه این مجسمه را بردارید و به جاش یه چیزه دیگه بزاری خیلی بهتره."😉✌🏻
گفتم:" مثلاً چی؟"
گفت:"مثلاً عکس شهید کاظمی. "
با گوشه لبم لبخندی زدم که یعنی مدل مان کن بابا، عکس شهید دیگر چه صیغه ای بود.
نگاهم کرد و گفت: "دایی جون وقتی #عکس_شهید روبروی آدم باشه، آدم حس میکنه گناه کردن براش سخته. انگار که شهید لحظه به لحظه داره میبیند مون."😌😇
حال و حوصله این تریپ حرف ها را نداشتم.😩 خواستم یک جوری او را از سر خودم وا کنم گفتم: "ما که عکس این بنده خدا این #شهید_کاظمی را نداریم."
گفت: "خودم برات میارم. "😉✌🏻
نخیر ول کن ماجرا نبود. یکی دو روز بعد یه قاب عکس از شهید کاظمی برایم آورد. با بی میلی و از روی رودربایستی ازش گرفتم گذاشتمش گوشه اتاق.😬
الان که #محسن نیست آن قاب عکس برایم خیلی عزیز است.خیلی.
#یادگاری محسن است و هم حس می کنم حاج احمد با آن لبخند زیبا و نگاه مهربانش دارد لحظه به لحظه زندگی ام را می بیند حق با محسن بود انگار #گناه کردن واقعا سخت است😢😔👌🏻
•••••••••••••
یک بار با هم رفتیم اصفهان درس #اخلاق #آیت_الله_ناصری. آن جلسه خیلی بهش چسبید.😍
از آن به بعد دیگر نمک گیر جلسات حاج آقا شد. 🤩 جمعه ها که می رفتیم سر #قبر حاج احمد،جوری تنظیم می کرد که با درس اخلاق آیت الله ناصری هم برسیم.
توی جلسات دفترچه اش را در میآورد و حرف ها و نکته های حاج آقا را مینوشت. از همان موقع بود که #خودسازی بیشتر شد دیگر حسابی رفت توی نخ #مستحبات.
یادم هست آن سال ماه شعبان همه #روزه هایش را گرفت😮💪🏻
••••••••••••••
چند وقتی توی مغازه پیشم کار میکرد. موقع #اذان مغرب که می شد سریع جیم فنگ می شد و می رفت.
می گفتم: "محسن وایسا نرو. الان تو اوج کار و تو اوج مشتری."
محلی نمیگذاشت می گفت: "اگه میخوای از حقوقم کم کن من رفتم."😌👌🏻
می رفت من می ماندم و مشتری ها و…
#عیدغدیر خم که رفته بودیم برای #عقدش، محسن وسط مراسم ول کرد و رفت توی یک اتاق شروع کرد به نماز خواندن. دیگر داشت کفرم را در می آورد😠 رفتم پیشش گفتم: "نماز تو سرت بخوره یکم آدم باش الان مراسم جشنته. این نماز رو بعداً بخون."
به کی می گفتی؟ گوشش بدهکار نبود همان بود که بود لجباز و یکدنده☹️
#ادامه_دارد...♥
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃👌
درجوانی اسبی داشتم، وقتی سوار بر آن
ازکنار دیواری عبور میکردیم وسایهی
خودش را روی دیوار میدید خیال میکرد
اسب دیگری است خرناس میکشید
وسعی میکرد ازآن جلوبزند
هر چه تند میرفـت، میدید
هنوز ازسایهاش جلو نیفتاده، باز به
سرعتش اضافه میکرد تا حدی که اگر
این جریان ادامه مییافت، مرا به کشتن میداد.
اما دیوار تمام میشد، سایهاش از بین
میرفت و آرام میگرفت.
در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی،
بدنت(که مرکب توست)میخواهد از
آنها جلو بزند و اگر از چشم و هم چشمی
با دیگران بازش نداری تو را به نابودی میکِشد
🖌#حاج_اسماعیل_دولابی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
اگر قرار بود با یک کوله پشتی به سفر بروی و به مقصد برسی چه چیزهایی برای خودبرمیداشتی؟
بله!ضروری ترینها!
زندگی نیز همینگونه است اگر میخواهی سریع تر به مقصد برسی باید بارت سبک باشد باید بارت از کینه؛حسد؛تنگ نظری؛خساست ؛ خالی باشد آنوقت راحت تر به سمت هدف حرکت خواهی کرد
تمرکز کن و شروع کن
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#طنز
فرد متمول و میلیاردری که ثروت
نامشروع زیادی در طی سالهای گذشته
بدست آورده بود تصمیم به توبه گرفت
و به پیش عالمی رفت و نحوه بدست
آوردن ثروتش از راه نامشروع را توضیح داد.
عالم به او گفت تو باید تمام ثروتت
را به خیابان بریزی و بعد یک سال هر
آنچه باقی مانده بود از آن توست!
مرد متمول پذیرفت و تمام ثروتش را
نقد کرده و با آن تیرآهن 18 خرید و در
خیابان رها کرد و بعد از یک سال رفت
دید آهنها اصلا تکان نخورده اند، در
حالی که با بالا رفتن دلار قیمتها 4 برابر شده بود!
شیطان که نظاره گر این واقعه بود
آن مرد را بعنوان استاد رهنما انتخاب کرد...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💕"داستانی آموزنده از حضرت فاطمهزهرا(س)"
🌺حضرت فاطمه (س) تعريف میکنند که شبی به بستر رفته بودم تا بخوابم پيامبر صدايم کرد فرمود:
تا چهار کار انجام ندادهای نخواب!
- قران را ختم کن
- مومنان را از خودت خشنود و راضی کن
- حج و عمره به جای بياور
- پيامبران را شفيع خودت کن
و بعد بخواب...
🌺آنگاه به نماز ايستاد...
من صبر کردم تا نماز پدر تمام شود و گفتم:
ای رسول خدا چهار کار برايم مشخص کردهايد که توان انجام آنها را ندارم.
پيامبر فرمود:
- سه مرتبه قل هو الله بخوان مثل اين است که قرآن را ختم کردهای
- برای مومنان آمرزش بخواه تا همگی آنان را خشنود کنی
- با فرستادن صلوات من و ديگر پيامبران شفيع تو خواهيم شد
- با گفتن ذکر سبحانالله، الحمدالله، لاالهالاالله و اللهاکبر مثل اينکه حج و عمره به جای آوردهای...*
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•