eitaa logo
داستان آموزنده 📝
17.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
6 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴شفاي عالمي وارسته توسط امام هشتم عليه السلام و اعطاي كرامت به وي ✍آيت الله وحيد خراساني نقل كرد : مدت بيست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستي مرحوم حاج شيخ حبيب الله گلپايگاني - كه سال‌ها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ايشان روزي به من فرمود : « مدتي در تهران مريض و بستري شدم . روزي به جانب حضرت رضا عليه السلام رو كرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،‌سجده‌ي عبادت پهن كرده ،نماز شب و نوافل مي خواندم و بعد خدمت شما شرفياب مي گشتم حال كه بستري شده‌ام، به من عنايتي بفرماييد . ناگاه در همان حال بيداري ديدم در باغ و بستاني خدمت حضرت رضا عليه السلام قرار دارم ايشان از داخل باغ گلي چيده به دست من دادند من آن گل را بوييدم و حالم خوب شد جالب‌تر آن كه دستي كه حضرت رضا عليه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با بركت بود كه بر سر هر بيماري مي‌كشيدم، بي‌درنگ شفا مي‌يافت ! البته در همان روزهاي نخست با يك مرتبه دست كشيدن بيماري‌هاي صعب العلاج بهبود مي يافت، ولي بعد از مدتي كه با اين دست با مردم مصافحه كردم، آن بركت اوليه از دست رفت و اكنون بايد دعاهاي ديگري را نيز بر آن بيفزايم تا مريضي شفا يابد .» آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشه‌ي چشمي به ما كنند 📚 بحارالانوار 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
خواهر شوهر ۱۸سالم بارداره🤰 همه ی خانواده گفتیم سنش کمه چیزی از نوزاد بلدنیست 🤦‍♀ بعد چندوقت هممونو دعوت کرد خونش دهنمون باز موند😳 اینقدرررر بچش خوشگل بود😧 بعد گفت هر چی خریده از این کانال خریده👇😍 http://eitaa.com/joinchat/253624325C29e3fe1255 واسه بچم خریدم ازشون عالیه😍👆
‌ خواب آیت‌الله حائری یزدی را دید. پرسید چه خبر؟! گفت: وقتی ملائکه از من سوال می‌پرسیدند, ترس شدیدی بر من وارد شد. ناگاه مردِ نورانی آمد، به محض ورودش، ملائکه احترام کردند. مرد نورانی پرسید: ترسیدی؟ گفتم خیلی. فرمود: تو در امانی. این اولین بازدید من بود. ۶۹ بازدیدِ دیگر به دیدارت می‌آیم. او را شناختم. من هفتاد بار به زیارت علی‌بن‌موسی‌الرضا رفته بودم و حالا نوبت او بود بازدید پس بدهد ... 💚 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
علت سکوت آيت الله العظمی گلپایگانی(ره) _حین اقامه نماز بر پيكر مطهرامام خمینی(ره) صدرزاده ۲۷ خرداد ۱۴۰۱ صراط عشق ارسال دیدگاه ✅سال ها كسى نمى دانست كه چرا آيت الله العظمی گلپايگانى (رحمت الله علیه)درحين نمازبرپيكر مطهرامام خمینی(رضوان الله علیه) ناگهان سكوت كردند!؟ ✅ديگران تصورشان اين بود كه ايشان متن نمازرا فراموش كردند، چند بار عبارات را درگوش ايشان تكرار كردند،اماآيت الله العظمی گلپایگانی همچنان سكوت كردند، تا اينكه بعدازلحظاتی از ابتدا شروع به خواندن نمازكردند! ✅فرزند ايشان به پدرخود قول داده بودند تا زمانى كه پدر در قيد حيات هستند راز آن را برملا نكنند، بعد از رحلت ايشان فرزندشان تعريف كردند: ✅مرحوم پدر در حين اقامه نماز ناگهان 🌹وجود نازنين امام زمان حضرت مهدی(عج)را مى بينند كه درحال اقامه نماز برپيكرامام هستند🌹 ايشان به حضرت خیره شده و ازشدت بهت و حيرت و عشق به حضرت زبانشان بند مى آيد!!! ✅که ناگهان خود حضرت ندا می دهند: 🌹آقاسيد محمدرضا ادامه بده🌹 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 روح ملکوتی اش شاد🌹🌹 ان شاءالله بتوانیم ادامه دهنده راهش و شهدای عزیز و مقام عظمای ولایت باشیم. 🌺🌸🌺🌸 🌻أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🌻 🔖 امام‌زمانےام³¹³⇩⇩ 🔖 @Emamezamani
‍ 🔹نان خشك حضرت امير علیه السلام راوی می گوید: دیدم یک نفر در نخلستان‌ها دارد کار می کند. من هم خیلی گرسنه ام بود؛ چون از راه دور آمده بودم. گفتم پهلوی این مرد که دارد کار می کند، می روم. شاید چیزی داشته باشد. آمدم و سلام کردم و گفتم: «برادر! من گرسنه ام. چیزی هست؟» فرمودند: «پهلوی آن عصا نان هست؛ می خواهی، بردار و بخور». می گوید: «آمدم آنجا. دیدم پارچه¬اي بود؛ باز کردم. نان جوی خشکیده¬اي بود؛ برداشتم و هر چه دندان زدم، دیدم نمی شود آن را شکست». گفتم: برادر! این نان خشکیده، مال خودت. من نمی توانم بخورم. تو چطور این نان را می خوری؟» فرمودند: «برو مدینه به منزل حسن بن علی. وضع او خوب است و تو را اداره می کند». آمدم آنجا؛ دیدم سفره حسابی است. غذایم را خوردم و پنهاني یک مقدار آن را. زیر لباس‌هایم گذاشتم، تا برای آن پیرمرد که در نخلستان کار می کرد، ببرم. همين‌كه آمدم بروم، حضرت امام حسن علیه السلام فرمودند: «برادر! زیر لباست چه گرفتی؟» عرض کردم: «پیرمردی است در نخلستان کار می کند. من دیدم نانی در توشه او بود که دندان‌های من نتوانست آن را خرد كند. اين غذا¬ها را برای او می برم». حضرت فرمودند: «همة اين دستگاه، مال خود او است؛ اما استفاده نمی كند». 284/خ/96 ➥ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
♨️آهنگی که اشک تاتلس و سیبیل جان را درآورد 😔 پسر یتیم که برای مادرش اهنگ فارسی  خوندو همه را به گریه انداخت 😭 آهنگ زیبای مادر👇                                   🦋                           🦋🦋   🦋                        🦋    🦋    🦋🦋🦋                          🦋 🦋🦋         🦋🦋               🦋🦋 برای دیدن ویدیو پروانه ها رو لمس کن👆👆♥️
دلتنگ کدوم یک از عزیزانت هستے ؟؟👇 پدر مادر 💔 فزرند 💔 خواهر برادر 💔 عاشق پدر مادرتی کلیک کن 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1017577683C37c05cdbdd
🌸 جشن پتو یکبار سعید خیلے از بچه‌ها ڪار ڪشید. فرمانده دستہ بود. شب برایش جشن پتو گرفتند. حسابے کتکش زدند. من هم ڪه دیدم نمے‌توانم نجاتش دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تاشاید کمےڪمتر کتک بخورد! سعید هم نامردے نڪرد، بہ تلافےآن جشن پتو، نیم‌ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت. همہ بیدار شدند نماز خواندند!!! بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ بچه‌ها خوابند. بیدارشان ڪرد و گفت: اذان گفتند چرا خوابید؟ گفتند ما نماز خواندیم!!! گفت الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید؟؟ گفتند سعید شاهدی اذان گفت! سعید هم گفت من براے نمازشب اذان گفتم نه نماز صبح! 🌷شهید سعید شاهدے🌷 😂 ┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
دیگه زشته با ژله و سالاد شیرازی از مهمونا پذیرایی کنیم 😬 یکم‌ خلاقیت به خرج‌ بده با هزینه کم کلی ایده پذیرایی یاد بگیر 🌸🍃 چاره کارت این کاناله 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/327090335C83965f5ca3 همه آموزشاش با فیلم یه دقیقه ای👆😍
🟢 خدا به وسیله این پرنده ها برات رزق دنیوی و اخروی فرستاده روی یه پرنده کلیک کن ببین چی برات فرستاده👇 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊🕊 💓💓 🕊🕊 🕊 🕊 💓🎁💓 🕊🕊 🕊🕊 💗💗 🕊🕊 🕊 🕊🕊🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🟢 دست فرشته های خدارو رد نکن😍👆 🌺تفسیر کوتاه قرآنی 🌺 داستان عبرت آموز پیامبران
باهر گناه سیلی میزنیم به صورت امام زمان⁉️ دعوا شده بود، آقا امیرالمومنین(ع) رسید .... گفت: آقای قصاب ولش کن بزار بره گفت: به تو ربطی نداره گفت: ولش کن بزار بره به تو ربطی نداره دستشو برد بالا، محکم گذاشت تو صورت علی(ع) آقا سرشو انداخت پایین رفت مردم ریختن گفتن فهمیدی کیو زدی؟! گفت: نه فضولی میکرد زدمش گفتن: زدی تو گوش علی(ع)، امیرالمومنین 😔😔 ساتورو برداشت دستشو قطع کرد، 🔪 گفت: دستی که بخوره تو صورت علی(ع) دیگه مال من نیست ... دستی که بخوره تو صورت امام زمانم نباشه بهتره .....✋✋ ❗️امام زمان(عج) فرمود: هر موقع گناه میکنی یه سیلی تو صورت من میزنی❗️ 📚 بحارالانوار ج41، ص 203-204 📚 الخرائج و الجرائح، ج2، ص758-759 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
از ازدواج انسان با جن چه میدانید؟😱 فیلمهای احضار جن رو دیدی؟😳 اگر شدیدا سرتون درد میکنه برای دیدن‌ ترسناک ترین اتفاقات دنیا بیا اینجا👇😱 https://eitaa.com/joinchat/1815674883Cc7806d19a9 چـرا میگن شبــا نباید⛔️ برین قبرستون ؟🤔 https://eitaa.com/joinchat/1815674883Cc7806d19a9 رفتید بردارم؟👿❌
🔞 کلمه لا اله الا الله باعث رفع تشنگی میشه؟ 🔞 قبل از ازدواج حرام‌است؟ 🔞 در بالای کعبه هیچ پرنده ای پرواز نمیکند 🔞 اموات‌ سوره‌ حمد میخوانند؟ 🔞 بهشت فقط به مردها حوری می دهند، 🔞 نمیتواندچندتا شوهرداشته باشد؟ جواب تمامی چرا های شما‼️👇 https://eitaa.com/joinchat/1815674883Cc7806d19a9
🔴نتیجه وحدت و اتحاد بین مردم!!(حتما بخونید) خاطره ی یک مهندس نفت: ﺳﺎﻝ ۸۱ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﺷﺪﻡ ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺴﻠﻮﯾﻪ. ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻡ، ﻣﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ... ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻤﻮﻥ ﭘﺎ ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ سوشی ﺑﺨﻮﺭﻡ،  ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﻋﻮﺗﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺳﻮﺷﯽ ﻣﻬﻤﻮﻧﻢ ﺑﺎﺷﯽ. ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺼر ﺑﻬﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻭ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻦ. ﺧﻮنش ﯾﻪ ﮐﺎﻧﮑﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺍﺷﺖ، ﺣﻤﺎﻡ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ، ﮐﻮﻟﺮ ﺍﺳﭙﻠﯿﺖ و... ﯾﻪ ﻇﺮﻑ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﺯﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺑﻮﺩ ! ﺧﯿﻠﯽ ! ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ‏( ﮐﻮﺟﻮ ‏) ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﮑﻼﺗﯿﻪ؟ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺍﺳﺖ! گفت: ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﺁﻭﺭﺩﻡ. ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺐ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﭘﺮ ﻣﺎﺭﮐﺖ ﺷﮑﻼﺕ خوشمزه نمیخری؟ گفت: ﻣلﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺭﻭﺯﯼ ۱۶ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﺭﺩ،ﺑﺎﺑﺖ ۸ ساعتش ﻣﺰﺩ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﻭ ۸ﺳﺎﻋﺖ دیگشو ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ، ﺗﺎ ﮐﺸﻮﺭﻣﻮﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﺸﻪ... ۲ﻧﺴﻞ ﺍﺯ ﻣﻠﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻓﺪﺍ ﮐﺮﺩ، ﻣﻦ ﺑﺎ ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮊﺍﭘﻦ ﭘﺮﺩاﺧﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﻓﺘﻢ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﻮﻇﻔﻢ ﺩﺭﺁﻣﺪﻡ ﺭﻭ ﺗﻮ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﻢ. ﻣﻦ ﻧﯿﻮﻣﺪﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺷﮑﻼﺕ ﺑﺨﺮﻡ. من ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻟﻄﻒ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺭﻭ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﻢ … ﻣﻦ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﻡ مالیات و ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﻠﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺭﻭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﺧﺮﺝ کنم... ساکت شدم! ﺩﺭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ۱ﻣﺘﺮ ﻭ ۶۵ ﺳﺎﻧﺘﯽ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﺮﻭﺯ ﺩﺍﺩ ﺭﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ. ﮐﺪﻭﻡ یکی از ﻧﺴﻞ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺣﺎﺿﺮﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻨﻪ ﺗﺎ ﻧﺴﻠﻬﺎﯼ ﺑﻌﺪﯼ ﺑﻪ ﺭﻓﺎﻩ ﺑﺮﺳﻦ؟ ﮐﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ تغییر رو از خودمون شروع کنیم، ﻧﮕﯿﻢ ﺍﻭﻝ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺑﻌﺪ ﻣﻦ؟ چرا تحت تاثیر شبکه ها و کانالهایی که از خارج کنترل میشن و چشم دیدن پیشرفت ایران شیعه و ایرانی رو ندارن،محصولات ایرانیمونو میکوبیم و بهشون میخندیم؟ چرا از آلمان و ژاپن یاد نمیگیریم که بعد از جنگ از محصولات ضعیف خودشون حمایت میکردن، ولی از کشورهای دیگه حتی کفش نمیخریدن تا در پیشرفت کشورشون شریک باشن و الان پیشرفتشون در دنیا به کجا رسیده... از خودمون و اطرافیانمون شروع کنیم.. ➥ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴 خر مفت و زن زور مردي بازنش که سوار بر خر بود به آسياب مي‌رفتند. سر راه مرد كوری دیدند. زن تا مرد كور را ديد با التماس به شوهرش گفت: «اين مرد كور را سوار برخر کن گناه دارد...مردبه اجبار قبول كردو كور را بغل كرد و روي خر، پشت زنش گذاشت. بعد از چند قدم مرد كوردستي به كمر زن كشيد و گفت: «ببينم پيرهنت چه رنگه؟» زن گفت: پيرهنم گل گليه بعد مرد كورگفت: «تنبونت چه رنگه؟» زن گفت: «سياهه» بعد دستش را روي شکم زن کشید و گفت .... ♨️ادامه داستان 👇👇 ♨️ادامه داستان👇👇 https://eitaa.com/joinchat/508100926Ccf69d7c235 کپی بنر حرام
🔞 شب ها نباید ناخن گرفت؟ 🔞 زن حامله نباید آرایش کنه؟ 🔞 مرد نباید حمام داغ بگیره؟ 🔞 اب در کربلا رو به بالا حرکت میکنه؟ 🔞 اموات به خواب ما می آیند؟ 🔞 در اسلام زنها نمیتوانند چند شوهر داشته باشند؟ 🔞چرا زمانی که میخوابیم آب از دهانمان خارج می‌شود 🔴جواب تمامی چراهای شما درلینک زیر👇👇 https://eitaa.com/joinchat/508100926Ccf69d7c235 ⁉️انسان بعد از مرگ کجا میرود و چه بر سر روح و جسم می آید 👆👆
🤲🏼 دعای مادر ⸎ پزشک و جراح مشهور (د.) روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد ، باعجله به فرودگاه رفت . ⸎ بعد از پرواز ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم . ⸎ جعبه چوبی راز باکس با جمجمه هایی از سنگ معدنی اصل دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت : ☘من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی انسانها هاست و شما میخواهید من ۱۶ ساعت تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم ؟ ♦️یکی از کارکنان گفت : جناب دکتر ، اگـر خیلی عجله دارید میتونید یک ماشین کرایه کنید ، تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است ، دکتر ایشان با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوری که ادامه دادن برایش مقدور نبود . ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگه راه را گم کرده خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد . کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد ، صدای پیرزنی راشنید : بفرما داخل هرکه هستی ، در باز است … ☘دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند . ✨پیرزن خنده ای کرد و گفت : کدام تلفن فرزندم ؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ، ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تاخستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری. ☘دکتر از پیرزن تشکرکرد و مشغول خوردن شد ، درحالی که ✨پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود . که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود ، که هر ازگاهی بین نمازهایش او را تکان میداد . ✨پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود، که ☘دکتر به او گفت : بخـدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود. ✨پیرزن گفت : و اما شما ، رهگذری هستید که خـداوند به ما سفارش شما را کرده است . ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا ☘دکتر ایشان گفت : چه دعایی ؟ ✨پیرزن گفت : این طفل معصومی که جلو چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد و نه مادر ، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجز هستند . به من گفته اند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر ایشان هست که او قادر به علاجش هست ، ولی او خیلی از مادور هست و دسترسی به او مشکل است و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم . میترسم این طفل بیچاره و مسکین خوار و گرفتار شود پس از الله خواسته ام که کارم را آسان کند . ☘دکترایشان در حالی که گریه میکرد گفت : به والله که دعای تو ، هواپیماها را از کار انداخت و باعث زدن صاعقه ها شد و آسمان را به باریدن وا داشت . تا اینکه من دکتر را بسوی تو بکشاند و من بخدا هرگز باور نداشتم که الله عزوجل با یک دعایی این چنین اسباب را برای بندگان مؤمنش مهیا میکند و بسوی آنها روانه میکند. وقتی که دستها از همه اسباب کوتاه میشود ، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا می ماند . ☘✨☘✨☘ 🕋پیامبر اکرم (ص)می فرمایند: دعای مادر از موانع اجابت دعا می گذرد.▸ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
همسرم منو رو سرش حلوا حلوا میکنه 🙈 با و مدلای شال و روسری بستنم تا و ملیحی که میکنم دلبری میکنم ازش😉😉 سیاست رفتاری هم دارم که نگم براتون😈 دروغ چرا🤥 همشو از اینجا یادگرفتم 🙊👇 https://eitaa.com/joinchat/3538157822C6a6381778c چقد تعریف کنم بیا همشو ببین خانومی😍☝️
کــنار خـوشـحــال ترینم 😍 نه به قدیم مدیما که سر هر چیزی بحث و داشتیم 😶 نه به الان که جونمون به جون هم بنده💑 🙈 همشو مدیون این کانالیم که راه و رسم رو یادمون داد و کنار هم به خوبی رسیدیم👇😍 https://eitaa.com/joinchat/3538157822C6a6381778c خیلی ها با خوندن مطالبش به زندگی و برگشتن☺️☝️☝️☝️
🟢دعا کنیم فقط خدا دستمان را بگیرد دختری می‌خواست با پدرش از یک پل چوبی رد شود. پدر به دخترش گفت: دخترم! دست من را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست شما را نمی‌گیرم، شما دست مرا بگیر.پدر گفت: چرا؟ چه فرقی می‌کند؟ مهم این است که دستم را بگیری و باهم رد شویم. دختر گفت: فرقش این است که اگر من دست شما را بگیرم، ممکن است هر لحظه دستتان را رها کنم، اما اگر شما دست مرا بگیری، هرگز آن را رها نخواهی کرد! این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛هرگاه ما دست او را بگیریم، ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دست ما را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد! و این یعنی عشق... 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
خانومایی که تا اسم میاد دستپاچه میشن بیان😍 بسه هرچی غذای گرون قیمت و تکراری درست کردی یا از بیرون خریدی، بیا تو کانال 👇 " آ مـــو ز ش" 👇 انواع کیک و دسر فوری ژله مخصوص مهمانی فینگرفود های انگشتی انواع خورشت ایرانی سنتی و بی نهایت پیشنهادات خوشمزه فوری و ارزون همش اینجاس💃😋👇 https://eitaa.com/joinchat/3184066759Cf4250cc207 👆👆 کار صدتا رو کرده برام😍
مقیّد بود اول و آخر ماه را...مشهد باشد! مى‌گفت:اگر جسم با دو روز حمام نرفتن بو مى‌گيرد...روح، با يك نيت بد...سياه و كدر مى‌شود!بیشتر به امام رضا پناه مى‌بُرد. از او شنیده بودیم: زيارت مثل حمام است! و با اين نياز...زیارت می‌رفت! در یکی از سفرها...يكى از مريدان مشهدى گفته بود:منزل ما(که در خیابان نخریسی است)خالى است!تشریف ببرید آن‌جا. گفته بود: دور است!من جايى دور و بر مى‌خواهم!پرسيدند:چرا اين‌قدر نزديك؟! گفت: آلوده‌ها...لب حوض مى‌نشينند! آن قدر يقين به رافت و...دستِ گشايش‌گرِ امام داشت...كه وقتى نیازمندی...نزديكى حرم چیزی از او خواست...با آن همه دست و دل‌بازى...محل نمی‌گذاشت و...بی‌اعتنايى می‌کرد! وقتى اصرار او را می‌دید...می‌فرمود: بى‌سليقه‌!آدم در كنار دريا...از يك پيت حلبى آب نمى‌خواهد!. . برگرفته از زندگی استاد علی صفایی حائری (مشهور به عین صاد) . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﺮﺩ؛ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ! ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﺮﺍ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ... ﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻢ ﻏﯿﺮ ﻣﻨﻄﻘﯽ! ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﻟﻄﻔﺎً ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﯽ ﻭﻗﺖ ﺑﺪﻩ ﻭ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﻔﻬﻤﯽ... ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ ﻭ ﻏﺬﺍﯾﻢ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ، ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻢ، ﭘﺲ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ... ﺍﮔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ، ﻣﺮﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﻧﮑﻦ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ، ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﮐﻨﻢ... ﺍﮔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺴﻞ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺨﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ، ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺑﺎﺵ... ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺩﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ، ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﻮﯼ، ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﻭ ﭼﻪ ﻧﮑﻨﻢ...؟! ﺍﺯ ﮐﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺫﻫﻨﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﻢ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻧﻢ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮ... ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﻦ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ. ﺗﻮ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﯽ. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ؛ ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴تدریس امیرالمومنین به جبرئیل روزی جبرئیل در خدمت پیامبر(ص) مشغول صحبت بود که حضرت علی(ع) وارد شد .جبرئیل چون آن حضرت را دید برخاست و شرائط تعظیم بجای آورد... 🌹پیامبر(ص) فرمودند: ای جبرئیل! از چه جهت به این جوان تعظیم می‌کنی؟ عرض کرد: چگونه تعظیم نکنم که او بر من حق تعلیم است. پیامبر(ص) فرمودند: چه تعلیمی؟ جبرئیل عرض کرد: در وقتی که حق تعالی مرا خلق کرد؛ از من پرسید: «تو کیستی و من کیستم؟» من در جواب متحیر ماندم و مدتی در مقام جواب ساکت بودم، که این جوان در عالم نور به من ظاهر گردید و این طور به من تعلیم داد که بگو: « تو پروردگار جلیل و جمیلی و من بنده ذلیل، جبرئیلم» از این جهت او را که دیدم تعظیمش کردم. 📚 تحفة المجالس، ص 80 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande