#حق_الناس
#ادعای_دین
#محبت_اهل_بیت_به_دوستانشان
ادعاى دين ديگران
روزى امام حسين عليه السلام به ديدار اسامة بن زيد رفت. اسامه بيمار بود و از اندوهى كه داشت ناله مى كرد.
امام عليه السلام به او فرمود: غم تو براى چيست اى برادر من .
اسامه: بخاطر بدهى كه دارم و آن شصت هزار درهم است .
امام عليه السلام فرمود: برعهده من كه آن را ادا كنم .
اسامه : مى ترسم بميرم .
امام عليه السلام قبل از اينكه بميرى آن را ادا مى كنم و دين او را قبل از مرگش ادا كرد.
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۹
#محبوبیت_حسنین_نزد_پیغمبر
#خشم_برای_خدا
برخورد با دشمنان
روزى مروان بن حكم به امام حسين عليه السلام گفت :
اگر شما مادرى چون فاطمه نداشتيد كه به آن افتخار كنيد چه چيزى داشتيد كه به آن افتخار كنيد؟
امام عليه السلام برخاست و بادستهاى قوى خود گلوى مروان رافشار داد و دستارش را بر گردنش پيچيد تا اينكه بيهودش شد آنگاه او را رها كرد و رو به عده اى از قريش كرد و فرموند:
آيا در روى زمين كسى به غير از من و برادرم محبوبتر نزد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله بود؟
آيا غير از من و برادرم پسران دختر پيامبرى وجود دارد؟
آنها گفتند: خير، تنها شما پسران دختر پيامبر هستيد كه بهترين افراد نزد رسول خدا بوديد.
آنگاه امام عليه السلام فرمود:
من هم كسانى را ملعون و پسر ملعون غير از مروان و پدرش دشمن رسول اللّه بر روى زمين نمى دانم .
سپس به مروان فرمود:
بين مغرب و مشرق كسانى از تو و پدرت دشمن تر نسبت به خدا و رسول او و اهل بيتش نمى باشد.
تحت العقول
آیه مرتبط:
مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ ... (فتح-۲۹)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۳۰
بسم الله الرحمن الرحیم
در طول تاریخ بیان داستان همواره الهام بخش انسان در مسیر زندگی بوده وهست وبنده تلاشم براین است که که با جمع اوری این حکایات ره توشه ای برای طی این مسیر برای شما دوستان عزیز فراهم کنم. هدف بیان قصه براساس آیه۱۷۶ سوره مبارکه اعراف، فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ،
تفکر است.
ابتداءا از همه ی عزیزانی که بدون اجازه به این کانال اضافه شدند، عذرخواهی میکنم، امید است که بنده را عفو نموده و در این راه یاری فرمایید.
توصیه های شما عزیزان قطعا موجب دلگرمی و بهتر شدن مطالب و موضوعات می شود.
با تشکر از همه ی سروران عزیز، مخصوصا اساتید بزرگوارم🌹
و من الله التوفیق
#شهادت_امام_حسین_ع
#دفن_مسلمان
📖 غریب کیست؟!
روزی امام سجاد (علیه السلام) در بازار مدینه شنید مردی می گوید به من رحم کنید که من مردی غریب هستم.
حضرت به او فرمود اگر مقدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی، آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟
آن مرد با تعجب گفت الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد.
امام سجاد (علیه السلام) منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستی.
سوگنامه آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، صفحه ۳
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۳۱
#وفدیناه_بذبح_عظیم
#گریه_حضرت_ابراهیم_بر_امام_حسین_ع
وقتی که پرورگار متعال به حضرت ابراهیم علیه السلام دستور داد که به جای حضرت اسماعیل علیه السلام این گوسفند را ذبح کند و فرمود:
این گوسفند را بجای اسماعیل ذبح کن و جهت ارتفاء درجه به حضرت ابراهیم علیه السلام وحی فرمود :
ای ابراهیم؛ محبوب ترین خلق نزد تو کیست؟
عرض کرد: بار پروردگارا خلقی نیافردی که پیش من محبوب تر از حبیب تو محمد (ص) باشد.
پروردگار عالم فرمود: آیا او را بیشتر دوست داری یا خودت را؟
عرض کرد: او را بیشتر دوست دارم .
خطاب رسید: آیا فرزندت را بیشتر دوست داری یا فرزند او را ؟
عرض کرد: فرزند او محبوتر است.
خطاب رسید: آیا ذبح فرزند او به ظلم و ستم به دست دشمنان پیش تو درد آورتر است یا ذبح فرزندت به دست خودت به اطاعت من؟!
فرمود : خدایا ذبح او به دست دشمنان برای قلبم درد آورتر و محزون تر است.
در اینجا خداوند متعال برای حضرت ابراهیم علیه السلام روضه خوانی کرد و فرمود : ای ابراهیم گروهی که خود را از امت پیغمبر اسلام محمد صلی الله علیه و آله وسلم می پندارند، فرزندش حسین علیه السلام را بعد از او به ظلم و ستم می کشند و به خاطر این کارشان سزاوار خشم و غضب من می گردند.
حضرت ابراهیم با شنیدن این مصائب ناله ای زد و دلش به درد آمد و صدای خود را به گریه بلند نمود.
خطاب رسید: ای ابراهیم ناله و فریاد و هَمَّت را که برای فرزندت اسماعیل که می خواستی بادست خودت به ناراحتی و ناله ذبح کنی ، بر حسین و کشته شدنش فدا کردم و به خاطر این گریه و ناله هایی که برای حسین کردی، بالاترین درجات اهل ثواب بر مصیبت واجب کردم و فدیناه بذبح عظیم.
📚بحار الانوار، ج44، ص225.
📚داستان ها ی از گریه بر امام حسین علیه السلام ، ص11
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۳۲
روز دهم محرم: روز شهادت سيّد الشهداء (عليه السّلام) و روز مصيبت
و حزن ائمه طاهرين (عليهم السّلام) و شيعيان ايشان است، و در اين روز سزاوار است، شيعيان مشغول كاري از كارهاي دنيا نگردند و براي خانه ي خود چيزي ذخيره نكنند، و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشند و عزاداري حضرت امام حسين (عليه السّلام)را بر پا كنند و اشتغال به ماتم داشته باشند به صورتي كه در ماتم عزيزترين اولاد و اقوام خود اشتغال مي ورزند و آن حضرت را به زيارت عاشورا كه پس از اين در باب زيارات بيايد، زيارت كنند. و در نفرين و لعن بر قاتلان آن حضرت سعي نمايند.
و يكديگر را در مصيبت آن وجود مقدّس به اين جملات تعزيت گويند:
أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلامُ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الإِْمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ اَلسَّلامُ
خدا مزدهاي ما را به خاطر سوگواري مان براي حسين (درود بر او باد) بزرگ گرداند، و قرار دهد ما و شما را از خونخواهانش به همراه ولي اش امام مهدي از خاندان محمّد (درود بر ايشان باد)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
#کرامت_امام_حسین_ع
#اطاعت_همه_مخلوقات_از_اهل_بیت_ع
#گریز_روضه
امام صادق (علیه السلام) فرموده است یکی از پیروان امام علی (علیه السلام) بیمار و گرفتار تب سوزانی بود.
امام حسین (علیه السلام) به دیدار او رفت.
همین که حضرتش به حجره او وارد شد، تب سوزان آن مرد از میان رفت.
او گفت به راستی و به حق به آنچه شما آورده اید معتقد و خشنودم و آشکار است که تب از شما می گریزد.
امام حسین (علیه السلام) فرمود به خدا سوگند که خداوند هیچ چیز نیافریده است، مگر آنکه او را به فرمانبرداری از ما فرمان داده است.
📚اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۳۳
بسم الله الرحمن الرحيم
با اجازه ی سروران عزیز به مناسبت روز مصیبت عظمای حسینی، روز عاشورا، یه شعر روضه میذارم.
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
شاعر: محمود اسدی
یابن الشبیب گریه کن از غربت حسین
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما
خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین
بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب
یابن الشبیب ذکر لبش بود آب آب
یابن الشبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون گوسفند سر ز تن او بریده شد
یابن الشبیب پیکر جد غریب ما
در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد
یابن الشبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
یابن الشبیب تَرَک روی آئینه دیده ای؟
جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟
یابن الشبیب گریه به جز داغ او مکن
این حرف را به پیش کسی بازگو مکن
ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت
ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن
یابن الشبیب تیغ به حنجر کشید شمر
رگها وگوشتهای گلو را برید شمر
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
#گریه_حضرت_اسماعیل_بر_امام_حسین_ع
#شناخت_مقام_امام_حسین_ع_توسط_حیوانات
#گریز_روضه
در روایت آمده که حضرت اسماعیل گوسفندانش در کنار شط فرات به چرا مشغول بودند،
روزی چوپانش خبر داد که گوسفندان چند روزی است که از آب شط فرات نمی آشامند علّت چیست؟
حضرت اسماعیل از خداوند متعال راز مسئله را پرسید؟
جبرئیل نازل شد و گفت: ای اسماعیل از خود گوسفندان بپرس زیرا آنها از راز آن تو را خبر می دهند؟
اسماعیل(ع) خطاب به گوسفندان فرمود: چرا از این آب نمی نوشید؟
«فقالت بلسانٍ فصیحٍ: قد بلغنا انّ ولدک الحسین(ع) سبط محمد یقتل هنا عطشاناً فنحن لانشرب من هذه المشرعة حزناً علیه؛
با زبان فصیح جواب دادند که به ما خبر رسیده که پسر تو حسین نوه محمد (مصطفی) در اینجا با لب تشنه شهید می شود، پس ما به جهت اعلام حزن و اندوه بر او از این آب نمی نوشیم.
آنگاه اسماعیل از قاتل حسین(ع) پرسید،
گفتند: قاتل او کسی است که اهل آسمان و زمین و تمام مخلوقات او را لعن می کنند
«فقال: اسماعیل اللّهم العن قاتل الحسین(ع)؛
پس اسماعیل عرض کرد: خدایا کشنده امام حسین(ع) را لعنت کن.»
بحارالانوار، ج 44، ص 243، ح 39، منتخب طریحی 38
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۳۴
#تلاش_و_پشتکار
#همت
به هرکاری که همت بسته گردد
اگرخاری بودگلدسته گردد
بوجعرانه، دانشمند و عالم بزرگ اسلامی که به پایداری و استقامت معروف است، درس استقامت را از حشره ای به نام جعرانه فراگرفته است. او می گوید:در مسجد جامع دمشق، کنار ستون صافی نشسته بودم که دیدم این حشره قصد دارد روی آن سنگ صاف بالا برود و بالای ستون، کنار چراغی بنشیند. من از اول شب تا نزدیکی های صبح در کنار آن ستون نشسته بودم و در بالا رفتن این جانور دقت می کردم. دیدم هفتصد بار از روی زمین تا میانه ستون بالا رفت و در میان راه، شکست خورد و به روی زمین افتاد؛ زیرا آن ستون صاف بود و پای او روی آن قرار نمی گرفت و در وسط راه می لغزید.
از تصمیم و اراده آهنین این حشره، فوق العاده در تعجب فرو ماندم. برخاستم، وضو ساختم و نماز خواندم. بعد نگاهی به آن حشره کردم و دیدم بر اثر استقامت، شاهد مقصود را در آغوش کشیده و کنار آن چراغ نشسته است.
📚رمز پیروزی مردان بزرگ، ص۵۶
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۳۵