#توسل_به_اهل_بیت_ع
#حضرت_زهرا_س
#شهید_گمنام
#تفحص
#روضه
💠 یک مدت علیرغم تلاش زیاد رفقا، شهیدی پیدا نمیشد.
🔻تا اینکه یک روز یکی از بچههای تفحص نوار روضهی فاطمیه را گذاشت.
🔷 ناخودآگاه اشک همه جاری شد و تفحص رو شروع کردیم.
🔻 همان روز پیکر دو شهید پیدا کردیم که کنار هم افتاده، و صورتشون رو به روی همدیگه بود.
🔷 در کمال تعجب دیدم پشتِ پیراهنِ هر دوتاشون نوشته شده: "میروم تا انتقام سیلی زهرا(س) بگیرم."
📚 شهید گمنام، ص ۲۰۱
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ..
🍃 و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد كنید... (آل عمران- ۱۰۳)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۶۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله جوادی آملی
صحنهای تکان دهنده از امام حسین (علیهالسلام) که عمر سعد را به گریه انداخت
#روضه
کلیپ و داستان های آموزنده و تأثیرگذار - سایت مسلمان https Mosalman.Net.mp3
12.17M
داستان عجیب یک جوان...
#روضه
#روضه
راوی میگوید: ده نفری که بر بدن سید الشهدا اسب تاخته بودند، به مجلس ابن زیاد وارد شدند و در مقابل او ایستادند.
اسید بن مالک، یکی از ده نفر برای اعلام جنایتشان به ابن زیاد شعری را خواند:
ما بودیم که با اسبهای بلندقامت و تندرو بر بدن حسین تاختیم
ابتدا کمر او و سپس سینهاش را خرد کردیم
تا جایی که استخوانهای سینهاش آسیاب شد...
ابن زیاد به آنها جایزه کم ارزشی داد.
ابوعمر زاهد میگوید: به چهره این ده نفر که نگاه کردیم، دیدیم همگی حرام زاده هستند.
مختار این ده نفر را دستگیر کرد. دست و پایشان را با زنجیر آهنی بست و اسب بر پشتشان تازاند تا همگی هلاک شدند.
📚منبع: اللهوف علی قتلى الطفوف
#روضه
عمر بن سعد کاروان آزادگان کربلا را به راه انداخت. وقتی کاروان به کوفه نزدیک شد، مردم کوفه را دیدند که برای مشاهده کاروان، تجمع کرده بودند.
راوی میگوید: یکی از زنان کوفه، که کاروان را دیده بود، جلو آمد و از هویت آنان سوال کرد: شما از کدامین اسیران هستید؟
پاسخ دادند: ما اسیران خداندان محمد(صلی الله علیه و آله) هستیم.
زن کوفی از پشت بام منزلش پایین آمد. تعدادی چادر و مقنعه و دامن برای زنان حرم جمع آوری کرد و به آنان داد.
خود را با آنها پوشاندند...
وسار ابن سعد بالسبي المشار إليه فلما قاربوا الكوفة اجتمع أهلها للنظر إليهن .
قال الراوي : فأشرفت امرأة من الكوفيات فقالت من أي الأسارى أنتن نحن أسارى آل محمد صلى الله عليه وآله وسلم فنزلت المرأة من سطحها فجمعت لهن ملاء وأزرا ومقانع وأعطتهن فتغطين .