eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شيخ مفيد در 11 ذي القعده سال 336 هـ.ق تقريبا 7 سال بعد از غيبت کبري در سويقة ابن بصري از توابع عکبري شمال بغداد چشم به جهان گشود. او با 5 واسطه نسبش به(سعيد بن جبير) مي رسد که از شاگردان و پيروان امام چهارم بوده است شيخ مفيد اوضاع زمان خويش را در مسيري منحرف از فرهنگ اصيل اسلام مي ديد او با جامعه اي روبرو بود که نسل جوانش دچار انحرافهاي فکري و اخلاقي واقع شده بودند و هر کس در گوشه اي ادعاي اصلاح جامعه و هدايت آنان را به سوي حق و حقيقت مي کرد و بعضي از طريق حکمت هندي و فلسفه يونان و بعضي از طرق عارف و سوفي و خانگاه دار و مکتبهاي فاسد را تبليغ مي کردند و اسلام را با زنگار و جهل و گمراهي و سياهي انحرافات خود را مي پوشاندند و بدعت ها را به جاي سنت صحيح به مردم مي رساندند. شيخ مفيد با تأليف و تدريس و تربيت شاگردان و حضور در مجالس و محافل مخالفيت براي مناظره، معارف حقه را به مردم مي رساند و آنان را از انحرافات و بدعت ها نجات داده و به سوي ولايت و امامت دعوت مي کرد که اين امر مايه سربلندي شيعيان نيز شد تا آنجا که فرقه هاي بسيار زيادي به دست او هدايت يافتند شمع وجود شيخ مفيد از جهات مختلف سود مند بود و حضرت بقية الله(عج) او را ملقب به«مفيد» گردانيد مفيد يعني سودمند براي امام زمان(عج) و آموزنده و فايده رسان براي ديگران. در سن 77 سالگي يا 75 سالگي درگذشت در پايين پاي حضرت موسي بن جعفر(ع) و نزديک قبر استادش ابن قولويه مدفون ساختند. 📚داستان‏هایی از زندگی علماء، تألیف محمدتقی صرفی، ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۶۹۴
💠محمد بن محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید ، یکی از علمای بسیار بزرگ شیعه است که لقب " مفید " توسط امام زمان (عج) به او داده شد . روزی شیخ مفید بر کرسی علم تکیه زده بود و داشت فقه شیعه را به شاگردان خود تعلیم می داد که با خبر شد یکی از معاندین شیعه کتابی در رد مذهب و راه امیرالمؤمنین (ع) نوشته و نویسنده این کتاب به هیچ عنوان کتابش را به احدی نشان نمی دهد. چنین ماجرایی به سرعت گسترش یافت و کم کم داشت روحیه شیعیان را تضعیف می کرد . شیخ مفید خود را پیش نویسنده آن کتاب رساند و گفت من طالب علم هستم و آمده ام تا چون شاگردی وفادار در پیشت باشم و از وجودت در جهت تعلیم علم بهره کافی ببرم . با چنین ترفندی شیخ مفید توانست نظر و اعتماد آن معاند را به خود جلب کند لذا روزی به استاد خود گفت : شما کتابی در رد مذهب شیعه نوشته اید و تا به حال آن را به احدی نشان نداده اید اگر مصلحت می دانید آن کتاب ، یک شبانه روز دست بنده باشد تا آن را مطالعه کنم . طرف معاند که شیخ را نمی شناخت ولی به عنوان یک شاگرد زبردست به او نگاه می کرد فقط ۲۴ ساعت اجازه داد تا کتابش به عنوان ودیعه در نزد شیخ مفید باشد . اولین کاری که شیخ باید ظرف چنین مدت کوتاهی انجام می داد تا بتواند کتابی بر رد کتاب معاند بنویسد ، نسخه برداری است لذا شروع کرد به نوشتن کتاب . شب از نیمه گذشته و هنوز شیخ توانسته بخش کوچکی از آن کتاب قطور را نسخه برداری کند . شیخ مفید خسته اما هراسان ، که مبادا چنین فرصت طلایی را از دست بدهد . لحظه ای بعد وجود مردی را در کنار خود احساس کرد : مرد: شیخ مفید تو کاغذ ها را خط کشی کن من برای تو می نویسم . شیخ مفید شروع به خط کشی کاغذها کرد اما دید آن مرد به طرز معجزه آسایی شروع به نوشتن کتاب کرده و با سرعت فوق العاده‌ای در حال نگارش کتاب است ، خستگی بر شیخ مفید غالب شد و لحظه ای خواب چشمانش را ربود صبح که از خواب پاشد ناگهان به یاد کتاب افتاد لذا با نگرانی سراغ کتاب رفت اما دید تمام کتاب با خط زیبایی نگارش شده است . شیخ مفید مبهوت مانده بود لذا مرتب کتاب را ورق می زد ناگهان آخرین برگه کتاب آمد که روی آن نوشته شده بود : کتبه صاحب العصر و الزمان یعنی این کتاب را صاحب عصر و زمان (حضرت مهدی) نوشت .📚حکایت خوبان،۵۷۸ ~~~~~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۵۶
💠 شبی شیخ مفید در خواب دید که در مسجد کرخ از مساجد بغداد نشسته است و فاطمه زهرا(س) دست امام حسین(ع) و امام حسین(ع) را گرفته بود و به نزد شیخ مفید آمد و فرمود: «یا شیخ! علّمهما الفقه ؛ ای شیخ به این دو، فقه تعلیم بده». شیخ از خواب بیدار شده و در حیرت افتاد که این چه خوابی بود و من کی هستم که به دو امام فقه تعلیم دهم؟ از سوی دیگر خواب دیدن امامان معصوم(ع) خواب شیطانی نیست. وقتی صبح شد، شیخ به مسجدی که در خواب دیده بود رفت و در آنجا نشست؛ ناگهان دید که زنی جلیل و محترم در حالی که کنیزان دور او را گرفته و دست دو پسر را در دست دارد وارد مسجد شد. وی به نزد شیخ آمد و گفت: «یا شیخ علمهما الفقه». شیخ تعبیر خواب را فهمید و به تعلیم و تربیت آنان همت گماشت و بسیار به آن دو بزرگوار احترام می‏نمود. آن دو پسر کسی نبودند جز «سید رضی» معروف به شریف و «سید مرتضی» معروف به علم الهدی، که از فقهای سرامد روزگار شدند.📚داستانهایی از علما ~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۵۸