eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
965 ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 چه کسی برای حسینم گریه می‌کند؟ هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شهادت امام حسین علیه السلام و سایر مصیبت‌های او را به دختر خود، خبر داد؛ حضرت فاطمه سلام الله علیها سخت گریه نمودند و فرمودند: «این گرفتاری چه زمانی رخ می‌دهد؟» زمانی که من و تو و علی در دنیا نباشیم. آن گاه گریه حضرت فاطمه شدیدتر شد. فرمودند: « چه کسی بر حسینم گریه می‌کند، و مجلس عزا و مصیبت او را برپا می‌کند؟» پیامبر فرمودند: ای فاطمه زنان امت من می‌گریند بر زن های اهل بیت من و مردان امت من می‌گریند بر مردان اهل بیت من و عزای فرزند مرا هر سال طایفه ای بعد از طایفه ای تازه می‌کنند. پس چون روز قیامت شود تو شفاعت زنان را می‌کنی و من شفیع می‌شوم مردان را، و هر کس بر حسین گریسته دست او را می‌گیریم و در بهشت در می‌آوریم.ای فاطمه همه چشم ها در قیامت گریان است مگر چشمی که بر حسین گریسته باشد. او خندان و شادمان به نعیم بهشت خواهد بود. 📚بحار، ج ۴۴، ص ۲۹۲ ~~~~ 📖 امام حسين عليه السّلام فرمودند: ما كسانى هستيم كه علم قرآن، و بيان آنچه در آن است، نزد ماست، و آنچه در نزد ماست نزد هيچ‏يك از آفريدگان خدا نيست، زيرا ما محرم راز خداييم. نَحْنُ الّذِينَ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ بَيَانُ مَا فِيهِ وَ لَيْسَ عِنْدَ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مَا عِنْدَنَا لاَِنّا اَهْلُ سِرّ اللّهِ. بحار الانوار، ج ٤٤، ص ١٨٤ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۴۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان های عبرت آموز
#یا‌ابا‌عبدالله‌الحسین...
شکر که زنده ماندیم و دستمان به مُحرمت رسید.. 🏴
علَم، سینه زنی، گریه، شبِ اول،شبِ مسلم نظیرِ این مراعات نظیر از غیر ممکن‌ها است
💠 داستان مهمان حسین شیخ رجبعلی خیاط می فرمود : در روزهای اوایل هیئت ، مایل بودم تمام کارهای مجلس را خودم انجام دهم، خودم مداحی می کردم، چای می دادم و اغلب کارهای دیگر. شبی مشغول دادن چای به عزاداران بودم که دیدم جوانی که اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد مجلس شد و گوشه ای نشست ، یقه اش باز بود و گردنبند به گردنش ، وضع لباسش هم خیلی نامناسب بود. به همه چای تعارف کردم تا رسیدم به جوان، چشمم به پایش افتاد دیدم جورابی نازک شبیه جوراب های زنانه به پا دارد. غیظ کردم و با عصبانیت سینی چای را مقابلش گرفتم، یکی از استکان ها برگشت و چای روی پایم ریخت و سوخت. از این سوختگی زخمی در پایم بوجود آمد که خیلی طول کشید تا خوب شود، برای خودم هم این سوال پیش آمده بود که چرا زخم پایم خوب نمی شود. شبی به من گفتند: شیخ! آن جوانی که با عصبانیت چای به او تعارف کردی ، هر چه بود مهمان حسین علیه السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی. 📚کشکول کشمیری ، صفحه ۱۲۳ ~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۴۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺بالا بردن قرآن کریم در مراسم تعویض پرچم حرم امام حسین علیه‌السلام هزاران زائر حسینی که برای مشارکت در مراسم تعویض پرچم در بین الحرمین و محوطه‌های اطراف حرمین امام حسین و حضرت عباس حضور داشتند، با بالابردن قرآن کریم، از اهانت‌های اخیر به کتاب مقدس مسلمانان اعلام انزجار کردند.
💠 آیت الله مجاهدی و عنایت حضرت ابا عبدالله سلام الله علیه: مؤلف کتاب در محضر لاهوتیان می نویسد: مرحوم پدرم در روزهای پایانی عمر پربرکت خود، حالات روحانی عجیبی داشند و طوری که اغلب کادر پزشکی بیمارستان، جذب ایشان شده بودند و روزی یک ساعت در اتاق پدرم جمع می شدند و از مطالب نصیحت آمیزشان بهره می بردند. من و آشنایان بعد از ظهر هر روز اجازه داشتیم از ایشان عیادت کنیم و مادرم شب ها در بیمارستان می ماندند. روزی از روزها که به بیمارستان رفتم، دیدم مادرم بسیار متألم و ناراحت هستند و برای پدرم اظهار نگرانی می کنند. وقتی عت را جویا شدم گفتند: دیشب طبق معمول، پرستار آمد و شیشه خون را به یک دست و سرم غذا را به دست دیگر آقا وصل کرد و رفت. معمولاً سه ساعت طول میکشید تا خون و سرم تزریقی تمام شود، حدود یک ساعت گذشت و من مشغول تلاوت قرآن بودم، ناگهان تغییر حال عجیبی در آقا پیدا شد، به سرعت از جا برخاستند و در حالی که از دست ایشان خون جاری بود به نقطه ای از اتاق خیره شدند و به پهنای صورت اشک می ریختند و می گفتند: «السلام علیک یا ابا عبدالله! بابی انت و امی یا سیدی و مولای!» من که از دیدن این وضع شوکه شده بودم و نگران حال آقا بودم پیش رفتم و سعی کردم ایشان را روی تخت بخوابانم؛ ولی ایشان با دست ایشاره کردند که کاری به کار ایشان نداشته باشم و من به ناچار رفتم و پرستار را صدا کردم تا بیاید و جلوی خونریزی را بگیرد. ساعتی گذشت و حال ایشان به حال عادی برگشت و به من گفتند: دیگر در این مواقع مزاحم حال من نشوید! وقتی حضرت سیدالشهدا روحی و ارواح العالمین له الفدا برای عیادت من قدم رنجه می کنند من که نمی توانم مراتب ادب را به جا نیاورم. این حالات اختیاری نیست و ممکن است از این به بعد هم تکرار شود، سعی کنید از این پس آرامش خود را حفظ کنید و نگران حال من نباشید. روزی من و جمعی از بستگان، اطرفا تخت مرحوم آقا حلقه زده بودیم. ایشان آن روز مرتب حمد و سوره می خواندند و به سمت خاصی می دمیدند و می فرمودند: بیش از این مزاحت ایجاد نکنید، از دست من برای شما کاری ساخته نیست، رهایم کنید! ؟ پرسیدم آقا! چه کسانی مزاحم شما هستند؟ فرمودند: من سه دایی داشتم که از مالکان مقتدر منطقه در آذربایجان بودند، مادرم پیش از فوت خودش شش دانگ منطقه زراعی وسیعی را که متعلق به او بود طی دست نوشته ای به من بخشید؛ ولی بعد از درگذشت مادرم، سه برادر او که در دستگاه حکومتی آن روز نفوذ داشتند، آن منطقه زارعی را به ناحق تصاحب کردند و حق مسلم مرا نادیده گرفتند و این شد که من یک عمر با فقر و فاقه دست و پنجه نرم کنم، حالا که می بینند روزهای پایانی عمر من است ارواح آنان با حضور در این اتاق از من می خواهند که آنها را ببخشم و من هر چه برای آنان حمد و سوره می خوانم و طلب مغفرت می کنم می گویند که اینها برای ما فایده ای ندارد و شما باید قلباً از ما راضی باشید و رضایت قلبی من از آنان بعد از چهل سال خون جگر خوردن و ساختن وسوختن امکان پذیر نیست و آن حالی که لازم این رضایت است در من پیدا نمیشود. 📚کتاب طوبای کربلا ~~~~ 📖امام رضا علیه‌السلام: فَعَلى مِثلِ الحُسَينِ فَليَبكِ الباكونَ؛ فإنَّ البُكاءَ عَلَيهِ يَحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ. ...... كانَ أبي عليه السلام إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكا، و كانَتِ الكَآبَةُ تَغلِبُ عَلَيهِ حَتّى تَمضِيَ عَشرَةُ أيّامٍ.. بر كسى چون حسين بايد كه گريندگان بگريند؛ زيرا كه گريستن بر او گناهان بزرگ را مى‌زدايد... چون ماه محرّم مى‌رسيد كسى پدرم عليه‌السلام را خندان نمى‌ديد. غم و اندوه بر او چيره بود تا آن كه ده روز مى‌گذشت. 📔 وسائل الشيعة ج ٨ ص ١٠ ح ٣٩٤ ‌ ‌ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۴۷
 عالم محرم است  سلامُ علی الحسین این ذکر عالم است سلامُ علی الحسین این جمله واجب است بگوییم و بشنویم هرجا که پرچم است سلامُ علی الحسین بعد از خدا و قبله سوال درون قبر تنها همین دم است سلامُ علی الحسین هر ثانیه اگر چه بگوییم این سلام نه؛ بازهم کم است سلامُ علی الحسین هم ذکر فاطمه است سلام علی الغریب هم ذکر خاتم است سلامُ علی الحسین بر زخم های پیکر آقای تشنگان این ذکر مرهم است سلامُ علی الحسین هر کس ز بهترین دم عالم سوال کرد گویید این دم است سلامُ علی الحسین واجب شده است در همه جا شعر محتشم باز این چه ماتم است سلامُ علی الحسین هرکس شده است محرم حق هر کسی که هست مدیون این دم است سلامُ علی الحسین وقتی خدا نوشته به عرشش غم تو پس این اسم اعظم است سلامُ علی الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 -مخارج عزاداری امام حسین سلام الله علیه استاد شیخ عبدالحسین تهرانی نقل می کرد: وقتی میرزاخان – که یکی از نزدیکان محمد شاه قاجار بود- وفات کرد (او در حیاتش به فسق و فجور در ظاهر معروف بود)، شبی در خواب دیدم که گویا در باغ ها و عمارتهای بهشتی گردش میکنم و کسی نیز همراه من است که منازل و قصرها را می شناسد، پس به جایی رسیدیم، آن شخص گفت: اینجا منزل نبی خان است و اگر میخواهی خودش را ببینی آنجا نشسته، سپس به جایی اشاره کرد. من متوجه آنجا شدم، دیدم میرزا نبی خان در تالاری نشسته است. وقتی او مرا دید اشاره کرد که بیا بالا. نزد او رفتم، برخاست و سلام کرد و مرا در صدر مجلس نشانید و خودش به همان عادتی که در دنیا داشت نشست. او به من نگاه کرد و گفت: ای شیخ! گویا از مقام من تعجب می کنی؛ زیرا اعمال من در دنیا خوب نبود و نتیجه ای جز عذاب دردناک نداشتم؛ البته این طور هم بود، اما من در طالقان، معدن نمکی داشتم و هر سال در آمد آن را به نجف اشرف می فرستادم تا صرف برگزاری مراسم عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه السلام شود. خداوند این مکان و باغ را در عوض آن به من عطا کرد. شیخ عبدالحسین تهرانی می گوید: من از خواب بیدار شدم، در حالتی که متعب بودم. فردای آن روز این رویا را در مجلسی بازگو کردم. یکی از فرزندان ملا مطیع طالقانی گفت: این رویای صادقه است. او در طالقان معدن نمکی داشت و هر سال درآمد آن را که نزدیک به صد تومان بود به نجف می فرستاد و پدر من نیز مسئول خرج آن پول در راه عزاداری امام حسین علیه السلام بود. شیخ تهران فرمود: من تا آن وقت نمی دانستم که او در طالقان، ملک دارد و هر سال در نجف، مراسم عزاداری بر پا میکند. 📚کتاب طوبای کربلاء ~~~~~~~~ 📖 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۴۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای شفا گرفتن پدر مهران غفوریان از كفش جفت كردن هيات امام حسين در "مهلا"‌ سالهاست علامت كش هيات هستم
Mahmoud Karimi - Nori Too Alam Nabood.mp3
21.91M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ @Fanous ◾️الحـمدلله الـذی خلق الحـسیـن... از آسمان آید ندا ، اهلا و سهلا حسین(ع) رسید به کربلا ، اهلا و سهلا ... 🏴 حـاج محمـود کریمـی🎙
رادیو رسمی اربعین @arbaeen_ba_shoma
https://eitaa.com/joinchat/2472542438C54a47e939f لینک گروه خانوادگی شانا 🔶🌸☘🌺🔶🌸☘🌺🔶🌸☘🌺🔶🌸☘🌺 شانا به معنی : شأن وشکوه مقام و منزلت بزرگ ،نعمت حرکت ملایم درخشان کندوی عسل ومخفف شورای ائتلاف نیروهای انقلاب وابسته به هیچ حزب وجناح وگروهی نیستیم . به مدد الهی جان برکف وگوش به فرمان ولی امر مسلمین امام خامنه ای حفظ الله هستیم . 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 عزیزان بزرگوار به کانال ما بپیوندید واین کانال را به دوستان و آشنایان معرفی بفرمایید منتظر حضور سبزتان هستیم .
Mahmoud Karimi - Nori Too Alam Nabood.mp3
21.91M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ @Fanous ◾️الحـمدلله الـذی خلق الحـسیـن... از آسمان آید ندا ، اهلا و سهلا حسین(ع) رسید به کربلا ، اهلا و سهلا ... 🏴 حـاج محمـود کریمـی🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ناصرالدین شاه قاجار ارادتی خاص به اهل‌بیت مخصوصاً حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام داشت در ایام محرم سبیل‌ها را آویزان و هیبت عزا می‌گرفت در زمان او اکثر اماکن مقدسه به زیباترین و باشکوهترین نحو ممکن بازسازی و مرمت شد نام او را می‌توان در ایوان‌های طلای نجف و کربلا و کاظمین و سامرا و مشهد نظاره کرد بارها به زیارت عتبات عالیات آن هم در آن زمان مبادرت ورزید در ایام محرم اهمیت خاصی به تعزیه‌ها و روضه‌ها می‌داد در زمان او کتاب‌های بسیاری راجع به روایات و فصائل و مناقب و مصائب آل الله علیهم السلام بازنویسی و ترجمه و تألیف و انتشار داده شد ناصرالدین شاه اهمیت خاصی برای مرجعیت شیعه قائل بود که نمونه آن را می‌توانید در عکس العمل او نسبت به تحریم فتوای تنباکو توسط میرزای شیرازی رحمة الله علیه جستجو کنید در احوالات ناصرالدین شاه در حین ورود به کربلا بعد از غسل زیارت ابتدا به حرم سقای لب تشنگان آقا ابوالفضل العباس علیه‌السلام مشرف شد   اطرافیان جسارتاً بعرض رساندند که معمولاً تشرف به حرم حسینی را مقدم می‌دارند! در جواب فرمود: این دستگاه سلطنت است و با اصول آن من آشناتر از شما هستم کسی که بخواهد به حضور شاهنشاه برود اول باید نخست وزیر دربار را دیده و استجازه نماید نقل می‌کنند ناصرالدین شاه قاجار به کربلا مشرف شد قبل از وارد شدن به حرم مطهر حسینی به صدر اعظمش گفت: یک روضه‌خوان خوبی پیدا کن تا من گریه کنم صدر اعظم طبق دستور رفت چند تا از بهترین روضه خوان‌های کربلا را آورد هر چه روضه خوان‌ها خواندند شاه ابداً گریه‌اش نگرفت! صدر اعظم ترسید به علمای کربلا گفت اگر شاه به گریه نیفتد کار خراب می‌شود رفتند روضه‌ خوان گمنامی آوردند روضه‌خوان، سیدی پیر اما خبره و کاردان به نام سید حبیب بود به صدر اعظم گفت: من شاه را می‌گریانم به مجرد اینکه نزدیک شاه رسید خطاب به قبر امام حسین علیه‌السلام عرض کرد: یا حسین تو در وسط میدان کربلا آن وقت که یکه و تنها شدی هی داد می‌زدی "هَل مِن ناصِر" حالا این ناصر آمده اما حیف که دیر آمده! شاه همین که این را شنید به اندازه‌ای گریه کرد که صدراعظم ترسید برای شاه اتفاقی بیفتد به روضه‌خوان گفت: بس است دیگر نخوان ناصرالدین شاه بعد از این صحنه که به حال عادی خود بازگشت با سوز و گداز این رباعی را به حضرت‌امام حسین علیه‌السلام عرض کرد: گر دعوت دوست می‌شنودم آن روز من گوی مراد می‌ربودم آن روز آن روز که بود روز هل من ناصر ایکاش که ناصر تو بودم آن روز 📚کتاب اشکواره کربلاء ~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۴۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان های عبرت آموز
احمد ضیافتی کافی (1355 - 1398 ق) (1315 - 1357 ش) خطیبی توانا، عاشقی دل سوخته و از شاگردان راستین مکتب امام صادق علیه السلام است. بدون‌ شک در نیم قرن اخیر یکی از نامیان عرصه وعظ و منبر و تبلیغ است که همه او را با عشق و علاقه‌اش به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌شناسند. نه فقط «مهدیه تهران» یادگار ماندگار اوست که وی احياگر و پايه گذار دعاي ندبه در ايران، موسس مهديه در بسياري از شهرستان‌ها می باشد. ایشان در شناساندن مسجد جمكران به عموم مردم نقش بسزایی داشتند. وی در حادثه ای مشکوک، چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در راه مشهد کشته شد و در خواجه ربیع آن شهر مدفون گردید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 داستان بسیار خواندنی از:درسی که مرحوم حاج آقای کافی به زن بی حجاب دادند… مرحوم حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج شیخ احمد کافی_رضوان الله تعالی علیه_ نقل می کردند: داشتم می رفتم قم،ماشین نبود،ماشین های شیراز رو سوار شدیم.یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود. هی دقیقه ای یک بار موهاشو تکون می داد(لازم به ذکر است قضیه برای قبل از انقلاب اسلامی می باشد و لذا زنان بدون روسری و پوشش فراوان بودند) و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من! هی بلند می شد می نشست، هی سر و صدا می کرد.می خواست یه جوری جل توجه عمومی کنه. برگشت،یه مرتبه نگاه کرد به منو و خانمم که کنار دست من نشسته(خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت:آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟! بردار یکی بشینه!! نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم:این خانم ماست. گفت:پس چرا این طوری پیچیدیش؟! همه خندیدند. گفتم:خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید.بلند گفتم:آقای راننده! زد رو ترمز.گفتم:این چیه بغل ماشینت؟ گفت:آقا جون ماشینه!ماشین هم ندیدی تو آخوند؟! گفتم:چرا دیدم ولی این چیه روش کشیدن؟گفت:چادره روش کشیدن دیگه گفتم:خب چرا چادر روش کشیده؟! گفت:من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم،جه می دونم چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن،انگولکش نکنن،خط نندازن روشو.. گفتم:خب چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟ گفت:حاجی جون بشین تو رو قرآن! این ماشین عمومیه کسی چادر روش نمی کشه..اون خصوصیه روش چادر کشیدن.. من هم زدم رو شونه شوهر این زنه و گفتم:این خصوصیه،ما روش چادر کشیدیم…. 📚منبع:هفته نامه پرتو سخن ص 5 شماره 736 ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۵۰