فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞عاقبت زن سوپر استار در موسیقی و برهنگی...
❌روزگاری همه مردم سوسن را در ایران با انگشت نشان می دادند اما...😔
بهترین کلیپ برا کسانی که دختر دارند و نگران گمراه شدن دخترشون هستند..
کافیه فقط عاقبت کار رو ببینند.
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
👤 "علی کریمی"
...و خدای این دلقک صهیونیستی میگه حمایت از اسرائیل به خاطر کشتار ۴۰ هزار نفر واجبه!
شک نکنید خدای این و اربابان صهیونیستش خود ابلیسه!
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
💥بازی به جای قشنگش رسیده
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ تکاندهنده از فرزند شهید لبنانی و آرزویش در برنامه ثریا
عباس فضل فرزند شهید لبنانی:
دوست دارم سید القائد (مقام معظم رهبری) را از نزدیک ببینم و انگشتر و شال به عنوان هدیه از ایشان بگیرم.
اسرائیل جرات جنگ رو در رو با ما را ندارد و از طریق مرزهای هوایی به ما آسیب میزند آرزو دارم بزرگ که شدم مثل پدر شهیدم مجاهد شوم
بابا میشه به خواب من بیای؟ من دوستت دارم ولی تو به خوابم نمیآیی...
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت "بدن منه انتخاب منه" مشخصه. وقتی خود غرب فهمید چه بلایی سر جایگاه زن آورده چرا ما باید دوباره این غلط رو تکرار کنیم؟
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
ببینید خود براندازها برای چاهزاده چی کشیدن 😂
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 مهدی جان میلاد پدر بزرگوارتان مبارک
بعد از انتقام وعده صادق ۲ ، عذاب الهی در قالب طوفان سهمگین میلتون هم فلوریدای ایالات متحده آمریکا را در هم کوبید تا آمریکا هم بی نصیب نماند و نتیجه نسل کشی اشان در فلسطین را ببینند.
اگر یه جو عقل داشتند ۱۸ میلیارد دلاری که دادند تا صهیونیستها باهاش کودکان فلسطینی را بکشند، به طوفان زده های فلوریدا می دادند.
سربازهای ارتش هم که در حال جنایت در خاورمیانه هستند و شدند پشتیبان نسل کشی صهیونیستها، می تونستند در آواربرداری های طوفان به مردم آمریکا کمک کنند.
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فضیل عیاض که از عرفای معروف زمان خویش بود، حکایت می کند :
که روزی درویشی به حقیقت توانگر و به ظاهر تنگ دست، ریسمانی از کار عیال خویش برداشته آن را به یک درهم بفروخت و خواست که با آن خوراکی تهیه کند. ناگاه دو نفر را دید که با یکدیگر به سختی نزاع می کنند. سبب منازعه آنها را پرسید. گفتند به جهت یک درهم این شورش را بر پا کرده اند. با خود گفت که این یک درهم را به ایشان بدهم تا این شورش و دشمنی، برطرف گردد و همین کار را کرد. پس با دست تهی به خانه بازگشت و صورت حال را با همسرش در میان گذاشت. زنش نه تنها بر وی اعتراض نکرد بلکه، از اینکه به نزاع و جدالی پایان داده است شادمان شد. آنگاه زن برای یافتن چیزی به جست و جو پرداخت و پارچه مستعملی را پیدا کرد و آن را به شوهرش داد که بفروشد تا با آن برای رفع گرسنگی، خوراکی تهیه کند.
هر قدر در بازار به گردش پرداخت، خریداری را نیافت. سرانجام مردی را یافت که یک ماهی به دست گرفته، خریدار می جوید. به او گفت: متاع من و تو خریداری ندارد اگر موافقت کنی آن را مبادله کنیم. آن مرد راضی شد. پس او ماهی را به منزل آورد و به همسرش داد تا طبخ کند. زن چون شکم ماهی را شکافت، مروارید درشتی را در آن یافت. هر دو شادمان شدند. آن شخص مروارید را نزد یکی از دوستان گوهر فروش برد و آن را به قیمت گزافی فروخت و خدای تعالی در مقابل آن یک درهم که به خاطر او از دست داده بود، وی را ثروتمند و توانگر ساخت.
هر عمل از خیر و شر، کز آدمی سر می زند آن عمل مزدش به زودی، پشت در در میزند
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
کنفرانس بصیرتی ۱۴۰۳/۷/۲۰
🖋️ مهدی اسلامی
🌐 موضوع:
شایعات درخصوص سردار قاآنی..
یهود استاد شایعه وجنگ روانی ..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسمالله الرحمن الرحیم
و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
سلام علیکم جمیعا
عرض ادب و احترام دارم خدمت همه شما عزیزان
شاید سوال خیلی از عزیزان باشه که سردار قاآنی کجاست ؟
این شایعه هایی که به ایشان منتصب میشه حقیقت داره یا خیر؟
بعد از ترور کاملا دقیق فرماندهان محور مقاومت ، مشخص شد که متاسفانه در رده های بالای بدنه حزب الله نفوذی های مهمی وجود دارند
از نحوه زدن برخی نقاط مهم دپوی مهمات و تسلیحات و همچین زدن فرماندهان رده های محور مقاومت میشد حدس زد که شخص یا اشخاص نفوذی کاملا بر اطلاعات فوق محرمانه دسترسی دارند و اون رو در اختیار صهیونیستها قرارداده اند
اطلاعات شهید علی کرکی که یک فرد کاملا امنیتی و به شکارچی جاسوس معروف و جزو جانشینان سید حسن نصرالله عزیز بود هم لو رفت
و ایشان هم مورد هدف قرار گرفت
از اون زمان قرار شد تا پروتکل امنیتی شخصیتهای مهم محور مقاومت به سطح بالاتری ارتقا پیدا کنه
از این رو سید هاشم صفی الدین و سردار قاآنی که در لیست ترور و نفرات بعدی بودن سریعا مورد حفاظت شدید قرار گرفتن
و قرار شد تا زمان مقتضی هیچکس از این عزیزان خبردار نباشه
وقتی دشمن پی به این موضوع برد سعی در ترور سید هاشم صفی الدین کرد که الحمدلله ناموفق بود
زمانی که پروتکل امنیتی بر روی این عزیزان اجرا شد ، دیگه کسی دسترسی به موقعیت این عزیزان نداشت
سرویس امنیتی اسرائیل (موساد) با پروژه روانی و فشار رسانه ای سعی در ایجاد عکس العمل برای اطلاع از موقعیت و وضعیت سردار قاآنی و سیدهاشم صفی الدین کرد
از این رو در بار اول اعلام کردن که سید هاشم صفی الدین و سردار قاآنی ترور شده اند
حزب الله در دام این حرکت رسانه ای دشمن نیفتاد و بیانیه ای صادر نکرد
با توجه به سطح بالای پروتکل امنیتی حفاظت اشخاص هر گونه اطلاع رسانی از وضعیت ایشان ممنوع شد
موساد تصمیم گرفت هر طور شده سیستم امنیتی ما رو به واکنش مجبور کنه
به همین دلیل در شایعه جدید اعلام کردن که سردار قاآنی جاسوس بوده و الان تحت بازجویی است
و حتی اعلام کردن در حین بازجویی ایشان سکته کرده 😁
با تدبیر صورت گرفته ، هیچ ری اکشنی نسبت به این حرکت رسانه ای موساد نشون داده نشد تا باز هم تیر سرویس امنیتی موساد به سنگ بخوره
الان دونستن مکان سردار قاآنی فقط به درد سرویس موساد میخوره نه ما
پس نیازی نیست به این پازل دشمن اهمیتی بدیم
سردار قاآنی نه مجروح شدن نه سکته کردن نه جاسوسند
ایشان در سلامت کامل هستند و دارند نقشه های آتی ریکاوری جبهه مقاومت رو طراحی میکنند
این خلوت الان برای ایشان لازمه
تا هم سلامتشون به خطر نیفته و هم بتونند محور مقاومت رو باز طراحی کنند
به جرأت میگیم ایشان در حوزه طراحی استراتژیک نابغه اند
و طی این چند سالی که به فرماندهی رسیدن کارهایی انجام دادن که بسیار مهم و حیاتی بوده
طی اخباری هم که رسیده که (فعلا نه تایید میشه و نه رد میشه) ان شاءالله به زودی سردار قاآنی از دست مبارک حضرت آقا نشان فتح دریافت خواهند کرد
منطقه داره وارد فاز جدیدی از اتفاقات آخرالزمانی میشه
💥 ان شاءالله اگه خدا بخواد و مشکلی پیش نیاد این هفته راهی لبنان و بیروت هستیم تا از نزدیک اوضاع رو بررسی و در صورت امکان امداد رسانی به آسیب دیدگان حملات وحشینانه صهیونیستها رو آغاز کنیم
اگر خدا بخواد و اجازه داده بشه ، موکب شهید ابراهیم هادی رو در لبنان برپا خواهیم کرد
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
✍️ مهدی اسلامی
🔴🔻ناگفته های سردار جباری فرمانده سابق ولی امر(حفاظت رهبری)
🔺از جلسات سیدحسن نصرالله با حضرت آقا
🔻سردار جباری:
🔹اگر آقای مروی سفرهای مشهد سید حسن نصرالله را نمی گفتند بیان نمی کردم ولی چون ایشان گفتند من هم بیان می کنم از دیداری که سیدحسن نصرالله در محضر حضرت آقا در حرم مطهر رضوی داشت و به شدت متواضع در پیش حضرت آقا بود.
▪️ایشان درخواست کرد که به سرداب مطهر رضوی برود که هماهنگ شد. همان شب بنده و سیدحسن نصرالله و یک نفر دیگر که اسمش را نمیبرم به مدت دوساعت در سرداب مطهر رضوی بود و به چشم دیدم چنان گریه می کرد و توسل عاشقانه به محضر امام رضا داشت
▪️من بیش از ۱۲ سال در محضر حضرت آقا بودم و در همه جلسات ایشان بودم و افراد لشکری و کشوری و کشورهای مختلف را دیدم ولی به قطع می گویم کسی را ندیدم جز حاج قاسم و سیدحسن نصرالله در آغوش رهبر انقلاب اینقدر گرم در آغوش بگیرند و مورد عنایت قرار بدهند.
▪️حتی دیدم فرزندان حضرت آقا مثل آقا مصطفی و آقا مجتبی افتخار می کردند که با سید حسن نصرالله عکس یادگاری بگیرند.
▪️بعضی میگویند سید حسن نصرالله که گفت در قدس نماز میخوانم که شهید شد و شبهه می کنند چی شد پس، بذارید نظر شخصی خودم را بگویم، قطعاً سید حسن نصرالله و حاج قاسم در قدس نماز میخوانند چون این دو بزرگوار قطعاً با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رجعت خواهند کرد و به زودی هر دو در قدس نماز میخوانند.
▪️چند ماه قبل از شهادت سیدحسن نصرالله، عناصر حزب الله را جمع کرد و گفت من مدت زیادی دیگر در پیش شما نیستم و به احتمال زیاد شهید بشوم پس فوق العاده آماده باشیم و برنامه ریزی کنیم که پس از شهادت من، ساختار حزب الله با همان قدرت ادامه پیدا کند و همین شد.
▪️سیدحسن نصرالله بارها به من گفت که اطاعت از امر حضرت آقا قداستی دارد که کارهای سخت را آسان می کند و از خدا خواستم که از عمر من و خانواده ام کم کند و به عمر حضرت آقا اضافه کند چون وجود ایشان برکت برای جهان اسلام است و گلایه ای دارم که بعضی از مسئولین شما که قدر حضرت آقا را نمی دانند.
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بایدن ارزش خسارات طوفان میلتون را که فلوریدا را درنوردید 50 میلیارد دلار تخمین زده است.
میلیونها نفر از مردم غزه ولبنان را آواره کردند و خیال کردند که هیچ قدرتی در دنیا وجود ندارد که همین بلا را بر سر مردم خودشان بیاورد
طوفان ملیتون در آمریکا میلیونها نفر را آواره کرد
و مکرو و مکرالله و الله خیرالماکرین.
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 وزیر دارایی رژیم صهیونیستی: به دنبال تشکیل کشوری یهودی شامل فلسطین و کشورهای عربی هستیم!
🔻 اسموتریچ وزیر دارایی رژیم صهیونیستی در سخنانی تلویزیونی به صراحت اعلام کرد که به دنبال تشکیل کشوری یهودی شامل فلسطین، اردن و بخشهایی از اراضی سوریه، مصر، عراق و حتی عربستان است.
🔻 او همچنین گفت از نظر بزرگان و مقامات رژیم صهیونیستی، قدس باید تا دمشق گسترش یابد!
🔻 اسموتریچ گفته ما اردن، مصر، لبنان، سوریه، عراق و عربستان را هم اشغال خواهیم کرد.
🔻 اظهارات این وزیر تندرو اسرائیلی به وضوح پرده از نیات شوم و خبیثانه آنان علیه کشورهای منطقه برمیدارد و ثابت میکند که جنگ کنونی علیه غزه و لبنان و حملات و تجاوزات این رژیم علیه دیگر کشورهای منطقه از جمله سوریه و یمن نیز در همین راستا صورت میگیرد.
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز و نابودی کفار و شیطان صفتان ان شاء الله
ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
امام حسن عسکری(ع) :
كم آسايش ترين مردم ، انسان كينه توز است
أقلُّ النّاسِ راحةً الحَقودُ
📚 تحف العقول ، ۴۸۸
✨ فرا رسیدن ولادت با سعادت یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت ، امام حسن عسکری(علیه السلام) را محضر فرزند گرانقدر ایشان امام زمان(عج) و شیعیان و عاشقان به حضرتش تبریک و شادباش عرض می نماییم
💐 هدیه به پیشگاه مقدس و نورانی علی النقی امام حسن عسکری(ع) صلوات
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#انتشار_حداکثری_اش_با_شما
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
مردم طوفان زده فلوریدا به ۵۰ میلیارد دلار کمک فوری نیاز دارند، اونوقت آمریکا ۱۸ میلیارد دلار به اسرائیل کمک کرده تا نسل کشی کنه عملا دولت آمریکا هم در خاورمیانه داره نسل کشی می کنه هم توی خود آمریکا!!!
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
وعده صادق ۲ همراه با عذاب الهی طوفان میلتون در مرکز فضایی آمریکا:
مرکز فضایی جان اف کندی (به انگلیسی: John F. Kennedy Space Center) محل پرتاب سفینهها و موشکهای فضایی ناسا است که از قرار معلوم با طوفانهای متعدد خسارات جبران ناپذیری خورده است.
البته خساراتش از طریق نقشه های ماهواره ای قابل مشاهده نیست چون نقشه هاش به روز نیست😉
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی که این روزها بسیار پربازدید شده است
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
مبارک ای مسلمانان که آمد جان و هم جانان
شده خورشید سیمای امام عسکری تابان
پدر هادی، پسر مهدی، هدایت از حسن باقی
رخش چون ماه مهتاب و جبینش نور اشراقی
🎊🎆🎉🎇 سالروز ولادت امام حسن عسکری(ع)، بر فرزند بزرگوارشان، حضرت امام مهدی - که خداوند فرجشان را نزدیک فرماید - و همه شیعیان آن حضرت مبارک باد 🌸🌷🌺🌹💐
🏷#ولادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
کانال 📚داستان یا پند📚
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃 💔🍃💔🍃💔🍃 📚رمان قاتل قلب من💔 قسمت دهم «بہقلم:سیدهزهرانورۍ،آینازغفارۍنژاد» با عجله به طر
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃
سلام دوستان و همراهان همیشگی
امیدوارم ایام به کام تون شیرین و بخیر باشه
ادامه رمان از 11 الی 20 نوش نگاه پر مهرتون
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆💔🍃
کانال 📚داستان یا پند📚
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃 💔🍃💔🍃💔🍃 📚رمان قاتل قلب من💔 قسمت دهم «بہقلم:سیدهزهرانورۍ،آینازغفارۍنژاد» با عجله به طر
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃
💔🍃💔🍃💔🍃
📚رمان قاتل قلب من💔
قسمت یازدهم
«بہقلم:سیدهزهرانورۍ،آینازغفارۍنژاد»
با حرص به طرفم برگشت.
+چند بار بهت گفتم این مرتیکه بهت چشم داره گفتی نه اینطور نیست؟
ها؟!
برای اینکه کمی آروم تر بشه چند ثانیه سکوت رو اختیار کردم و بعد با استرس لب زدم.
- پسر عمو من واقعا فکر نمی کردم همچین آدمی باشه و الانم ...
عصبانی غرید.
+ حرف نزن ماهور! الان فقط خوابوندن یه مشت توی صورتش آرومم میکنه!
- پسر عمو خواهش میکنم آبروم رو نبر!
دفعه پیش کافی نبود!
کلی بخاطر کارهای تو تحقیر شدم، من همش چند ماه هست که اینجا مشغول به کار شدم اما توی همین چند ماه به اندازه کافی از دست تو و کارهات اذیت شدم.
بخاطر الکی غیرتی شدنات، اصلا تو چیکاره من هستی که چپ میری، راست میای ...
در حال صحبت کردن با صدرا بودم که نگاهم پی در بیمارستان رفت، امیرخانی با چهرهای عصبانی از بیمارستان خارج شد و به طرف راست خیابون پیچید.
نفس راحتی کشیدم و خیلی آروم گفتم.
- تازه از بیمارستان خارج شد.
با صدای دو رگه ای لب زد.
+ کی؟!
به خیابون نگاهی انداختم و آهسته لب زدم.
- امیرخانی.
حس کردم تمام صورتش داغ شده، کلافه لب زد.
+ گمشو تو ماشین!
بدون توجه به حرفش به سمت خیابون دویدم.
دستی برای تاکسی تکون دادم که متوقف شد، همین که خواستم در رو باز کنم دست صدرا مانعم شد، رو به راننده شروع کرد به صحبت و عذرخواهی کردن.
بعد از رفتن تاکسی به سمتم برگشت.
+ ببخشید ماهور، قاطی کردم!
نفهمیدم چی گفتم، بیا بریم خودم میرسونمت.
معذرت میخوام.
عینک رو از چشمم برداشتم و بدون نگاه کردن به صورتش به سمت ماشین رفتم.
در عقب رو باز کردم که گفت:
+ چرا عقب میشینی؟! بیا جلو.
بی اعتنا بهش لب زدم.
- با تاکسی هم میرفتم عقب مینشستم.
بعد از چند ثانیه سوار ماشین شد و بعد با سرعت سرسام آوری از بیمارستان دور شدیم.
#ادامه_دارد....
✍🏻سیده زهرا نوری
✍🏻آیناز غفاری نژاد
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆💔🍃
کانال 📚داستان یا پند📚
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃 💔🍃💔🍃💔🍃 📚رمان قاتل قلب من💔 قسمت یازدهم «بہقلم:سیدهزهرانورۍ،آینازغفارۍنژاد» با حرص به
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃
💔🍃💔🍃💔🍃
📚رمان قاتل قلب من💔
قسمت دوازدهم
«بہقلم:سیدهزهرانورۍ،آینازغفارۍنژاد»
پس از خشک کردن سینک ظرفشویی به سمت قالب های یخ رفتم و دو تکه یخ در هر لیوان انداختم.
سینی شربت آلبالوی از قبل آماده شده را از روی میز برداشتم و به طرف هال حرکت کردم.
ندا با دیدن من دست از خوش و بش کردن با آقا محسن برداشت و به طرف ظرف شیرینی خوری که روی اُپن بود رفت.
سینی رو کمی پایین تر از صورت صدرا گرفتم لیوانی رو برداشت، چند ثانیهای به صورتم خیره شد که عمه لبخند عمیقی روی صورتش جا خوش کرد.
از صبح که صدرا من رو رسوند خونه دیگه خبری ازش نداشتم تا اینکه خیلی یهویی با عمو و زن عمو سر و کلهشون پیدا شد.
لبخند های گاه و بیگاه عمه و عمو و زیر چشمی نگاه کردن های زن عمو بی دلیل نبود، قطعا کاسهای زیر نیم کاسه بود و باز هم قرار بود سر صحبت های قدیمی رو باز کنند، اون هم در برابر آقا محسن که به تازگی به جمع خانوادگی ما پیوسته بود!
سینی رو بر روی میز قرار دادم و روی مبل تک نفرهای کنار عمه نشستم.
زن عمو سرفهی مصلحتی کرد و جعبه مستطیلی شکل قرمز رنگی رو از کیفش خارج کرد مات و مبهوت به جعبه خیره شدم!
لیوان رو بر روی گل میز قرار داد و با به دست گرفتن جعبه قرمز رنگ به سمتم اومد.
روی مبل کنار دونفرهی کناری من نشست و جعبه رو در برابر چشمان متعجبم باز کرد، با باز کردن جعبه آویز پروانهای شکلی که به طور عجیبی شروع به خودنمایی کرد!
سکوتم رو شکستم و در حالی که صدام رو کنترل می کردم لب زدم.
- زن عمو این چیه؟! متوجه نمیشم!
لبخند گرمی به صورت رنگ پریده ام پاشید.
+ ماهورم تو بله رو بگو از این بهترش رو هم برات میخرم.
لبخند پوزخند نمایی زدم، پس حدسم درست بود!
- زن عمو فکر کنم راجب این قضیه قبلا صحبت هامون رو کرده باشیم!
جهت یادآوری باید خدمتتون عرض کنم که جواب من منفیه. مثل اینکه اشتباه به عرضتون رسوندن!
این بار عمه با صدایی که مشخص بود سعی در کنترلش داشت تا در برابر دامادش شخصیتش زیر سوال نره لب زد.
× یعنی چی جوابت منفیه ماهور جان؟!
مگه ما باهم صحبت نکردیم عزیزم؟!
پسر به این خوبی، به این آقایی، بله رو بگو دیگه.
بغض گلوم رو چنگ انداخت، بی کسی و تنهایی رو با تمام سلول های بدنم حس کردم!
دلم پر کشید برای آغوش بابا، برای بودنش کنارم!
اگر بود وقتی روحم درد داشت سرم رو بر روی شونهاش میذاشتم و گریه میکردم، شونهات رو برای گریه کردن کم دارم!
میخوامت بابا! اما خیلی از من دوری، خیلی دور!
اونقدر دوری که دستم به دستای مردونت نمی رسه!
تازه دارم درد یتیمی رو میفهمم بابا!
نبودنت، ندیدنت، داره من رو نابود میکنه بابا!
کاشکی بودی و میدیدی دارن به اجبار دخترت رو شوهر میدن!
#ادامه_دارد....
✍🏻سیده زهرا نوری
✍🏻آیناز غفاری نژاد
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆💔🍃
کانال 📚داستان یا پند📚
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃 💔🍃💔🍃💔🍃 📚رمان قاتل قلب من💔 قسمت دوازدهم «بہقلم:سیدهزهرانورۍ،آینازغفارۍنژاد» پس از خشک
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃
💔🍃💔🍃💔🍃
📚رمان قاتل قلب من💔
قسمت سیزدهم
«بہقلم:سیدهزهرانورۍ،آینازغفارۍنژاد»
افکاری که روحم رو به سمت خاطرات شیرین بابا سوق میداد کنار زدم، با صدایی آلوده به بغض لب زدم.
- یادم نمیاد جواب مثبت داده باشم عمه جان؟!
خیره به عمه چشم دوختم اما اینبار به جای عمه صدرا پاسخ داد.
+ یه دلیل منطقی برای جواب منفیت بیار!
- قبلاً هم به عرضتون رسوندم که ما هیچ وجه شبهی نداریم مثل اینکه شما ...
با شکستن جملم توسط صدرا دست از صحبت کردن برداشتم و بهش چشم دوختم.
+و من هم گفتم تو چشمت رو، روی تفاهممون بستی و علاقهای به باز کردنش نداری!
این بار عمه لب به سخن گشود.
× آخه ماهور دخترم پسر به این خوبی و آقایی چرا اینقدر سخت میگیری!
آخه تو چندبار به صدرا اجازه دادی خودش رو بهت اثبات کنه که اینطوری صحبت میکنی من همیشه گفتم ماهور از ندا عاقل تره اما الان چیشده که منطقی فکر نمیکنی؟!
از همه مهم تر صدرا تو رو خیلی دوست داره و حاضره برای به دست آوردنت هر کاری انجام بده، خیلی ها آرزو دارن صدرا یه نیم نگاه بهشون بندازه اما صدرا فقط تو رو دوست داره!
کلافه با پایه میز ور رفتم و در همون حال گفتم.
- اما عمه من جز اون دخترا نیستم که آرزوی یه نیم نگاه از پسرعمو رو داشته باشم!
چیکار کنم که من رو دوست نداشته باشه؟!
یکدفعه از دهنم خارج شد.
- اصلا میدونید چیه من یکی دیگه رو دوست دارم!
دلم پیش یه نفر دیگست!
در برابر چشمان متعجب همه از جا برخاستم و رو به عمه ادامه دادم.
- عمه شما هم اگر فکر میکنی برات سر بارم بهم بگو!
ممنون که این همه سال من رو تحمل کردی، من هم بهت حق میدم شاید دیگه دوست نداشته باشی تو خونت زندگی کنم!
از همین فردا از اینجا میرم و شرم رو از سرت کم میکنم!
حس کردم تمام صورتم داغ شده نگاهم رفت پی صدرا، نگاهش! وای نگاهش که قلبم رو از جا کند!
بی اخم بود ... جدی نبود ... اما خیلی سریع اون نگاهش رو ازم دزدید.
لبخند دردناکی روی صورتم جا خوش کرد و بدون معطلی به سمت اتاق رفتم.
چند قدم مونده بود به در ورودی اتاق که حضور کسی رو جلوی خودم احساس کردم.
کمی سرم رو بالا کردم که با صدرا روبرو شدم، صدای پوزخندش به گوشم خورد.
+ که عاشقی؟!
نکنه عاشق امیرخانی شدی؟!
دلت پیش اون مرتیکه گیره؟!
حس کردم لرزش بی اختیار قلبم رو!
+ چرا جواب نمیدی؟!
آره؟! عاشق اون پیری شدی که دخترش همسن خودته؟!
ببین تو کسی رو دوست نداری میفهمی؟!
اگه به کسی حس داشتی من رو درک میکردی و به خودت اجازه نمیدادی منی که این همه میخوامت رو تحقیر کنی، خودتم خوب میدونی من غرورم برام خیلی مهمه اما بخاطر تو غرورم رو زیر پا گذاشتم اما تو در کمال بی رحمی منو جواب میکنی!
واست چیکار کنم که بفهمی میخوامت ؟!
بفهمی حاضرم قید همه رو بخاطرت بزنم؟!
ماهور یکم درک داشته باش بفهم، بفهم همه چیزی برام!
تکون سختی خوردم و به خودم اومدم، فکر نمی کردم این حرف ها رو از صدرایی بشنوم که غرورش گوش فلک رو کر کرده!
اون هم گفتن این حرف ها جلوی خانوادش!
ضربان قلبم تحلیل می رفت و نگاهم ثابت شده بود روی سفیدی گلوش که بالا و پایین می شد!
نگاه بهت زدهام چشماش رو نشونه رفت، خیره شدم توی چشماش و باز من کم آوردم، این بار بدون هیچ صحبتی و تنها با یک نگاه غمزده جمع رو ترک کردم و به اتاقم پناه بردم.
#ادامه_دارد....
✍🏻سیده زهرا نوری
✍🏻آیناز غفاری نژاد
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆💔🍃
کانال 📚داستان یا پند📚
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃 💔🍃💔🍃💔🍃 📚رمان قاتل قلب من💔 قسمت سیزدهم «بہقلم:سیدهزهرانورۍ،آینازغفارۍنژاد» افکاری که
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃
💔🍃💔🍃💔🍃
📚رمان قاتل قلب من💔
قسمت چهاردهم
«بہقلم:سیدهزهرانورۍ،آینازغفارۍنژاد»
حرارت ملیح آفتاب صبح زمستونی گونههام رو نوازش میکرد، خمیازه ای کشیدم و کمی چشم هام رو باز کردم.
تکونی به بدنم دادم که کمرم به علت بد خوابیدن تیری کشید با زحمت خودم رو از روی تخت بالا کشیدم و تکیه دادم به پشتی تخت.
اتفاقات دیشب مثل یک فیلم کوتاه در ذهنم تداعی شدند با یادآوری به صحبت های صدرا خمی بر پیشونیم نشست!
دلیل پس زدن صدرا از جانب خودم برام خیلی عجیب بود! حتی به پیشنهاداتش درست و حسابی فکر نمیکردم و در برابر تمام صحبت هاش قاطعانه پاسخ منفی میدادم!
شاید پاسخ منفیم به این خاطر بود که میخواستم با طرف مقابلم یک عشق آتشین رو تجربه کنم، عشقی که همیشه در رمان ها و فیلم ها دیده بودم! عشقی همانند عشق لیلی و مجنون، منیژه و بیژن! شاملو و آیدا! رومئو و ژولیت!
از تصوراتی که از عشق در ذهن داشتم لبخند محوی روی لبم نقش بست که با دیدن عقربه های ساعت نقرهای رنگ اتاقم به سرعت لبخندم محو شد!
تا یک ربع دیگه باید میرفتم بیمارستان اما هنوز در رختخواب و به فکر لیلی و مجنون بودم!
با عجله مانتویی از کمد خارج و به تن کردم.
افکارم من رو به سمت صحبت های امیرخانی سوق میدادند، با به یادآوردن چهرهاش دندان قروچهای کردم و به قصد پوشیدن جورابم بر روی تخت نشستم.
کلافه زیر لب زمزمه کردم، مگه آدم عاقل از کسی که همسن بچهاش هست خواستگاری میکنه؟!
پس از پوشیدن جوراب و بستن موهام با برداشتن چادر از اتاق خارج شدم.
با شناختی که در این سال ها نسبت به عمه پیدا کرده بودم حدس میزدم ازم دلگیر باشه! به همین خاطر بی سر و صدا به طرف آشپزخونه رفتم که با آشپزخونه ای خالی مواجه شدم!
نگاهم پی سینک ظرفشویی رفت، تمامی ظروف مهمانی دیشب به صورت فجیعی اطراف ظرفشویی پراکنده شده بودند!
از عمه مقرراتی و منظم بعید بود که این همه ظرف رو بدون تمیز کردن به حال خودشون رها کرده باشه! چندباری با صدای بلند و البته خواب آلود عمه و ندا رو صدا کردم که با سکوت خونه مواجه شدم!
#ادامه_دارد....
✍🏻سیده زهرا نوری
✍🏻آیناز غفاری نژاد
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆💔🍃
کانال 📚داستان یا پند📚
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃 💔🍃💔🍃💔🍃 📚رمان قاتل قلب من💔 قسمت چهاردهم «بہقلم:سیدهزهرانورۍ،آینازغفارۍنژاد» حرارت مل
📖⃟﷽჻ᭂ࿐💔🍃
💔🍃💔🍃💔🍃
📚رمان قاتل قلب من💔
قسمت پانزدهم
«بہقلم:سیدهزهرانورۍ،آینازغفارۍنژاد»
پس از نیم ساعت تاخیر بالاخره به بیمارستان رسیدم! به محض ورودم به طرف پذیرش حرکت کردم، نگاه های خیرهی پرسنل کمی نگرانم کرد، چند باری به سر و وضعم دستی کشیدم اما مشکل از من نبود پس دلیل نگاه های خیره اونها چی میتونست باشه؟!
بی اعتنا به همه به طرف صندلی ساجده رفتم که با دیدن من از جا برخواست و به سمتم اومد.
با دستش بازوم رو گرفت و راهم رو به طرف اتاقی کج کرد، حدس میزدم قصد صحبت کردن و از همه مهمتر نصیحت کردنم رو داره به دلیل این همه کم کاری!
به جای نسبتا خلوتی رسیدیم، بازوم رو رها کرد و دست به سینه شروع کرد به صحبت کردن.
+ تو کجا بودی تا الان؟! ساعتت رو ببین!
لب گزیدم و پاسخ دادم.
- ببخشید ساجده! معذرت میخوام دیگه تکرار نمیشه!
چشم غرهای رفت که خیلی خوب متوجه منظورش شدم، اولین بارم نبود که عذرخواهی میکردم، چندین بار گفتم که دیگه تکرار نمیشه اما باز تکرار شد و تاخیر داشتم!
+ تو چرا موبایلت خاموشه! یا میزاری رو بی صدا یا خاموشش میکنی! نمی گی شاید کسی باهات کار داشته باشه!
- خب توهم! اینقدر شلوغش نکن! به دلایلی شخصی خاموش کردم.
+ من کاری به دلایل شخصیت ندارم ماهور!
این چه وضعشه دیگه، شورش در اومده! مگه اینجا مهد کودکه که آقای تابش وقتی تقی به توقی میخوره سر و کلش اینجا پیدا میشه! اون دفعه هم خانم اکبری بهت هشدار داد! یادت که نرفته؟! برو دعا کن که امروز اینجا نبود ببینه وگرنه کارت دیگه تمام بود! باید فاتحه خودت رو میخوندی!
گیج بهش خیره شدم، متوجه صحبت هاش نمیشدم! گنگ لب زدم.
- آقای تابش کیه دیگه؟! منظورت عمومه؟! چرا اومده بود اینجا؟!
با دستش کمی به عقب هلم داد و زمزمه کرد.
+ کجایی تو؟! انگار تو باغ نیستی! واقعا خنگی یا خودت رو زدی به خنگی!
سعی کردم از کوره در نرم به همین خاطر در جوابش خیلی محترمانه پاسخ دادم.
- میشه درست توضیح بدی ببینم چی شده! چرا رمزی صحبت میکنی!
+ الله اکبر! مخت کلا تعطیله ها!
بابا صبح خروس خون پسر عموت صدرا،اومده بود بیمارستان تو نبودی ببینی چه آبروریزی کرد و رفت! یعنی پاک آبروت رفت جلوی پرسنل! خودش و امیرخانی دعواشون بالا گرفته بود! اصلا یه وضعیتی بود که نمیتونم توصیفش کنم! بدبخت امیرخانی هیچی نگفت، اصلا لام تا کام حرف نزد! قیافش الان خیلی دیدنیه!
قیافه برزخی صدرا رو که تصور کردم هینی کشیدم.
- وای ساجده بدبخت شدم! تو چرا به من نگفتی!
پیشونیم رو ماساژ دادم و کلافه شروع کردم به قدم زدن توی راهرو.
+ نه بابا تو دیگه کلا رد دادی! مگه نمیگم به موبالت زنگ زدم موبایلت خاموش بود! هرچی با تو تماس گرفتم خاموش بودی دیگه مجبور شدم با خونه تماس بگیرم که از شانس بد من هم عمهات جواب داد و منم طوطی وار به خیال اینکه تو هستی همه چیز رو گذاشتم کف دست راستش!
حالا برو خداتو شکر کن اکبری نبوده! مشکلتم با پسرعموت حل کن دفعه بعدی بیاد اینجا ...
خودت که بهتر میدونی نیاز نیست توضیحات تکمیلی رو بدم!
قطره اشکی از چشمم چکید، بی اعتنا به صداهای ساجده از راهرو خارج شدم و به طرف اتاق امیرخانی راه کج کردم.
#ادامه_دارد....
✍🏻سیده زهرا نوری
✍🏻آیناز غفاری نژاد
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆💔🍃