🎥 دوربین مخفی اگه گفتی من کی ام؟😂🫣 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

😂😂 دامــاد واســه خــودش عــروســے شــده🥴 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

حتما تا آخر ببین🤣 بفرس بره 😂🙌🏼 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

خیلی خوب بود 😂😂 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

سرعت عمل 😂 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

راجو سینمای ایران🤣❤️ برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

ما کارمون خندوندنه 😅☘️ برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

بابا غلط کرد 😂 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

فقط آخرش 😂 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

آخرین بازدید 😂 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

هنوزم دیر نشده 😂 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

حرکت آهسته 😐 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

شرح در تصویر 😂😂😂😂 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

شرح در تصویر 😂😂😂😂 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

شرح در تصویر 😂😂😂 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

شرح در تصویر 😂😂😂 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

پدر و مادر رعایت کنند 😂😂 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

صف طویل از مردم درحال اهدای طلا و‌ پول برای کمک به مردم غزه و‌ لبنان یک زن تبریزی امروز سرویس جواهراتی به ارزش یک میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومن به جبهه مقاومت لبنان اهدا کرد برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

تو مغزش ژنراتور داره 😬 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

⭕️آقای پزشکیان شما شرافتت رو گِرو گذاشته بودی .... چی شد پس همه چیز رو گرون کردی و... برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

♨️ بهم خوردن تعادل پزشکیان هنگام پایین آمدن از پله های هواپیما .... آقا مسعود چشم نخورن ، صلوات 😉😁

اران ریکلیس کارگردان اسرائیلی قصد دارد کتاب آذر نفیسی را که برای زمینه‌سازی حمله به ایران نوشته و به طراح اشغال عراق، پل ولفوویتز، تقدیم کرده بود را تبدیل به فیلمی سینمایی کند... بازیگران: گلشیفته فراهانی و زهرا امیرابراهیمی برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

🔴 حضور روحانی نمایی که بارها علیه حزب الله و ایران حرف میزد در سفارت اسرائیل دم روباه بیرون زد و عکسی جنجالی از حضور السيد محمد علی الحسینی که این شب‌ها در العربیه علیه حزب الله حرف می‌زند و قبلا گفته بود ایران بر سر سید حسن نصرالله معامله کرده ، در سفارت اسرائیل منتشر شده است برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

با گفتن این کلمه گوشی خودکار ازت عکس میگیره #ترفند_موبایلی برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

🤚🏻سلام فرمانده مهدی😍 سلام حضرت باران... سلام صاحب قرآن... 🌧 برگرد حضرت باران! برای تو که گریه که می‌کنم، روحم تازه می‌شود... برگرد که مرا همین یک نگاه تو کافیست… نگاهت را به من برگردان، حضرت باران! مرا به خودت بخوان… اگر‌چه پای آمدنم نیست، دنیا و لذت‌هایش زمین‌گیرم کرده‌اند، اما به یک نگاهت، همه را جا می‌گذارم و با سر می‌آیم… بازگردان مرا به خودت، حضرت باران! من بی‌تو می‌میرم... 🤲🏻اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲🏻 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

دعای من برای شما🤲🙏🌹 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

صف طویل از مردم درحال اهدای طلا و‌ پول برای کمک به مردم غزه و‌ لبنان یک زن تبریزی امروز سرویس جواهراتی به ارزش یک میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومن به جبهه مقاومت لبنان اهدا کرد برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

✍راز پنج میوه که در قرآن نام برده شده... 🌺انار 🌺انجیر 🌺خرما 🌺انگور 🌺زیتون برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

سلام و عرض ادب خدمت شما دوستان قدیمی‌های تاج سر و جدیدیهای محترم خوش آمدید به کانال خودتون پارتهای جدید نوش نگاه پر عطر وجودتون پارت 41 الی 50 ارائه میشه 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺 پارت 1 الی 10 https://eitaa.com/Dastanyapand/67680 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺 پارت 11 الی 20 https://eitaa.com/Dastanyapand/67774 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺 پارت 21 الی 40 https://eitaa.com/Dastanyapand/68143 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺 پارت 41 الی 50 https://eitaa.com/Dastanyapand/68318 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺

📖⃟﷽჻ᭂ࿐🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚ناحله قسمت چهل و یکم حوصله ام سر رفته بود رفتم از تو کتابخونه یه کتاب که نخونده بودم و بردارم چشمم خورد به کتاب فاطمه فاطمه است راجع به حضرت زهرا بود به زور از لای کتابا درش اوردم ساعت ۵ بود یهو یه چیزی یادم اومد وگل از گلم شکفت از جام پاشدم و پریدم تو آشپزخونه از تو کابینت کنار یخچال یه بسته چیپس فلفلی و پفک برداشتم یه ظرف گنده گرفتم و هر دو بسته رو توش خالی کردم کابینت بالایی و باز کردم یه بسته شکلات داغ گرفتم و تو لیوان صورتی خوشگلم خالیش کردم وقتی با ابجوش پر شد گذاشتمش تو سینی از تویخچال شکلات تلخ رو هم تو سینی اضافه کردم با ذوق همه رو برداشتم و گذاشتم رو میز جلو کاناپه دراز کشیدم رو کاناپه کتاب و باز کردم و مشغول خوندن شدم +فاطمه جون بد نگذره بهت با صدای مامان از خوندن کتابم دل کندم سرم و چرخوندم سمت ساعت ۸ شده بود با تعجب گفتم‌ _کی هشت شدددد؟ مامان جوابم وبا سوال داد +چی داری میخونی که اینطور مدهوشِت کرده؟ کلافه گفتم _هرچی هست کتاب درسی نیست همینش مهمه دست بردم و آخرین دونه چیپس و از ظرف خالی رو میز ورداشتم کتاب و بستم لیوان و ظرف و برداشتم و بردم آشپزخونه چون حوصلم نمیکشید تا دستشویی برم تو آشپزخونه وضوم و گرفتم نمازم و که خوندم دوباره رفتم سراغ خوندن کتابم خلاصه انقدر تو همون حالت موندم که صدای مامانم بلند شد + فاطمهههه همسن و سالای تو دارن ازدواج میکنن فردا عقدِ دوستته خجالت نمیکشی دست بهن سیاه سفید نمیزنیی؟ امشب شام با توعهه و تمام اینو گفت و رفت تو اتاقش پَکَر به کتابم نگاه کردم چند صفحه مونده بود تا تموم شه محکم بستمش و رفتم آشپزخونه در کابینتا و هی باز و بسته میکردم آخرشم به این نتیجه رسیدم حالا که دارم زحمت میکشم و شام درست میکنم یه چیزی درست کنم که دوسش داشته باشم با شوق ورقای لازانیا و از تو جعبه اش در آوردم و مشغول شدم تا کارم تموم شه دو ساعتی زمان برد خسته و کوفته نشستم رو صندلی لازانیام ۱۰ دیقه دیگه آماده میشد رفتم بابا رو صدا کنم از وقتی اومد تو اتاقش بود در زدم و رفتم تو مامانم تو اتاق بود دوتا شون دنبالم اومدن .تا ظرفا و بزارم لازانیام اماده شد از معدود غذاهایی بود ک وقتی میزاشتیم رو میز بزرگترا باهاش کاری نداشتن شیرجه زدم و واسه خودم یه برش گنده برداشتم با ولع شروع کردم ب خوردنش که متوجه شدم مامان اینا هنوز شروع نکردن و دارن نگام میکنن چاقو وچنگال و ول کردم وگفتم _ببخشید بسم الله شروع کنین دوتاشون خندیدن و مشغول شدن منم با خیال راحت افتادم ب جون بشقابم کلا امروزم به بخور بخور گذشت ظرفا و سپردم به مامانم و جیم زدم تو اتاقم اون چند صفحه ایم که مونده بود و خوندم پلکم سنگین شده بود و زود خوابم برای دومین بار با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم کلافه قطع اش کردم و دست و صورتم و شستم مستقیم رفتم آشپزخونه با دیدن میز صبحانه خوشحال نشستم و یه لیوان شیر کاکائو واسه خودم ریختم‌همینطور مشغول لقمه گرفتن بودم که نگام به یادداشت رو یخچال افتاد رفتم جلو برش داشتم شیر کاکائوم زهرمارم شد مامانم گفته بود شیفته و من باید واسه خودم و بابا غذا درست میکردم امروزم کلی کارداشتم پریدم تو حموم دوش آب گرم تو این هوای سرد برام‌دلچسب بود ۱ ساعت بعد اومدم بیرون تند تند ناهار و آماده کردم ونمازم و خوندم ۲۰ تا تست فیزیک زدم که بابام اومد رفتم استقبالش ودوباره برگشتم تو آشپزخونه خسته شدم بس که وول خوردم ظرفا و رو میز چیدم ومنتظر بابا موندم چند دیقه بعد باباهم اومد داشتیم غذامونومیخوردیم که یهو گفتم _راستیی بابا منو میبرین امروز؟ +کجا؟ _مگه نگفت مامان بهتون؟عقد کنون دوستمه دیگه +آها کجاست؟ _خونشون +ساعت چنده؟ _هفت دیگه چیزی تا تموم شدن غذاش نگفت بلندشد +۵ونیم بیدارم کن _چشمم پاشدم ظرفا وجمع کردم و شستم یه نگاه به ساعت انداختم که عقربه کوچیکش و رو عدد۳دیدم رفتم تواتاقم پیراهنی که میخواستم بپوشم روانداختم رو تخت شال آبیم که طول خیلی بلندی داشت رو هم کنارشون گذاشتم خب خداروشکرچیزی نیاز به اتو نداشت رفتم وضو گرفتم و وقتی دیدم زمان دارم خیالم راحت شد دراز کشیدم روتخت و چشمامو بستم #ادامه_دارد.... ✍🏻 فاطمه زهرا درزی ✍🏻غزاله میرزاپور برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺🍃