eitaa logo
کانال 📚داستان یا پند📚
930 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
33.9هزار ویدیو
117 فایل
کارکانال:رمان و داستانک،سلام و صبح بخیر،پیامهای امام زمانی عج، کلیپ طنز،سخنان پندی،سیاسی، هنری و مداحی پیامها به مناسبتها بستگی دارد. مطالبی که با لینک کانال دیگران است با همان لینک آزاده بقیه مطالب آزاده @Dastanyapand
مشاهده در ایتا
دانلود
تلنگر 🔥🔥🔥 ☃⛈ سرما و یخبندان عجیب و کم نظیری در بیش از ۲۵ استان کشور داریم... 🔥 برخی اخبار حکایت از احتمال قطعی گاز در این سرمای سوزان تا ساعاتی دیگر در برخی نقاط کشور دارد. 🔥 قطع نشدن این گاز الان و بستگی به همّت من و شما دارد. 💥 اگر هر کس این پیام میخواند ، همین الان یه لباس بیشتر بپوشد، یه شعله را کمی کمتر کند، یه شعله را خاموش کند میتوان از قطعی گاز در دو شهر جلوگیری کنیم.. 💥 نه فقه خوانده ام و نه استاد اخلاق هستم؛ ولی به رسم انسانیت و اخلاق و با توجه به اینکه کوتاهی ما موجب ضرر جانی به آن کودک سرماخورده محروم از گاز خواهد شد ، در صورت توان و بضاعت هر گونه کوتاهی در این امر است... 🔥🔥 پس کن و همین الان یه شعله را کم یا.... اقدام خدا پسندانه
✔️تصویری تکرار نشدنی‌ 🍁تصویری تاریخی از دو رئیس جمهور یزدی در یک قاب.👆 🍁موشه کاتساو یا موسی قصاب، متولد سال ۱۳۲۴ در محله یهودی نشین دارالشفاء یزد است که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ میلادی ریاست جمهوری اسراییل را بر عهده داشت. 🍁دوره ریاست جمهوری او همزمان بود با ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی در ایران که او هم زاده یزد و شهر اردکان است... 🍁 شاید برای اولین و آخرین بار در تاریخ باشد که دو رئیس جمهور از یک شهر به عنوان رئیس جمهور دو کشوری که با هم دشمنی دارند ، انتخاب می‌شوند... 🍁 بد نیست بدانید سید محمد خاتمی تنها دو سال از موشه کاتساو بزرگتر است. 🍁موشه کاتساو که ۱۴ آذر ۱۳۲۴ در یزد به دنیا آمد در سن ۶ سالگی به همراه خانواده‌ فقیرش به اسرائیل مهاجرت کرد. 🍁نام کاتساو در کودکی، ماشاالله بود و پس از مهاجرت به اسرائیل نام عبری موشه را که نام موسی است، در شناسنامه او نوشتند اما مادرش، گوهر خانم، هنوز او را ماشالله صدا می‌کند. 🍁نام فامیلی او ، به این دلیل است که پدرش خادم کنیسه ملا آقا بابا یهودیان در یزد بود، مرغ را به شیوه یهودی ذبح می‌کرد؛ کاتساو یعنی قصاب. 🌷 سخن خدا در قرآن: ما موسى را با معجزات خود و دلیلی روشن به سوى فرعون و اشراف قومش فرستاديم؛ ولى آن اشراف از فرمان فرعون كردند، در حالى كه فرامین فرعون، راهنما به سوى خوشبختى نبود. ✍️ شرح: از فرمان فرعون، یعنی اطاعت از دستورات فرعون که مخالف و الهی بود و راهنمای انسانها به سوی خوشبختی نبود. این از غیر خدا به جای از دستورات و موسی بود که عامل نابودی فرعونیان شد. (هود، 96 و 97)
کانال 📚داستان یا پند📚
📖⃟﷽჻ᭂ࿐🦋🍃 🦋🍃🦋🍃🦋🍃 📚رمان سرباز ✍قسمت ۴۰ افشین با مکث نگاهش کرد. نگاهی هم به اطرافش کرد،هیچکس نبود.دو
📖⃟﷽჻ᭂ࿐🦋🍃 🦋🍃🦋🍃🦋🍃 📚رمان سرباز ✍قسمت ۴۱ متوجه فاطمه نشده بود. فاطمه ماشینش رو جای ماشین افشین پارک کرد و داخل مؤسسه رفت.در اتاق حاج آقا موسوی باز بود.در زد. -سلام حاج آقا،اجازه هست؟ -سلام خانم نادری،بفرمایید. بعد از احوالپرسی،فاطمه روی صندلی نشست.میخواست درمورد افشین بپرسه ولی نمیدونست چجوری. حاج آقا گفت: -آقای مشرقی رو دیدید؟ الان پیش پای شما از اینجا رفتن. -فقط دیدم سوار ماشینشون شدن و رفتن.میان پیش شما؟! -بله.خیلی پیگیر موضوعات مختلف هست. معمولا یک روز درمیان میاد اینجا. سوالهای خیلی سختی میپرسه.بعضی هاشو همون موقع نمیتونم جواب بدم. خودم میرم تحقیق میکنم،بعد میاد جوابش رو میگیره و سوالهای دیگه میپرسه و میره.حق با شما بود،جواب های خیلی تخصصی هم میخواد.حتی به جواب های منم اشکال میکنه.ازش خوشم میاد.منم سر ذوق آورده. -در عمل چطوره؟!! -عمل هم میکنه.واجباتش رو انجام میده. کارهای انجام نمیده.حتی هم سعی میکنه انجام بده.روی هم خیلی کار میکنه. فاطمه تو دلش گفت یعنی دیگه مغرور و کینه ای نیست؟!! -خانم نادری -بفرمایید -شما ازش خبری نداشتین؟! -بعد از اون روزی که آوردمشون اینجا،یه روز کتاب هایی که شما بهش دادین رو بهم داد و دیگه ندیدمش. حاج آقا تعجب کرد. تا حدی متوجه علاقه افشین به فاطمه شده بود. همون موقع برادر حاج آقا وارد شد. فاطمه ایستاد و سلام کرد. مهدی هم مؤدب و محجوب سلام و احوالپرسی کرد. فاطمه به حاج آقا گفت: _با اجازه تون من میرم پیش خانم مومن. -خواهش میکنم.بفرمایید. دو قدم رفت،برگشت و گفت: _دختر خاله ما حالش چطوره؟ دیگه مؤسسه نمیاد؟ حاج آقا با لبخند گفت: _خداروشکر خوبه.هفته ای یک روز میاد. دخترها اینجا رو میذارن رو سرشون. -سلام برسونید،بهش بگین همین روزها میرم دیدنش. -حتما،خوشحال میشه. وقتی فاطمه رفت،مهدی روی صندلی نشست و گفت: _داداش. حاج آقا همزمان که برگه ای رو مطالعه میکرد،گفت: _جانم. -نمیخوای برای داداشت آستین بالا بزنی؟ حاج آقا با لبخند نگاهش کرد و گفت: ✍🏻 بانو «مهدی یارمنتظرقائم» ... برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🦋🍃