eitaa logo
کانال 📚داستان یا پند📚
930 دنبال‌کننده
17هزار عکس
33.5هزار ویدیو
115 فایل
کارکانال:رمان و داستانک،سلام و صبح بخیر،پیامهای امام زمانی عج، کلیپ طنز،سخنان پندی،سیاسی، هنری و مداحی پیامها به مناسبتها بستگی دارد. مطالبی که با لینک کانال دیگران است با همان لینک آزاده بقیه مطالب آزاده @Dastanyapand
مشاهده در ایتا
دانلود
💖📚گروه داستان یا پند📚💖 بنــ﷽ـام خـ💖ـدا 🛑 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) : ✍🏼 ‏هنگامى كه سختى ها به آخرين درجه شدت برسد فرج حاصل مى شود و در آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ مى گردد نوبت آسايش و راحتى فرا مى رسد. 📚 نهج البلاغه حکمت ۳۵۱ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚1️⃣ https://chat.whatsapp.com/CwY26wResNO60z24AB7sC* 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚2️⃣ *https://chat.whatsapp.com/I3foWfcEpec543o3yaTzWr
💖📚گروه داستان یا پند📚💖 بنــ﷽ـام خـ💖ـدا ❤️ اگر شیعیان آخر الزمان می‌دانستند چقدر دوستشان دارم از شوق می‌مردند...❤️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃 ابراهیم مهزیار جدّ علی بن مهزیار می گوید: روز سوم ولادت امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه، حضرت امام حسن عسكری علیه‌السلام می‌خواستند برای پسرشان عقیقه كنند، برای این امر شیعیان گوسفندهای زیادی فرستادند. 🍃 به حضرت عرض كردم: آقای من! عقیقه، یك گوسفتند است چرا اجازه می‌دهید این همه گوسفند قربانی شود؟ فرمودند: پسر من عمری طولانی خواهد داشت. سپس از امام یك یادگاری طلب كردم و ایشان انگشترشان را به من دادند، پس از آن هر وقت به آن انگشتر نگاه می‌كردم خوشی عجیبی به دلم می‌آمد. 🍃 بعد از بازگشتم به اهواز شنیدم امام حسن عسكری(ع) شهید شدند. به سامرا برگشتم تا امام زمان عجّل‌الله‌فرجه را ببینم اما موفق نشدم. 🍃 ایام حج به مكه رفتم تا حضرت را زیارت كنم ولی ایشان را ندیدم. روزی در طواف با خود گفتم: بیچاره شیعیان آخر الزمان! ‌من امام هادی علیه‌السلام و امام حسن عسكری علیه‌السلام را دیدم اما امام زمان عجّل‌الله‌فرجه را ندیدم این قدر بی قرار هستم آنها كه هیچ امامی را ندیدند چقدر بی‌قرار خواهند بود! 🍃 پس از آن جوانی آمد از من پرسید انگشتر امام عسكری علیه‌السلام را به دست داری؟ گفتم : بله، بعد از آن او مرا با خود به خیمه امام زمان عجّل‌الله‌فرجه برد. حضرت فرمودند: «دیدی با ما چه كردند؟ مجبور شدیم غایب شویم. نگران شدم. گفتم: آقا می‌خواهید انگشتر پدرتان را از من بگیرید؟ فرمودند: «ما خاندانی هستیم كه به هر كس هر چه بدهیم پس نمی گیریم. پس انگشتر خودشان را هم به من دادند. 🍃 سپس فرمودند: در طواف برای شیعیان ما دعا كردی؟ گفتم: بله آقا ولی خیلی دلم برایشان می‌سوزد، آنها امام خود را نمی‌بینند. 🍃 حضرت فرمودند: آنها خیلی نزد من عزیز هستند، شیعیان آخر الزمان ندیده به من عشق می‌ورزند. اگر آنها بدانند چقدر دوستشان دارم از شوق می‌میرند. ‌ 🍃 برای همه زندگیمان همین دلخوشی كافی است كه قطب عالم امكان دوستمان دارد، الطاف و عنایاتش را به سویمان روانه كرده و برایمان دعا می‌كند. السلام علیک ایهالودی الناصح ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚1️⃣ https://chat.whatsapp.com/CwY26wResNO60z24AB7sC* 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚2️⃣ *https://chat.whatsapp.com/I3foWfcEpec543o3yaTzWr
💖📚گروه داستان یا پند📚💖 بنــ﷽ـام خـ💖ـدا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: در دولت او (امام زمان) مردم آنچنان در رفاه وآسایش به سر می برند که هرگز نظیر آن دیده نشده است. سالروز آغاز امامت آخرین مرد نجات و مایه ی نزول برکات مبارک باد . . . ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚1️⃣ https://chat.whatsapp.com/CwY26wResNO60z24AB7sC* 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚2️⃣ *https://chat.whatsapp.com/I3foWfcEpec543o3yaTzWr
💖📚گروه داستان یا پند📚💖 بنــ﷽ـام خـ💖ـدا یکی از نمایندگان حضرت آیت الله خوئی رحمت الله علیه می‌گوید: یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم و در آن گرمای شدید ایشان را در حالی دیدم که از سر تا پایشان سیاه‌پوش بود حتی لباس‌های زیر و جوراب‌های ایشان نیز سیاه بود من در حالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سؤال کردم که آیا فکر نمی‌کنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟! ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه‌پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام دارم پرسیدم: چطور؟؟ فرمود: بنشین تا برایت تعریف کنم سپس این گونه برایم تعریف نمود: پدر من مرحوم حاج سید علی‌اکبر خوئی از وعاظ و منبری‌های معروف زمان خود بود همسرش که مادر من باشد هر چه از ایشان باردار می‌شد پس از دو سه ماه بارداری بچه‌اش سقط می‌شد و خلاصه بچه‌دار نمی‌شدند روزی پدرم بالای منبر این جمله را به مردم می‌گوید که ایها الناس دستتان را از دست امام حسین و اهلبیت علیهم السلام رها نکنید که اینها خاندان کرامت و بخشش اند و هر حاجت یا مشکل بزرگی که دارید جز درب خانه ایشان جای دیگری نروید که این خانواده حلال مشکلاتند پس از آنکه پدرم از منبر پائین می‌آید زنی به او می‌گوید آسید علی‌اکبر شما که به ما سفارش می‌کنید تا برای حل مشکلات و گرفتن حوائجمان درب خانه اهلبیت و امام حسین علیهم السلام برویم چرا خودت از امام حسین علیه‌السلام نمی‌خواهی تا به تو فرزندی عنایت فرماید؟؟!! ایشان در حالیکه به شدت ناراحت می‌شوند به خانه می‌رود همسرشان (مادربنده) می‌پرسد: آقا چرا اینقدر ناراحتید؟ و ایشان قضیه منبر و صحبت آن زن را بازگو می‌کنند مادرم می‌گوید خب راست گفته چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه‌السلام نمی‌کنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه‌دار شویم؟ پدرم می‌گوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم مادرم در جواب می‌گوید حتماً لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم اصلاً شما نذر کن که امسال تمام دو ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه‌السلام از سر تا پا حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا سیاه‌پوش شد در همان سال هم مادرم باردار می‌شود و 7ماه نیز از بارداری‌اش می‌گذرد و بچه‌اش سقط نمی‌شود یک شبی یکی از طلبه‌ها که از شاگردان‌ پدرم بوده در آخر شب درب منزل ایشان می‌آید وقتی پدرم درب را باز می‌کند پس از سلام و احوال پرسی عرض می‌کند که من یک سؤال دارم پدرم که گمان می‌کند سؤال او یک مسئله علمی و یا فقهی باشد می‌گوید بپرس اما در کمال ناباوری آن طلبه می‌پرسد آیا همسر شما باردار است؟ ایشان با تعجب می‌گوید بله تو از کجا می‌دانی؟ کسی از این قضیه اطلاع ندارد باز می‌پرسد ایشان 7ماهه باردارند؟ پدرم با تعجب بیشتری پاسخ مثبت می‌دهد ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن می‌کند و می‌گوید: آسیدعلی‌اکبر من الان خواب بودم در خواب وجود مبارک پیامبراکرم ﷺ را زیارت کردم حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی‌اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و دو ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی این بچه‌ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ می‌کنیم و او سالم می‌ماند و ما او را بزرگ می‌کنیم و او را فقیه و عالم در دین می‌گردانیم و به او شهرت می‌دهیم و او را به نام من «ابوالقاسم» نام بگذار حالا فهمیدی که من هر چه دارم از سیاه‌پوشی سرتاپایی دارم!!؟ 🌷شادی روح حضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم خوئی و تمام علمائی که مدافع شعائر اهل بیت علیهم السلام بودند صلوات ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚1️⃣ https://chat.whatsapp.com/CwY26wResNO60z24AB7sC* 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚2️⃣ *https://chat.whatsapp.com/I3foWfcEpec543o3yaTzWr
💖📚داستان یا پند📚💖 بنــ﷽ــام خــ💖ـــدا 🦋 دختر خانومی که در ایام فاطمیه مسیر زندگیش عوض شد ......🔻 ایام فاطمیه بود اون روز با مادرم میخواستیم بریم خرید ! نزدیک اذان بود تو محلمون هم یه مسجدِ مادرم پیشنهاد داد اول نمازمون رو تو مسجد بخونیم مخالفتی نکردم خوب یادمه یه مانتوی مشکی تنم بودُ یه شالِ مشکیُ یه کیف و کفش قرمز ! وارد مسجد شدیم نمازُ خوندیمُ امام جماعت شروع کرد به سخنرانی قشنگ حرف میزد به مامان گفتم میشه بمونیم ؟ از خداشم بود ! نشستیم .. زانوهامو بغل گرفته بودم و زل زده بودم به بلندگو از حضرت زهرا می گفت .. من حضرت زهرا رو میشناختم ولی در حد خیلی پایین در حد یه بیوگرافی ساده ! نه میدونستم فاطمیه ای هست نه میدونستم غربتی هست .. حاج آقا هنوز روضه رو شروع نکرده بود .. هنوز چراغا خاموش نشده بود ولی وقتی گفت «یا فاطمه زهرا به محسنـت قسم .. » اولین قطره اشکم سراریز شد بغضم ترکید شاید شده بودم مرکز توجه چون چادری نداشتم که باهاش جلوی صورتمو بگیرم ! دل ، راهشو پیدا کرده بود .. دیگه هیچی نشنیدم فقط صدای دلم میومد می گفت : چه فایده برای غربت حضرت زهرا گریه کنی ولی وارث حجابش ‌نباشی ؟! شده تا حالا از صبح تا شب به چیز خاصی فکر کنید ؟ شده یهو وسط کارتون زل بزنید به یه نقطه و ساعتها فکر کنید ؟! شده سر کلاس درس به تخته خیره شید و ذهنتون معطوف چیز دیگه ای باشه ؟ تمام دقایق زندگیم شده بود یک نفر ! و چادری که هنوز بهش شک داشتم شایدم بیشتر به خودم شک داشتم .. روزای آخر سال بود مثل هرسال تقویم سال جدید رو باز کردم که ببینم امسال تولدم چند شنبه میفته! چشمام چهارتا شده بود ! خیره شده بودم بهش اشک جلوی چشمامو گرفته بود .. نوشته بود « ۳۱ فروردین .. ولادت حضرت زهرا ، روز مادر » ! درست همین امسال که دیگه به عطرِ یادش عادت کرده بودم ؟! نباید معطل میکردم ... باید زودتر به خودم مطمئن میشدم .. به اینکه اینا از سر احساس نیست و واقعا تشنه چادرم ..! مادرم چادری نبود و نیست خواهرم هم همینطور حجاب دارن ولی خب چادری نه خانواده مذهبی ای هم هستیم میخوام بگم همش ، برمیگرده به عنایت حضرت مادر به محسن غریبش که اسمش قلبم رو به لرزه انداخت ... هیچوقت دیر نیست برای عوض شدن فقط آدم باید اراده کنه تغییرات بزرگ نیازمند اراده های بزرگن صداش بزنید .. مادرتونو صدا بزنید .. شک نکنید قبل از اینکه صداش کنید ، او اسم شما رو بارها فریاد زده .. ! _ نمیدونم چه اصراریه ک هرسال یه داستان واحد رو از نو بنویسم و از نو نقل کنم ! اما میدونم که هربار حرفایی هست ک زده نمیشه .. [ همچین روزی، سه سال پیش ، مسیر زندگیم عوض شد. ممنونم حضرت مادر ] ان شاء الله همه دخترای سرزمینم زهرایی بشن صلوات 🙏 ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
❤️ نظر ز راه نگیرم مگرڪه بازآیی دوباره پنجره‌ها را به صبح بگشایی تمام شب به هوای طلوع توخواندم ڪه آفتاب منی! آبروی فردایی ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها سرعت دنیا تند شده!! فکراتونو بدین به شهدا به امام زمان(ع)... برای ماموریتی که آقا بهت دادن آماده ای؟! آقا گفتن نماز را در بیت المقدس میخوانیم!! ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دنیا بی تو به درد من نمیخوره السلام علیک یا ابا صالح المهدی 🙏 ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘به حرمت امام حسین ع ↯با لینک منتشر کنید ↯ ⚘ 🏴⃟✍჻ᭂ࿐✰📓 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
💚 سلام پدر مهربانم دستم را رها نکن💚 من ز خود هیچ ندارم که بدان فخر کنم هر چه دارم همه از نوکری خانه توست جز در خانه تو هیچ کجا خیری نیست هرچه خیر است آقاجان به در خانه توست. ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e 🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574