کانال 📚داستان یا پند📚
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ #part_496 #رمان_زندگی_شیرین واقعا او چنین خواسته ای از من داشت؟ امیرعلی
༺༽زندگی شیرین༼༻
༺༺༽••💞••༼༻༻
#part_498
#رمان_زندگی_شیرین
سوار ماشین شدم و اشک از چشم هایم مانند ابر بهار جاری بود.
فکر حرف های آن ها حتی چشمه ی خشک شده ی چشمم هم سر باز کرده بود.
سرم را به شیشه ی ماشین تکیه دادم. سرمای شیشه التهاب درونم را کاهش می داد. از درون می سوختم و به هر جای کار هایم فکر می کردم خطایی از من سر نزده بود که بخواهند این طور برای خودشان قصه ببافند.
دیگر از مادر و خواهر امیرعلی انتظارش را نداشتم.
-دخترم، حرف بدی نزدن که.
چشم هایم را روی هم فشردم و جواب مادر را ندادم.
اوهیچ وقت حرف های من را نفهمیده بود.
خیال می کردم برای شیوا هم که شده است این بار را کوتاه می آمد و حق را به من می داد اما او باز هم در همان افکار قدمیی اش مانده بود.
و من نمی فهمیدم چرا هیچ جای این افکارشان جایی نداشتم. انگار اصلا من را نمی دیدند و نمی فهمیدند.
ای کاش عزیزجان زنده بود، تا حداقل درکم می کرد، یا مهدی زودتر بهوش می آمد و پایان می داد به تمام این زخم هایی که قلبم را نابود می کرد.
-مگه بد گفتن آقا؟ به صلاح هردوشونه.
و من گوشه ی مانتویم را میان مشت هایم فشردم و لب هایم را روی هم فشردم تا حرفی نزنم مبادا حرمت هایمان شکسته شود.
می دانستم اگر لب باز کنم مانند ماشین بدون ترمزی می شوم که یک بار برای همیشه کار را تمام می کند و من کاملا این پتانسیل را داشتم.
لب فشردم و ساکت شدم تا آن ها حرف بزنند و من باز هم در تنهایی خودم بمانم و برای خودم اشک بریزم.
و چه کسی می دانست تنهایی بعد از چشیدن داشتن همدم، دیگر تنهایی سابق نیست.
-خانم شیرین و مهدی هنوز محرم هم هستند.
و یک نفر آن صیغه را یادش بود. یک نفر می دانست که من و مهدی هنوز برای هم بودیم و من هنوز با حلال خدا به او دست می زدم.
ادامه دارد...
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
⚘#داستان_یا_پند
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
کانال 📚داستان یا پند📚
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ #part_498 #رمان_زندگی_شیرین سوار ماشین شدم و اشک از چشم هایم مانند ابر
༺༽زندگی شیرین༼༻
༺༺༽••💞••༼༻༻
#part_499
#رمان_زندگی_شیرین
-چه فایده؟ صیغه ی یه مردی که معلوم نیست کی بهوش بیاد مگه فایده ای هم جز هدر رفتن عمر دخترمون داره؟
-حالا بذارین چند وقتی بگذره، شاید بنده خدا بهوش اومد.
-اون اگه بهوش اومدنی بود، تا الان می اومد. محمد به خدا نمی تونم ببینم یه زن غریبه بیاد تو خونه و زندگی دخترم.
و صدای هق هق گریه های مادر در ماشین بلند شد.
می فهمیدم حسی که گریبانش را گرفته بود. برای من هم عذابی بود یک زن دیگر را کنار شانلی و امیرعلی ببینم.
اما راه حلی که من در پیش گرفته بودم با مسیری که مادر می خواست برود فرق داشت. من می خواستم برای همیشه جایگاه خواهر را خالی بگذارم و مادر می خواست من را به سمت آن خانه هل بدهد تا خیالش راحت باشد حداقل یکی از دختر هایش آن جا هستند.
من نمی خواستم قربانی شوم، نمی خواستم بهانه ای شوم برای نرفتن امیرعلی به سمت زن های دیگر، من هم دلم آزاد زندگی کردن را دوست داشت.
-اروم باش خانم، امیرعلی به همین زودی ها زن نمی گیره.
-اگه مجبور بشه می گیره، شانلی نیاز به مادر داره، تا کی می تونه این ور و اون ور باشه؟
پدر استغفراللهی گفت و پایش را بیشتر روی گاز فشار داد.
وقتی می گفتند شانلی نیاز به مادری دارد خیال می کردم یک جای کار من می لنگد؛ خیال می کردم از او خوب محافظت نمی کم که دنبال زن دیگر برای مادری کردنش می گشتند.
اما هر چه فکر می کردم تا بهانه ای برای این خیال پیدا کنم پیدا نمی شد.
انگار این روز ها تمام راه ها برای هم فکر شدن با دیگر را به رویم بسته بودند و من ترجیح می دادم در همین تنهایی به انتظار مهدی بنشینم که خوب حرف هایم را می فهمید و درک می کرد.
-شیرین مامان.
مادر سرش را از میان دو صندلی به عقب برگرداند. چشم هایش سرخ شده بود اما انگار چشمه ی اشک های او هم خشکیده بود که صورتش تر نشده بود.
#part_500
و چیزی بدنر از این نبود که بغض مانند سنگی در گلویت گیر کند اما اشکی برای باریدن نداشته باشی. آن وقت اگر هزار بار بمیری و زنده شوی باز هم نمی توانم این غده ی جا خوش کرده در گلویت را پایین ببری و آن وقت هست که خفه می شوی و... مرگ به سراغت می آید.
و به قول عزیزجان هیچ چیز از یک مرده ی متحرک بدتر نیست.
"-گریه کن دختر جون، گریه کن سبک می شی.
-نمی شه، نگاه همه ی این بچه ها به منه، بعد از باباشون مگه کی رو دارن این طفل معصوم ها. اگه منم بخوام براشون ماتم بگیرم که....
-ماتم گرفتی و خودت نمی فهمی. ماتم که به اشک نیست، اشک میاد که این غصه ها رو بشوره و ببره، این بغضه که ویرون می کنه قلبت رو از درون. گریه کن مادر، گریه کن بذار این بچه ها هم بفهمنند گریه بد نیست."
و آن روز ها؛ وقتی شوهر مریم خانم، همسایه ی عزیزجون فوت شده بود، چقدر به خانه ی آن ها می رفتیم. عزیزجون دستم را می گرفت و من را می برد تا با دختر بزرگش بازی کنم.
خودش هم می نشست پا به پای مریم خانم و با او حرف می زد، حرف هایش را می شنید و اشم هایش را پاک می کرد.
ای کاش بعد از رفتن شیوا من هم یکی مانند عزیزجون داشتم تا می توانست آرامم کند. یکی که می آمد و صبوری و اشک ریختن را به من هم یاد می داد، یکی که به من می گفت زندگی هنوز هم ادامه دارد.
اما حیف که از او فقط یک جمله یادگاری مانده بود. "الا بذکر الله تطمئن القلوب."
-شیرین... شیرین..
با فریاد بلند مادر از فکر بیرون آمدم و نگاهش کردم. نگرانی در نگاه او و پدر نشسته بود.
-خوبی مامان؟
دستپاچه سرم را تکان دادم. ماشین ایستاده بود و هر دویشان به سمت من برگشته بودند.
-چند باره صدات می کنم انگار اصلا توی این عالم نیستی
ادامه دارد...
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
⚘#داستان_یا_پند
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
کانال 📚داستان یا پند📚
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ #part_499 #رمان_زندگی_شیرین -چه فایده؟ صیغه ی یه مردی که معلوم نیست کی
༺༽زندگی شیرین༼༻
༺༺༽••💞••༼༻༻
#part_501
-ببخشید، ذهنم مشغول بود.
از پنجره نگاهی به بیرون انداختم. رسیده بودیم دم در خانه.
چادرم را جمع کردم و خودم را به سمت در کشیدم که صدای مادر بلند شد.
-شیرین.
فقط نگاهش کردم.
-تو دلت میاد این بچه سرگردون بشه؟
-مامان... من برای شانلی همه کار می کنم.
آن قدر اشک ریخته بودم که صدایم دو رگه شده بود.
-خب این ماجرا هم فقط به خیر شانلی.
-این ماجرا دست من نیست که شد و نشدش رو بگم، نمیشه، اصلا غیر ممکنه.
خسته بودم. آن قدر خسته که انگار چند باری کوه دماوند را بالا رفته بودم، شاید هم ده ها گونی را از جایش بلند کردم. خسته بودم مانند آن سنگی که از کوه کنده شده بود و به رودی افتاد و به امید بازگشت تمام اقیانوس را گشته بود.
همان قدر خسته، همان قدر سردرگم!
-چرا؟ آخ...
-سهیلا، می بینی که حالش خوش نیست.
-آخه باید حرف بزنیم یا نه.
-شیرین جوابش رو داده.
-من هم دارم به عنوان مادر راهنماییش می کنم.
-راهنمایی هات رو بذار برای یه وقت دیگه، الان هممون خسته ایم.
ادامه دارد...
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
⚘#داستان_یا_پند
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
کانال 📚داستان یا پند📚
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ #part_501 -ببخشید، ذهنم مشغول بود. از پنجره نگاهی به بیرون انداختم. رس
༺༽زندگی شیرین༼༻
༺༺༽••💞••༼༻༻
#part_502
پلک هایم را روی هم فشردم تا حالت خمار و تاری اش برود و بتوانم راحت ببینم.
-ماما...
با صدایی که از خواب زیاد دو رگه شده بود جانمی نثارش کردم.
همین طور که پهلو هایش را نگه می داشتم تا نیفتد از جایم بلند شدم. شانلی را روی پاهایم نشاندم و به سمت مادر برگشتم.
-ساعت چنده؟
-یازده.
با حرفش چشم هایم گرد شده بود. من امروز باید به دیدن مهدی می رفتم. امروز قصد داشتم کمی ریش های بلند شده اش را بتراشم.
ضربه ای به پیشانی ام زدم که صدای خنده های شانلی بلند شد.
شدیدا به این خواب نیاز داشتم. خیلی وقت بود خواب سنگینی نرفته بودم، تمام خواب هایم کوتاه و پر از کابوس بودند.
نیاز داشتم به این سیاهی مطلق، به این یازده ساعتی که انگار دنیای وجود ندارد تا درد هایش را بر سرم آوار کند.
اما پس مهدی چی؟
مادر هم آهی کشید و روی تخت کنار من و شانلی نشست. دستش را روی ساق پایش گذاشت و مشغول ماساژ دادن ساق هایش شده بود.
و من ایمان داشتم که درد قلب تمام بدن را از کار می اندازد. و مادر و پدر بعد از شیوا دیگر آن زن و مرد همیشه سر حال و سالم نشدند.
-صبح امیرعلی شانلی رو که اورد چند باری صدات کردم اما بیدار نشدی. خودم رفتم گرفتمش، بعدش چند باری صدات کردم اما بیدار نشدی.
و دلم نمی خواست بگویم دیشب چقد خسته شده بودم از شدت گریه و آه.
دلم نمی خواست دیشب را دوباره به یاد بیاورم و حرف هایشان را بازگو کنم.
می دانستم که پیش کشیدنن بحث یعنی مادر باز هم شروع می کرد به نصیحت و اصرار و من با این حالت منگی که پیدا کرده بودم هیچ حوصله ی شنیدن نصیحت نداشتم.
موهای پف کرده ی شانلی را با دست هایم مرتب کردم.
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#part_503
-تا الان باهاش کلنجار رفتم، هی می گفت ماما اتاق تو رو نشون می داد.
لبخند به روی دخترکم زدم که عروسکش را از روی تخت گرفته بود و مشعول در آوردن چشم های عروسک بود.
زرنگ بود، مانند مادرش که با وجود تنبلی هایش همیشه شاگرد برتر کلاس ها بود.
و چرا او این قدر باید شبیه شیوا باشد؟
او نسخه ی بدون ایراد شیوا بود و به گمانم خدا او را داده بود تا شیوا را بگیرد و معامله ی سختی بود.
-زرنگه دیگه عشق خاله.
دوباره بوسه ای روی گونه هایش کاشتم. اما آن قدری سرگرم در آوردن چشم آن عروسک بیچاره بود که اصلا متوجه نشد.
حسابی مشغول مهندسی کردنش بود و انگار کار مهمی می کرد که این طور دقیق شده بود.
-بهت می گه مامان، تو چرا بهش می گی خاله؟
-چون بچه ست، چند وقت دیگه خودم بهش یاد می دم که بگه خاله.
-حالا این بچه که مادر نداره، چه ایرادی داره به تو بگه مامان.
و من نگفتم که گفتن او ایرادی نداشت. اما برداشتی که زن های دیگر از گفته های همین بچه ی کوچک می کردند هزار تا ایراد داشت.
نگفتم که من از مادر گفتنش جلو گیری می کردم تا کار به جاهایی نرسد که مجبور شوم کاملا از دیدنش دست بکشم.
نگفتم همیشه حرف های دیگران لذت زندگی را از من گرفته بودند، نگفتم.
و من باز هم دلم رفت پیش صاحبش. روی تخت های بیمارستان و ریش هایی که بزرگ شده بود.
به او قول داده بودم امروز تمیزش کنم و نمی خواستم روی قولم پا بگذارم.
-مامان.
نگاهم کرد.
این روز های آخر محرمیتم می خواستم بیشتر تر و خشکش کنم. بعد از آن هم به دیدنش می رفتم اما دیگر مثل الان نمی توانستم لمسش کنم و همین هم برای من نعمتی بود.
-می شه یکی دو ساعتی از شانلی مراقبت کنید من برم بیرون.
-کجا مامان؟
-امروز باید می رفتم پیش مهدی، خواب موندم.
و سرم را پایین انداختم تا بیشتر نگاه سرزنشگر مادر را نبینم.
با چشم هایشان هم انگار تاکید می کردند به جدایی که مرگ من بود.
-حالا امروز نری نمی شه؟
جوابش را ندادم و دستی به سر شانلی کشیدم. هنوز مشغول در آوردن آن چشم ها بود.
ادامه دارد...
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
⚘#داستان_یا_پند
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل اینکه فقط از خیار و فویل میترسن😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه شیرینی زندگیه
خدا حاجت دلتون رو بده
و
هر از گاهی صحنه ای ببینی و صبرت رو پرورش بدی😂
خدا صابرین رو دوست داره
برادرم، خواهرم اگر داری از این گوگولی ها شاکر خدا باش🤲🏻
15.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت #صفحه ۱۰۹ قرآن کریم
(برای دیگران ارسال کنید)
💐 هدیه به امام زمان علیه السلام
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
#حدیث_روز
امام علی علیه السلام:
خوشا به حال آن کس که عیب خودش، او را از پرداختن به عیب های مردم بازدارد.
نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈 دوشنبه 29 آبان ماهتون شاد
❤️ان شاءالله🔅
❤️🩹قلبتون لبریزاز مهربانی
💚وجودتون 🔄
❤️سرشاراز سلامتی
❤️زندگی تون📶
❤️🩹پراز عشق و محبت
💚همراه با عاقبت بخیری
❤️دوشنبه تون پراز 👍
💚خوشی در کنار عزیزانتان🥲🤣😳
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جـ♥️ـان به فدای حضرت عشق😍
خداوندا سپاس سپاس سپاس🙏🏻
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه چیز برادر را از برادر جدا میکند :
زَر ، زن ، زمین
سه چیز در زندگی یکبار به انسان داده میشود :
والدین ، زیبایی ، جوانی
سه چیز دلتنگی می آورند :
مرگ والدین ، مرگ برادر ، مرگ فرزند
سه چیز را هرگز نخور :
مال یتیم ، مال حرام ، غُصه
سه چیز باعث سقوط انسان است :
غرور ، دشمنی ، جهل
سه چیز را باید افزایش داد :
دانش ، دارایی ، درخت
با سه چیز همیشه دوستی کن :
علم ، قلم ، کتاب
سه چیز رنج آور است :
بیماری ، بی پولی ، بی مرامی
سه چیز را از دست نده :
برادر ، رفیق ، امید
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
دعای امروز ❤️🌷❤️
خدایاهمه بندگان توایم
کلیدهمه بسته ها
دست توست
دواےهمه خسته ها
دست توست
به احسان ولطف
خودت امروز گره ها ومشکلات
راباز کن و حاجت همه روا فرما 🙏
آمیـــن یا قاضِیَ الْحاجات 🙏
ای برآورنده ی حاجت ها 🙏
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
🌺 نیایش صبحگاهی ❤️
سلام
سلامی به زیبایی عشق
به طراوت لبخند...
به روشنایی خورشید...
به شمیم نرگس....
به سبزی غزل...
به رایحه مریم و شب بو...
به سادگی دعای یک مادر..
به صداقت نگاه یک پدر...
به صفای یک دوست...
به تو دوست عزیزم..
که دوستت دارم...
سلام...😍
صبح امروزتان قشنگ...🌹
عاقبتتان بخیر و نیکی...🙏🏻
خدایا🙏
امروز گره ازمشکلات
همه بازکن
خدایا 🙏
خیلیا چشم امیدشون
فقط و فقط تویی 💕
پروردگارا 🙏
بحقِ مهربانی ات دست همه
نیازمندان را بگیر وحاجت روا بگردان🙏
"آمیــن "🙏
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷دوشنبه خود را
معطر کنید به عطر خوش
صلوات بر حضرت مُحَمَّد (ص)
و خاندان مطهرش🌷🍃
🌺🍃🌷اللّهُمَّصَلِّعَلي
🌺🍃🌷مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌺🍃🌷وَعَجِّلفَرَجَهُــم
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖دوستان مهـربانم
🌸امروزتون زیباتر از گل
💖دنیاتون سرشاراز
🌸زیبایی نشاط
💖خوشی و اتفاقات
🌸شادی بخش
💖و نگاه پرمهر خدا
🌸همراه لحظه هاتون
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨خــدای مــهــربــانــم ،
🌼✨مهربانیت مانند امواج دریا
🌸✨پی در پی ساحل وجودم را
🌼✨در برمیگیرد و به دستِ قدرت تو،
🌸✨تمام تیرهای بلا شکسته میشود.
🌼✨تو هر زمان در کنار من بودهای
🌸✨من در گهواره ی مـحـبـتـت
🌼✨چه آسوده آرام گـرفـتـهام...
🌸✨پـس ای خداے مـهـربـانـم
🌼✨به ذکر نام زیبایت و نیایش لحظههایت،
🌸✨وجود زمینیَم را ملکوتی گردان
🌼✨تا آنچه تو میخواهی باشم و از
🌸✨آنچه مـن هـسـتـم رهـا شـوم ،
🌼✨که تو بی نیاز و من غرق نیازم.
🌸🌟الــهــی آمــیـــن🤲
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
1_5914478953.mp3
8.21M
📝 به نامت ای غمزُدایِ هر غمزده 🖤
" دعای عهد
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ...
▫️سلام بر گوشهی روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوریات میتکاند.
سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمانها بر برهوت غفلت زمیناند...
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
السلام_علیک_یا_بقیه_الله
#صبحتون_مهدوی💚☀️
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➷🌹➹➷🌹➹➷♥️➹➷🌹
🌹يک سبـد عشـق
♥️يک دنيـا زیبـایی
🌹يک آسمان لطف خداوند
♥️یک لب خنـدان
🌹یک دل شـاد
♥️یه خونه ی دل پر از صفا
🌹آرزوی قلبی من برای شما
♥️دوشنبه تون شـاد شـاد
🌹در پنـاه خداونـد باشیـد
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️حداقل کاری که باید برای #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انجام داد؟
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
❌️شاید تفاوت زیادی به چشم نیاد، اما از وقتی شهادتم رو گفتم و مسلمون شدم حس میکنم یه انسان جدید شدم. من به خودم افتخار میکنم
✍️🏻موج اسلام آوردن غربیها ادامه دارد ...
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
سردی عاطفی همسران.mp3
6.85M
🎬سردی عاطفی همسران
🎙استاد #شجاعی
🎙حجت الاسلام #قرائتی
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬دخترم میپرسه خدا از کجا اومده؟ بهش چی بگم؟
🎙استاد #محمدی
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬تا دگرگون نشوی به جایی نمی رسی.
🎙علامه #حسن_زاده_آملی (ره)
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
10384رائفی د.mp3
4.32M
🎬آدمها با مرگشان تمام نمیشوند
🎙استاد #رائفی_پور
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
56474سنگین-ترین-امتحان-خدا.mp3
1.24M
🎬سنگین ترین امتحان خدا
🎙حجت الاسلام #حسینی_قمی
⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـه⚘
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃
#داستان_یا_پند
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃
#به_عشق_خدا_تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574