eitaa logo
دستگاه شور
22 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
401_8815857931.mp3
8.97M
گل پونه های وحشیِ دشتِ امیدم وقتِ سحر شد خاموشیِ شب رفت و فردایی دگر شد من مانده ام، تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غم ها حبیبم سیل غم ها گل پونه ها نا مهربانی آتشم زد، آتشم زد گل پونه ها نا مهربانی آتشم زد، آتشم زد گل پونه ها بی همزبانی، آتشم زد می خواهم اکنون، تا سحرگاهان بخوانم افسرده ام، دیوانه ام، آزرده جانم گل پونه های وحشیِ دشتِ امیدم وقتِ سحر شد خاموشیِ شب رفت و فردایی دگر شد من مانده ام، تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غم ها حبیبم سیل غم ها گل پونه ها نا مهربانی آتشم زد، آتشم زد گل پونه ها نا مهربانی آتشم زد، آتشم زد گل پونه ها! بی همزبانی، آتشم زد می خواهم اکنون، تا سحرگاهان بخوانم افسرده ام، دیوانه ام، آزرده جانم گل پونه های وحشیِ دشتِ امیدم وقتِ سحر شد خاموشیِ شب رفت و فردایی دگر شد من مانده ام، تنهای تنها من مانده ام تنها، میان سیل غم ها حبیبم سیل غم ها من مانده ام، تنهای تنهامن مانده ام تنها میان سیل غم ها حبیبم سیل غم ها من مانده ام، تنهای تنها من مانده ام تنها، میان سیل غم ها حبیبم سیل غم ها https://eitaa.com/DastgahSHur
Iraj Bastami - Harire Mahtab [SevilMusic].mp3
3.91M
دیدمت در حریری زمهتاب سرد و خاموش خفته بودی یادم آمد که در صبح دیدار از غروبی چنین گفته بودی در دو چشمت طلوعی نهان بود چون ستاره می دمیدی در شب بهت ویرانی من قصه های مرا از سر شوق می شنیدی بی شکیبم بی قرارم سر بپای جنون می گذارم بی شکیبم بی قرارم دل به در یای تو می سپارم در بهاری که بی تو خزان شد باورم شد دگر نیستی تو خود نگفتی که من هم بدانم کیستی تو چیستی تو دیدمت در حریری زمهتاب سرد و خاموش خفته بودی یادم آمد که در صبح دیدار از غروبی چنین گفته بودی https://eitaa.com/DastgahSHur
@shervamusiqiirani-1 - كانال : شعر و موسيقي اصيل ايراني.mp3
1.49M
طفیل هستی عشقند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری بکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش که بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنری می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار که در برابر چشمی و غایب از نظری هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری ز من به حضرت آصف که می‌برد پیغام که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دری بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری کلاه سروریت کج مباد بر سر حسن که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری به بوی زلف و رخت می‌روند و می‌آیند صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی که جام جم نکند سود وقت بی‌بصری دعای گوشه نشینان بلا بگرداند چرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگری بیا و سلطنت از ما بخر به مایه حسن و از این معامله غافل مشو که حیف خوری طریق عشق طریقی عجب خطرناک است نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری به یمن همت حافظ امید هست که باز اری اسامر لیلای لیله القمر https://eitaa.com/DastgahSHur