eitaa logo
دعوت به نماز🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
663 ویدیو
206 فایل
بسم الله النور مطالب کانال: 🔰 شنبه: دعوت به نماز 🔰 ۱شنبه: نماز در دوره اول رشد 🔰 ۲شنبه: نماز در دوره دوم رشد 🔰 ۳شنبه: نماز در دوره سوم رشد 🔰 ۴شنبه: موانع نماز 🔰 ۵شنبه: اسرار نماز 🔰 جمعه: راهکارهای جذب به مسجد شناسه ارتباط: @namaznor
مشاهده در ایتا
دانلود
فهرست موضوعات کانال دعوت به نماز: (خاطرات خوب افراد در جهت نماز خوان شدن و راهکارهایی برای نمازخوان کردن بچه ها) () @davat_namaz
فهرست موضوعات کانال دعوت به نماز: (خاطرات خوب افراد در جهت نماز خوان شدن و راهکارهایی برای نمازخوان کردن بچه ها) () @davat_namaz
رضا از الوات مشهد رضا سگه یه لات بود تو مشهد ؛ هم سگ خرید و فروش می کرد  و هم دعواهاش از نوع سگی بود ! یه روز داشت میرفت سمت کوه سنگی برای دعوا و غذا خوردن ،  دید یه ماشین داره تعقیبش می کنه با آرم  " ستاد جنگهای نا منظم"  شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت : " فکر کردی خیلی مردی ؟! " گفت: بروبچه ها اینجور میگن !! شهید چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه  به غیرتش بر خورد ، راضی شد ؛ رفت جبهه . . . ******************************* شهید چمران تو اتاق نشسته بود، یه دفعه دید که صدای دعوا میاد ! چند لحظه بعد با دست بند ، رضا رو آوردن تو اتاق ، انداختنش رو زمین و گفتن : " این کیه آوردید جبهه ؟! ....... " رضا شروع کرد به فحش دادن، فحشای رکیک ! اما چمران مشغول نوشتن بود. دید شهید چمران توجه نمیکنه ، یه دفه داد زد : " هووی کچل با توام ...! " یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد : " بله عزیزم ! چی شده عزیزم ؟ چیه آقا رضا ؟ چه اتفاقی افتاده ؟ " قضیه این بود ؛ آقا رضا داشت میرفت بیرون ، بره سیگار بگیره و برگرده  با دژبان دعواش شده بود . شهید چمران : " آقا رضا چی میکشی ؟!! برید براش بخرید و بیارید ...! " شهید چمران و آقا رضا ... تنها تو سنگر ... آقا رضا : میشه یه دو تا فحش بهم بدی ؟! کشیده ای، چیزی !! شهید چمران : چرا ؟! آقا رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم ، بهم بدی کرده ... تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه ... شهید چمران : *اشتباه فکر می کنی ...! یکی اون بالاست ، هر چی بهش بدی می کنم ، نه تنها بدی نمیکنه ، بلکه با خوبی بهم جواب میده ... هی آبرو بهم میده ...  تو هم یکیو داشتی که هی بهش بدی میکردی بهت خوبی می کرده ...! گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم ...  یکم مثل اون شم ...!* آقا رضا جا خورد ، تلنگر خورد به شخصیت معنویش ، رفت تو سنگر نشست ، آدمی که مغرور بود و زیر باز کسی نمیرفت زار زار گریه می کرد ...عجب !  یکی بوده هرچی بدی کردم بهم خوبی کرده ؟ اذان شد؛ آقا رضا اولین نماز عمرش بود ، رفت وضو گرفت .  سر نماز ، موقع قنوت صدای گریش بلند بود . وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد ، صدای افتادن یکی روی زمین  شنیده شد ... آقا رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد ، فقط چند لحظه بعد از توبه  کردنش . توبه واقعی و یه نماز واقعی . . . @davat_namaz
فهرست موضوعات کانال دعوت به نماز: (خاطرات خوب افراد در جهت نماز خوان شدن و راهکارهایی برای نمازخوان کردن بچه ها) معرفی_گروه () @davat_namaz
فهرست موضوعات کانال دعوت به نماز: (خاطرات خوب افراد در جهت نماز خوان شدن و راهکارهایی برای نمازخوان کردن بچه ها) معرفی_گروه () @davat_namaz
🌸🌼 مادر شهید مجید مقدادی پس از اینکه با خبر شد پسرش مجروح شده است خودش را سریع به بیمارستان رساند. 🌱 پیکری را روی تخت دید که از شدت جراحاتِ ترکش¬ها، بی¬حرکت روی تخت افتاده است. با چنین وضعی آن¬چه که باعث شگفتی همگان به خصوص پزشک معالج شده بود میزان پای بندی و تقید مجید در خواندن نمازهایش بود. 🌱 دکترش می گفت: مجید چهار روز در اغما بود؛ بعد که به هوش آمد، *اولین چیزی که خواست آب بود تا وضو بگیرد و نمازش را بخواند. * من در طی بیست و پنج سال طبابتم چنین نماز پر شور و حرارتی را ندیده بودم آن هم با آن بدن پر از زخم و جراحات. 📚 زیر این حرف ها خط بکشید؛ ص ۵۳ @davat_namaz
*فهرست موضوعات کانال دعوت به نماز:* (خاطرات خوب افراد در جهت نماز خوان شدن و راهکارهایی برای نمازخوان کردن بچه ها) معرفی_گروه () @davat_namaz
حقیر *معلمی داشتم* که من و عده ای زیادی از دوستانم نماز خواندنمان را مدیون ایشان هستیم. 🌹 درست در سالی که به سن تکلیف رسیدم ایشون مدیر مدرسه و معلم ریاضی ما بودند. بعد از ظهرها *بعد از مدرسه کلاس آموزش وضو و نماز برایمان می گذاشت و نفر به نفر آموزش می داد تا مطمئن شود که خوب یاد گرفته ایم. ایشان در مدرسه نماز جماعت برگزار می کرد.* 🌷 *بسیار دوست داشتنی و با محبت بود.* وقتی می خواست به جبهه برود ما گریه می کردیم و دوست نداشتیم از ما دور شود. من و بسیاری دیگر از دوستان حیات معنوی خود را مدیون ایشان هستیم. 🌷 شهید حسین نبیئی 🌷 @davat_namaz
﷽ ☀️ حرف حساب! ☀️ 🍀 یک روز در یکی از قرارگاه ها شهید صیاد شیرازی از من پرسید فلانی، میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟ 🌳 من به ایشان گفتم بیشتر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر، و مغرب و عشا شرکت می کنند؛ ولی تعداد شرکت‌کنندگان در نماز جماعت صبح کم است. 🍃 در این زمان شهید صیاد به من گفت به همه اعلام کن فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند. صبح همه در حسینیه حاضر شدند. 🌿 شهید صیاد بلند شد و گفت: برادران، شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید؛ ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان شما را به نماز جماعت می خواند، توجه نمی کنید! 📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص ۱۶ @davat_namaz
*فهرست موضوعات کانال دعوت به نماز:* (خاطرات خوب افراد در جهت نماز خوان شدن و راهکارهایی برای نمازخوان کردن بچه ها) معرفی_گروه () @davat_namaz
﷽ * معجزه اذان * 🍎 نزدیک اذان صبح بود. توی جلسه هر طرحی برای تصرف تپّه می دادیم به نتیجه نمی رسید. ابراهیم رفت نزدیک تپّه رو به قبله ایستاد و با صدای بلند اذان گفت. هر چه گفتیم: «نگو! می زننت!» فایده ای نداشت. 🍎 آخرای اذان بود که تیر به گلویش خورد و او را مجروح کرد. هوا که روشن شد هجده عراقی به سمت ما آمدند و تسلیم شدند. فرمانده آنها هم بود؛ در حین بازجویی گفت آنهایی را که نمی خواستند تسلیم شوند، فرستادم عقب؛ پشت تپّه هیچ کس نیست. 🍎 پرسیدم چرا؟ گفت : «به ما گفته بودند شما مجوس و آتش پرستید و برای حفظ اسلام باید به ایران حمله کنیم. باور کنید ما هم مثل شما شیعه هستیم» وقتی می دیدیم فرماندهان عراقی مشروب می خورند و اهل نماز نیستند در جنگیدن با شما تردید می کردیم. 🍎 امّا امروز صبح وقتی صدای اذان رزمنده شما را شنیدم که با صدای بلند نام امیرالمؤمنین را آورد، با خودم گفتم: «داری با برادرای خودت می جنگی! نکنه مثل ماجرای کربلا...» دیگه گریه امان صبحت به او نداد. 🍎 دقایقی بعد ادامه داد: «برای همین تصمیم گرفتم تسلیم بشم و بار گناهم رو سنگین تر نکنم، حالا خواهش می کنم بگو مؤذن زنده است یا نه؟» 🍎 گفتم: « آره زنده است، تمام هجده اسیر عراقی آمدند و دست ابراهیم را بوسیدند.» 📚 سلام بر ابراهیم، خلاصه صفحه 134 تا 137 @davat_namaz
*از توصیه های مقام معظم رهبری در جلسه جشن تکلیف نوجوانان: * 🔹سلامت معنوی و قلبی را هم با توجّه به خدا، با نماز، با دعا، با توسّل، با یاد شهدا تامین می شود. *من توصیه میکنم این کتابهایی را که درباره‌ی شهدا نوشته شده، درباره‌ی ایثارگران دوران دفاع مقدّس نوشته شده و شخصیّت‌های اینها را تشریح میکند، بخوانید؛* هم کتابهای شیرین و کتابهای پرجاذبه‌ای است، هم ذهن شما را با مسائل بسیاری آشنا میکند. @davat_namaz