#موانع_نماز
بخشی از کتاب:
مادرش می گفت: "حمید در کودکی و نوجوانی نماز می خواند؛ اما بزرگ تر که شد و به سن جوانی رسید، نماز را ترک کرد."
رو به حمید کردم و با تعجب گفتم: "چطور شد که تو وقتی بچه بودی و هنوز عقلت به خیلی چیزها قد نمی داد، نمازهایت را می خواندی و ظاهرا متدین بودی؛ ولی حالا که بزرگ شده ای و عقل و فهمت بیشتر شده و حقایق دینی را بهتر می فهمی و قاعدتا باید پایبندی ات به دین بیشتر باشد، نماز و عبادت را ترک کرده ای و به امور دینی بی اعتنا شده ای؟"
❌ حمید سری به تاکید تکان داد و با خنده ای همراه با تمسخر و تاسف گفت: "داستان دین داری و نماز و عبادت من داستانی عجیب و تاسف بار است." 😔
گفتم: "خب، داستانت را بگو تا ما هم بدانیم."
گفت: "خاطره نماز برای من، خاطره ای تلخ و دردناک است! *هر وقت که اسم نماز را می شنوم، عصای پدرم و سوز سرما و آب یخ حوض منزلماندر ذهنم تداعی می شودد و دلم را می لرزاند.* " حمید آهی کشید و ادامه داد: " *وقتی بچه بودم، پدرم کله سحر، عصا به دست می آمد بالای سرم و با تندی و خشونت برای نماز صدایم می زد: "آهای حمید، یالله بلند شو نماز بخوان." و اگر من لحظه ای دیر می جنبیدم، با عصایش محکم کتکم می زد* و بعد من را با ضرب عصا به طرف حوض وسط حیاط منزلمان می برد. در فصل زمستان، آب حوض یخ می زد و گاهی قطر یخ ها به 2-3 سانت هم می رسید. آن وقت می گفت: یالّا یخ ها را بشکن و وضو بگیر!" من هم از ترس بابا و عصای بالای سرم، یخ ها را می شکستم و با آن آب یخ زده و در آن هوای سرد، وضو می گرفتم و به نماز می ایستادم؛ اما نه به قصد قربت، بلکه به نیت رهایی از ترس از بابا و عصا. خب طبیعی است که چنین نماز و عبادتی که بر پایه زور و عصا قرار داشته باشد، دوام ندارد و همین که زور برطرف شد، کنار گذاشته می شود. تا وقتی که پدرم زورش به من می رسید، نماز می خواندم اما حالا که بزرگ شده ام و دیگر زورش نمی رسد، من هم دیگر نماز نمی خوانم و آن دینِ زورکی و عصایی را رها کرده ام."
@davat_namaz
#نمازخوان_شدن
سلام
دختر ۱۰ ساله من مدتی بود بسیااار در نمازش سهل انگار شده بود.
🌱 یه سفر احتمالی کربلا قرار بود بعد از ماه مبارک نصیب ما بشه به عنوان خادم. *اون هم نذر کرد تا پایان ماه رمضان نمازهایش را تا می تواند اول وقت و اگرنه به موقع و درست بخواند برای این که بتواند برود زیارت آقا.*
الحمدالله بعد از آن خیللی حواسش به نمازهایش هست.
جانم فدای حسین🍎🌺
@davat_namaz
#موانع_نماز
🍃 من همیشه خودم دوست داشتم برم مسجد ولی به سختی نماز از تو مسجد یادگرفتم یعنی کسی نبود یادم بده، هی باید به یکی میگفتم بلند بخون، منم بخونم، اونها هم نمیخوندن. خلاصه که *سخت بود و سختیش یادم مونده.*
ولی به لطف خدا موندگار شدیم.
با خواهرم با هم بودیم اما *آنقدر خانومهای سن بالای مسجد اذیتمون میکردن و غر میزدن خواهرم دیگه پاشو تومسجد نذاشت* و شد آنچه نباید میشد.
خدارو شکر نمازش میخونه اما از مسجد گریزونه.
@davat_namaz
همرزم شهید عبدالحسین برونسی تعریف می کند:
در عملیات بدر، از زمین و آسمان تیر و ترکش و بمب و موشک می‌بارید. عملیات بدر؛ عملیات سختی بود. دشمن هرچه در دسترس داشت بر سر بچه ها می‌ریخت. میانه عملیات مجروح شدم، آرام آرام خودم را به عقب می‌کشیدم تا سر چهارراه خندق به شهید برونسی برخوردم.
او داشت نیروهایش را هدایت می‌کرد، جنگیدن و شجاعتش دیدنی بود. تا آن زمان این‌گونه ندیده بودمش.
سر و صورتش خاکی و از گوش‌هایش خون جاری بود با این حال، او فقط به نیروهایش فکر می‌کرد. بعد از سلام و احوالپرسی نگاهی به من کرد و پرسید؛ چه شده سیّد؟ گفتم؛ چیزی نیست، پایم تیر خورده. دارم کم کم به عقب‌تر می‌روم.
شهید برونسی با نگاه معصومانه همیشگی گفت؛ خب! از همین مسیر برو عقب، بچه‌ها عقب‌تر هستند، بعد مکثی کرد و *گفت؛ نمازت را خوانده‌ای؟! گفتم؛ نه! گفت؛ اول نمازت را بخوان بعد برگرد عقب. برایم جالب بود، در آن کوران عملیات آن هم عملیات سختی چون بدر، او نماز را فراموش نکرده بود.* گویا این آخرین توصیه شهید عبدالحسین برونسی بود. هنوز از اورژانس عبور نکرده بودم که خبر شهادتش رسید.
#خاطره_شهدا
@davat_namaz
#نماز خوان_شدن
🌱 مردی به نام شداد بن هاد، روایت کرده است که:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام یکی از دو نماز ظهر یا عصر به نزد ما آمد و یکی از دو فرزندش حسن و حسین علیهما را به همراه خود داشت، پس آن حضرت در جلوی صفوف ایستاد و آن دو کودک را نزد پای راست خود گذارد، سپس به سجده رفت و سجده را طولانی کرد.
راوی گوید: پدرم گفت: من از میان مردم سرم را از سجده بلند کردم و دیدم که رسول خدا(ص)در سجده است و آن کودک بر پشت آن حضرت سوار شده، من به حال سجده برگشتم و چون نماز آن حضرت تمام شد مردم عرض کردند: ای رسول خدا(ص)در این نمازی که امروز خواندی سجده ای طولانی داشتی که در نمازهای دیگر نداشتی، آیا دستوری به شما در این باره رسیده بود یا وحی بر شما نازل گردید؟
*فرمود: هیچ یک از اینها نبود، بلکه پسرم بر پشت من سوار شده بود و نخواستم او را ناراحت کنم تا هر کاری که می خواهد انجام دهد.*
@davat_namaz
#نمازخوان_شدن
در حدیثی دیگر چنین آمده:
روزي پيامبر به عنوان امام جمعه مشغول اقامه نماز بود و امام حسين(ع) که کودکي خردسال بود در کنارش نشسته بود. امام حسين وقتي پدربزرگش در حالت سجده بود بر پشت پيامبر(ص) سوار مي شد و پاهايش را تکان مي داد. پيامبر هم موقع سر برداشتن از سجده مراعات حالش را مي کرد و او را به آرامي در کنار خود مي نشاند. همين که دوباره به سجده مي رفت، امام حسين(ع) بر پشتش سوار مي شد. و
وقتي نماز تمام شد، مرد يهودي که شاهد اين ماجرا بود جلو آمد و به پيامبر گرامي اسلام(ص) گفت: «شما با کودکان خود به شيوه اي رفتار مي کنيد که ما رفتار نمي کنيم». حضرت در پاسخ فرمود: *«اگر به خداي يکتا و پيامبر او ايمان مي آورديد حتماً با کودکان خود مهربان مي شديد».* مرد يهودي که تحت تأثير رفتار مهربانانه نبي مکرم اسلام(ص) قرار گرفته بود، گفت: «من به خداي يکتا و پيامبر او ايمان مي آورم». اين گونه بود که مسلمان شد.
@davat_namaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 *مستند باغبان* - بخش مسائل دینی - قسمت ششم
📚 *روش جذب نوجوانان به مسجد و فعالیت های فرهنگی*
🎙 کارشناس: *دکتر کاظم رجبعلی*
🔻 مشاهده با کیفیت "Full HD" در صفحه آپارات
https://www.aparat.com/v/UoOGf
#فیلم #دوره_رشد
#مستند_باغبان #مسائل_دینی #مسائل_شرعی #مسجد #فعالیت_فرهنگی #والدین #تعلیم_تربیت #ایمان #سن_تکلیف #انجام_واجبات
@TareQMedia
@QuranEtratSchool
www.QuranEtratSchool.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#لبخند
نماز خواندن بانمک یک کودک وقتی کودک دیگر مزاحمش می شود.
@davat_namaz
﷽؛
💎 نعمت های فراموش شده 💎
💐 با چند نفر از دوستان به آسایشگاه جانبازان رفتیم. خواستیم وارد شویم که نگهبان دم در گفت: ایام عید است همه رفته اند، هیچ کس نیست جز یک نفر.
گفتم: به همان یک نفر سر می زنیم.
🌷 وارد اتاقی شدیم. روی تخت، آقایی روی شکمش خوابیده بود، ما را دید ولی از جایش تکان نخورد. بعد از سلام گفت:
معذرت می خواهم من فقط به این حالت می توانم بخوابم. بعد هم با خنده گفت: دلم برای غلت خوردن در خواب تنگ شده است.
🌹 مدتی با او صحبت کردیم، من خیلی آرام به او گفتم: از خدا شکایتی نداری؟
لبخندی زد و گفت: خدا خیلی خوبه. من آدرس یکی از رفقا را می دهم او را که ببینی متوجه می شوی من غرق نعمتم.
از او خداحافظی کردیم و به آدرسی که داده بود رفتیم.
جانبازی بود از گردن به پایین قطع نخاع، با مادرش زندگی می کرد، و مادر پرستاری او را با عشق و محبت مادری به عهده گرفته بود.
🌻 بدن جانباز هیچ حسی نداشت و پف کرده بود.
مشغول صحبت با او و خاطراتش بودیم که مادرش را صدا زد و گفت: مادر! صورتم می خارد زحمتش را بکش. مادر صورت پسرش را بوسید و شروع کرد به خاراندن. من آنجا به این نعمت پی بردم. مادر به آشپزخانه رفت.
🌼 من پرسیدم: شما به چه چیزی علاقه دارید؟
گفت: به مطالعه.
گفتم: چه کتاب هایی می خوانی؟
گفت: من کتاب نمی خوانم.
با تعجب پرسیدم: مگر علاقه نداری؟ پس چرا نمی خوانی؟
گفت: من نمی توانم صفحات کتاب را ورق بزنم.
🌸 اینجا بود که متوجه شدم اینکه می توانم صفحات کتاب را ورق بزنم یکی از نعمت های خداست.
از او نیز پرسیدم: از خدا شکایت نداری؟
اشک در چشمانش جمع شد و خیلی آرام گفت: خدا خیلی خوبه. من که طلبکارش نبودم، می دانی چه نعمت هایی به من داده همین که اجازه می دهد صدایش کنم، رو به سمت خانه اش بنشینم و با او راز و نیاز کنم بزرگترین نعمت است.
🌺 مادرش با سینی چای وارد شد و در همان حال گفت:
نمی دانید نیمه شب ها چه #نماز هایی می خواند، چه اشک هایی می ریزد ….
به خانه آمدم فکرم خیلی مشغول بود. تلفن زنگ زد، گوشی را برداشتم. یکی از رفقا بود می گفت: دختر همسایه مان آلرژی دارد، دکتر خوب سراغ داری؟ گفتم: به چه حساسیت دارد؟ گفت: به نان. خندیدم و گفتم: یعنی چه؟
گفت: هر وقت نان می خورد تشنج می کند؛ برای همین، نُه سال می شود لب به نان نزده است.
✨ مادرش می گوید: ظهر برنج، شب برنج، فقط همین. حالا شما دکتر سراغ نداری؟
گفتم: نه، و روی زمین نشستم، که یک دفعه یادم آمد، چند شب پیش، اخبار تلویزیون از پسری نوجوان گزارشی تهیه کرده بود که سال ها می شد این پسر، چند ماه پشت سر هم خوابش نمی برد و بعد چند هفته می خوابید و به همین خاطر از زندگی روزمره عقب افتاده بود.
📚اصغر آیتی و حسن محمودی ؛ پر پرواز ؛ ص ۲۳
#خداشناسی
#داستان
@davat_namaz
*بسم الله النور*
کانال *دعوت به نماز* با محتوای:
💡 خاطرات نماز خوان شدن افراد
💡راههای تشویق کودکان به نماز
💡معرفی تولیدات ومحصولات کودک مرتبط با نماز
پذیرای شما علاقمندان و مجاهدین در عرصه اقامه نماز می باشد...
در پیامرسان بله:
https://ble.im/davat_namaz
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/davat_namaz
💢📣💢 خوش حال می شویم نظرات و پیشنهادات خودتان را هم به اشتراک بگذارید.?
#پرسش_پاسخ
❓هر قدر هم که ما در انتخاب مدرسه دقت کنیم، ممکن است فرزندمان از دوستی چیزی بشنود که نباید بشنود و اطلاعاتی بگیرد که مناسب او نیست.وظیفه ی ما بعنوان والدین چیست؟
پاسخ استاد غفرانی:
🌱 از مهمترین تکالیف والدین (و تمام مؤمنین) نسبت به کودکان و نوجوانان و جوانان و سایرین اینست که * « به بهانه هر چیزی » آنها را به « تعقل و تشخیص منطقی » دعوت کنند تا زمینه « خروج آنها از طفولیت » (وابستگی، دلبستگی، طفیلی بودن) و رسیدن آنها به « بلوغ » فراهم شود و آنها بتوانند « تکالیف » خودشان را « خودشان » به دور از احساسات و شهوات نفسانی و به درستی تشخیص دهند.*
لذا در « مواجهه » کودکان (از طریق شنیدن یا دیدن) با « مطالب » یا « صحنه های » غیر مجاز و زشت و بد،
اولا: نباید « حساسیت » نشان داد و نباید « سراسیمه » شد و کودکان نباید نگرانی والدین را ببینند و آن « صحنه یا ناسزا » هرگز نباید « مرور » شود، زیرا این حساسیت و مرور ، « آن صحنه یا آن خاطره » را در ذهن کودک « پر رنگ و نهادینه و تأثیرگذار » می کند.
ثانیا: بهتر است آن را به صورت یک « قانون و توصیه کلی » درآورند. (به نحوی که کودک با توجه به بخشی از خودشناسی و توانایی های خود به مسئولیت خود پی ببرد و آن مسئله از کانون توجه او خارج شود) مثلا: فرزندم؛ در طبیعت خوردنیهای زیاد و متنوعی هست اما هر پرنده ای هر چیزی را نمی خورد و فقط غذای خاص خودش را می خورد و هر انسان عاقلی هم « انتخابگر » است و هر چیزی را نمی خورد و غذای دست خورده و آلوده را حتما نمی خورد. هیچ انسان عاقلی به خورشید و نور جوشکاری نگاه نمی کند و به هر عکس و هر صحنه و داخل هر خانه ای هم نگاه نمی کند و هر صدایی و هر موسیقی را هم گوش نمی دهد.
ثالثا: لازم است برای آن ذهنیت غلط « جایگزین » پیدا کنید. یعنی بکوشید چیزی مشابه آن چیزی که فرزند دیده یا شنیده اما « مجاز و زیبا و جذاب » در اختیار او بگذارید و به او پیشنهاد کنید که اگر مایل است به آن دوستش هم نشان دهد. (یک نماهنگ زیبا و پیامدار یا یک قطعه فیلم زیبا و جذاب یا یک شعر و سرود زیبا)، (اخیرا و احتمالا در کانال یک، فیلمی پخش شده از چند دختر « روزه اولی » که به آنها پیتزا و چیپس و نوشانه تعارف می شود اما آنها می گویند « روزه » هستیم و بعد درباره ثمرات روزه و مشکل روزه خواران نکات شیرینی را بیان می کنند.)(حدودا دو سال قبل هم در کانال 7 آموزش، در جلسه مشاعره دختر خانم کم سن و سالی شعر بسیار زیبایی درباره حجاب و بی حجابی و ارتباط با نامحرمان خواند که بسیار دلچسب بود.)
رابعا: باید توجه داشت که « خیلی خیلی بیشتر » از « والدین »،« خالق » کودکان توسط « ملائکه » دائما مراقب هر یک از آنها هست. و این « مراقبت الهی » آنقدر زیاد است که در اسلام از هیچ پدر و مادری خواسته نشده فرزندانشان را در « زرورق و قرنطینه » پرورش دهند بلکه اگر والدین فقط مراقب عاقل و با اراده و مؤمن و منطقی و صالح و شاد بودن گفتار و رفتار و اخلاق و مواضع خودشان باشند، قطعا کودکان آنها از « محافظت ویژه الهی » برخوردار خواهند بود. (مثل آن والدین مؤمنی که حضرت خضر به أمر الهی پسرشان را آنها گرفت تا خداوند فرزند مناسبتری را به آنها بدهد.)(و مثل آن پدر صالحی که حضرت خضر و حضرت موسی علیهما السلام با تعمیر آن دیوار از ارث او محافظت کردند تا به دو فرزندش برسد.)
@davat_namaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی دختری ۸ ساله درمورد حجاب
#نماهنگ
@davat_namaz
#نمازخوان_شدن
*نقش رفتن به مسجد*
استاد شهید مطهری:
🕌 بچه را باید در محیطِ مشوّق نماز خواندن برد. *به تجربه ثابت شده است كه اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد و نماز خواندن جمع را نبیند، به این كار تشویق نمی شود، چون اصلاً حضور در جمع مشوّق انسان است.* آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهل عبادت می بیند، روح عبادت بیشتری پیدا می كند، بچه كه دیگر بیشتر تحت تأثیر است.
🕌متأسفانه كم رفتن ما به مساجد و معابد و مجالس دینی و اینكه بچه ها كمتر در مجالس مذهبی شركت می كنند، سبب می شود كه اینها از ابتدا رغبت به عبادت پیدا نكنند ولی این برای شما وظیفه است. اما اسلام كه می گوید بچه ات را وادار به نماز خواندن كن، نمی گوید آقامآبانه فرمان بده، تشر بزن، دعوایش كن؛ نه، *از هر وسیله ای كه می دانید بهتر می شود برای تشویق او به عبادت و نماز خواندن استفاده كرد، شما باید استفاده كنید.،
🕌 *باید ما با بچه های خودمان برنامه ی مسجد رفتن داشته باشیم تا آنها با مساجد و معابد آشنا بشوند.* ما خودمان كه از بچگی با مساجد و معابد آشنا بودیم، در این اوضاع و احوال امروز چقدر به مسجد می رویم كه بچه های ما- كه هفت ساله شده اند، به دبستان رفته اند و بعد به دبیرستان و بعد به دانشگاه ولی اصلاً پایشان به مساجد نرسیده است- بروند. اینها قهراً از مساجد فراری می شوند.
📚 مجموعه آثار شهید مطهری، ج 23
برگرفته از کانال«دوتا کافی نیست»
@davat_namaz
🌱 #نمازخوان_شدن ما ریشه در خانواده و اهمیت ایشان به نماز دارد، بخصوص *شرکت در نماز جماعت در مسجد محله مان* خیلی تاثیرگذار بود. کودکی مان در مسجد باصفای محله مان گذشت. یادش بخیر. *هنوز شیرینی حضور در مسجد محله مان به دلم مانده.* خیلی پیش می آید دلم برای مسجد محله مان و اهالی آن بویژه آنهایی که به رحمت خدا رفته اند تنگ می شود. (نثار روحشان صلوات لطفا).
الحمدلله *برخورد اهالی هم دوستانه و از سر مهر بود غالبا.*
رابطه میان اهالی هم نزدیک و دوستانه بود.
برای بچه ها بخصوص در تابستان برنامه مفرح داشتند. *اردو، برگزاری مراسم های مذهبی، تشویق کودکان از طریق کارت نماز و مهر کردن آن* (البته باید مواظب باشیم خیلی بچه ها ذهنشان درگیر پر کردن کارت و هیجان بی مورد و خدای ناکرده رقابت ناسالم و خودنمایی نشود.)
الحمدلله با *دعای کمیل شبهای جمعه* بزرگ شدیم. ( یک نکته، سعی کنیم این دعا را با روضه های طولانی خسته کننده نکنیم برای مخاطب. البته گاه تذکر معنا خوب است. این را از این جهت می گویم، که گاه از بس طولانی می شد، صفحه ها را نگاه می کردم ببینم چقدر مانده، کاش زودتر زمان بگذرد! )
*خیلی دوست داشتم کیف و سجاده و چادر نماز خودم را به همراه داشته باشم.* این مورد برای دختر خانمها خودش انگیزه است. البته امیدوارم زیبایی خود نماز ذره ذره ما را از دیگر متعلقات دنیایی جدا کند.
#موانع_نماز
از عواملی که ممکن است تدریجا انسان را نسبت به نماز کاهل کند، *سخت گیری های بی مورد و وسواس گونه است.* نظیر وسواس در طهارت و وضو.
@davat_namaz
👆👆👆معرفی_کتاب
پرونده پی دی اف کتاب *مثل شاخه های گیلاس*
تمثیلات استاد رنجبر
✨ میتوانیدداز تمثیلات کتاب برای آموزش مفاهیم دینی استفاده نمایید.
بهتر است موقعیتی فراهم کنید و با وسایل تمثیلات را سر کلاس اجرا نمایید تا کودک به صورت محسوس آنرا ببیند.
@davat_namaz