💠 خاطره "مریم کاتبی" از روزه ماه رمضان در جبهه
🔹بر عکس بانوانی که به صورت داوطلبانه و با شجاعت به جبهه می رفتند اصلا شجاع نبودم. با آغاز تحرکات ضدانقلاب در کردستان شهید دکتر فیاض بخش(وزیر کابینه شهید رجایی) از من خواست که به سنندج بروم اما من قبول نمی کردم و دکتر تصمیم گرفت که این مساله را با مرحوم مادرم در میان بگذارد.
🔸مادرم به من اصرار کرد که به استان کردستان بروم اما من باز هم سز ناسازگاری گذاشتم چرا که اصلا دوست نداشتم به آنجا بروم و حتی به او گفتم: تو می خواهی من را به کشتن بدهی. با تمام این ناخرسندی ها من به کردستان رفتم در آنجا با شهید محمد بروجردی ملاقات کردم. او از من پرسید که دوست داری به پاوه بروی یا مریوان؟ من که از قبل می دانستم اوضاع شهر پاوه بسیار خطرناک است بی درنگ گفتم مریوان!
▪️دیدن صحنه هایی از شجاعت ، ایثار و مظلومیت رزمندگان باعث شد تا آخرین روز جنگ در جبهه بمانم و در آخر هم بعد از عملیات «مرصاد» با اشک جبهه را ترک کردم.
🔺پس از ختم غائله کردستان و با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان «ماما» به جبهه جنوب رفتم و در بیمارستان شهید «کلانتری» اندیمشک حضور یافتم. در ماه رمضان سال 1362 در پی عملیات «والفجر» دشمن چند پاتک به ما زد که در آن تعداد زیادی از رزمندگان مجروح شدند. از جمله رزمندگانی که در این پاتک ها به شدت مجروح شده بودند می توان به نیروهای گردان تخریب استان فارس اشاره کرد چرا که آنها بر اثر انفجار «مین»، از ناحیه دست و پا دچار آسیب دیدگی شده بودند.
▫️در آن سال من مسئول بخش «ریکاوری» بودم و با پایان یافتن کارم در این بخش به اتاق های دیگر سر می زدم. با ورود به بخش «ارتوپدی» به همراه دوستانم مجروحان را پانسمان می کردیم. بعد از پایان کارهای این بخش نیز باید غذای مجروحان را آماده می کردیم و به آنها می دادیم.
🔹وقتی به آشپزخانه بیمارستان رفتم تا برای مجروحان غذا بیاورم متوجه شدم که ناهار آنها قورمه سبزی است و از آنجایی که روزه بودم و بسیار قورمه سبزی را دوست داشتم گفتم: «وای خدا چند ساعت دیگر باید تا افطار صبر کنم؟» ─ پرستاران، مسئول غذا دادن به مجروحان بودند. در میان آنها رزمنده ای بود که هر دو دست و پاهایش شکسته بود به همین دلیل باید من به او غذا می خوراندم. با هر قاشقی که به دهان او می گذاشتم اشک می ریخت تا اینکه به قاشق ششم رسید.از او پرسیدم: «چرا اشک می ریزی؟» چیزی نگفت دوباره پرسیدم تا اینکه گفت: خدا من را بکشد ، شما باید در حالی که روزه هستید به من غذا بدهید. از قورت دادن آب دهانتان معلوم است که با هر قاشق که من می خورم شما نیز دلتان می خواهد از این قورمه سبزی بخورید!
➖ خاطره دیگر: در ماه رمضان سال 1360 برق اندیمشک بر اثر موشک باران عراق قطع شد. در آن زمان آب بیمارستان ها از طریق پمپ هایی که با برق کار می کردند تامین می شد. هوا به شدت گرم بود و هیچ وسیله خنک کننده ای نداشتیم. برای آنکه بتوانیم گرما را تحمل کنیم بر روی کاشی های بیمارستان می خوابیدیم تا کمی از حرارت بدنمان کاسته شود و چون احساس می کردیم که شاید کاشی ها بر اثر ریختن خون مجروحان نجس شده باشد خدا خدا می کردیم که برق تا زمان افطار وصل شود.
🔹ماه رمضان سال های 59،60،62 به دلیل شرایط سخت از جمله ماه هایی بود که به سختی روزه گرفتیم اما این روزه داری عاملی بود تا دامنه صبر و استقامتمان را در برابر مشکلات افزایش دهیم.
🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
🌷 خواب شهادت 🌷
💠 خاطره ای از شهید بروجردی
🔹 یک روزکه خیلی در فکر بود، گفت: «خواب دیدم من و ناصر [کاظمی] با هم در عملیاتی بودیم. داشتیم داخل یک شیار می دویدیم و منطقه پر از آتش بود. ناصر با چالاکی جلوتر از من به سرعت می دوید. ناگهان شیار به یک جای بلندی می رسید که ناصر به راحتی گذشت و رد شد، اما من هر بار لیز می خوردم. یک دفعه ناصر دستم را گرفت و به سادگی مثل پر کاه مرا بالا کشید. وقتی بالا آمدم و تاریکی و ترسناکی پایین را دیدم، خدا را شکر کردم که آن جا نیستم. انشاالله من هم شهید می شوم.»
🔸مدتی کوتاه پس از این ماجرا، محمدبروجردی، مبارز سیاسی پیش از انقلاب، اسوه اخلاق، الگوی رزمنده های غرب و فرمانه قرارگااه حمزه... که عمری را در مبارزه و جهاد گذرانده بود، در اول خرداد سال ۱۳۶۲، در سه راهی مهاباد-نقده بر اثر انفجار مین در جاده به شهادت رسید.
🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
✅به کانال" دفاع مقدس" بپیوندید
🌷شهید بزرگوار ناصر کاظمی، فرمانده سپاه کردستان در 6شهریور1361 درحالی که رضاملکیان(فرمانده گردان امام حسین-ع(تیپ ویژه شهدا) همراه او بود در جاده پیرانشهر در کمین ضدانقلاب به شهادت میرسد
🔹مردم بومی کُرد شهیدکاظمی را چون فرزند خویش میدانستند و در فراق او لباس عزا بر تن نمودند
🌴شهیدناصر کاظمی در بهشت زهرا و در جوار شهید دکتر چمران آرمیده است
🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
✅به کانال" دفاع مقدس" بپیوندید
📅 دوران دفاع مقدس
💠 عملیات با زبان روزه در ماه رمضان
عملیات رمضان سال ۶۱ و مقارن با ماه مبارک رمضان در جنوب بصره به وقوع پیوست که در این عملیات رزمندگان اسلام تا رودخانه دجله پیشروی کردند و از آب دجله وضو ساختند. در آن روزهای گرم مرداد ماه تعدادی از رزمندگان با زبان روزه شرکت کردند. گرمای طاقت فرسا و مقاومت در مقابل پاتک دشمن و نبود خاکریز مناسب روزگار سختی را برای سپاهیان اسلام رقم می زد. اسلحه و آرپی جی ها بر اثر تابش خورشید و شلیک پی درپی چنان داغ شده بودند که از روی لباس هایی که از تن درآورده و به عنوان دستگیره از آن استفاده می نمودند قابل تحمل نبود و رزمندگان برای دور ماندن از آسیب شلیک گلوله های مستقیم تانک خود را به زمین داغ منطقه می چسباندند. و به راستی سخت بود صحنه های شهادت دوستان و همسنگران.
─ راوی: حبیب الله ابوالفضلی
🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
✅به کانال" دفاع مقدس" بپیوندید
صادق آهنگران-شعرخوانی به مناسبت روز مقاومت دزفول.mp3
2.72M
📢 صوت | شعرخوانی صادق آهنگران به مناسبت روز دزفول، روز مقاومت و پایداری - 4خرداد
💠 شهر مقاوم دزفول در طول جنگ تحمیلی 172 بار توسط انواع موشکهای 3 متری و 9 متری اسکاد B ساخت شوروی، 2500 بار توسط توپ و 300 بار مورد حملات هواپیماهای دشمن بعثی قرار گرفت
🔹که در نتیجه ویرانیهای گسترده برجای گذاشت به همراه صدها شهید و هزارها مجروح از شهروندان بیدفاع دزفولی
🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
✅ کانال" دفاع مقدس"
💠 شادی دل امام و مردم پس از فتح خرمشهر
🔹 به روایت جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
🔸وقتی که به ما بگویند امام، #خرمشهر که گرفته شد لبخند زدند، این لبخند برای ما تسلّای قلب است و همین برای ما کافی است. ما اینقدر سعادت داشتیم که دل امام را شاد کنیم، ما اینقدر سعادت داشتیم _ البته به آن صورت مایی وجود ندارد _ ولی اینقدر این وجود بوده که قلب این ملت را شاد بکند و ملت جشن بگیرند و پایکوبی بکنند.
▪️چقدر مردم انتظار کشیدند، چقدر این مردم چشمانتظار بودند، چقدر از ملت خون دادند، چقدر این ملت صبر کردند، چقدر این ملت از همه چیزشان _ خودتان که میدانید _ از همه چیزشان گذشتند.
🔺اینها نشان میدهد که این ملت از همه چیزشان گذشتند و شاد کردن این ملت، برادرها، بزرگترین نعمتی است که خدا در [زمان] بودنمان، یعنی در حیاتمان، به ما داده است. بزرگترین اجری است که خدا در حیات به ما داده است. کمتر آدمهایی پیدا میشوند که خدا در [زمان] بودنشان یعنی در حیات بودنشان به آنها اجر بدهد، یعنی یک قسمت از اجرشان را [به آنها بدهد] و شما در حیاتتان برادرها از خدا اجر گرفتید. این خیلی ثواب دارد، این خیلی بزرگ است، که آدمی در [دوران] حیاتش از خدا اجر بگیرد. خیلی از انبیا در زندگیشان زجر کشیدند، خیلی از آنهایی که تقرب داشتند زجر کشیدند، مشقت کشیدند، از همه چیزشان توی زندگی مایه گذاشتند و بالاخره رستگاری را [در سرای آخرت] به دست آوردند و شما کسانی هستید که لبخند را برای مردم آوردید و دل مردم را شاد کردید و همین اجر دنیوی که فعلاً هست، برای هفت جد و آباد ما بس است. انشاءالله که خداوند به همه برکت بدهد.
🎙سخنرانی #حاج_احمد_متوسلیان در جمع رزمندگان تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) - خرداد ۶۱ - دارخوین، مقر تاکتیکی تیپ ۲۷
(منبع: 📚 کتاب "احمد متوسلیان هستم")
🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
✅به کانال" دفاع مقدس" بپیوندید
سخنرانی #حاج_احمد_متوسلیان بعد از آزادسازی خرمشهر ۷ خرداد ۶۱.mp3
2.97M
📢 صوت | سخنرانی منتشر نشده #حاج_احمد_متوسلیان
🔹بعد از آزادسازی خرمشهر- ۷ خرداد ۶۱ - در دارخوین، انرژی اتمی (مقر تیپ ۲۷ محمد رسول الله-ص)
🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
✅به کانال" دفاع مقدس" بپیوندید
💠 روز شمار دفاع مقدس
🗓امروز ۸ خرداد ۱۳۹۷ [ ۱۳ رمضان ۱۴۳۹ ] مصادف است با:
💢 ۴۰۴۷۸۰ اُمین روز غیبت امام عصر (عج)
🔴 ۱۳۱۰۲ اُمین روز اسارت سردار #حاج_احمد_متوسلیان، #سیدمحسن_موسوی، #تقی_رستگارمقدم، #کاظم_اخوان بدست رژیم صهیونیستی..
❌ ۸۱۴۲🔻روز تا نابودی کامل #اسرائیل ✡
➖و همچنین مصادف است با :
🔹اجرای عملیات آزادسازی کاوه زهرا، محور پاوه – نوسود (۱۳۶۰ ه.ش)
🔸شهادت شهید ابوالقاسم کاظمی (۱۳۶۳ ه.ش)
🔹شهادت شهید شعبان فلاحتى، شهید ولیالله عباسی (۱۳۶۵ ه.ش)
🔸استقرار بزرگترین پایگاه دریایی سپاه پاسداران در منطقه خلیج فارس (۱۳۶۶ ه.ش)
🔹ترور ۱۸ ایرانی بیگناه توسط گروهک تروریستی منافقین
🔸شهادت سرباز شهید علی صیدی (۱۳۹۶ ه.ش)
🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
✅به کانال" دفاع مقدس" بپیوندید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مصاحبه شهید دکتر سید عبدالرضا موسوی (فرمانده سپاه خرمشهر بعد از شهید جهان آرا)
🌷شهید موسوی در مرحله اول عملیات بیتالمقدس بر روی جاده اهواز-خرمشهر به شهادت رسید
🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
✅به کانال" دفاع مقدس" بپیوندید
💠 یادی از شهید دکتر سید عبدالرضا موسوی،
🔹فرمانده سپاه خرمشهر بعد از شهید جهان آرا
🔸به یاد دارم پس از نماز مغرب وعشاء فرصتی دست داد که جهت هماهنگی برخی کارها لحظاتی مختصر در خدمت شهید بزرگوار عبدالرضا موسوی فرمانده دلیر سپاه خرمشهر باشم.
▪️هنگامی که به چادر او مراجعه کردم، در حال خواندن نهج البلاغه بود. او را در حالی دیدم که چهره اش برافروخته و نورانی بود!
▫️پیش از آنکه لب به سخن بگشایم، او پیشدستی کرد و گفت: چقدر نورانی شدی! ... و من هم در جواب با اندکی مزاح گفتم: این توئی که نورانی شدی و وقتش رسیده که شهید بشی!
🔺آری رضا در آخرین روزهای عمر با برکت خویش، به راز و نیاز با معبود می پرداخت، و در حال نجوا با امام خویش بود.
🔹یقین دارم در آن خلوت الهی، او به جز از مولا امیرالمومنین(ع) واسطه ای مقرب تر جهت برآورده شدن حاجات خویش نیافته بود.
▪️مطمئناً همه دوستانی که با عبدالرضا مراوده داشتند، با من هم عقیده بودند؛ او درتمام دوران پس از پیروزی انقلاب و قبل از آن لحظه ای از حرکت نایستاده و همواره در حال تلاش، تکاپو و تکامل بود.
🌷فردای آن روز هنگامی که پیکر بیجان عبدالرضا را دیدم، چیزی که بیشتر توجه مرا به خود جلب کرد، آرامش و رضایت او بود. از آنچه عمری به دنبال آن بود و سرانجام به آرزوی خود رسید.
─ (راوی: حسن آذری نیا)
🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN