eitaa logo
دفاع مقدس
399 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 روایت واقعی از 🔹در عملیات کربلای یک تیرماه 65 💠 آزادسازی شب دهم تیرماه عمليات کربلای یک، اونشب من با و دونفر از برای پاکسازی میدان مین دوم جلوی خاکریز دشمن مأموريت داشتیم، قبل از حرکت، پشت خاکریز، شهید سیدمحمد (فرمانده تخریب لشگر10) بسيار نگرانِ بازنشدن دشمن بود، برای همين چهار نفری دستهامون رو کف دست راست سید محمد گذاشتیم و عهد کردیم چنانچه تا شروع عملیات سیم خاردارها باز نشد روی سیم خاردار ها بخوابیم ویا توی بدویم و به هر صورت نیروهارا از موانع رد کنیم بعد ازین پیمان بود که سید محمد آرام گرفت و ما جلوی گردان حرکت کردیم. پشت که رسیدیم متوجه نیروهای عراقی شدیم که در میدان مین مشغول کار بودند، بخاطر همین یه مدت کوتاه پشت میدان خوابیدیم تا اینکه نیروهای عراقى کارشان تمام شد و رفتند ما برای پاکسازی آغاز بکار کردیم. با کشیدن مسیری رو برای عبور نیروها با مشخص کردیم و نیروهای رزمنده رو با توکل برخدا ازمعبر عبور دادیم . عملیات شروع شده بود و دشمن با انواع سلاح و ادواتش روی معبر آتیش میریخت. یکی از رزمنده ها به خاطر آتش زیاد دشمن کنار من توی معبر زمین گیر شد. و هرکاری کردم که از معبر رد بشه و با بقیه رزمنده ها با دشمن درگیر بشه نشد. یکی از نیروهای دشمن که متوجه ما شده بود به طرف ما تیراندازی کرد و گلوله به بازوی راست اون رزمنده اصابت کرد. چاره ای نبود چپیه ام رو باز کردم ودور بازوش بستم تا جلوی خونریزی رو بگیرم. دشمن با خمپاره معبر رو زیر آتیش گرفته بود و ما مجبور بودیم جابجا بشیم. خونریزی زیاد بود و اون مجروح تشنه شده بود و به این خاطر آب قمقه خودش و من رو تا تهش سرکشید. زیر بغلش رو گرفتم تا به خاکریز خودی برسونم و تحوبل بچه های امداد بدهم. همین طور که داخل عقب میومدیم در بین میدان مین اول و دوم دیدم یه شهید روی زمین افتاده. خوب که نگاه کردم دیدم پیکر مطهر است که پایش قطع شده بود . بخودم اومدم و دیدم لودر و بلدوزرهای خودی به طرف میدان مین درحرکت هستند. مجروح را پشت خاکریز تحویل آمبولانس دادم و بلافاصله به طرف بلدوزرها دویدم وآنها رابه طرف معبر خودمان که جهت عبور دستگاههای مهندسی گشاد کرده بودیم هدایت کردم. ابتدای راننده بلدوزر دلهره داشت و ایستاد. به شهید تابش گفتم تو برو بالای بلدوزر من توی میدان مین حرکت میکنم اگر بازهم حرکت نکرد خودمون دستگیره های حرکت بلدوزر رو به عقب میکشیم و بلدوزر به سمت جلو حرکت میکنه تا از ميدان رد بشه . خوشبختانه با حرکت شهید تابش وجذبه ای که داشت راننده راه افتاد و دستگاههای مهندسی را برای زدن خاکریز و جانپناه برای رزمندگان به سلامت از عبور دادیم. میدان مین زیر بارش توپ و خمپاره بود و نیاز بود مدام معبر بوسیله ترمیم بشه . تا نزدیکی های صبح مشغول آماده کردن معبر جهت تردد خودروها و وسایل نفلیه پشتیبانی بوديم . هوا روشن شده بود که اومد دنبالمون و به عقب برگشتیم. از اینکه به تکلیفمون عمل کرده بودیم احساس رضایت میکردیم خدا رو شکر که هم معبر باز شد و هم رزمندگان و نیروهای پشتیبانی از آن به سلامت عبور کردند. 💠 . اونایی که برای از مرز به کربلا مشرف میشن از اون معبر به سلامت عبور میکنند. 🌷خدایی یاد اونهایی که برای باز نگهداشتن اون معبر تا به امروز از پا افتادن هم باشید. —(✍ راوی: سید محسن حسینی) @Defa_Moqaddas
🌴 #عبور_از_میدان_مین 🔹 #عملیات_کربلای_یک 💠 آزادسازی #مهران @Defa_Moqaddas
مِ آخرست بنشین که رخ تو سیر بینم که امید صد تماشا به همین نگاہ دارم 🌴شلمچه - کانال ماهی ⏳ تیر ۱۳۶۱ - #عملیات_رمضان 💠 رزمنده #دفاع_مقدس سرِ همرزم شهیدش را بر بالین گرفته است @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
صادق_آهنگران_–_کربلای_جبهه‌ها_یادش.mp3
4.31M
💠 یادی از دوران 📢صوت| حاج صادق آهنگران – کربلای جبهه‌ها یادش به خیر ... 🌴 نغمه های @Defa_Moqaddas
🌴 نغمه سرای جبهه ها حاج #صادق_آهنگران @Defa_Moqaddas
📃 نامه شهید #محمدرضا_تورجی_زاده، فرمانده گردان حضرت زهرا(لشکر امام حسین(ع) به دوستش شهید #مسعود_آخوندی 🌷 مزار هر دو #شهید گلستان شهدا اصفهان است. @Defa_Moqaddas
🌷شهید محمدرضا تورجی زاده مداحی می کرد و صدای سوزناکی داشت. در اصفهان و دیگر شهرها مداحی هایش معروف شده بود. مخصوصا وقتی در گلستان شهدای اصفهان و در کنار مزار دوستان شهیدش و در فراق آن ها می خواند. 🌷شهید حاج حسین خرازی هم شیفته سوز صدای او بود: "... بی سیم چی مشغول صحبت با اسماعیل صادقی بود. حاج حسین هم آنجا بود. من هم مشغول ناهار. بعد گوشی را داد به محمد تورجی و گفت: اسماعیل شما رو کار داره. تورجی گفت: آخه الان! بعد به سفره و ظرف چلوکباب اشاره کرد. خندید و به شوخی گفت: اگه بیام از قافله عقب می مونم! اما بعد رفت پشت بی سیم. با برادر صادقی صحبت کرد. اسماعیل گفت: محمد، حاج حسین اینجا نشسته میگه برامون بخون! محمد کمی مکث کرد. یکباره حال و هوای او عوض شد بعد با حالت خاصی شروع کرد: در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون می چکید و همین طور ادامه داد. همه اشک می ریختند. بعدها از سردار صادقی شنیدم که گفت: حاج حسین آنجا خیلی گریه کرد. داغ دوستان شهیدش برای او خیلی سنگین بود. وقتی حاج حسین منقلب شد بی سیم را گرفتم و گفتم: محمد ممنون ادامه نده! بچه های مخابرات صدای محمد را پشت همه بی سیم ها پخش کرده بودند... " (نقل از کتاب یا زهرا-س، صفحه 152) @Defa_Moqaddas
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مُدام دل تو را می‌طلبد، دیده تو را می‌جوید … @Defa_Moqaddas
زیارت عاشورا، شهید تورجی زاده.mp3
3.59M
📢صوت| #زیارت_عاشورا با صدای #شهید_تورجی_زاده @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 السَّلامُ عَلَیْک یا اَباعَبْدِاللَّه 🍏 🍏وعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ🍏 💚بفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ💚 🍀 ابَداً ما بَقیت 🍀 🍃وبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهار🍃 💚ولاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ💚 🍃الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُم🍃 السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ و َ 🍃🍀على عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ و🍀🍃 🍀على اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🍀 🍃و عَلى اَصْحابِ والْحُسَیْن🍃🍀🍏
🌷 شهید تورجی زاده: می خواهم لباس سبز سپاه، کفنی باشد برای قیامت من... این لباس حرمت دارد. بعد از شهادت، این لباس را بر من بپوشانید.... @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مصاحبه شنیدنی با شهید مدافع حرم جواد محمدی پیش از اعزام به سوریه: 🌴من با یک بیت شعر بسیجی شدم. این شعر را در مداحی های #شهید_تورجی_زاده شنیده بودم. @Defa_Moqaddas