فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 نماهنگ | مروری بر زندگی و مجاهدات #شهید_مهدی_زین_الدین ، فرمانده لشکر علی بن ابی طالب(ع)
🆔 @Defa_Moqaddas
بعد از چند شبانهروز بيخوابي، بالاخره فرصتي دست داد و آقا مهدي در يكي از سنگرهاي فتح شده عراقي خوابيد.
پنج روز از عمليات در جزيره_مجنون ميگذشت و مهدي به خاطر كار زياد فرصتي براي استراحت نداشت!
چهرهاش زرد بود و چشمان قرمزش از بيخوابيها و شب بيداري هاي ممتد حكايت ميكرد.
ساعتي نگذشت كه يك گلوله خمپاره صد و بيست روي طاق سنگر فرود آمد.
داد زدم:
بچهها آقا مهدي!
همه دويدند طرف سنگر!
هنوز نرسيده بوديم كه او را در حالي كه سرفه ميكرد و خاکها را كنار ميزد، ديديم.
كمكش كرديم تا بيرون بيايد.
همه نگران بودند!
پرسیدیم:
طوري نشدين؟
و او همان طور كه خاكهاي لباسش را ميتكاند، خنديد و گفت:
انگار عراقيها هم ميدانند كه خواب به ما نيامده!
🌷 #شهید_مهدی_زین_الدین
🆔 @Defa_Moqaddas
شهید زین الدین-باید به تکلیف خود عمل کنیم.mp3
1.76M
📢 صوت | سخنرانی #شهید_مهدی_زین_الدین در جمع رزمندگان
🌴 #عمل_به_تکلیف
⏳ دوران #دفاع_مقدس
🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
بعد از چند شبانهروز بيخوابي، بالاخره فرصتي دست داد و آقا مهدي در يكي از سنگرهاي فتح شده عراقي خوابيد.
پنج روز از عمليات در جزيره_مجنون ميگذشت و مهدي به خاطر كار زياد فرصتي براي استراحت نداشت!
چهرهاش زرد بود و چشمان قرمزش از بيخوابيها و شب بيداري هاي ممتد حكايت ميكرد.
ساعتي نگذشت كه يك گلوله خمپاره صد و بيست روي طاق سنگر فرود آمد.
داد زدم:
بچهها آقا مهدي!
همه دويدند طرف سنگر!
هنوز نرسيده بوديم كه او را در حالي كه سرفه ميكرد و خاکها را كنار ميزد، ديديم.
كمكش كرديم تا بيرون بيايد.
همه نگران بودند!
پرسیدیم:
طوري نشدين؟
و او همان طور كه خاكهاي لباسش را ميتكاند، خنديد و گفت:
انگار عراقيها هم ميدانند كه خواب به ما نيامده!
🌷 #شهید_مهدی_زین_الدین
🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
شهید زین الدین-باید به تکلیف خود عمل کنیم.mp3
1.76M
📢 صوت | سخنرانی #شهید_مهدی_زین_الدین در جمع رزمندگان
🌴 #عمل_به_تکلیف
⏳ دوران #دفاع_مقدس
🆔 @Defa_Moqaddas