eitaa logo
دفاع مقدس
383 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️نیروهای متجاوز ایرانی‼️ 🎥 فیلم دیده‌نشده از تلویزیون عراق هنگاه اشغال خرمشهر 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
🌼بیا در خدا خویش را گم کنیم 🌷به رسم شهیدان تکلم کنیم 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
💠 قهرمانان دفاع مقدس 🌷عشق را بی دست و پایی دست و پای دیگرست 🌴راه گم کردن درین ره رهنمای دیگرست 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
تپش قلب من امروز فقط یاد شماست کاش هر صبح به رنگ رخ تان صبح شود 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کانال: "دفاع مقدس" @Defa_Moqaddas 💠 نگاهی به رویدادهای 8 سال جنگ تحمیلی 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ 🔹ایتا: http://eitaa.com/Defa_Moqaddas 🔸سروش: http://sapp.ir/Defa_Moqaddas
🌷شهدای رمضان🌷 💠 افطار، مهمان خدا❗️ 🔹از گله هایش آن بود که؛ مادر جان! ما کجا و شهادت کجا! شما دعا کنید من شهید بشوم در عوض من هم قول می دهم اولین نفری که دستش را بگیرم و ببرم بهشت شما باشید. 🔸 زمانی که رفت جبهه، ماه رمضان بود. سحری خورد و راهی خط مقدم شد. دمدمای غروب یک روز از رمضان که برای گرفتن وضو آماده می شد ناگهان سوت خمپاره ای وضویش را ناتمام گذاشت و ترکشی او را با زبان روزه بشارت بهشت داد؛ تا در آن دنیا هم وضویش را کامل کند و هم افطار مهمان خدا باشد. ▪️ 24 روز بعد از پرواز او به سوی آسمان، برادرش نیز درست مثل او با زبان روزه توسط منافقین ضد خلق شربت شهادت نوشید🌷 ─ یاد برادران شهید «محمدسعید و محمدحمید صفریان» به خیر باد 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
💠 دوران دفاع مقدس 🌹 شهید غلامرضا زعفری 🔹 نیروی لشکر 10 سیدالشهدا علیه السلام 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅ به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید خاطره‌ای از شهید زعفری👇👇👇
💠 به خاطر امام حلال کردم! 🌹خاطره‌ای ازشهید غلامرضا زعفری 🔸در جبهه عکس امام همیشه همراه ما بود. یادم می‌آید پیش از عملیات «خیبر» عکس امام را داخل بسته‌های نایلونی پرس کرده بودند که می‌شد داخل جای دکمه روی پیرهن نصب کرد و تقریبا اکثر به اتفاق رزمنده‌ها عکس امام روی سینه‌هایشان بود. یکی از این رزمندگان که تصویر امام روی پیرهنش نصب شده بود شهید غلامرضا زعفری است. 🌷شهید غلامرضا زعفری خاطره‌ای شنیدی از به همراه داشتن عکس امام داشت. او تعریف می‌کرد: «حین عملیات خیبر با تعدای از بچه‌های اطلاعات عملیات لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع) برای شناسایی مواضع دشمن رفتیم. در حین برگشتن از شناسایی، دشمن متوجه شد و آتیش سنگینی روی ما ریخت. به طوری که مجبور شدیم از هم جدا بشیم. در مسیر برگشت یک گلوله «کاتیوشا» نزدیکم خورد و هر چی گل و لای بود روی سر و صورتم ریخت. تمام هیکلم گِلی شده بود و از طرفی هم از شدت موج انفجار دیگه نمی‌توانستم به درستی حرف بزنم. 🔹هر طوری بود مسیر را پیدا کردم و به نزدیکی خط پدافندی خودمان رسیدم. قبل از رفتن اسم رمز را گفته بودند اما من که قادر نبودم با این لکنت زبان اسم رمز را به زبان بیاورم. هرچی نگهبان خط مقدم صدا زد: «اسم رمز.... اسم رمز...» من نتوانستم جواب بدم و به راه خودم ادامه دادم تا اینکه یک لحظه دیدم چند تا از رزمنده‌ها اسلحه به دست دورم را گرفتند. تمام هیکلم غیر از گردی صورتم گل آلود بود. به خیالشان از دشمن اسیر گرفتند. تا آمدم بگم: «من ایرانی هستم و از بچه‌های تخریبم» دو تا سیلی محکم خوردم. ▪️یک لحظه یادم آمد که نشانه‌ای را نشان بدهم و از دست بچه‌های رزمنده خلاص بشم. یاد عکس امام روی درب جبیب پیرهنم افتادم و با اندک رمقی که داشتم گل‌ها را از روی عکس امام پاک کردم و به رزمنده‌ها نشان دادم. عکس امام را که دیدند من را رها کردند. توی این گیر رو دار شهید غلامرضا رضایی من را شناخت و دوید سمت من و من رو بغل کرد و گفت:« زعفری کجا رفتی این قدر دنبالت گشتیم.» من هم خودم رو توی بغلش انداختم و از حال رفتم. 🔺شهید زعفری می‌گفت: اگر عکس امام نبود معلوم نبود چه بلایی سر من می‌آمد. در هرصورت دو تا سیلی خوردم. آن رزمنده‌ای که سیلی به من زده بود خودش رو روی پای من انداخت و گفت برادر زعفری یا باید ببخشی یا باید قصاص کنی. من هم صورتش رو بوسیدم و گفتم:« به خاطرامام حلال کردم. » ─ (راوی: جعفر طهماسبی نیروی تخریبچی لشکر۱۰ سیدالشهدا-ع) 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅ به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
🗓امروز ۷ خرداد ۱۳۹۷ [ ۱۲ رمضان ۱۴۳۹ ] مصادف است با: 💢 ۴۰۴۷۷۹ اُمین روز غیبت امام عصر (عج) ❌ ۸۱۴۳🔻روز تا نابودی کامل ✡ 💠 و همچنین مصادف است با : 🔸ولادت شهید امیر محبی معاونت عملیات لشکر ۱۶ قدس (۱۳۴۱ ه.ش) 🔹اصابت موشک زمین به زمین ایران به بغداد (۱۳۶۴ ه.ش) 🔸شهادت شهید اصغر بیابانی (۱۳۶۵ ه.ش) 🔹سر باز زدن ناتو از مشارکت در عرصه تامین امنیت کشتیرانی در خلیج فارس (۱۳۶۶ ه.ش) 🔸شهادت شهید علی بسطامی (۱۳۶۷ ه.ش) 🔹شهادت شهید محراب کوروش فیروزی (۱۳۸۸ ه.ش) 🔸شهادت شهید مدافع حرم سید جاسم نوری (۱۳۹۴ ه.ش) 🔹نزول کتاب مقدس انجیل بر حضرت عیسی بن مریم (ع) 🔸بستن عقد اخوت میان رسول خدا (ص) و حضرت علی (ع) (۱ ق) 🔹خروج مسلمانان از مدینه جهت شرکت در غزوه بدر (۲ ق) 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
🌷شهید ردانی پور،جانشین فرمانده لشکر14امام حسین-ع(شهیدخرازی)گفته بود: ─ امسال، رمضان از خدا احدی الحسنیین را خواستم؛ یا شهادت یا زیارت 🔹یک ماه از رمضان نگذشته بود که دعایش مستجاب شد و آسمانی گشت🌷 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
دفاع مقدس
🌷شهید ردانی پور،جانشین فرمانده لشکر14امام حسین-ع(شهیدخرازی)گفته بود: ─ امسال، رمضان از خدا احدی الح
💠 خاطره ای از ، شاگرد آیت الله بهاءالدینی و جانشین لشکر14امام حسین(ع): ماه رمضان را آمده بود خانه... به دوستش علی می گفت: «امسال ماه رمضون از خدا احدی الحسنیین را خواستم؛ یا یا .» هر شب با موتور علی می رفتند دعای ابوحمزه، هر سی شب! وقتی دعا را می خواندند، توی حال خودش نبود، ناله می زد، داد می کشید ، استغفار می کرد ، از حال می رفت. از دعا که بر می گشتند، گوشه ی حیاط، می ایستاد نماز شب می خواند. زیر انداز هم نمی انداخت، هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمی توانست خوب قنوت بگیرد، با همان حال، العفو می گفت، گریه می کرد، می‌گفت: « ماه رمضون که تموم بشه، من هم تموم می شم ...» 🔹یک ماه از رمضان نگذشته بود که دعایش مستجاب شد و آسمانی گشت🌷 (منبع: 📚 کتاب: یادگاران جلد هشت-کتاب شهید ردانی پور، ص 75) 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
💠 خاطره "مریم کاتبی" از روزه ماه رمضان در جبهه 🔹بر عکس بانوانی که به صورت داوطلبانه و با شجاعت به جبهه می رفتند اصلا شجاع نبودم. با آغاز تحرکات ضدانقلاب در کردستان شهید دکتر فیاض بخش(وزیر کابینه شهید رجایی) از من خواست که به سنندج بروم اما من قبول نمی کردم و دکتر تصمیم گرفت که این مساله را با مرحوم مادرم در میان بگذارد. 🔸مادرم به من اصرار کرد که به استان کردستان بروم اما من باز هم سز ناسازگاری گذاشتم چرا که اصلا دوست نداشتم به آنجا بروم و حتی به او گفتم: تو می خواهی من را به کشتن بدهی. با تمام این ناخرسندی ها من به کردستان رفتم در آنجا با شهید محمد بروجردی ملاقات کردم. او از من پرسید که دوست داری به پاوه بروی یا مریوان؟ من که از قبل می دانستم اوضاع شهر پاوه بسیار خطرناک است بی درنگ گفتم مریوان! ▪️دیدن صحنه هایی از شجاعت ، ایثار و مظلومیت رزمندگان باعث شد تا آخرین روز جنگ در جبهه بمانم و در آخر هم بعد از عملیات «مرصاد» با اشک جبهه را ترک کردم. 🔺پس از ختم غائله کردستان و با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان «ماما» به جبهه جنوب رفتم و در بیمارستان شهید «کلانتری» اندیمشک حضور یافتم. در ماه رمضان سال 1362 در پی عملیات «والفجر» دشمن چند پاتک به ما زد که در آن تعداد زیادی از رزمندگان مجروح شدند. از جمله رزمندگانی که در این پاتک ها به شدت مجروح شده بودند می توان به نیروهای گردان تخریب استان فارس اشاره کرد چرا که آنها بر اثر انفجار «مین»، از ناحیه دست و پا دچار آسیب دیدگی شده بودند. ▫️در آن سال من مسئول بخش «ریکاوری» بودم و با پایان یافتن کارم در این بخش به اتاق های دیگر سر می زدم. با ورود به بخش «ارتوپدی» به همراه دوستانم مجروحان را پانسمان می کردیم. بعد از پایان کارهای این بخش نیز باید غذای مجروحان را آماده می کردیم و به آنها می دادیم. 🔹وقتی به آشپزخانه بیمارستان رفتم تا برای مجروحان غذا بیاورم متوجه شدم که ناهار آنها قورمه سبزی است و از آنجایی که روزه بودم و بسیار قورمه سبزی را دوست داشتم گفتم: «وای خدا چند ساعت دیگر باید تا افطار صبر کنم؟» ─ پرستاران، مسئول غذا دادن به مجروحان بودند. در میان آنها رزمنده ای بود که هر دو دست و پاهایش شکسته بود به همین دلیل باید من به او غذا می خوراندم. با هر قاشقی که به دهان او می گذاشتم اشک می ریخت تا اینکه به قاشق ششم رسید.از او پرسیدم: «چرا اشک می ریزی؟» چیزی نگفت دوباره پرسیدم تا اینکه گفت: خدا من را بکشد ، شما باید در حالی که روزه هستید به من غذا بدهید. از قورت دادن آب دهانتان معلوم است که با هر قاشق که من می خورم شما نیز دلتان می خواهد از این قورمه سبزی بخورید! ➖ خاطره دیگر: در ماه رمضان سال 1360 برق اندیمشک بر اثر موشک باران عراق قطع شد. در آن زمان آب بیمارستان ها از طریق پمپ هایی که با برق کار می کردند تامین می شد. هوا به شدت گرم بود و هیچ وسیله خنک کننده ای نداشتیم. برای آنکه بتوانیم گرما را تحمل کنیم بر روی کاشی های بیمارستان می خوابیدیم تا کمی از حرارت بدنمان کاسته شود و چون احساس می کردیم که شاید کاشی ها بر اثر ریختن خون مجروحان نجس شده باشد خدا خدا می کردیم که برق تا زمان افطار وصل شود. 🔹ماه رمضان سال های 59،60،62 به دلیل شرایط سخت از جمله ماه هایی بود که به سختی روزه گرفتیم اما این روزه داری عاملی بود تا دامنه صبر و استقامتمان را در برابر مشکلات افزایش دهیم. 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
🌷 خواب شهادت 🌷 💠 خاطره ای از شهید بروجردی 🔹 یک روزکه خیلی در فکر بود، گفت: «خواب دیدم من و ناصر [کاظمی] با هم در عملیاتی بودیم. داشتیم داخل یک شیار می دویدیم و منطقه پر از آتش بود. ناصر با چالاکی جلوتر از من به سرعت می دوید. ناگهان شیار به یک جای بلندی می رسید که ناصر به راحتی گذشت و رد شد، اما من هر بار لیز می خوردم. یک دفعه ناصر دستم را گرفت و به سادگی مثل پر کاه مرا بالا کشید. وقتی بالا آمدم و تاریکی و ترسناکی پایین را دیدم، خدا را شکر کردم که آن جا نیستم. انشاالله من هم شهید می شوم.» 🔸مدتی کوتاه پس از این ماجرا، محمدبروجردی، مبارز سیاسی پیش از انقلاب، اسوه اخلاق، الگوی رزمنده های غرب و فرمانه قرارگااه حمزه... که عمری را در مبارزه و جهاد گذرانده بود، در اول خرداد سال ۱۳۶۲، در سه راهی مهاباد-نقده بر اثر انفجار مین در جاده به شهادت رسید. 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
🌷شهید بزرگوار ناصر کاظمی، فرمانده سپاه کردستان در 6شهریور1361 درحالی که رضاملکیان(فرمانده گردان امام حسین-ع(تیپ ویژه شهدا) همراه او بود در جاده پیرانشهر در کمین ضدانقلاب به شهادت می‌رسد 🔹مردم بومی کُرد شهیدکاظمی را چون فرزند خویش می‌دانستند و در فراق او لباس عزا بر تن نمودند 🌴شهیدناصر کاظمی در بهشت زهرا و در جوار شهید دکتر چمران آرمیده است 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
📅 دوران دفاع مقدس 💠 عملیات با زبان روزه در ماه رمضان عملیات رمضان سال ۶۱ و مقارن با ماه مبارک رمضان در جنوب بصره به وقوع پیوست که در این عملیات رزمندگان اسلام تا رودخانه دجله پیشروی کردند و از آب دجله وضو ساختند. در آن روزهای گرم مرداد ماه تعدادی از رزمندگان با زبان روزه شرکت کردند. گرمای طاقت فرسا و مقاومت در مقابل پاتک دشمن و نبود خاکریز مناسب روزگار سختی را برای سپاهیان اسلام رقم می زد. اسلحه و آرپی جی ها بر اثر تابش خورشید و شلیک پی درپی چنان داغ شده بودند که از روی لباس هایی که از تن درآورده و به عنوان دستگیره از آن استفاده می نمودند قابل تحمل نبود و رزمندگان برای دور ماندن از آسیب شلیک گلوله های مستقیم تانک خود را به زمین داغ منطقه می چسباندند. و به راستی سخت بود صحنه های شهادت دوستان و همسنگران. ─ راوی: حبیب الله ابوالفضلی 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
صادق آهنگران-شعرخوانی به مناسبت روز مقاومت دزفول.mp3
2.72M
📢 صوت | شعرخوانی صادق آهنگران به مناسبت روز دزفول، روز مقاومت و پایداری - 4خرداد 💠 شهر مقاوم دزفول در طول جنگ تحمیلی 172 بار توسط انواع موشکهای 3 متری و 9 متری اسکاد B ساخت شوروی، 2500 بار توسط توپ و 300 بار مورد حملات هواپیماهای دشمن بعثی قرار گرفت 🔹که در نتیجه ویرانی‌های گسترده برجای گذاشت به همراه صدها شهید و هزارها مجروح از شهروندان بی‌دفاع دزفولی 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅ کانال" دفاع مقدس"
یاران .. همه رفتند و .. در این باغ نماندند بی یار ... خزان است دلم .. وقت بهاران ... 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
💠 شادی دل امام و مردم پس از فتح خرمشهر 🔹 به روایت جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 🔸وقتی که به ما بگویند امام، که گرفته شد لبخند زدند، این لبخند برای ما تسلّای قلب است و همین برای ما کافی است. ما این‌قدر سعادت داشتیم که دل امام را شاد کنیم، ما این‌قدر سعادت داشتیم _ البته به آن صورت مایی وجود ندارد _ ولی این‌قدر این وجود بوده که قلب این ملت را شاد بکند و ملت جشن بگیرند و پایکوبی بکنند. ▪️چقدر مردم انتظار کشیدند، چقدر این مردم چشم‌انتظار بودند، چقدر از ملت خون دادند، چقدر این ملت صبر کردند، چقدر این ملت از همه چیزشان _ خودتان که می‌دانید _ از همه چیزشان گذشتند. 🔺این‌ها نشان می‌دهد که این ملت از همه چیزشان گذشتند و شاد کردن این ملت، برادرها، بزرگ‌ترین نعمتی است که خدا در [زمان] بودن‌مان، یعنی در حیات‌مان، به ما داده است. بزرگ‌ترین اجری است که خدا در حیات به ما داده است. کمتر آدم‌هایی پیدا می‌شوند که خدا در [زمان] بودن‌شان یعنی در حیات بودن‌شان به آن‌ها اجر بدهد، یعنی یک قسمت از اجرشان را [به آن‌ها بدهد] و شما در حیات‌تان برادرها از خدا اجر گرفتید. این خیلی ثواب دارد، این خیلی بزرگ است، که آدمی در [دوران] حیاتش از خدا اجر بگیرد. خیلی از انبیا در زندگی‌شان زجر کشیدند، خیلی از آن‌هایی که تقرب داشتند زجر کشیدند، مشقت کشیدند، از همه‌ چیزشان توی زندگی مایه گذاشتند و بالاخره رستگاری را [در سرای آخرت] به دست آوردند و شما کسانی هستید که لبخند را برای مردم آوردید و دل مردم را شاد کردید و همین اجر دنیوی که فعلاً هست، برای هفت جد و آباد ما بس است. ان‌شاء‌الله که خداوند به همه برکت بدهد. 🎙سخنرانی در جمع رزمندگان تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) - خرداد ۶۱ - دارخوین، مقر تاکتیکی تیپ ۲۷ (منبع: 📚 کتاب "احمد متوسلیان هستم") 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
سخنرانی #حاج_احمد_متوسلیان بعد از آزادسازی خرمشهر ۷ خرداد ۶۱.mp3
2.97M
📢 صوت | سخنرانی منتشر نشده #حاج_احمد_متوسلیان 🔹بعد از آزادسازی خرمشهر- ۷ خرداد ۶۱ - در دارخوین، انرژی اتمی (مقر تیپ ۲۷ محمد رسول الله-ص) 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
📅 منطقه عملیاتی والفجر 10 - بهار 1367 🔹دشت حلبچه، خرمال ... 🔸 ارتفاع شیندِروِی عراق و آنسوتر ارتفاعات مرزی بین ایران و عراق 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
💠 روز شمار دفاع مقدس 🗓امروز ۸ خرداد ۱۳۹۷ [ ۱۳ رمضان ۱۴۳۹ ] مصادف است با: 💢 ۴۰۴۷۸۰ اُمین روز غیبت امام عصر (عج) 🔴 ۱۳۱۰۲ اُمین روز اسارت سردار ، ، ، بدست رژیم صهیونیستی.. ❌ ۸۱۴۲🔻روز تا نابودی کامل ✡ ➖و همچنین مصادف است با : 🔹اجرای عملیات آزادسازی کاوه زهرا، محور پاوه – نوسود (۱۳۶۰ ه.ش) 🔸شهادت شهید ابوالقاسم کاظمی (۱۳۶۳ ه.ش) 🔹شهادت شهید شعبان فلاحتى، شهید ولی‌الله عباسی (۱۳۶۵ ه.ش) 🔸استقرار بزرگ‌ترین پایگاه دریایی سپاه پاسداران در منطقه خلیج فارس (۱۳۶۶ ه.ش) 🔹ترور ۱۸ ایرانی بی‌گناه توسط گروهک تروریستی منافقین 🔸شهادت سرباز شهید علی صیدی (۱۳۹۶ ه.ش) 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مصاحبه شهید دکتر سید عبدالرضا موسوی (فرمانده سپاه خرمشهر بعد از شهید جهان آرا) 🌷شهید موسوی در مرحله اول عملیات بیت‌المقدس بر روی جاده اهواز-خرمشهر به شهادت رسید 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
💠 یادی از شهید دکتر سید عبدالرضا موسوی، 🔹فرمانده سپاه خرمشهر بعد از شهید جهان آرا 🔸به یاد دارم پس از نماز مغرب وعشاء فرصتی دست داد که جهت هماهنگی برخی کارها لحظاتی مختصر در خدمت شهید بزرگوار عبدالرضا موسوی فرمانده دلیر سپاه خرمشهر باشم. ▪️هنگامی که به چادر او مراجعه کردم، در حال خواندن نهج البلاغه بود. او را در حالی دیدم که چهره اش برافروخته و نورانی بود! ▫️پیش از آنکه لب به سخن بگشایم، او پیشدستی کرد و گفت: چقدر نورانی شدی! ... و من هم در جواب با اندکی مزاح گفتم: این توئی که نورانی شدی و وقتش رسیده که شهید بشی! 🔺آری رضا در آخرین روزهای عمر با برکت خویش، به راز و نیاز با معبود می پرداخت، و در حال نجوا با امام خویش بود. 🔹یقین دارم در آن خلوت الهی، او به جز از مولا امیرالمومنین(ع) واسطه ای مقرب تر جهت برآورده شدن حاجات خویش نیافته بود. ▪️مطمئناً همه دوستانی که با عبدالرضا مراوده داشتند، با من هم عقیده بودند؛ او درتمام دوران پس از پیروزی انقلاب و قبل از آن لحظه ای از حرکت نایستاده و همواره در حال تلاش، تکاپو و تکامل بود. 🌷فردای آن روز هنگامی که پیکر بی‌جان عبدالرضا را دیدم، چیزی که بیشتر توجه مرا به خود جلب کرد، آرامش و رضایت او بود. از آنچه عمری به دنبال آن بود و سرانجام به آرزوی خود رسید. ─ (راوی: حسن آذری نیا) 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
🌹 شهید سید محمد علی جهان آرا، فرمانده سپاه خرمشهر 🌷 و شهید دکتر سید عبدالرضا موسوی دومین فرمانده سپاه خرمشهر در دوران دفاع مقدس 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
🌹 روایتی از نحوه شهادت سید عبدالرضا موسوی، دومین فرمانده شهید سپاه خرمشهر 💠 او جانشین شهید جهان آرا بود که در اوایل جنگ رشادت‌ و حماسه های بسیاری آفرید تا این که در عملیات بزرگ بیت المقدس مزد جهاد مخلصانه خویش را گرفت. ➖ یکی از همرزمان شهید می‌گوید: عملیات بیت المقدس شروع شد و سپاه خرمشهر به عنوان عمل کننده در عملیات با تیپ ۲۲بدر همکاری داشت. (این تیپ در دو مرحله از عملیات شرکت کرد که تلفات زیادی نیز متحمل شد.) 🔹من نیروی اطلاعات تیپ بودم و قرار بر این شد که به جمع آوری اطلاعات منطقه و دشمن بپردازم. 🔸به اتفاق شهید موسوی نیز که فرماندهی سپاه خرمشهر را بر عهده داشت عازم منطقه شدیم که علاوه بر آن که عبدالرضا به نیروهایش سرکشی کند وضعیت منطقه را نیز برآورد کنیم. ▪️سوار موتور تریل شدم و موسوی هم بر ترک آن. پس از طی مسافتی به خاکریزی که مابین نیروهای خودی و دشمن بود رسیدیم. در آن سوی خاکریز، کامیون عراقی را دیدیم که همانجا رها شده بود و چند جسد عراقی در دور و بر آن بود. تصمیم گرفتیم که به طرف کامیون رفته شاید برگه، سند یا مدرکی سندی در آن پیدا کنیم. سوار بر موتور با سرعت از خاکریز پرش کردیم و به کامیون رسیدیم. 🔺پس از بازرسی آن، اسناد اطلاعاتی و نقشه‌های باارزشی را یافتیم. سید مدارک را جمع آوری و بسته بندی کرد و فوراً ترک موتور نشست. ▫️هنگام بازگشت، عراقی‌ها متوجه ما شدند و شروع کردند به شلیک به سمت ما. بارانی از تیرهای سلاح سبک به سمت ما می‌بارید و ما نیز پیاده شده و پشت کامیون پناه گرفتیم. ⭕️ در یک فرصت مناسب موتور را روشن کرده و رضا نیز پشت سرم قرار گرفت و با سرعت هر چه تمامتر حرکت کردیم. از روی خاکریز پریدیم و تخت گاز به سمت نیروهای خودی تاختیم. با مطالعه اسناد و مدارک و نقشه‌ها مشخص شد که مدارک و نقشه‌ها حاوی اطلاعات مهمی در رابطه با عملیات بود. 🔹هنگام ظهر شهید موسوی برای اقامه نماز جماعت آماده شد و سپس برای خواندن نماز به چادر شهید قاسم داخل‌زاده رفت. 🌷پس از انجام فریضه نماز از بچه‌ها خداحافظی کرد. لحظاتی نگذشت که هواپیمای دشمن در آسمان پدیدار شدند و منطقه را بمباران کردند. سید بزرگوار عبدالرضا موسوی نیز در همین زمان بر اثر اصابت ترکش راکت‌های پرتاب‌شده به شهادت رسید. 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید