eitaa logo
دفاع مقدس
398 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
شب سنگر ، شب اشک و دعا بود چراغ سینه ها نور خدا بود فقط رنگ شهادت جلوه گر بود و طوفانی زآتش بی اثر بود 🌷شهید حاج حسین بصیر- لشکر 25 کربلا🌷 🆔 @Defa_Moqaddas
☀️ صبح است بیا تا من و تو ما بشویم 🌿 در سفره صبحانه دل جا بشویم 🌸من چای غزل نوش و تو قند در پهلو 🌻هی شعر بنوشیم ومعما بشویم .... 🆔 @Defa_Moqaddas
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹بعد از این قصه تو نَقل پری رویان است 🔸کاوه رازیست که در سینه کردستان است ▫️▪️▫️▪️ا 🎥فیلم به یادماندنی ازشهیدمحمودکاوه (فرمانده دلاورلشکرشهدا) ونبردبا ضدانقلاب درکوهستان‌های کردستان 🆔 @Defa_Moqaddas
😊 🔹شب توی سنگر نشسته بودیم و استراحت می کردیم. آن شب، مهتاب عجیبی بود. فرمانده آمد داخل سنگر؛ گفت: این قدر چرت نزنید! تنبل می شوید. به جای این کار بروید اول خط، یک سری به بچه های بسیجی بزنید. 🔸نمی توانستیم دستور را اطاعت نکنیم. بلند شدیم و رفتیم به طرف خاکریزهای بلندی که در خط مقدم بود. بچه های بسیجی ابتکار خوبی به خرج داده بودند. آنها مقدار زیادی سنگ و کلوخ به اندازه ی کله ی آدمیزاد روی خاکریز گذاشته بودند که وقتی کسی سرش را از خاکریز بالا می آورد، عراقی ها آن را با سنگ و کلوخ اشتباه بگیرند و آنها را نزنند! ▪️مهتاب از آن طرف افتاده بود و ما بی خبر از همه جا، بر عکس، خیال می کردیم که اینها همه رزمنده ها هستند که پشت خاکریز کمین کرده اند و سرهایشان پیداست. یک ساعت تمام با سنگ ها و کلوخ ها سلام و علیک و احوالپرسی کردیم و به آنها حسابی خسته نباشید گفتیم و برگشتیم! ▫️صبح وقتی بچه ها متوجه ماجرا شدند برای هم تعریف کرده و حسابی خندیدند! 🆔 @Defa_Moqaddas
🗓امروز ۱۹ تیر ۱۳۹۷ [ ۲۶ شوال ۱۴۳۹ ] مصادف است با: 💢 ۴۰۴۸۲۲ اُمین روز غیبت امام عصر (عج) 🔴 ۱۳۱۴۴ اُمین روز اسارت بدست رژیم صهیونیستی.. ❌ ۸۱۰۰🔻روز تا نابودی کامل ✡ 💠 و همچنین مصادف است با : 🔸کشف کودتای نقاب در پادگان شهید نوژه (۱۳۵۹ ه.ش) 🔹شهادت شهید غلامحسن بابکی، شهادت روحانی مبارز اهل تسنن شهید «ملاعلی جلالی‌زاده» و پسرش توسط منافقین (۱۳۶۰ ه.ش) 🔸شهادت شهید علی علیپور صفری (۱۳۶۱ ه.ش) 🔹اجرای عملیات قدس ۳ در جنوب دهلران توسط سپاه (۱۳۶۴ ه.ش) 🔸شهادت شهید سید احمد ساجدین آرانی، شهید غلامرضا ترکیان، شهید حمزه چناری (۱۳۶۴ ه.ش) 🔹شهادت شهید حمید سربی (۱۳۶۵ ه.ش) 🔸شهادت شهید کمیل ایمانی فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۵ کربلا (۱۳۶۷ ه.ش) 🔹شهادت شهید سید محسن هاشمی (۱۳۶۷ ه.ش) 🔸شهادت شهید مدافع حرم کریم اصل غوابش (۱۳۹۴ ه.ش) 🆔 @Defa_Moqaddas
شجاع_باشیمـ با نشاط باشیمـ ایمان عملی داشته باشیمـ شبیه #شهدا باشیمـ 🆔 @Defa_Moqaddas
از همون اول عادتمون نداد که نامه بنویسه یا تلفن کنه ... میگفت؛ از من نخواین اگر سالمـ باشمـ میامـ سر می زنمـ. اگر نه، بدونین سرمـ شلوغه ، نمی‌تونمـ بیامـ . رفته بود کردستان... یازده ماه طول کشید. نه خبری ، نه هیچی... هی خبر می آوردند تو کردستان، چند تا را سر بریده اند.... رادیو می‌گفت یازده نفر رو زنده دفن کردن مادرش می گفت ؛ نکنه یکیشون باشه؟ دیگه داشت مریض می‌‌شد که خودش اومد... با سر و وضع به همـ ریخته و یک ساک پر از لباس های خونی... 🌷فرمانده دلاور ومحبوب لشکر مقدس امام حسین (ع) ، شهید حسین خرازی 🆔 @Defa_Moqaddas
😊 😊 | ⏳ 💠 کسی آبرو ریزی نکنه!! 🔺 روزهای آخر آموزش بود. همه دورتادور سفره نشسته بودیم. از گرسنگی نمی‌دانستیم قاشق را بکنیم توی دهنمون یا توی چشامون. 🔹 فرمانده مقر هم حضور داشت و چند نفر آدم مهم با لباسای اتوکرده هم دور و برش نشسته بودند. فرمانده قبلاً گفته بود از بالا می‌آیند برای بازرسی. یه وقت ضایع‌بازی در نیارید!! - این آخریه، آبروی منو حفظ کنید! 🔸 غذایمان برنج بود و کباب! آشپز برای اولین‌ بار خوش‌اخلاق شده بود. معاون مقر هم در حال که مراقب اوضاع بود، گاهی لبخند ملیحی بر لبانش می نشست. ▪️ خلاصه با آن غذای شاهانه، دلی از عزا در آوردیم! تا اون موقع رنگ کباب را ندیده بودیم!! 🌸 اکبر کاراته گفت: کاشکی بازم بیان! حاج بابایی می‌گفت: آره؛ بلکه یه کم جون بگیریم؛ مُردیم از بس نون و پنیر و خربزه و آش خوردیم! ☘ داشتیم حرف می‌زدیم که آشپز با یه فیس و افاده‌ای گفت: برادران عزیز، کسی هست که غذا بخواد؟ فرمانده دوست داشت همه با هم بگیم: نه‌خیر، سیر شدیم. دستتون درد نکنه! 🌼 هنوز حرف آشپز تمام نشده بود که همه با هم - هرسیصد نفر- بشقابامونو بردیم توی هوا و گفتیم: مَن مَن! به من بده! من بازم می‌خوام! 🌸 خلاصه با اون جیغ ‌و دادی که راه انداختیم آبرویی برای فرمانده نذاشتیم! 🆔 @Defa_Moqaddas 👇👇👇
‼️کبابی که برای اولین بار به لب و دهان بچه‌ها می‌رسید !! 🆔 @Defa_Moqaddas ✔️ JOIN
😊 | 🔺اردوگاه پر شده بود از خبرنگاران خارجی. بچه‌ها مجبور بودند در حضور افسران عراقی مصاحبه کنند ... 🔹 میکروفون را گرفتند جلوی یکی از رزمنده‌ها. افسر عراقی پرسید: ➖پسر جان اسمت چیه؟ ─ عباس ➖ اسم پدرت چیه: ─ مش عباس ➖ اهل کجایی: ─ بندر عباس ➖ کجا اسیر شدی: ─ دشت عباس 🔸افسر عراقی که فهمید پسر او را دست انداخته، با لگد به ساق پایش کوبید و داد زد: ➖ دروغ می‌گی! ⭕️ اسیرِ جوان در حالی که خنده‌اش گرفته بود گفت : ─ نه به حضرت عباس! 😂 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
🌺 این سلحشوران و جمع با شکوه 🍀 در کنار هم چنان یک رشته کوه 🌼 جمع یاران، ایمن و شاد زین گروه 🌸 دشمنان در بیم و ترسند و ستوه 🆔 @Defa_Moqaddas ✔️ JOIN
⚽️ 🌷 💠 شهید نوریان ، فرمانده گردان تخریب لشکر10سیدالشهدا پا به توپش حرف نداشت.. اما همه این بازی ها رو دام هایی می‌دونست که انسان رو گرفتار می‌کنه و پریدنش رو به تاخیر می‌اندازه.. ا▫️▪️▫️▪️▫️ ⭕️ موقعیت در جاده اهواز خرمشهر به علت صاف و کفی بودن جون می‌داد برای فوتبال بازی کردن. یکی دوباری در نبود بازی کردیم. 🔸یکبار در حال فوتبال بازی بودیم که شهید نوریان با ماشین وارد مقر شد و همه به احترام ایشون بازی رو رها کردیم و دورش حلقه زدیم. ایشون بعد از احوالپرسی با بچه ها با مهربانی و جوری که توی ذوق ما نوجوون ها نخوره گفت: برادرها این بازی ها برای ما نیست. اصلا ما وقت اضافی برای بازی نداریم و اون هم این بازی فوتبال ، که انگلیسی ها برای مشغول کردن ما اختراع کردند . یه توپ وسط زمین می‌اندازند و همه رو سرگرم می‌کنند. ▪️بعد از اون تذکر، تا آخر جنگ و حتی بعد از شهادت حاجی کسی دنبال فوتبال نرفت.. البته این گفته شهید نوریان برای اهلش بود برای اونهایی که بهشون سفارش کرد که . مخاطب های عبدالله نوریان الان در عرش به ما فرشی ها می‌خندند. 🔺البته شاید بعضی ها بخونن و بخندن. شهادت برای اهلشه. کسی که می‌خواد شهید بشه باید تعلقات رو قبلاً شهید کنه. 🔹صدق رسول الله صل الله علیه واله و سلم که فرمود: در آخرالزمان شهادت خوبان امت مرا گلچین می‌کند. ─(راوی : جعفر طهماسبی) 🆔 @Defa_Moqaddas ✔️ JOIN