دفاع مقدس
🌷 شهید مهدی کازرونی یار و همرزم قاسم سلیمانی از ابتدای جنگ تا شهادت و مسئول طرح عمليات لشكر ثارالله
حاج قاسم در وصف او گفت:
در همهی عملیات ها ؛
هر جا کار قفل میشد
کازرونی کلید دست ما بود
او " کلید لشکر " بود.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_حاج_مهدی_کازرونی 30 مهر سالگرد شهادت عملیات والفجر چهار ، فرمانده طرح و عملیات لشکر 41 ثارالله کرمان که بر اثر اصابت مستقیم خمپاره بدنش به دو نیم شد و در حالی که ذکر به لب داشت به فیض شهادت رسید.
▫️ گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
▫️تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
⏳#زمان_جنگ
💠 #عملیات_عاشورا
⏳ 25 تا 30 مهر ماه #سال_63
🔺 در قرارداد 1975 الجزایر، خط الرأسِ ارتفاعات میمک، به عنوان مرز ایران و عراق تعیین گردید.
🔹 عراق از همان آغازجنگ، هجوم آورد و میمک را اشغال نمود ولی این برای او کمهزینه نبود، زیرا خلبانان هوانیروز بویژه شهیدان شیرودی و کشوری با شجاعت مثالزدنی خود از پشت سر به آنها هجوم آورده و تلفات سنگینی از آنها گرفتند. بقایای40 تانک سوخته آنان در منطقه هنوز هم به چشم میخورد.
🔸 پس از عملیات خیبر جبههها دچار نوعی رکود شد، لزوم انجام عملیاتی بمنظور ایجاد روحیه تهاجمی در بین رزمندگان اسلام احساس میشد. (بنا بود بعد از خیبر، عملیاتهای والفجر 7 و 8 صورت گیرد که به دلایلی انجام نگرفت.) همچنین با تبلیغات صورت گرفته در عملیات خیبر، انتظار عمومی بالا رفته و کم تحرکی در جبهه، خطر ایجاد یأس و ناامیدی در مردم را بالا میبرد.
▪️از سویی، دستگاه تبلیغی استکبار القا میکرد قدرت ایران تحلیل رفته؛ از این رو ضرورت داشت هر چه سریعتر عملیات محدودی صورت گیرد تا جو سیاسی به نفع ما تغییر یافته و نیز طلیعهای باشد برای عملیات بزرگ آتی.
➖ برای این منظور، جبهۀ میانی (استان ایلام) در نظر گرفته شد و هدف: آزادسازی ارتفاعات شمال میمک (حدفاصل تنگۀ بینا و تنگۀ بیجار).
میمک، منطقۀ حسّاس مرزی است، زیرا که منتهیالیهِ ارتفاعات آن، مُشرِف به دشتی است که تا بغداد ادامه دارد و لذا ارزش سیاسی بالایی دارد.
⚪️ هدایت کلی عملیات بر عهدۀ قرارگاه سلمان سپرده شد به فرماندهی محتاج(ازسپاه) و سرهنگ شهبازی(ازارتش). محمدباقر قالیباف (سپاهی) و سرهنگ اتحادیه (ارتشی) نیز پیگیر مسائل اصلی و اجرایی عملیات بودند.
⭕️ نیروهای ارتش و سپاه با رمز یا ابا عبدالله الحسین(ع) از3 محور به دشمن یورش بردند و به مدد طوفانی که به خواست خدا در روز قبل وزیده بود به پیشروی ادامه دادند و این در جالی بود که جنس زمین خاک رس و یا شن بود که حرکت خودروها را دچار مشکل میکرد.
💢 رزمندگان اسلام توانستند به عمدۀ اهداف دست یافته و ضربه سنگینی به ارتش صدام وارد آورند.(1500 کشته و زخمی-190 اسیر)
🔺 موفقیت ما در عملیات عاشورا، در آن برهه زمانی، ضربه کارسازی بر سیاستهای تبلیغی و نظامی عراق بود.
🆔▫️ گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
▫️تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
👇👇👇
⭕️ نقشۀ #عملیات_عاشورا
💢 26 تا 30 مهر ماه #سال_63
⚪️ منطقۀ عملیاتی - ارتفاع میمک و تنگۀ بیجار
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🍀 رزمندگان اسلام در #عملیات_عاشورا - میمک (استان ایلام)
🌸 26 تا 30 مهر ماه #سال_63
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌷 ۱ آبان ۱۳۵۹ - سالروز شهادت نابغه خلبان سید علی اقبالی دوگاهه
🌿 جوانترین استاد خلبان جنگنده در نیروی هوایی ارتش، بلایی بر سر ارتش بعث عراق آورد که بدستور صدام پیکرش را به دو نیم تقسیم کردند.
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
👇👇👇👇
⭕️ خلبانِ ایرانی که به دستور صدام زنده زنده به دو نیم شد‼️
▫️سید علی اقبالی دوگاهه متولد رودبار گیلان(1326)- در 25 سالگی استاد خلبان جنگنده F-5 نیروی هوایی ارتش شد. او در یکم آبانماه 1359 (یک ماه پس از آغاز جنگ)، در یک مأموریت برونمرزی توانست اهداف مهمی را در خاک عراق مورد هدف قرار دهد ولی هواپیمای او توسط رادار دشمن، رهگیری و مورد اصابت موشک واقع شد.
🔹 خلبان جوان، پرنده زخمی را به سمت خاک ایران هدایت نمود ولی متاسفانه در30 کیلومتری مرز سقوط کرد. در این هنگام "اقبالی دوگاهه" با چتر نجات eject کرد و در خاک عراق به اسارت دشمن بعثی درآمد.
🔸خلبان جوان پیش از این نیز تلمبهخانهها و نیروگاههای برق عراق را از کار انداخته بود و طرحهای عملیاتی وی موجب شده بود تا صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد. به همین در لیست سیاه ارتش بعث قرار داشت و مورد غضب و کینه عمیق صدام بود، از اینرو رهبر شقی و جنایتکار عراق دستور داد دو طناب بلند به او بستند و توسط دو خودروی جیپ، از دو سمت مخالف کشیدند و به این طرز وحشتناک، زنده زنده بدن او را دو شقه کردند. نیمی از پیکر مطهر وی را در گورستان محافظیه شهر نینوا و نیمه دیگر را در قبرستان زبیر شهر موصل دفن کردند.
▪️سرانجام در سال 81 پس از 22 سال پیکر سرباز وطن، به مام میهن بازگشت و در بهشت زهرا (س) تهران در کنار دیگر همرزمان شهیدش آرام گرفت.
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌷شهیدان که دل را به دریا زدند 💦
🔺 عجب پشتِ پایی به دنیا زدند !⛔️
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 کاال دفاع مقدس
آخرین وصیت بسیجی ۱۷ ساله و شاگرد بنّا:
🌷شهید باب اله کریمی🌷
۱. طلبکاریهایم را بخشیدم
۲. از مال دنیا یک تیشه و ماله دارم ،آن را هم به جهاد سازندگی بدهید
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 به کانال دفاع مقدس در ایتا بپیوندید
💠 خمپاره هم حرمت وضو را نگاه داشت!
🌸 در تاریخ 16 آذر 1359 در منطقه جنگی گیلانغرب یگان ما برای مأموريت در خط مقدم جبهه بود. بچه ها هر کدام در سنگرهای پر از نور و عشق با خدا و آقا امام حسین (ع) میثاق می بستند و قلب هایشان را با آوای ملکوتی آیات قرآن مجید جلا می دادند و خود را برای حمله ای که در پیش بود آماده می کردند.
🌼 من دیدهبان یگان بودم، نزدیکی های غروب بود. وارد سنگر دیدهبانی شدم. دوربین دیدهبانی را بالا آوردم به طوری که قسمت جلوی آن روی گونی های دیواره سنگر دیدهبانی مقابل خورشید که درست روبروی کوه بود قرار گرفت....
🍀 نور خورشید به لنز دوربین خورد و به سمت دشمن تابید. این اشتباه، عاملی برای پی بردن دشمن به محل دیدهبانی شد. لحظاتی طول نکشید که دشمن شروع به کوبیدن منطقه ای کرد که یگان ما در آنجا مستقر شده بود.
🌻یکی از بچه های یگان که مسئول عقیدتی بود؛ جهت گرفتن وضو برای نماز مغرب و عشاء از سنگرش بیرون آمد؛ همین که آمدم به او بگویم فلانی مواظب باش، خمپارهای با زوزه ای بلند در کنارش اصابت کرد، چشمانم را گرفتم و با خود گفتم: خدایا دود شد! هیچی از او باقی نماند. فوری به طرفش دویدم. وقتی رسیدم؛ دیدم دارد وضو می گیرد و می گوید «اللهم صل علی محمد و آل محمد».
🌿 با چشمانی حیرت زده دیدم گلوله خمپاره در کنار او در خاک فرو رفته بود، به طوری که قسمتی از آن بیرون و عمل نکرده بود. اشک از چشمانم سرازیر شد، او را بوسیدم و از خدا تشکر کردم.
─ (راوى: جليل عبداللهى شكرانلو)
***(منبع: 📚 كتاب "خاكيان افلاكى به روايت نسل سومى ها")
🌷 #شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 به کانال دفاع مقدس در ایتا بپیوندید
🌷شهید سیدمجتبی علمدار:
🔹اگر خواستی زندگی کنی ،باید منتظر مرگ باشی!
ولی اگر عاشق شدی دوان دوان سمتِ فدا شدن در راهِ معشوق میروی..
💠 این خاصیت کسانی است که در فکرِ جاودانه شدن هستند..
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 به کانال دفاع مقدس در ایتا بپیوندید
🔰امام خامنه ای:
🌷برای آنان که اهل ارزش های اسلامی هستند تصاویر شهدا از هر تصویری دلرباتر است.
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 به کانال دفاع مقدس در ایتا بپیوندید
پیراهنی از ستاره بر تن کردند
دل را به امید کوچ روشن کردند
آنجا که شب از رود خروشان تر بود
محدوده ی صبح را معیّن کردند
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 به کانال دفاع مقدس در ایتا بپیوندید
دوران #دفاع_مقدس
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 به کانال دفاع مقدس در ایتا بپیوندید
💦 #موقع_نوشيدن_آب_با_تير_مستقيم....
🌷در منطقه گزيل- “پاوه، اورامانات” در “گروهان فجر، گردان احزاب” از “تيپ ٣١٣ نبى اكرم (ص)” عمليات كرديم.
🌷از همان شروع عمليات و حركت به طرف “ارتفاع گزيل” تا بالاى قله و فتح آن، اكثر بچه هاى گردان آب نداشتند، جز تعداد معدودى از جمله فرمانده گروهان، برادر “نوذر اميرى” كه عصر فرداى آن روز با قمقمه آبش به داد دوستان رسيد. خودش يك ريگ در دهان گذاشته بود تا تشنگى بر او غلبه نكند. از برادران مى خواست كه آنها هم اين كار را انجام دهند.
🌷من وقتى به رودخانه “آب سيروان” كه از كنار ارتفاع مى گذشت فكر مى كردم، ديوانه مى شدم. اما با ياد لب تشنگان كربلا خود را دلدارى مى دادم. تعدادى از بچه ها را تشنگى از پا درآورد.
🌷شهيد “حسين قلاوند” دوست پاسدار وظيفه ما بود كه وقتى خواست لبش را با نم آب قمقمه يكى از برادران مرطوب كند، با تير مستقيم مزدوران به شهادت رسيد. حال آنكه هيچ وقت بچه هاى ما دشمن را موقع آب خوردن نمى زدند.
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 به کانال دفاع مقدس در ایتا بپیوندید
💠 #سيب_سحرآميز ‼️
🔹در عمليات والفجر ٨ در گردان امام حسين (ع) بوديم و با كاميون هاى كمپرسى غنيمتى، اسراى عراقى را به پشت جبهه انتقال مى داديم. دوستى داشتيم بسيجى به نام ايوب ياورى كه موقع بردن تعدادى از اسرا به پشت اروندرود فراموش كرده بود اسلحه اش را بردارد.
🔸مى گفت: “بين راه گاهى بعضى افراد وسوسه مى شدند و از خود تحركى نشان مى دادند و من با تظاهر به اين كه نارنجكى در جيب دارم دستم را با قيافه اى تهديدآميز به جيبم مى بردم و آنها از بيم، سر جاى خود مى نشستند.
▪️وقتى به اردوگاه رسيديم و سر و كله ى رفقا از دور پيدا شد و احساس امنيت كردم، نارنجك كذايى را كه حالا سيبى سحرآميز شده بود از جيبم بيرون آوردم و به نيش كشيدم. اگر به عراقيها آن لحظه كارد مى زدى، خونشان در نمى آمد”.
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 به کانال دفاع مقدس در ایتا بپیوندید
🔴 بی رحمی و قساوت ضدانقلاب
▫️ ضدانقلاب مسلح، اعم از کومله، دمکرات، رزگاری و .. در اوایل انقلاب در کردستان دست به جنایت های هولناکی می زدند که در این میان#کومله گوی سبقت را از دیگران ربوده بود.
سردار رحیم صفوی، فرمانده عملیات کردستان می گوید:
پس از آزادسازی سنندج در اردیبهشت 59 ، به سمت پاکسازی جاده سنندج به کامیاران رفتیم.در آنجا من راننده ای داشتم به نام مهدی فرقدانی. صبح زود که برای آزادسازی محور سنندج-کرمانشاه حرکت کزدیم، او با ماشین جا مانده یا خواب مانده بود و من هم چون ستون را باید حرکت می دادم، نتوانستم بمانم. دو، سه ساعت بعد از حرکت ما بطرف کرمانشاه، او تنهایی با جیپ آهوی آبی رنگی حرکت کرد که به ما برسد. جیپ آهو چون تک ماشین بود و نیروهای ضدانقلاب (کومله، دمکرات) می دانستند ما از جیپ آهو استفاده می کنیم، سر راه کمین گذاشته بودند. ماشین او را زدند و متوقف کردند، بعد این جوان را که بسیار خوش سیما و نورانی بود و چشم های سبز و موهای بور داشت، وسط جاده دراز خواباندند و در حالی که زنده بود، با تبر دست و پای او را قطع کردند تا شهید شد.
⛔️جنایت های ضدانقلاب در کردستان از شمار بیرون است. یکی دیگر از شکنجه هایی که این انسان های قسی القلب نسبت به اسرا اعم از پاسدار، بسیجی یا پیشمرگان کُرد مسلمان روا می داشتند آن بود که اگر فردی از طرفداران نظام را در روستایی اسیر کرده و یا در کمین بین جاده ای به چنگ می آوردند "کلاه دوگوشی" برایشان درست می کردند!! "کلاه دوگوشی" مفهومش این است که زنده زنده پوست سرشان را از فرق می بریدند و آن را روی گوششان می بردند، به طوری پوست از دو طرف سر آویزان می شد‼️
یا اینکه آنها را زنده زنده به پشت ماشین می بستند و توی روستاها به روی زمین می کشیدند....
#جنایات_کومله
#دمکرات
#چریکهای_فدایی
#ضدانقلاب
#اوایل_دهه60
📚 نقل از کتاب: سید یحیی (رحیم) صفوی، از سنندج تا خرمشهر - جلد1 - ص 138
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 به کانال دفاع مقدس در ایتا بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم / دلتنگی بازماندگانِ از قافله شهدا 😭😭
💦 و ریختن سرشک غم در فراق یاران سفرکرده
🔹 دیدار رزمندهها از سرزمین مقدس جبهه- پس از پایان جنگ
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
عنایات و هدایت های الهی
رحیم صفوی، جانشین فرمانده سپاه دردوران دفاع مقدس و مشاور نظامی فرمانده کل قوا. او چند سال از پیروزی انقلاب، از دانشگاه فارغ التحصیل شد ودوره سربازی را در تیپ هوابرد (از یگان های ویژه ارتش شاهنشاهی) گذراند.
او همچنبن دوره آموزش سخت چریکی را شش ماه قبل از پیروزی انقلاب در لبنان، توسط مبارزین فلسطینی دیده بود و در حد خود در علوم و فنون نظامی تبحر پیدا کرد.
وی پس از انقلاب از بنیانگذاران کمیته و سپاه استان اصفهان بود. او در شرایط حساس ابتدای انقلاب، به پاسداری از نظام نوپای اسلامی پرداخت و از عوامل اصلی در سرکوب جدایی طلبان در کردستان بود. وی در دوران ناآرامی های منطق کُرنشین، همپای دکتر چمران، شهید صیاد شیرازی، شهید خرازی و ... به مبارزه با ضدانقلاب و گروهک های کومله، دمکرات، چریکهای فدایی خلق، منافقین و ... پرداخت. ایشان در دوران جنگ تحمیلی نیز از مسئولین اصلی جنگ بود و جانشینی فرمانده کل سپاه را بر عهده داشت.
وی چند سال قبل در گفتگویی با گردآورندگان تاریخ شفاهی جنگ، عنوان نمود که سیر مراحل زندگی و مبارزاتش ناشی ازعنایات و هدایت های الهی است. او در مورد کارها و فعالیت هایش در سالهای پیش از سقوط رژیم شاه می گوید:
به نظر بنده حقیر، خداوند متعال بدون اینکه ما بدانیم انقلابی در ایران شکل می گیرد و سپاه پاسدارانی تشکیل می شود و جنگی رخ می دهد، دست ما را گرفت و قدم به قدم، مثل یک بنده هدایت کرد (من که ضرورت یادگیری فنون نظامی را نمی دانستم ولی ناخودآگاه در شرایط و محیطی قرار گرفتم که خودبخود استعداد نظامی گری در ما شکل گرفت و آموزش های مختلفی را در دوران سربازی دیدیم که دقیقاً تمام آنها در دوران بعد از انقلاب به کار ما آمد، بخصوص در دوران دفاع مقدس). اینها همه یاری و هدایت های الهی بود. از سویی دیگر توسل به جدمان حضرت امیرالمومنین (ع) و جده مان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز بسیار به ما کمک کرد و مشمول عنایات حضرات معصومین (ع) نیز واقع گشتیم.
ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️
پ.ن: سردار رحیم صفوی از جمله شخصیت های نظامی تأثیر گذار در دوران قبل و پس از انقلاب تا زمان کنونی می باشد و بحمدالله منشأ خدمات شایانی به کشور و نظام اسلامی بوده است.
🌴 خداوند عمر طولانی همراه با عزت و سلامتی به سید بزرگوار ما عنایت فرماید🤲
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
☀️ صبح، سرشار حس بودن است
🌈 جادههای عشق را پیمودن است...
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
🌷 رزمندگان گردان امام حسین (ع)
لشکر ۳۱ عاشورا
🌴 یاد گردان های پر افتخار امام حسین(ع)، سید الشهدا، کربلا ... که حاملان بیرق سرخ عاشورا بودند بخیر ...
🌴 دوران دفاع مقدس
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
🌷شهادت درد دارد
دردش ، کشتن لذت هاست
🌴 به یاد قتلگاه کربلا
به یاد عطــش بچه ها
و به یاد قتلگاه جبههها
🌿 شلمچه
#عملیات بیت المقدس۷
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
🌷شهدای مظلوم خرمشهر: قدرت رحیمی، علی رحیمی، حسن طاهریانپور
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
👇👇👇
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 جانباز خرمشهری از شجاعت شهیدرحیمی و روزهای سخت اول جنگ میگوید:
🌷شهیدقدرت رحیمی، پدرش روزنامه فروش بود و روزنامه ها را با دوچرخه جابجا می کرد، او شدیدا با شاه مخالف بود و در همان دوره همواره شعار مرگ بر شاه و مرگ بر هویدا سر می داد.
به خاطر همین حرکات، پدر قدرت را چندین بار به ساواک بردند و شکنجه کردند اما او بی توجه به این شکنجه ها، از گفتن مرگ بر شاه دست برنمی داشت.
قدرت فردی رئوف، شجاع و مهربان بود، پس از انقلاب به خدمت سپاه درآمد اما حقوقی را که دریافت می کرد بدون آنکه یک ریال آن را برای خود خرج کند به مستمندان می داد.
خرمشهر علاوه بر کپرنشین های زیاد، روستاییان بسیار فقیری داشت، به همین خاطر قدرت تمام حقوق خود را برای خرید مایحتاج اولیه آنها می پرداخت و همیشه دست نوازش بر سر کودکان بی سرپرست می کشید.
به هنگام تجاوز دشمن به خرمشهر، در خیابان مقبل درگیری سختی با دشمن درگرفت، ما که از وعده های دروغین رسیدن توپخانه ناامید شده بودیم، فقط به خدا توکل کرده و به دفاع پرداختیم.
از سلاح و مهمات هم خبری نبود، از غنیمت به دست آمده از دشمن علیه آنها استفاده می کردیم، درگیری شدید نفر با تانک بود، نفرات همراه ما رضا آل عامر، فیصل آل منیع، وهاب خاطری و شهیدان رضا دشتی، علی رحیمی، قدرت رحیمی، جمشید برون، حسن طاهریان پور و شیخ شریف قنوتی بودند.
شیخ شریف همواره عصایی در دست داشت و ما را تشویق به دفاع می کرد، از آنجا که مهماتی در اختیار نداشتیم از کوکتل مولوتف هایی که قدرت از قبل آماده کرده بود، استفاده می کردیم.
در یکی از روزهای مقاومت در خرمشهر وقتی تانک های دشمن به سمت ما پیشروی می کردند، قدرت بی محابا جلو می رفت و می گفت، می خواهم این تانک را با کوکتل مولوتف بزنم.
کار قدرت و صحبت های شیخ شریف عجیب به ما روحیه می داد.
یکبار که قدرت قصد داشت، یکی از تانک های دشمن را هدف قرار دهد، ما شروع به دادن خط آتش کردیم تا تانک ها را متوجه خود کنیم،با این خط آتش قدرت را بدرقه کردیم و او نیز با سرعت زیاد به سمت تانک هجوم برد و کوکتل خود را درون تانک پرتاب کرد.
با این کار قدرت افرادی که در تانک بودند، در آتش سوختند.
ما نیز تکبیرگویان به سمت دیگر تانک ها هجوم بردیم اما آنها با دیدن این صحنه فرار را بر قرار ترجیح دادن
─ (راوی: جانباز عادل خاطری)
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
🌷شهید صیاد شیرازی در محضر آیتاللهالعظمی بهاءالدینی
🔹 علاقه خاص آقای بهاءالدینی به صیاد شیرازی
💠 خاطره ای از شهید صیادشیرازی:
رفتم قم رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی ...
ایشان به من نگاهی کردند ،
گویا منتظر بودند که پیغام را برسانم ،
گفتم که حاج آقا ! جناب صیاد به شما سلام رساندند و گفتند دلم برای شما تنگ شده ،
آقای بهاء الدینی فرمودند : شما آقای صیاد را می شناسید ؟
گفتم : حاج آقا فرمانده من است من چطور نشناسمش !
گفتند : شما آقای صیاد را می شناسید ؟
با سؤال دوم فهمیدم که حاج آقا به من می خواهد بگوید شما نمی شناسیدش .
گفتم : نه آن قدری که شما می شناسید .
گفتند : آقای صیاد را می شناسید؟
گفتم : نه حاج آقا
سه بار از من سؤال کردند و بار سوم گفتم نه حاج آقا.
ایشان گفتند : صیاد یک پارچه نور است ،
سه بار هم تکرار کردند ...
(نقل از یکی از شاگردان آقای بهاء الدینی)
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
💠 میدان مین
پس از باز کردن معبر مین، به سیم خاردار حلقوی رسیدند که به هیچ عنوان نمیشد آن را قطع کرد
چون اگر سیم را قطع میکردند، سیمها جمع شده و معبر منفجر میشد
🔹خبر رسید که گردان پشت سیم خاردارهای حلقوی گیر افتاده؛ از مکالمات بیسیم معلوم بود برادر کاوه اصرار دارند که کار زودتر شروع شود.در همین حین یک جوان بروی سیمهای خاردار خوابید،بعد هم گفت: همه از روی من عبور کنید
🔸بیش از300نفر از روی بدن او عبور کردند.خارهای سیم در بدن جوان فرو رفته بود،در زیر نور منوّر کاملاً مشخص بود،قطرات خون از بدن او جاری شده بود. وقتی همه نیروها از روی بدن او عبور کردند، عملیّات آغاز شد
در همان لحظات جوان را از روی موانع بلند کردیم، همینطور که خون از تمام بدن او جاری بود،
دستانش را بسوی آسمان بلند کرد وگفت: خدایا تحمّل ندارم، شهادت را نصیبم کن، در همان لحظه، گلولهای بر چهره نورانی او نشست
🌴اهل افغانستان بود،پیکرهای شهدای عملیّات والفجر9 به شهرستان بجستان آمد؛ تمامی شهدا توسّط خانوادههایشان تشییع و تدفین شدند، امّا هنوز یک شهید مانده بود. کسی برای تحویل پیکر او اقدام نکرده بود. این شهید خانوادهاش را در جنگ افغانستان از دست داده بود
نانوا او را شناخت.مدتی در نانوایی کار میکرد. امام فرموده بود: جبهه رفتن واجب کفایی است. او هم مقلّد امام بود؛ میگفت: اسلام مرز نمیشناسد، امام ولّی ماست
شهید رجبعلی غلامی، غربت وگمنامی خاص خودش را داشت؛19سال بیشتر نداشت. از تمام دار دنیا یک موتور داشت، آنرا هم وصیت کرده بود بفروشند وبجبهه کمک کنند
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
https://rubika.ir/DefaeMoqaddas