eitaa logo
دفاع مقدس
3.8هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
10.9هزار ویدیو
927 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
💠 شیر #دارخوین 🌷 13 اسفند 64 - سالروز شهادت جواد دل آذر، انقلابی شجاع، سردار گمنام جنگ، فرمانده و م
🌷 شهید جواد دل آذر 🌱 متولد قم سال 1333 – با تربیت دینی رشد یافت. پس از دوره ابتدایی، دبیرستان را شبانه خواند و در کنار درس کار هم می کرد. سپس به عنوان درجه دار وارد 'ارتش' شد. در ابتدای امر، مدت بیست ماه آموزش های نظامی را فراگرفت و در زمینه رزم و جنگ آوری به کسب تجربه پرداخت. جوّ ناسالم ارتش و خدمت به رژیم شاه را برنتافت، از اینرو از سر ناسازگاری، غیبت های مکرر و ترک کار کرد که منجر به اخراج یا استعفایش از ارتش شد. (البته آموزش های نظامی و تجارب کسب کرده، بعدها در انقلاب و جنگ تحمیلی برایش بسیار مفید بود!) ⚪️ با آغاز نهضت، جزء پیشقراولان مبارزات مردمی و تظاهرات ضد شاه در شهر خون و قیام بود. او سر نترسی داشت، به طوری که یک بار، هنگام ورود تانک ها به شهر قم برای سرکوب قیام مردم، او جلوی تانک ارتش بصورت درازکش خوابید!! تا به این وسیله جلوی ادامه مسیر آنها به سمت تظاهركنندگان را بگیرد! ✳️ او در همین زمان بارها از سوی مأموران رژیم تهدیده شده بود. یکبار مأموران امنیتی برایش پيغام فرستادند که بيا و دست از اين کارها بردار، اگر دستگيرت کنيم بلايی بر سرت بياوريم که از کارت پشیمان شوی! 🔹 در جوابشان گفته بود: «ما که خربزه خورديم، پای لرزش هم می‌نشینیم. شما هر چه از دستتان بر می‌آيد کوتاهي نکنيد؛ ....مثل ما که دست برنمی‌داریم!!» ▪️ هنگام آمدن امام به ایران، جزء تیم کمیته استقبال بود و به عنوان عضو گروه اسكورت، مسلّحانه از خودروی حامل امام حفاظت می كرد. پس از پیروزی نیز فعالیت های او جهت حراست از انقلاب ادامه داشت. در سال 1358 به همراه شهید 'محمد منتظری' دوره آموزش چریکی را در لبنان و در کمپ مبارزان فلسطینی گذراند. در بازگشت، به عضویت سپاه درآمد. با شروع جنگ تحمیلی به سوی جبهه ها شتافت و تا آخر آنجا ماند تا به شهادت رسید. ⏳ وی در طی دفاع مقدس، حماسه های بسیار آفرید و رشادت ها و دلاورمردیها از خود نشان داد. در آغاز جنگ که دوران غربت نیروها در خطوط جبهه بود در کنار شهدا و فرماندهان شاخص مانند: خرازی، احمد کاظمی، زین الدین، حسن باقری و ... در جبهه جنوب در برابر پیشروی ارتش تا دندان مسلح عراق خطوط دفاعی تشکیل دادند و مزدوران صدام را زمین کردند. در جبهه که به خط معروف شده بود، او همراه برخی رزمندگان قمی، خط پدافندی تشکیل داد و خود فرماندهی آن را به عهده داشت. شهید دل آذر از ابتدا تا پایان، در عملیات های لشکر 17 امام علی ابن ابیطالب (ع) حضور داشت. او در عملیّات والفجر 8، خط اول نبرد را ترک نکرد و دائم مراقب اوضاع بود، زیرا دشمن، شهر استراتژیک را از دست داده بود و برای باز پس‌گیری آن فشار سنگینی وارد می آورد. نیروهای او از سپاه و بسیج با شهامت تمام، در مقابل پاتک های سنگین ارتش صدام ایستادگی کردند و خط را از خطر سقوط حتمی نجات دادند! سردار خاکی و گمنام سپاه اسلام در ۱۳ اسفند در همین عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو، زمانی که در قنوت عشق با معبود خویش در راز و نیاز بود، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به آرزوی دیرینه اش رسید و با چهره گلگون به ملاقات پروردگار رفت. پیکر مطهر او پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم به خاک سپرده شد.
🌿 خاطره ای از شهید جواد دل آذر👇 🔹 دشمن، پاتک سختی به ما زده بود. در گیر و دار عمليّات «والفجر۸ » داشتیم زمینگیر می‌شدیم. بچه‌ها روحیه‌شان را از دست داده بودند. خط داشت سقوط می‌کرد. سنگرهای‌ ما چیزی جز چاله‌های کوچک نبود و در برابر شدت آتش دشمن، کاری از دست‌مان بر نمی‌آمد و قدرت نداشتیم سر را بلند کنیم. یکدفعه کسی از پشت سر پرید توی سنگر من و رزمنده دلاور، علی دایی رضایی، و گفت: «سید! چطوری؟» آقاجواد دل آذر بود. آنقدر مصمم و با اراده نشان می‌داد که انگار اتفاقی نیفتاده!! سلام کرده و سرم را تکان دادم. با خونسردی گفت: «خب، چه خبر؟ می‌بینم که دارد خوش می‌گذرد!!» در آنجا من اطلاعاتی از اوضاع خط و حال و روز بچّه‌ها به آقاجواد دادم. او هم کمی صحبت کرد و وقتی دید که دشمن حسابی روی ما مسلط شده و روحیه‌ی بچه‌ها کاملاً ضعیف شده، رو به من کرد و گفت: «تو برو آن سر خطّ و چند تا "یا حسین" مشتی بگو و بيا!» من هم با احتیاط بلند شدم و سریع خودم را به آن طرف رساندم. بلند فریاد برآوردم: «یا حسین!» و جواد هم این طرف بلند گفت: «یا حسین!» در این هنگام به یکباره دیدم بچه ها روحیه‌ی عجیبی گرفته‌اند و با قدرت به سوی دشمن شلیک می کردند. آر پی جی‌زن‌ها جرأت پیدا کرده و دشمن را هدف گرفتند و جواد هم با تیربارش به کمک ما آمد. او حسابی گرد و خاک کرده بود. طولی نکشید که یک جیپ فرماندهی عراقی با تمام سرنشينانش منهدم شد و در کنار آن‌ها چند دستگاه‌ تانك‌ و نفربر هم از کار افتادند. عراقی‌ها عقب نشستند و خطی که در حال سقوط بود با جرأت و شهامت جواد و فکر بکر او سرپا ماند. —(راوی: رزمنده، سید رضا طباطبایی)
دفاع مقدس
🌿 خاطره ای از شهید جواد دل آذر👇 🔹 دشمن، پاتک سختی به ما زده بود. در گیر و دار عمليّات «والفجر۸ » دا
🌹 یادی از سردار شهید جواد دل آذر، فرمانده‌ی عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب(ع) 🌈 شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۱۳ ● فاو، عملیات والفجر۸ 🎥 باز هم بچه‌های تبلیغات بودند که با دم و دستگاه فیلم برداری شان آمده بودند و سراغ جواد را می‌گرفتند. 🌷 "دل آذر" اهل مصاحبه و فیلم برداری نبود. ✅ هر بار به بهانه‌ای رد شان می‌کرد و از مصاحبه طفره می‌رفت. 🌷 می‌گفت: «من به این چیزها اعتقاد ندارم.» گفتم: «آقا جواد! بگذار از تو فيلمی، عکسی، سخنی، چيزى به يادگار داشته باشند، چرا اين همه لجاجت؟» 🌷 جواب داد: ✳️ «فيلم بردار اصلی خداست و اوست که ناظر بر اعمال ماست، و همين برای ما کافی است!» 🎙 راوی: رزمنده حسین بورانی 📚 منبع: عملداران سرفراز(جلد۱)
دفاع مقدس
🌹 یادی از سردار شهید جواد دل آذر، فرمانده‌ی عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب(ع) 🌈 شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۱۳ ●
📄 نامه‌ شهید "جواد دل آذر" به خانواده اش از جبهه 👇👇 📝《... در جبهه‌ی دارخوین با خمپاره انداز ۱۲۰میلی متری مشغول کوبیدن دشمن می‌باشم و سنگرم در ۵ متری رود کارون می‌باشد و در اینجا جای شما بسیار خالی است که در اینجا یک سنگر بطول ۲متر و عرض ۱متر بغل سنگر خمپاره‌ام کنده‌ام و در آنجا هستم الان که دارم نامه را می‌نویسم در همین لحظه ۲ گلوله‌ی موشکی بطرف دشمن زدم و بعد شروع به نوشتن نامه کردم و ما در اینجا به کمک برادران و خداوند متعال هفته‌ای نیست که ۲ یا سه تانک از آنها نگیریم و در حدود چندین نفرشان را به خاک و خون می‌کشیم. در هفته‌ی گذشته با یک گلوله‌ی خمپاره یک تانک آنها را در جبهه‌ی دارخوین منهدم کردم.》 امضاء: جواد دل آذر پنجشنبه ۵۹/۰۹/۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا بعد شما کاری نکردم پسر فاطمه رو یاری نکردم برا رهبرم علمداری نکردم حالا من موندم و این بار گناهم حالا من همون که جامونده ی راهم هنوزم تو حسرت یه نیم نگاهم
🌷شهید 🔹 برتر جهان 🌷شهادت : ۱۱ اسفند ۱۳۶۲ شهید زرین معروف به صیاد خمینی در دفاع مقدس بود که ۳۰۰۰ شلیک موفق را در کارنامه خود به ثبت رساند در اوایل جنگ سه تپه را به تنهایی تصرف کرد و شهید خرازی لقب گردان تک نفره زرین را به ایشان داده بود ولی او اسطوره گمنام ماند ... وظیفه امروز ماست که برگ زرین دفاع مقدس را به نسل های بعدی بشناسانیم... 🌷
مهدی باکری را از نزدیک دیدم ، عملیات بسیار سختی بود ، دشمن با اتکاء عجیبی به آتش توپخانه و خمپاره و بمباران هوایی بیشتر از تمامی عملیات‌ها در این عملیات بر سر رزمندگان ما آتش ریخت ... مهدی را با سر و روی بسیار خاک آلود در خط مقدم روی ارتفاعات بین فکه و عین خوش ، بین فکه و شرهانی ، بین فکه و دهلران دیدم ... آنجا می‌جنگید و عجیب در آن عملیات چهره مبارکش نورانی بود ... سختی ، رشادت ، تلاش و شب نخوابیدن در چهره‌اش مشهود بود »... (سردار سرلشگر غلامعلی رشید)
حـرف بـرای گـفتن زیـاد بـود ! وقـت کـم ; بـوسـیدمت ... 🌷
12.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚪️ 📽 فیلمی زیبا و دیدنی از وداع عاشقانه رزمندگان اسلام قبل از عزیمت به عملیات 🎙 بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران.... 🌱انتشار مطالب کانال ، بدون ذکر منبع نیز آزاد است🌱
17.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 فیلمی دیدنی و خاطره انگیز از رزمندگان سلحشور آذری زبان در دوران دفاع مقدس ⚪️ همراه با گفتاری شنیدنی از شهید آوینی 👇 🎙در چهره‌های پرصلابتشان كه داغ مبارك آفتاب گندمزارهای وسیع را بر خود داشت و در اندام استوارشان كه به صخره‌های سخت و قله‌های پربرف آذربایجان می‌مانست و در دست‌های بزرگ و قدرتمندشان كه هنوز نشان بوسه‌ی مبارك پیامبر را بر پوست پینه‌بسته‌اش محفوظ داشته بود ، میخواندی كه آنان از روستا آمده‌اند و چون لب به سخن می‌گشودند، در لهجه‌ی زیبایشان صفای كوهستان‌های بلند و وسعت دشت‌های سرسبز را نهفته می‌یافتی.... ✅ کانال اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱انتشار مطالب کانال ، بدون ذکر منبع نیز آزاد است🌱
🌺روز جوان رو به علی اکبر هایی که جوانیشون رو فدای امنیت ما کردن مبارک باد💐💐
🌷 اگر شکر نعمت های خدا را انجام دهید خداوند زیادش می کند. یکی از ویژگی های شهید ابراهیم هادی شکر گذاری از نعمت های خدا، بخصوص نعمت جمهوری اسلامی بود.