45.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #فیلم | از لحظات نفس گیر عملیات رمضان در تیر ماه ۱۳۶۱ و حضور فرماندهان ارشد جنگ در خط مقدم
➕ . . . . و مجروحیت و شهادت رزمنده ی بیسیم چی ...
🌴 دوران #جنگ_تحمیلی
📡 کانال "دفاع مقدس"
(ایتا، روبیکا،تلگرام، واتساپ)
🌷 ۲۶ فروردین ۱۳۶۲ - سالروز شهادت حاج رمضانعلی خرمی، پدر شهید هادی خرمی
🔹عملیات والفجر یک -- فکه — بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه و پشت
▫️رزمنده گروهان شهادت — گردان انصار — لشکر ۲۷
🌱 تولد: نیشابور-۱۳۱۳ — بازنشسته اداره راه و ترابری
ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
🌹 شهید هادی خرمی، فرزند رمضانعلی
🌿 معاون دسته گروهان سیدالشهدا(ع) — گردان مالک اشتر — لشکر ۲۷
🕊 شهادت: ۵ مرداد ۱۳۶۷ - پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش
🌱 تولد: تهران -۱۳۴۷
مزار: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۸ ، ردیف ۱۰۱ ، شماره ۳ - در کنار پدر شهیدش
در راه خدا تن به خطر باید داد
در مقدمِ انقلاب، سر باید داد
آن شیرزنی که شوهرش گشت شهید
می گفتد در این راه پسر باید داد
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
۲۵فروردین سالروزشهادت سرداررشیداسلام سردارسرلشگرپاسدار
شهیدرضاچراغی(رحمت الله علیه)
۱۳۶۱؛ (تیر) بازگشت با پای گچ گرفته به جمع یاران برگشته از سوریه برای شرکت در مرحله سوم عملیات رمضان در ۳۱ تیر ماه.
۱۳۶۱؛ (۴ مرداد) انتصاب به قائم مقامی تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص).
۱۳۶۱؛ (۶ مرداد) شرکت در مرحله پنجم عملیات رمضان در شمال پاسگاه زید
۱۳۶۱؛ (۹ مهر) شرکت در عملیات مسلم بن عقیل با سمت فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص).
۱۳۶۱؛ (بهمن) قبول معاونت سپاه ۱۱ قدر به فرماندهی شهید محمد ابراهیم همت.
۱۳۶۲؛ (فروردین) استعفا از معاونت سپاه یازدهم قدر و انتصاب به سمت فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص).
۱۳۶۲؛ (۲۱ فروردین) شرکت در عملیات والفجر یک.
۱۳۶۲؛ (۲۵ فروردین) شهادت در عملیات والفجر یک در منطقه عمومی فکه در ارتفاعات ۱۴۳
۱۳۶۲؛ (۲۶ فروردین) برگزاری مراسم تشییع در نماز جمعه تهران.
۱۳۶۲؛ (۲۷ فروردین) تدفین در بهشت زهرا (س) تهران.
26 فروردین 1367
سالروز شهادت سیدحسین بازسفیدپر
نام پدر : سیدموسی
نام مادر:سکینه آقاجان تبار
تاریخ تولد :1345/12/06
گلزار:لمسو کلا
محل شهادت : فاو
🌸با تشکیل بسیج و عضویت در این نهاد، فعالیتهایش را در راستای تحقق اهداف قیام سال 1357 از سر گرفت.
او در ادامه اقدامات خود، با حضور در طرح ویژه جنگل، همراه دیگر نیروهای متعهد انقلابی، به سرکوب تحرکات منافقان پرداخت.
در 16 خرداد 1363 در کسوت فرماندهی قله در جبهه مریوان حاضر شد. چهار ماه بعد نیز، با بازگشت به بابل، در واحد تبلیغات سپاه این شهر، خدمتش را از پی گرفت.
🌺سیدحسین در بهمن 1364 با انتصاب مسئول عملیات محور، راهی مریوان شد. پس از آن در واحد اطلاعات ـ عملیات سپاه نکا آغاز به کار کرد.
ناگفته نماند که سیدحسین، در کردستان دو بار آسیب دید.
حسین در آخرین اعزامش در 7 اسفند 1366 به عنوان جانشین گروهان گردان مسلم، رهسپار فاو شد.
و سرانجام، او در 26 فروردین 1367 در منطقه فاو به خیل یاران شهیدش پیوست. جسم مطهرش نیز با وداع همسرش «طیبه قلینژاد» و یادگارانش«محسن و حسین»، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
نیروهای لشگر ۳۳ المهدی (عج) - استان فارس
📷 سمت چپ تصویر: شهید حجت الاسلام شیخ محمد خرسند، امام جمعه مخلص و پرتلاش شهرستان کازرون
🌱 متولد سال ۱۳۴۶ ، در روستای قلعه سید کازرون
🌴 رزمنده دوران دفاع مقدس، که از یاران شهیدش باز مانده بود . . . ولی در سحر شب قدر (سال ۱۳۹۸) ، مزد تلاش و جهاد مخلصانه خود را گرفت به آرزوی دیرینه اش رسید🕊🕊
🌓 #شهید_قدر
🌷شادی روح ملکوتی تمامی شهدا صلوات🌷
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
چشمِ دل وقت سحر
منتظر دلدار است!
كاش پايان برسد
روزۀ هجران ما را ...
اللهم عجل لولیک الفرج
واجعلنا من انصاره و اعوانه
🌿 #دفاع_مقدس
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #موشن_گرافی
عملیات قوچ سلطان
📆 ۲۷ فروردین ( ۱۳۶۰ )
منطقه عمومی مریوان
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
💠 اینفوگرافیک/ عملیات پدافندی «قوچسلطان» عملیات پدافندی «قوچسلطان»، ۲۷ فروردین سال ۱۳۶۰ توسط رزمن
❂○° قوچ سلطان از تصرف تا آزادی °○❂
💠 قله #قوچ_سلطان یکی از ارتفاعات استراتژیک #کردستان بود در اوایل جنگ به تصرف نیروهای بعثی #صدام درآمد. در ادامه به روند تصرف و همچنین نحوه آزادی آن توسط سپاه، ارتش و #پیشمرگان مسلمان کرد و همچنین نقش فرماندهی #حاج_احمد_متوسلیان با کمتر از 200 نیرو پرداخته می شود.
🔸کوه قوچ سلطان در غرب #مریوان و همچنین در نزدیکی مرز عراق واقع شده و همچنین بلندترین قله آن هم دو لبه #توتمان است که 2105 متر ارتفاع دارد. ارتش عراق با اشغال آن ارتفاع بر دشت مریوان و همچنین جاده مریوان #باشماق مسلط شد و همچنین همه فعالیت های رزمندگان را در آن منطقه زیر نظر گرفت، ولی باید توجه داشت هنوز دشمن موقعیت خود را تثبیت نکرده بود که نیروهای خودی اراده و تصمیم راسخ گرفتند ارتفاع قوچ سلطان را آزاد کنند. رزمندگان در اولین عملیات خود موفقیتی کسب نکردند، ولی باید توجه داشت در عملیات بعدی آن ارتفاع را آزاد کردند.
🔹اولین عملیات در سپیده دم اول دی 1359 انجام شد که نیروهای سپاه مریوان و همچنین تیپ مریوان از لشکر 28 ارتش، به قوچ سلطان و همچنین #قلنجان حمله کردند. در پس نتیجه آن می شود که آن عملیات، 51 فرد یا شخص از نیروهای دشمن کشته و همچنین 60 فرد یا شخص مجروح شدند. همچنین، یک فرد یا شخص اسیر شد. نیروهای خودی نیز حداقل با 8 شهید به مواضع قبل از عملیات بازگشتند.
💠 در پی این اتفاق نیروهای تحت فرماندهی #حاج_احمد_متوسلیان و شهید #رسول_عبادت چند مرحله عملیات انجام دادند؛ که در اوایل سال 60 و طی یک عملیات متهورانه، منطقه از دشمن بعثی پس گرفته شد و سرگرد رسول عبادت فرمانده تیپ ارتش نیز در این عملیات به شهادت رسید. او اولین نفری بود که شجاعانه به سنگر آتشبار عراق هجوم برد و از اولین شهدای این عملیات بود. نیروهای اسلام الله اکبر گویان حمله اصلی را آغاز کردند.
🔸یکی از افسران عراقی اسیرشده گفته است: «آن الله اکبری که شما می گفتید با آن دویدنتان، گفتیم لابد نیروی انبوهی از ارتفاع به پایین می آید، به همین خاطر خود را باخته و تسلیم شدیم».
🔹در این عملیات نیروهایی کمتر از 200 نفر برای اولین بار در این منطقه به داخل خاک عراق نفوذ کردند. البته ناگفته نماند که فداکاری های خلبانان هوانیروز در ابتدای عملیات از مهم ترین دلایل پیروزی این عملیات بود.
🔺به دنبال عملیات موفق منطقه جنوب و کسب موفقیت های نسبی، برای تصرف ارتفاع مذکور و تأمین محور #مریوان #باشماق و ایجاد تحرک در نیروهای مستقر در منطقه شمالغرب و همچنین پاک سازی منطقه از وجود ضدانقلاب عملیات آفندی خیبر طرح ریزی شد و در تاریخ 5 خردادماه 1360 به اجرا درآمد. این عملیات به مدت 2 روز ادامه یافت و قرارگاه لشکر 28 پیاده کردستان از نیروی زمینی ارتش ایران آن را هدایت نمود. عملیات آفندی خیبر را می توان جزء موفق ترین عملیات ها تا این تاریخ محسوب کرد. نتایج به دست آمده به خوبی این مطلب را نشان می دهد.
نتیجه:
- حدود یک صد کیلومترمربع از خاک میهن اسلامی آزاد شد و ارتفاعات حساس «گود خزینه» و «قوچ سلطان» تصرف شد و محور مریوان باشماق تأمین شد.
1200 نفر از پرسنل دشمن کشته و زخمی شده و یک صد نفر نیز به اسارت درآمدند.
یک گردان از تیپ 16 گارد مرزی و یک گروهان نیروی مخصوص تا 80 درصد منهدم شد.
2 فروند هواپیما به همراه 9 فروند بالگرد، 10 دستگاه تانک و نفربر منهدم و تعداد قابل توجهی خودرو و اسلحه و مهمات منهدم شد.
مقادیر زیادی از تجهیزات و وسایل دشمن به غنیمت گرفته شد.
گفتنی است که ارتفاعات قوچ سلطان مسیر عملیات های والفجر 4، والفجر 9 و بیت المقدس 5 بوده است.
📚 منابع: یاران رضا/راهیان نور/مشرق/صاحب الزمان/پیش مرگ روح الله
------------------------•○◈❂
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
❂○° قوچ سلطان از تصرف تا آزادی °○❂ 💠 قله #قوچ_سلطان یکی از ارتفاعات استراتژیک #کردستان بود در اوایل
بهار۱۳۶۰، مریوان، روستای ساوجی، میله مرزی - ایستاده از راست: محمود آشتیانی، شهید سیدرسول عبادت، احمد صفایی، یزدانی، پرویزی (نام او فراموش شده)
نشسته از راست: نیشابوری، جواد اکبری، #حاج_احمد_متوسلیان
🌷 شهید رسول عبادت، فرمانده گردان ۱۱۲ لشکر ۲۸ کردستان
فرمانده مومن و شجاع ارتش - متولد شیراز : سال ۱۳۲۴ ه.ش
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
امروز - ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ — سالروز عملیات قوچ سلطان در منطقه عمومی مریوان
📡 کانال دفاع مقدس ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
در طراحی عملیاتی ایذایی علیه نیروهای بعثی برای بازپس گیری ارتفاعات قوچ سلطان در مریوان شرکت داشت و با گردان پیاده 112 تحت فرماندهی خود در فروردین 1360 به اتفاق برادران سپاهی موفق به تصرف این ارتفاعات شد
سرانجام درتاریخ ۱۶ خرداد ماه سال ۱۳۶۰ در جبهه و توسط نیروهای بعثی مورد اصابت تیر قرارگرفته وبه شهادت رسید
به روایت همرزمانش :
انس با قرآن، با گذشت زمان از او جوانی متعهد ساخته بود. در انجام احکام الهی مقید بود. پس از ورود به ارتش از انجام عبادت و قرائت قرآن غافل نشد و سربازان و نیروهای زیردست خود را به نماز و ارتباط با قرآن سفارش می کرد.
رسول عبادت با پرسنل زیردست به خصوص سربازان، بسیار مهربان بود و با عدالت رفتار می کرد. هنگامی که به تهران منتقل شد ، به دلیل مشکلات مالی در یک زیرزمین مسکونی بدون امکانات لازم برای یک خانواده سکونت داشت
دفاع مقدس
بهار۱۳۶۰، مریوان، روستای ساوجی، میله مرزی - ایستاده از راست: محمود آشتیانی، شهید سیدرسول عبادت، احمد
محمود آشتیانی، شهید سیدرسول عبادت، احمد صفایی، یزدانی،
جواد اکبری، #حاج_احمد_متوسلیان — پرویزی
۲۷ فروردین ۱۳۶۰ — عملیات قوچ سلطان در منطقه عمومی مریوان
محور مواصلاتی مریوان-باشماق
🔵 یکی از افسران عراقی اسیرشده در این عملبات گفته بود: «آن الله اکبری که شما می گفتید، با آن دویدنتان، پیش خود گفتیم لابد نیروی انبوهی از ارتفاع به پایین می آید، به همین خاطر خود را باخته و تسلیم شدیم!!».
خاطره ای از عملیات #قوچ_سلطان از زبان یکی از افراد پیشمرگ کُرد مسلمان:👇👇
🎤 ارتفاعات قوچ سلطان مریوان برای نیروهای ما یک نقطه ی بسیار استراتژیک بود و از نظر نظامی بسیار اهمیت داشت. در ابتدای شروع جنگ نیروهای ما توانستند آنجا را از عراقی ها پس بگیرند، اما به دستور بنی صدر ـ رئیس جمهور وقت ـ آنجا را تخلیه و به اصطلاح ایشان عقب نشینی تاکتیکی کردند. بنا به اهمیتی که این نقطه داشت، فرماندهان وقت معتقد بودند که به هر طریقی ما باید آنجا را تصرف کنیم. لازمه این کار شناسایی کامل منطقه و کسب اطلاع از عِده و عُده دشمن بود که این مأموریت را به گروه شناسایی ما محول کردند. ما نیز در ادامه عملیات های شناسایی قبلی از نقاط دیگری کارمان را شروع کردیم.
, ,
در شب سوم مأموریت، عناصر گروهکی، (گروه های ضدانقلاب) ما را شناسایی کردند. ما در منطقه حساس (دوله بی) و (میرانه) بودیم. من و شهید ابراهیم مرادی در دامنه کوه بودیم و تیربارچی نیز در بالای کوه مستقر بود. می خواستیم نماز ظهر را به جای آوردیم، من به ابراهیم گفتم: ابتدا شما نمازتان را بخوانید، من نگهبانی می دهم، بعد من نمازم را می خوانم و شما نگهبانی بدهید.
, ,
نماز را که تمام کردیم، باران گلوله آغاز شد. شهید مرادی گفت: چه کنیم؟ گفتم: تا جهت تیراندازی را تشخیص ندهیم، هیچ کاری از دست ما ساخته نیست. "کاک محمد" که از ما فاصله داشت گفت: چی شده؟ در این فاصله توانستیم مسیر تیرهای دشمن را تشخیص دهیم؛ از روبه رو به ما تیر اندازی می شد. به کاک محمد گفتیم: نقطه مورد نظر را هدف قرار دهد تا ما بتوانیم به طرف بالای تپه صعود کنیم.
, ,
محمد نیز بلافاصله نقطه مقابل را هدف قرار داد و ما توانستیم از تیررس دشمن خارج شویم و به پایگاه برگردیم. وقتی به پایگاه رسیدیم، بلافاصله موضوع را به فرماندهی اطلاع دادیم و گفتیم که لو رفته ایم و دشمن از حضور ما در منطقه اطلاع پیدا کرده است. دستور رسید: اشکال ندارد، 5 نفر در پایگاه بمانند و باقی نیروها سریع به گردنه (کبوتر کش) اعزام شوند.
, ,
ما با سرعت حرکت کردیم و وقتی به آنجا رسیدیم، دیدیم تعداد زیادی از نیروهای ارتش، سپاه و پیشمرگان مسلمان برای عملیات مهیا شده اند. ساعت 2 بامداد به کوه قوچ سلطان حمله کردیم و با رشادتی که رزمندگان از خود نشان دادند، توانستیم قبل از اذان صبح آنجا را به تصرف خود در آوریم. اما پایگاهی که بعثی ها در "چاله خزینه" داشتند، سقوط نکرده بود و برادران ارتش به شدت با دشمن درگیر بودند. حاج احمد متوسلیان به من گفت: به اتفاق تعدادی از پیشمرگان به کمک برادران ارتش بروید تا هرچه سریعتر پایگاه را تصرف کنیم.
, ,
نیروهای بعثی در باشماق مستقر بودند. برادران ارتشی از یک جناح به سمت باشماق حمله ور شدند، ما نیز به اتفاق تعدادی دیگر از نیروهای ارتش از جناح دیگر حمله کردیم. یک گروهبان و سه سرباز به عنوان آر. پی. جی زن همراه ما بودند. از گردنه که پایین آمدیم، متوجه شدیم که یک دستگاه تانک دشمن به سرعت به طرف ما در حرکت است. به آر. پی. جی زن گفتم: تانک را بزن!
با انهدام تانک دشمن، زمینه پیشروی ما آماده تر شد. تا نزدیکی پایگاه دشمن حرکت کردیم. تیربار مجال پیشروی را به نیروهای ما نمی داد. به محمد گفتم: مهمات ما رو به اتمام است، سعی کن صرف جویی کنی. اگر بتوانی ما را با آتش تیربار پشتیبانی کنی؛ ما جلو می رویم!
,,
بالاخره توانستیم خدمه تیربار بعثی را به هلاکت برسانیم و بلافاصله بر نقطه ای که تیربار در آنجا قرار داشت مسلط شده و با تعداد بسیار کمی از نیروها از چند جناح حمله و پایگاه دشمن را تصرف کنیم.
,
دفاع مقدس
در طراحی عملیاتی ایذایی علیه نیروهای بعثی برای بازپس گیری ارتفاعات قوچ سلطان در مریوان شرکت داشت و ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ | فرازی از زندگینامه و مجاهدت های شهید «سیدرسول عبادت» از افسران مؤمن و از فرماندهان پرافتخار ارتش جمهوری اسلامی ایران
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 روایت سردار رستگارپناه، از کردستان در بحران امنیت و محرومیت
💠 حسن رستگارپناه، از یاران حاج احمد متوسلیان در سپاه مریوان
دوران #جنگ_کردستان
سردار رستگارپناه.mp3
44.44M
🎙صوت کامل گفتگو با سردار حسن رستگار پناه درباره "غائله کردستان" در ابتدای انقلاب
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌴 دوران #جنگ_تحمیلی
🕊دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز!🕊
🌹شهید داوود بصائری و 🌷شهید اکبر قهرمانی
🌿 "داوود بصائری" متولد 1346 تهران و "اکبر قهرمانی" متولد 1343 شهر قدس، جمعی گردان مالک اشتر لشکر 27 محمد رسولالله (ص)، روز پنجشنبه 25 فروردین 1362 در هنگامه عملیات والفجر 1 در منطقهی شرهانی فکه بهشهادت رسیدند و پیکرشان در حالی که سر بر شانه هم داشتند، برجای ماند.
⚪️ درست یازده سال بعد، روز شنبه 27 فروردین 1373 پیکر آنها، همانگونه که در آخرین تصویر در کنار هم بر جای مانده بودند، توسط گروه تفحص و کشف شهدای لشکر 27 پیدا شد و به آغوش خانواده ها بازگشت.
▪️مزار شهید داوود بصائری: بهشتزهرا (س) قطعهی 50 ردیف 28 شمارهی 6
▫️مزار شهید اکبر قهرمانی: بهشتزهرا (س) قطعهی 28 ردیف 120 شمارهی 10
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
مأموریت مار
پیش از عملیات والفجر 4 برای بررسی منطقه به اتفاق برادران قوچانی، موحد دوست و آقایی به طرف ارتفاع قوچ سلطان حرکت کردیم. ناگهان مار بسیار بزرگی دیدیم که درست در وسط جاده قرار داشت.
برادر آقایی با تیراندازی، مار را از پا درآورد. وقتی موحد دوست با چوب، مار را کنار زد، چیزی توجهش را جلب کرد. به آن نزدیک شد. متوجه گردید یک مین ضد خودرو در جاده کار گذاشتهاند . موضوع را با قوچانی در میان گذاشت. او با دقت خاصی مین را از محل خود خارج و خنثی کرد.
تا مدتی همه مبهوت بودیم و با شگفتی به یکدیگر نگاه میکردیم. اگر چند متر جلوتر رفته بودیم، با انفجار شدیدی مواجه میشدیم. برادر قوچانی گفت: «ظاهراً این مار مأمور بوده است که ما را مطلع سازد.»!!
شهادت ابوالفضل مقدسی
جمعه۲۱فروردین۱۳۶۶
عملیات کربلای۸شلمچه
فریادیکی ازنیروها،مارا به بیرون سنگرکشاند.جوانی که دستش تیرخورده بود،ملتمسانه فریادمیزد وکمک میخواست تامجروحی راکه احتمالا ازدوستانش یابستگانش بود،به عقب ببریم ونگذاریم جابماند.
گلولهای به شکم مجروح اصابت کرده بود و از شدت درد به خود میپیچید. فوراً او را روی برانکارد گذاشتیم و راه عقبه راپیش گرفتیم.
همینطور که داشتیم به عقب میرفتیم،تعدادی نیروهای خودی رادیدیم که از عقب بهطرف جلو میآمدند.تیپ ظاهریشان عجیب بود. غالبا شلوار کُردی به پا کرده بودند، دستمال یزدی به گردن آویخته بودند و تسبیح دور مچ خود بسته بودند.فهمیدم نیروهای گردان میثم هستند.
ظاهرا قرار بود جایگزین نیروهای گردان حمزه شوند.
به هر زحمتی بود،مجروح را که سنگین و هیکلدار بود به پشت خط رساندیم.
حاج محمود امینی فرمانده گردان حمزه درکنار حاج اکبر عاطفی،فرمانده گردان شهادت نشسته بود.حاجی با دیدن ما گفت:
-برید به پست امداد و به هروسیله شده خودتون رو برسونید عقب.
چند نفری از بچههای گردان حمزه را دیدیم و دستور حاج امینی را به آنها منتقل کردیم.
وقتی به سنگر اورژانس در عقبه رسیدیم،هوا دیگر تاریک شده بود.چند دقیقه پس از ما،آمبولانسی سراسیمه وارد اورژانس شد و مجروحی را از آن خارج کردند.وقتی برانکارد ازمقابل دیدگان کنجکاوم گذشت، چهرۀ خونگرفتهای را بر آن دیدم که آشنا بود.لحظهای به فکر فرو رفتم و یافتم؛ "ابوالفضل مقدسی" بود، از بچههای مسجد امام حسن(ع)محلۀ دردشت و یکی از همان جاماندگان از گردان که باهم به خط آمده بودیم. هنوز لبخند او را باآن فک مجروحش درنظر داشتم. ترکش از پشت به سر ابوالفضل اصابت کرده بود.
پیکر نیمهجانش را روی تخت گذاشتند. درحالی که دست و پای خاکیاش میلرزید و ناخواسته بازوبسته میشدند، خون از گلویش فوران میکرد ونفسش بهسختی و باخِروخِر بالامیآمد.ازطرفی فکش قفل شده بود و امدادگران و پزشکان تلاش کردند با شکستن دندانهایش، خون داخل گلویش را تخلیه کنند. نمیدانم چه شد که ناخواسته دوربین عکاسی را از جیب درآوردم و چندعکس ازلحظاتی که او درحال جان دادن بود، گرفتم.
ابولفضل مدام دست و پا میزد تا اینکه قرار شد به اورژانس عقب منطقۀ عملیاتی منتقل شود.وقتی برانکارد او را درآمبولانس گذاشتند،به زحمت نفسهای آخرش را کشید.
شهید ابوالفضل مقدسی متولد۳شهریور۱۳۴۷شهادت۲۱فروردین۱۳۶۶عملیات کربلای۸در شلمچه.
مزار:بهشتزهرا(س) قطع۲۸ردیف۱۰۴شمارۀ۱۴
حمید داودآبادی