دفاع مقدس
🌷شهید دارا کهنه پوشی
▪️پیشمرگ کُرد مسلمان و همرزم شهید #عبدالله_طرطوسی
که ضد انقلاب و تجزیه طلبان سر او را با موزائیک از تن جدا کردند🔴
شهید دارا کهنه پوشی در روز اول مهر 1340 در روستای حسن آوله (مریوان) که سایه فقر و تنگ دستی بر آن حکم فرما بود به دنیا آمد. او در مدت عمر کوتاهش از نظر ایمان و ذخیره اخروی داراترین و ثروتمند ترین جوانان آن دیار بود. دارا تحت تربیت پدر و مادری مؤمن و متدین قرار گرفت و به خاطر زندگی در یک خانواده مذهبی قبل از رسیدن به سن مدرسه روخوانی قرآن کریم را فرا گرفت و سپس راهی مدرسه شد و تا کلاس پنجم در زادگاهش به تحصیل پرداخت و سپس برای ادامه تحصیل راهی شهرستان مریوان شد.
او با آمدن به مریوان و قرار گرفتن در یک محیط بزرگ فرصت را غنیمت شمرد و همراه با تحصیل در مدرسه، با حضور در مساجد و مدارس علوم دینی در خدمت استادان زانو زد و به تلمذ علوم قرآنی پرداخت. تلاش و پشتکارش موجب شد در مدتی کوتاه در این زمینه پیشرفت قابل توجهی داشته باشد و کار تدریس قرآن را آغاز نماید.
دارا در حقیقت سفیری بود از جانب حضرت حق که در آن برهه خاص مأمور هدایت و آموزش جوانان را عهده دار شده بود؛ تمام وقت یا در مدرسه بود یا در مسجد و در زمینه تعلیم و تعلم تلاش بسیار می کرد. به دلیل اینکه خانواده اش در روستا زندگی می کردند هر وقت به روستا می رفت از فرصت استفاده می کرد و به آموزش جوانان روستا مشغول می شد.
دارا بسیار کم سن و سال بود اما اعتماد به نفس بالایی داشت؛ در میان مردم روستا حضور پیدا می کرد و بدون هیچ واهمه ای برای آنان سخنرانی می کرد و آنچه را که آموخته بود به دیگران یاد می داد و این کار را ادای دین و عبادت می دانست. تلاش های پیگیر و خستگی ناپذیر دارا در زمینه هدایت و راهنمایی مردم از ایشان چهره ای مردمی و مورد اعتماد ساخته بود که علی رغم صغر سنی، مردم سخنانش را با جان و دل قبول می کردند
در سال 1357 که حرکت های آزادی خواهانه ملت قهرمان ایران شروع شد، دارا گمشده اش را در وجود رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران یافت و پیروی از منویات و دستورات ایشان را چون سایر فرایض دینی بر خود واجب دانست و برای انجام دستور مقتدایش هیچ درنگی را جایز نشمرد و پیوسته در تلاش و کوشش بود.
دارا در کانون اسلامی جوانان و مدرسه قرآن مریوان شبانه روز مشغول تلاش و فعالیت بود. آنگاه که احساس کرد باید از محدوده شهر خارج شود، این کار را با طیب خاطر پذیرفت و به روستاهای اطراف رفت. دارا یکه و تنها در جمع نماز گزاران حاظر می شد و بدون هیچ واهمه ای آنچه را که لازم بود می گفت. عقاید و کارهای دارا گروهک های ملحد را به شدت عصبانی کرده بود. چندین مرتبه نقشه ترور او را ریختند اما ناکام ماندند؛ خداوند دارا را مأمور بیدار سازی مردم کرده بود و خود نیز از او محافظت می نمود.
پدر شهید نقل می کند:
فرزندم علاوه بر تدریس قرآن و علوم اسلامی در کانون و مدرسه، همواره جز اولین کسانی بود که برای بحث و رویارویی با گروهک های ملحد حاضر می شد و بطلان عقیده و باور آنان را با دلایل محکم و استوار بر ملا می کرد. تمام نظریه پردازان الحادی گروهک های ضدانقلاب در برابرش به ستوه آمده بودند و هیچگاه نتوانستند در مقابل او سخنی منطقی عرضه کنند. هر جا دارا حضور می یافت دشمن سپر می انداخت و صحنه را ترک می کرد
آن هنگام که اراده مجاهدان فی سبیل الله بر این قرار گرفت که نهاد مقدس سپاه در مریوان بنیان نهاده شود، دارا جزو پیش گامان بود. سلاح و صلاح را توأمان به دست گرفت و به پاسداری از دست آوردهای انقلاب پرداخت؛ تا اینکه مزدوران استکبار جهانی که تاب دیدن نور حقانیت اسلام را نداشتند در قالب توطئه ای به مقر سپاه حمله ور شدند و بهترین فرزندان دین را به مسلخ کشاندند.
دارا از جمله مجاهدانی بود که در این مصاف نابرابر حضور داشت. اما خداوند همچنان که اراده کرده بود زندگی دارا با دیگران متفاوت باشد، نحوه شهادتش نیز با یارانش تفاوت داشت.
همرزمانی که در رکاب این مجاهد فی سبیل الله بوده اند در این باره می گویند: در تمامی مدتی که در حلقه محاصره بودیم دارا با روحیه عالی که داشت کمترین هراس به دل راه نمی داد و با رشادتی غیر قابل وصف می جنگید. وقتی که فرمانده رشید و فداکارمان "عبدالله طرطوسی" به شهادت رسید، دشمن توانست به داخل مقر نفوذ کند. جنگ تن به تن آغاز شد، دشمن تلاش می کرد دارا را زنده دستگیر کند، تا آنکه کید و حیله آنان به نتیجه رسید و دارا پس از اینکه مهماتش تمام شد به اسارت درآمد. از آنجا که گروهک های ضدانقلاب کینه فراوانی از این جوان نستوه به دل داشتند تمام بدنش را با آتش سیگار سوزاندند و با سر نیزه زخم های متعددی به بدنش وارد کردند و در نهایت پس از شکنجه های وحشیانه سرش را با موزائیک از تنش جدا کردند
⏳ دوران نبردهای کردستان – مقابله با وطن فروشان و تجزیه طلبان
۲۳ تیر سالروز عملیات قادر
تنبیه دشمن بعثی در مناطق شمال غربی کشور/ عملیاتی که جبهههای جنگ را از رکود خارج کرد
🔸عملیات قادر نهمین عملیات مستقل ارتش بود که در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۴ درمناطق شمالغربی کشور اجرا شد و بعد از این عملیات بود که جبهههای جنگ از رکود خارج شد
📷👆تصویر ارتفاعات کلاشین_منطقه عملياتى قادر
این عملیات در با رمز یا صاحب الزمان (عج) در منطقه عمومى كلاشين شهرستان اشنويه بفرماندهى شهيد على صياد شيرازى در سه مرحله آغاز شد که حدود2ماه به طول انجامید
شهيد حسن آبشناسان فرمانده لشکر 23 نیروهای مخصوص تکاور (نوهد) طى عملیات قادر و در ارتفاعات كلاشين از قفس تن بال گشود و به شهادت نائل آمد
⚪️منطقه مذكور با توجه بموقعیت خاص از جمله وجود ارتفاعات صعب العبور و تردد پراکنده گروهک های ضدانقلاب تاکنون فاقد یادمان شهدا است
شهید کاوه فرمانده افسانه ای و سلحشور سپاه پاسداران در این عملیات حماسه های جاودانه ایی از خود و رزمندگان لشکر تحت امرش بر روی قله ها و ارتفاعات کلاشین بر جای گذاشت و در فتح ارتفاعات و پاکسازی قله های مذکور نقش برجسته ایی را ایفا نمود
دفاع مقدس
۲۳ تیر سالروز عملیات قادر تنبیه دشمن بعثی در مناطق شمال غربی کشور/ عملیاتی که جبهههای جنگ را از رک
💠 حسن آبشناسان،امیر سرفراز وفرمانده ارتش در قرارگاه حمزه سیدالشهداء و فرمانده لشکر۲۳ نیروهای ویژه هوابرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۳ تیرماه ۱۳۶۴ — سالروز عملیات قادر
🎥 گوشه ای از عملیات قادر در جبهه شمالغرب
در این فبلم، برادر خسرو شوق (از معاونین لشگر ویژه شهدا) توسط بیسیم در حال هدایت آتش توپخانه بر روی مواضع و استحکامات ارتش بعث عراق در ارتفاعات گوشینه
🎞 در قسمتی ار فیلم، سردار علی صلاحی معاون ستاد لشکر (فرد میکروفون به دست) نیز در کنار خسرو شوق دیده می شود.
در این عملیات، بنا به درخواست شهید صیاد شیرازی (فرمانده نیروی رمینی ارتش)، رزمندگان لشکر ویژه شهدا به فرماندهی شهید محمود کاوه برای کمک به برادران ارتشی خود وارد عمل شدند.
⚪️ پ.ن: در #مستند_نگاتیو ، مجری برنامه با افراد حاضر در فیلم آشنایی ندارد و فقط حدس می زند مربوط به عملیات قادر باشد!
کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
۲۳ تیرماه ۱۳۶۴ — سالروز عملیات قادر 🎥 گوشه ای از عملیات قادر در جبهه شمالغرب در این فبلم، برادر
📷 عکس بالا: برادر خسرو شوق و سردار علی صلاحی ، از مسئولین لشگر شهدا
📷 در عکس پایین، سردار علی صلاحی، (ستاد لشگر) در کنار شهید محمود کاوه (فرمانده شجاع لشگر ویژه)
دفاع مقدس
۲۳ تیرماه ۱۳۶۴ — سالروز عملیات قادر 🎥 گوشه ای از عملیات قادر در جبهه شمالغرب در این فبلم، برادر
📷 عکسی از برادر خسرو شوق (از مسئولیت لشگر) در کنار مرحوم قدرت الله منصوری و شهید بزرگوار محمود کاوه، فرمانده لشگر ویژه شهدا
🌴 دوران دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانی #شهید_محمود_کاوه در جمع فرماندهان گردان ها و مسئولین واحدها و ارکان #لشکر _ویژه_شهدا، پس از عملیات قادر در #شمال عراق که به دعوت شهید #صیاد_شیرازی به کمک ارتش رفتند.
وقتی که شهید کاوه نقاط ضعف عملیات را برشمرده و خود و دیگر مسئولان لشکر را مورد انتقاد قرار می دهد:
یک: بحث بهداری
دو: مکالمه رمز و کشف پشت بیسیم
سه: مسئله تشنگی رزمندگان
چهار: تدارکات و مهمات نیروها
دفاع مقدس
🎥 سخنرانی #شهید_محمود_کاوه در جمع فرماندهان گردان ها و مسئولین واحدها و ارکان #لشکر _ویژه_شهدا، پس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 فیلم با کیفیت بهتر👆👆
🎥 سخنرانی #شهید_محمود_کاوه در جمع فرماندهان گردان ها و مسئولین واحدها و ارکان #لشکر _ویژه_شهدا، پس از عملیات قادر در #شمال عراق که به دعوت شهید #صیاد_شیرازی به کمک ارتش رفتند.
وقتی که شهید کاوه نقاط ضعف عملیات را برشمرده و خود و دیگر مسئولان لشکر را مورد انتقاد قرار می دهد:
یک: بحث بهداری
دو: مکالمه رمز و کشف پشت بیسیم
سه: مسئله تشنگی رزمندگان
چهار: تدارکات و مهمات نیروها
▫️تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 #انتشار_مطالب_صدقه_جاریه_است
میستایمت
که شانههای شکوهمندت،
آبروی کوهستانهاست...
و اردیبهشت نگاهت،
در چشمان هیچ بهاری نمیگنجد...
رزمنده #دفاع_مقدس
منطقه اشنویه (منطقه مرزی و کُردنشین آذربایجان غربی)
تابستان سال ۶۴
#عملیات_قادر
🌴 دوران #جنگ_تحمیلی
دفاع مقدس
💠 حسن آبشناسان،امیر سرفراز وفرمانده ارتش در قرارگاه حمزه سیدالشهداء و فرمانده لشکر۲۳ نیروهای ویژه هو
#شیر_صحرا
🌷شهید حسین آبشناسان فرمانده لشکر۲۳هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران
▫️وی در ۱۹ اردیبهشت۱۳۱۵ در محله نازیآباد تهران بدنیا آمد.پس از اخذ دیپلم ریاضی در ۱۳۳۶ وارد دانشکده افسری شد
فارغ التحصیل اولین دوره رنجری در ایران بود.
دوره سخت چتربازی و تکاوری را در کشور اسکاتلندگذراند
در اسکاتلند در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتشهای جهان اول شد وقدرت خود و ایران را به رخ کشورهای صاحب نام کشاند
پس از نا آرامی های کردستان و شروع جنگ تحمیلی درسال59 پیوسته در صحنه های نبرد حاضر بود وهمواره نقش مؤثری را درجبهه ها داشت
🔻مسئولیتها و فعالیتها:
▪️استاد آموزش جنگهای چریکی و نامنظم
▪️استاد آموزش نیروهای سپاه مستقر در کاخ سعد آباد
▪️فرمانده قرارگاه شمال غرب ارتش
▪️عضویت در ستاد جنگهای نامنظم لشکر ۲۱ حمزه
▪️معاون قرارگاه حمزه سیدالشهداء از سوی ارتش
▪️تشکیل قرارگاه کمیل در عمق خاک عراق
▪️طراحی عملیات قادر و اجرای آن
🌷شهادت:
وی در #عملیات_قادر در ۸ مهر ۱۳۶۴ (مرحله دوم عملیات) در جریان درگیری مستقیم با دشمن در منطقه سرسول کلاشین عراق بر اثر برخورد ترکش موشکهای گراد بشهادت رسید🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فیلم | تصاویری از "ناصر فخار" از لشکر ۸ نجف در عملیات قادر
تابستان ۶۴ - ارتفاعات شمالغرب کشور
🎞 ناصر فخار، فرمانده یکی از گردانهای لشکر نجف اشرف در کنار یکی از افسران ارتشی
این عملیات توسط ارتش ج.ا.ا طراحی شده بود و یگان هایی از سپاه نیز در آن شرکت کردند.
منطقه عملیاتی: غرب اشنویه - قلل کلاشین - محور سیدکان (استان اربیل عراق) ....
دفاع مقدس
🎥 #فیلم | تصاویری از "ناصر فخار" از لشکر ۸ نجف در عملیات قادر تابستان ۶۴ - ارتفاعات شمالغرب کشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فیلم | عزاداری و وسینهزنی رزمندگان لشکر ۸ نجف، بعد از عملیات قادر
🎞 فیلم در تابستان ۶۴ در مقری به نام خندق در نزدیکی شهر اشنویه ضبط شده است
🎞 جمعی از نیروهای لشکر ۸ نجف اشرف، بعد از اتمام عملیات درحال عزاداری و سینه زنی هستند. در این برنامه که مداحی آن را احمد محمدی بر عهده دارد، رزمندگان نوحه: «ای از سفر برگشتگان کو شهیدان ما» را همخوانی می کنند.
در میان افراد، مرحوم دکتر محمد علی ابوترابی و حجت الاسلام حسنعلی خزائیلی نیز دیده می شوند.
🌱 دوران #جنگ_تحمیلی
-------------------------------------------
کانال دفاع مقدس
🌱 #انتشار_مطالب_صدقه_جاریه_است
دفاع مقدس
🎥 #فیلم | عزاداری و وسینهزنی رزمندگان لشکر ۸ نجف، بعد از عملیات قادر 🎞 فیلم در تابستان ۶۴ در مقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فیلم | عزاداری و وسینهزنی رزمندگان لشکر ۸ نجف، بعد از عملیات قادر
🎞 فیلم در تابستان ۶۴ در مقری به نام خندق در نزدیکی شهر اشنویه ضبط شده است
🌱 دوران #دفاع_مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جلسه فرماندهان ارتش در جریان #عملیات_قادر
🎞 در تصاویر شهبد احمد کاظمی، فرمانده لشگر ۸ نجف اشرف نیز دیده می شود. یگان او نیز مانند یگان تحت امر شهید کاوه نیز در راستای کمک به ارتش در انجام عملیات در کنار این عزیزان می جنگیدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 موشن گرافیک
🌿 "عملیات قادر" در جبهه شمالغرب - در غرب اشنویه بسمت قلل کلاشین و سیدکان- چومان مصطفی (استان اربیل عراق)
بفرماندهی شهید صیاد شیرازی (فرمانده نیروی زمینی ارتش ج.ا.ا) و تحت کنترل قرارگاه مشترک ارتش و سپاه
🌱 مرحله اول عملیات: ۲۳ تیر ۱۳۶۴
🌱 مرحله دوم عملیات: ۱۸ شهریور ۱۳۶۴
یا حسین (ع)♥️
کم کم سیاهی
علمت دیده می شود
آثار خیمه های
غمت دیده می شود😢
افتاده سینہ ام
به تپشهای انتظار
از روی تلِّ دل
حرمت دیده میشود 🕌 🏴
به ایام سوگواری
سالار شهیدان
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
نزدیک می شویم 🏴
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴به محرم نزدیک میشویم 🌴
🌿نوای حسینی در دوکوهه
🎥 نوحهخوانی با صدای زیبا و ماندگار شهید #محسن_گلستانی ،مداح لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
⏳ دوران #دفاع_مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم_رب_الشهدا
.
..
چگونگی شهادت شهید عارف ومداح، شهید_مسعود_ملا
↩️در تنگه ابوقریب،گردان عمار با دوتیپ زرهی عراق درگیر شد.
گروهان«مسعود ملا» موند تو محاصره و مسعود تعدادی از نیروهایش را فرستاد عقب،
خود مسعود با یه سری از بچهها موندن وسط عراقیا ونبرد تن به تن کردند.
عراقیا که دیگه با ما یقه به یقه درگیر بودن،مسعود را بستن به رگبار و پهلو وسینه اش مجروح شد واسیر عراقیا شد!!! دشمن بعثی ملعون دستای مسعود رو بست پشت نفربر و در حالی که مسعود زنده بود وفریاد یا زینب«س» داشت،اونو تا سه راهی فکه کشوندن وبعد آرزوی سوم مسعود برآورده شد،
دشمن بعثی در حالی که مسعود برلب فریاد یا حسین داشت،اورا دوره کرده وسرش را بریدند... .
💠خاطره آزاده جانباز مهدی سیفی
شهید«مسعود ملا» در وصیتنامه سراسر نورش نوشته است:
«پروردگارا، هم جراحت،هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن ونگذار شرمنده مولایمان سیدالشهداء بشوم.» مزار شهید:بهشت زهرا«س» قطعه ۴۰ ردیف ۵۲ ،شماره ۲۲ .
شادی روح شهدا صلوات
کانال #دفاع_مقدس
محفل انس ورفاقت باشهدا
ابو قریب از تشنگی تا شهادت
سالروز دفاع دلاوردان مردان گردان عمار به فرماندهی حاج رضا یزدی
در تنگه ابوقریب و شهادت مظلومانه و عطشان رزمندگان عزیزمان من جمله سردار شهید غلامرضا صالحی قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) که تشنگی و گرما هم مانع جان فشانی شان نگردید گرامی باد .
به راستی تاریخ گواهی خواهد داد که چطور جوانان عزیز ایرانی در این روز با لبان تشنه و با ذکر یا حسین و یا زهرا به دیدار معشوق شتافتند.
دفاع مقدس
ابو قریب از تشنگی تا شهادت سالروز دفاع دلاوردان مردان گردان عمار به فرماندهی حاج رضا یزدی در تنگه
به روایت حاج علی آقای یزدی:
۲۱ تیر ماه سال ۶۷ بود برای عملیات تنگه ابوقریب حرکت کردیم چند روز قبل از عملیات بود که برادر فراهانی به گردان آمده بودند و بدلیل اینکه من پیک گردان بودم ، حاج آقا رضا ایشان را پیک گردان گذاشتن و خیلی برای من جالب بود که اخوی ایشان را از کجا می شناختن چون تاکنون ندیده بودم ایشان را و از انتخاب اخوی کمی تعجب کردم.
خلاصه در عملیات ابوقریب بدلیل اینکه ما به یک مرتبه وارد منطقه ناشناخته ای شده بودیم و از موقعیت دشمن اطلاع نداشتیم که در کجا درگیری شروع خواهد شد همینطور به سمت جلو در حرکت بودیم و جاده را گرفته بودیمو می رفتیم تا اینکه در تنگه متوقف شدیم، عراقی ها در بعد از تنگه در دشت موضع گرفته بودند و مسلط به جاده بودند ، شب درگیری شروع شد، بچه های گروهان باهنر از تنگه گذشتن و در دشت با دشمن درگیر شدن. نبرد سختی شکل گرفت که برادر عزیزم حسین زاده در خاطرات ابوقریب خاطرات خواندی خود را فرمودند ، درگیری تا صبح ادامه داشت، بدلیل اینکه مهمات و آب بچه ها تموم شده بود و از پشت هم هیچ تدارکات و نیرویی نمی رسید دستور عقب نشینی دادند، در برگشت که به ظهر نزدیک میشدیم و هیچ آبی در قمقه ها باقی نمانده بود جاده هم در تیر رس دشمن قرار گرفته بود مجبور شدیم به تپه های اطراف پناه ببریم و عملا راهمون دورتر میشد و امکان اینکه راه را گم کنیم بود ، در زمان برگشت که بچه ها در بین تپه ها پراکنده به عقب برمی گشتیم دو بیسیمچی بنام های برادران داودی و منصوری کم آورده بودند و آبی هم نبود و به سختی قدم بر میداشتند ، وقتی رسیدم به آنها گفتم عراقی ها پشت سر هستند زودتر حرکت کنید که نشستند و گفتند توان برگشت و ندارن و خلاصه حلال کنند با داد زدن بر سرشان ، بلندشان کردم ، کمی هم کمکشان کردم تا دو سه تا تپه را رد کردیم رسیدیم به جایی که دیدم چاله کوچک آبی آنجاست.
چاله آب ، شور و غیر قابل شرب بود و دکتر بختیاری آب را با کلاه آهنی می ریخت سر بچه ها، واقعا این چاله آب یک معجزه بود در آن جا ، اگر آن آب بر سر ما ریخته نمیشد معلوم نبود الان این خاطرات را برایتان می نوشتم ، در آنجا بود که شهید فراهانی رسید به ما و آخرین نفری بود که برگشته بود من کارت جنگیم و کارت پلاکم خیس شده بود به برادر فراهانی گفتم این کارتهای مرا داخل جیب پیراهنت بگذار و ایشان محبت کرد و کارتها را در جیب پیراهن سپاهی که داشت گذاشت.
بعد از اینکه آب بر سرش ریختیم صدای تیراندازی آمد و عراقیها پشت سرمان بودند و ما نه فشنگ داشتیم و نه آب دوباره در تپه ها سرازیر شدیم و آنجا بود که آخرین بار بود شهید فراهانی را دیدیم ، وقتی آمدیم عقب دیگه این شهید را ندیدیم عراقم بر منطقه مسلط شد تا بعد از اینکه آمدیم دوکوهه سراغ این عزیز را از هر کسی گرفتیم نمیدانست کجا جا مانده و بعد از یکی دو روز عراق عقب نشست رفتیم دنبال شهدا و در تپه ها بدنبال شهدا می گشتیم که تقریبا از جایی که از این شهید جدا شده بودیم را می دانستیم رفتیم، در چند تپه آنطرف تر دیدم شهیدی افتاده که حتی نه ترکش و تیری به ایشان اثابت نکرده بود و مانند سه یا چهار شهید دیگر ابوقریب از تشنگی به شهادت رسیده بود.
جیب لباس سپاهی که تنش بود را باز کردم و کارت هایم در جیبش بود ، یادش گرامی و ان شاالله با شهدای لب تشنه کربلا محشور شوند ، جهت شادی روحشان صلوات.