📊 #اینفوگرافیک 🗓 ۱۸مهرماه، سالروز شهادت خلبان شهید اسدالله بربری در سال ۱۳۵۹

🌹 شهید سرلشگر خلبان اسد الله بربری فرمانده ی شجاعی که تا آخرین قطره خون در میانه ی میدان نبرد ایستاد فرزند حسن در دهم مهرماه 1326 در شهرستان محلات بدنیا آمد در هيجدهم مهرماه 1359 بهمراه 3خلبان دیگر بشهادت رسید پیکرش پس از 23 سال دوری از وطن به میهن بازگشت بر اساس گزارش كميته‌ بين المللي صليب سرخ جهاني پيكر پاك و نوراني‌ اين خلبان شهيد به طور موقت در گورستان زبير در شهر موصل عراق دفن شده بود. در سال 1381 پيكر اين خلبان و تني چند از خلبانان شهيد كه وضعيتي مشابه داشتند به وطن باز گردانده شد و در بهشت زهرا (س) قطعه‌ خلبانان شكاري به خاك سپرده شد. از خلبان شهيد اسداله بربري 2 فرزند پسر و دختر به يادگار مانده است. روحشان شاد🌺

🌴 ما همه افق های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم 🚩 ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می یافت عشق راهم امید را هم زهد را هم شجاعت را هم ... ▫️شهید مرتضی آوینی #روایت_فتح ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است

📢 نوای حاج صادق آهنگران ▫️گاه نبرد آمده دلاوران بسیج برای حفظ شرف پیش به سوی خلیج شعر: محمدعلی مردانی ‌‌‍‌

📢 نوای حاج صادق آهنگران 🌱 سرنوحه: ما نبرد بی امان با خصم بی دین می کنیم دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰

عقل معاش می گوید که شب، هنگام خفتن است، اما عشق می گوید: "چگونه می توان خفت وقتی که جهان ظلمتکده کفرآبادی ست که در آن، احکام حق مورد غفلت است" 🌷 شهید آوینی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است

🌝 هر صبحِ خدا 📃 یک غزل از دفتر عشق ست 🌿 سرسبزترین مثنوی از منظر عشق ست ☀️هر صبح سلامی به گل روی تو "زیبا" ☘️🌼🌸 چون یاد گل روی تو یادآور عشق است ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄

از سمت راست: ۱.شهید امیر وفایی ۲.شهید مدنی ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ #بخوانید 👇 #کار_برای_خدا ⁉️ ❇️ به روایت پدر بزرگوار شهید: «آخرین باری که مرخصی آمده بود با هم به محل کار رفتیم. خیلی احترام من را داشت. با لحنی پدرانه به اوگفتم : "الآن شب عید است، اینجا بمان، نرو جبهه. اینجا هم می شود خدمت کرد. من الآن سالهاست دارم برای خدا خدمت می کنم." با همه ی احترامی که به من می گذاشت سرش را بالا گرفت و گفت :"پدر فکر می کنی!" با تعجب گفتم :"امیر جان با منی؟!" امیر ادامه داد :"پدر ناراحت نشو. وقتی میبینم بچه های رزمنده فقط یک خاکریز با خدا فاصله دارند ولی جرات نمی کنند بگویند کار ما خالصانه برای خداست، آن وقت شما اینجا، توی این دفتر، مطمئنی که برای خدا کار می کنی؟ آیا این باور انصافانه است؟" خیلی این حرف روی من تاثیر گذاشت. گفتم :"بلند شو برویم برسانمت." در راه بودیم که از من اجازه گرفت و به داخل عکاسی رفت. بعد از لحظاتی بیرون آمد و یک رسید عکس به من داد! بعد هم گفت : "این عکس ها را شما بگیرید، احتیاج می شود." ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄

نشسته از راست: شهید داود دهقانی امیر مقرنس مهدی غفوری امیر برادران رضا فرجی منصور کریمی علی محمودی محمد الله صفت گردان میثم لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) دوران جنگ تحمیلی

🎞 صحبت های پدر شهید نجف آبادی در #جبهه دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄