دفاع مقدس
کتاب: صبح روز بیست و چهارم نویسنده: عباس میرزایی راوی: علی اصغرقره خانی این کتاب نقش لشکر ۴۱ ثارا
دربارهی کتاب:
تا روز ۲۲ بهمن ۱۳۶۴، رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله مأموریت محولهی خود (عبور از اروند، عبور از موانع و باتلاقها، شکستن خط دشمن در محورهای جاده نهر علیشیر و بلامه، پیشروی، پاکسازی، تثبیت منطقهی تصرفشده و طراحی دفاع و پدافند از آن) را به پایان رساندند.
علاوه بر این، مأموریت تیپ المهدی (عج) و لشکرهای ۱۹ فجر، ولیعصر (عج) و ۲۵ کربلا را تکمیل کردند و ضمن دستیابی به خور عبدالله، در سمت چپ تا رأس البیشه و در راست تا ضلع شرقی پایگاه موشکی و تا ۵۰۰متری مخازن نفتی پیشروی کردند.
ساعت ۶:۱۵ روز چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ خانهی اطلاعات شلوغ بود. ابراهیم سعادتفر، رزمندهی عضو واحد اطلاعات دربارهی خانه اطلاعات میگوید:
«عنوان خانهی اطلاعات را ابراهیم هندوزاده اولین بار مطرح کرد. محل استقرارمان در کنار نهر علیشیر بود. خانهای محلی که توی آن با بلوک و چوب و گونیهای شن، پناهگاهی ساخته بودیم. سنگری زیر سقف خانه داشتیم، گرچه زیاد محکم نبود. این را بعداً فهمیدیم. وقتی راکت شیمیایی خورد وسط سفرهی صبحانهمان.»
در این روز (۲۴ بهمن ۱۳۶۴)، بیشتر اطلاعاتیها بودند. ابراهیم هندوزاده، حسین آتشافروز، یدالله وزیری، مسعود دیندار، عنایتالله طالبیزاده، حسین دامغانی، حسن یزدانی و ... صبحانهشان را خورده بودند و آماده میشدند که با قایق به آنسوی اروند بروند.
محمدحسین یوسفاللهی با کفشهای کتانی سفیدرنگی که به پا داشت، میان قاب در ایستاده بود. محمد دوستمحمدی آنطرفش بود و ابراهیم سعادتفر اینطرفش.
رمضان راجی امیرحسینی بیرون اتاق قدم میزد و به برنامهی آن روز بچههای اطلاعات فکر میکرد. صدای غرش هواپیماهای عراقی به گوش میرسید. صداها درهم بود. همچون همهمهی گنگ دریا در آغاز طوفان و بعد، میگها پرسروصدا گذشتند.
یکی از بمبافکنها، از بالای نخلستان قیقاج پایین آمد و تا اطلاعاتیها بجنبند، نخلستان را و سنگرها و خانه اطلاعات را درنوردید.
آنهایی که دور سفرهی صبحانه نشسته بودند، نیمخیز شدند. هواپیما از روی ساختمان عبور کرد. کمی بعد، صدایی دیگر بلند شد. انگار چیزی از آسمان بهسوی خانهی اطلاعات میآمد. فریاد محمدحسین یوسف الهی بلند شد. ایستاده بود میان چارچوب در. اطلاعاتیها دیدند با نگرانی آسمان را نگاه میکند و شنیدند داد زد: شیمیایی، بچهها شیمیایی!
* کتاب:
صبح روز بیست و چهارم: نبرد لشکر ۴۱ ثارالله در عملیات والفجر ۸
مؤلفان: عباس میرزایی، مهدی خداوردیخان
ویراستار: مهدی خداجو
ناشر: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
زبان: فارسی
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۳۸۸
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
این کتاب در قالب ۷ فصل، به صورت صوتی تقدیم علاقمندان می گردد: 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمونه صوتی کتاب:
صبح روز بیست و چهارم
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_صوتی
«صبح روز بیست و چهارم»
فصل اول
10.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_صوتی
«صبح روز بیست و چهارم»
فصل دوم
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_صوتی
«صبح روز بیست و چهارم»
فصل سوم
11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_صوتی
«صبح روز بیست و چهارم»
فصل چهارم
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_صوتی
«صبح روز بیست و چهارم»
فصل پنجم
11.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_صوتی
«صبح روز بیست و چهارم»
فصل ششم
15.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_صوتی
«صبح روز بیست و چهارم»
فصل هفتم
🔷 ۲۴ بهمن ۱۳۹۱ -- سالروز شهادت این سردار بزرگ به عنوان دومین شهید مدافع حرم کشورمان است!
معاون مهندسی سپاه قدس، سردار شهید حاج حسن شاطری اهل سمنان، با نام مستعار حسام خوش نویس، دومین شهید مدافع حرم کشور ایران، دارای روابط گستره سیاسی و اقتصادی در منطقه و از چهره های در سایه جبهه مقاومت بود که در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۹۱ در جاده دمشق بیروت توسط عوامل اسرائیل به شهادت رسید.
🔸نقل است که در روزهای سخت زینبیه و درست همان زمانی که تکفیری ها بر روی دیوار حرم بانوی دمشق نوشتند یا زینب، با رفتن بشار (اسد) تو نیز خواهی رفت، حاج حسن جهت جلوگیری از ترک منزل توسط سکنه این محله و سقوط حرم، شبانه روز اقدامات عمرانی و زیربنایی بسیاری از جمله فعال نمودن بازارچه منطقه حجیره را در دستور کار قرار داد و با هزینه شخصی خود چندین مغازه سبزی فروشی و میوه فروشی را در این مکان تأسیس نمود!
🔸درست همان زمانی را می گویم که تک تیراندازها جهت خالی شدن منطقه زینبیه و تسلط بر حرم، اقدام به کشتن معدود افراد موجود در آن محل و ربایش نوامیس آنها می کردند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #استوری | حاج قاسم سلیمانی: شهید شاطری یک الگو بود؛ او دل ها را گرفت؛ او دلها را تصرف کرد... با حقیقت خودش، با حقیقت عمل خودش و اخلاق خودش
🌿 لذا بزرگیش وقتی نمایان شد که رفت [شهید شد]