eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
10هزار ویدیو
833 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
▫️زندگی نامه جهادگر شهید مهندس رضا نصوحی موقعی که اذان صبح روز 27 شهریور 1334 گفته شد و بانگ الله اکبر همه جا را فرا گرفت, کودکی عزیز در خانواده ای مذهبی و کارگر چشم به جهان گشود و رضا نام گرفت. بعد از گذراندن دوران کودکی وارد دبستان شد و تا ششم ابتدایی را در دبستان دهنو گذراند . لازم به تذکر است که در آن موقع رضا با چنان فقری روبرو بود که از سوخته های وسط باتری های رادیو فاسد شده به جای جوهر استفاده میکرد . رضا از سن 10 سالگی تمام وظایف دینی و شرعی خود را حتی بیشتر از واجبات و مستحبات انجام میداد, تا جایی که در همین سنین در دبستان لقب (رضا مومنه) گرفت. بعد وارد دبیرستان امام (فاضل سابق) مبارکه شد و دوران دبیرستان را با بالاترین معدل در سال 1353 به پایان رساند. در دوران دبیرستان به خاطر این که خرج تحصیلش را در بیاورد, عصر ها که خسته و کوفته به خانه می آمد, کتاب هایش را میگذاشت و به کارگاه نخ تابی میرفت  و تا آخر روز کار میکرد تا این که پدرش به عنوان کارگر کوره پز خانه در محمدیه مشغول به کار شد, در این موقع رضا نخ تابی را رها نموده و عصر ها با پای پیاده و بعدا با دوچرخه قراضه هر روز پیش پدر میرفت و به او در تهیه خامه آجر کمک مینمود و هنگامی که کوره روشن بود سه الی چهار شب تا صبح بیدار کنار پدر میماند و به او کمک میکرد و بلافاصله صبح به دبیرستان میرفت و با این چنین وضعیتی, با علاقه و پشتکار درس میخواند . کلاس سوم متوسطه بود که با خواندن قرآن و دعاهای مفاتیح و قصص قرآن در مسائل اسلامی ریز بین شد, تا جایی که در سال 1350 از وضع نا به سامان مملکت آگاه شد که یک روز به خانه آمده و هر چه عکس از شاه و خانواده اش در منزل بود به آتش کشید و خلاصه مبارزات سیاسیش از همان روز شروع شد. با این که درس میخواند و کار هم میکرد به مجرد این که ساعتی فراغت به دست می آورد, دوستانش را جمع میکرد و گاهی در بیشه زار ها و کوهستان های کنار دهنو و گاهی در منزل, آنها را با مسائل اسلامی و سیاسی آشنا مینمود و به مبارزه دعوتشان میکرد. در سال 1353 مبارزات خود را به صورت آشکار آغاز کرد و در روز عاشورای همان سال تصمیم گرفت در مسجد سخنرانی کند که در آن موقع عده ای نا آگاه به او تهمت بهائیت زدند . در سال تحصیلی 53-54 در کنکور شرکت نمود و در رشته مهندسی کشاورزی دانشگاه اهواز قبول شد و مشغول تحصیل گردید. از همان سال اول د انشگاه , ضمن درس خواندن جهت ادامه مبارزاتش تصمیم گرفت که برای تامین هزینه مورد نیاز خود کار کند و در همین رابطه تدریس خصوصی و حسابداری کارگاه جوشکاری را در اوغات بیکاری انجام میداد. در سال های دوم و سوم دانشگاه که از مزارع آزمایشی که در محوطه دانشگاه داشت, اقدام به فروش سبزیجات آن با دوچرخه مینمود . بالاخره با هزینه های به دست آمده اقدام به خرید یک عدد ضبط صوت و تعدادی نوار کرد و در هدفش از کار اضافی معلوم شد و با ارتباطی که با حجت الاسلام گلسرخی داشت به مبارزات خود ادامه داد. همچنین عصرها در مراسم تدریس قرآن و سخنرانی که در مکتب قرآن واقع در بازار سبزی اهواز با دعوت از دوستان خود شرکت مینمود . در سال 56 بود که با تعدادی از همرزمانش اعتصابات دانشگاهی اهواز را رهبری مینمود و پس از این که چهره اش برای گاردی های دانشگاه مشکوک به نظر رسید و ایشان را دستگیر کردند , در بازرسی از کلاسورش قطعنامه 17 ماده ای بر علیه رژیم طاغوت و تعدادی از شماره تلفن های روحانیون قم را یافتند و در همین رابطه ایشان را شکنجه نمودند و در همان موقع نسبت به جا به جابی نوارها و اعلامیه هایش که منزل دامادشان بود اقدام شد. پس از آزادی مجددا به پخش اعلامیه و نوار در سطح دانشگاه اقدام نمود و در همین هنگام بود که مبارزات اسلامی مردم به رهبری امام خمینی بر علیه رژیم طاغوت, به اوج خود رسیده بود و او از این فرصت استفاده نمود و به روستا آمد و سازماندهی مبارزات را در سطح روستا و حتی خارج از روستا را به عهده گرفت و اقدام به برگزاری راهپیمایی ها, پخش اعلامیه, کتاب و نوار, سخنرانی امام و دیگران و دعوت از روحانیون جهت سخنرانی نمود.در شب پنجم محرم (یال 57) مامورین رژیم طاغوت, در مسجد آمده و میخواستند روحانی محل و او را دستگیر کند که موفق نشدند و شب تاسوعا شعار مرگ بر شاه به طول سه متر را با سایر همرزمان خود در دل کوه جهت دید همگان حک نمود . او همچنان با تلاشی خستگی ناپذیر به مبارزات خود ادامه داد تا انقلاب اسلامی پیروز گردید و ایشان بلافاصله اقدام به تاسیس کتابخانه محل و مجتمع نمودن جوانان با تشکیل انجمن اسلامی روستا که هم اکنون بسیاری از شهدای محل ,از تربیت شدگان ایشان میباشند.
دفاع مقدس
پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه بلافاصله به ندای رهبر کبیر انقلاب در جهت تشکیل جهاد سازندگی لبیک گفت و اولین شعبه جهاد سازندگی را در تاریخ 20/4/1358 در مبارکه تشکیل داد که فعالیت های ایشان بدین شرح است: چهل روز مسئول اردوی جهاد سازندگی مبارکه , چهارده ماه مسئول کمیته کشاورزی و عضو شورای جهاد سازندگی لنجان, یک ماه شرکت در اردوی نظامی قمشه جهت آموزش فنون نظامی, سه ماه مسئول کمیته کشاورزی جهاد اصفهان مستقر در شوشتر, دو ماه مسئول کمیته کشاورزی و همکاری با شورای جهاد سازندگی سمیرم, 40 روز مسئول هیئت اعزامی به کشور یوگسلاوی, چهار ماه عضو هیئت آیین نامه اجرایی مراکز خدمات روستایی در جهاد مرکز, یک ماه اعزام به جبهه جهت کمک در عملیات فتح الفتوح(آزادی بستان), دو ماه و نیم مسئول روابط عمومی ستاد پشتیبانی منطقه جنگی اهواز, سه ماه عضو مهندسی عملیات و در رابطه با تدارکات جبهه در عملیات بیت المقدس و رمضان, یک ماه مسئول کمیته کشاورزی ستاد بازسازی مناطق جنگی در استان خوزستان و سپس به عنوان عضو فعال شورای بازسازی مناطق جنگی خوزستان مشغول به کار شد. تا این که در سال بعدش به زیارت بیت الله الحرام مشرف شدند و از قرار اطلاع, هنگام رساندن آوای انقلاب اسلامی به گوش سایر حجاج تر کشورهای دیگر با پلیس سعودی درگیر شده که در این درگیری همسنگرش شهید حاج اسماعیل بهرامی مجروح گردید. ناگفته نماند که قبل از مناسک حج در تابستان گذشته تشکیل خانواده دادو پس از بازگشت از حج فعالیت های خود را در جهت بازسازی ادامه داد تا این که سال بعدش برای عاشورای حسینی به روستای دهنو تشریف آوردند و با هم فکری دوستان,پیشنهاد خواندن نماز وحدت در روز مذکور را نمودند که متاسفانه در اثر حرکات نا آگاهانه عده ای , انجام نشد و ناچار ایشان از شدت ناراحتی روحی به حال  اغما رفتند و پس از بهبودی به قبرستان و کوه رفته و مشغول نماز میشدند . پس از بازگشت , پدرش علت را جویا شد که گفتند رفته بودم شکایت زنده ها را به مرده ها بکنم. شهید نصوحی اغلب روزها را روزه بود و شب ها نماز شب میخواند و به گفته یکی از همرزمان, او را در حالتی دیده بود که گریه میکرد و از خدا آرزوی شهادت مینمود تا این که در تاریخ ۵ اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر همراه با چند تن از همرزمانش همچون مولایش امام حسین(ع) سر خود را در راه اسلام داد و به آرزوی دیرینه اش , شهادت در راه خدا نائل گشت. روحش شاد و راهش مستدام باد
❣ از جبهه برگشت. یکی از پاهایش را روی زمین می کشید. گفتم چی شده؟ گفت هیچی. پشه لگد زده,فرار کرده! بردمش داخل, نشست. با اصرار گفتم مادر پات چی شده؟ گفت مجروح شدم. چند روزی اصفهان بودم, چند روزی هم شیراز. دکتر گفته استراحت مطلق! تازه بعد از ترخیص از بیمارستان فهمیدیم مجروح شده. این مجروحیت مدتی خانه نشینش کرد,کارش شده بود حفظ حدیث. پاییز سال ۶۲ بود که از جا بلند شد تا برگردد جبهه. گفتیم کی میای؟ گفت ان شاالله برای سالگرد محمد حسن! گفتم چقدر دیر, هنوز که چهارماه مانده! گفت مادر, تو چهارتا پسر داری, دو تاش را بده در راه خدا, محمد جواد و محمد حسین هم باشه برای خودت! گفتم پاشو پسر, از این حرف ها نزن, ان شاالله که سالم بر می گردی. خداحافظی کرد و رفت. نوروز سال ۶۳ بود.برای سالگرد محمد حسن اماده می شدیم. تعدادی از اقوام برای مراسم مهمان خانه ما بودند. نماز صبح را خواندم. دیدم محمد جواد با صدای بلند قران می خواند, صورتش بر افروخته بود. گفتم مادر ارام تر, مهمان ها خواب هستند. گفت من می روم اش و نان بگیرم. همه را بیدار کنید تا بیایم. وقتی امد, همسرم را برد توی حیاط چیزی به او گفت. همسرم امد, قاب محمد محسن را برداشت و برد گذاشت کنار قاب محمد حسن و گفت, محسن هم به حسن پیوست! دلم ریخت. به قرانی که دستم بود خیره شدم. گفتم محسنم فدای علی اکبر حسین. دوستش که شاهد شهادتش بود می گفت اخرین جمله های محسن قبل از شهادت این فراز از دعای شعبانیه بود که می خواند و به سمت دشمن می رفت الهی هب لی کمال الانقطاع الیک 🌴هدیه به شهید محمدمحسن روزی طلب صلوات، ،شهدای فارس
🔺۵ اسفند « » مبارک 🔹برای مهندسین بن‌بستی وجود ندارد. آنان یا راهی خواهند یافت٬ یا راهی خواهند ساخت… - مهندس عمران :۲۵اسفند۶۳ ا▫️▪️▫️▪️▫️ سال پنجاه و دو تازه دانشجو شده بودم . تقسیممان که کردند ، افتادم خوابگاه شمس تبریزی. آب و هوای تبریز بهم نساخت، بدجوری مریض شدم. افتاده بودم گوشه ی خوابگاه. یکی از بچه ها برایم سوپ درست می کرد و ازم مراقبت می کرد. هم اتاقیم نبود. خوب نمی‌شناختمش . اسمش رو که از بچه ها پرسیدم گفتند:"مهدی باکری" ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
روزشمار دفاع مقدس – 5 اسفند 1361.pdf
472.2K
📆 روزشمار دفاع مقدس – 5 اسفند 1361
روزشما5 اسفند 1365.pdf
209.9K
📆 روزشمار دفاع مقدس – 5 اسفند 1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 نیمه شعبان، میلاد امام زمان علیه السلام مبارک💐 🌿 بیا با جمع خوبان ... دوران 🎞 | جمع نیروهای های تخریب لشگر۱۰ سیدالشهدا(ع) مقر شهید پوررازقی 🎤 زمزمه دست جمعی سرود و شادمانی: ای ولی عصر و امام زمان ای سبب خلقت کون و مکان ما همه موریم و سلیمان تو باش ما همه جسمیم و بیا جان تو باش 🎥 شهیدان: حاج رسول فیروزبخت- علی اصغر صادقیان-غلامرضا کاظمی- حمید محمدی- جعفرصادق نصرت خواه و اصغر رحیمی در این فیلم دیده می شوند🌷 (عج) کانال دفاع مقدس اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱انتشار مطالب کانال ، بدون ذکر منبع نیز آزاد است🌱
سفره شام در حسینیه الوارثین .. شهدا کنار سفره.. غذای سفره امام زمان(ع) لوبیا پلو ویا قیمه لاپلو... یک ظرف که دوتا قاشق داخلش قرار داره و ظرف ماست دو نفره... سور و سات سفره همینه و بس.. سفره امام زمان باید به همین سادگی باشه.. این سفره ای بود که شهدا کنارش می نشستن... (ع) حسینیه الوارثین اردیبهشت سال 65 📷 افراد حاضر در عکس— از سمت راست شهید چهاردلی سلیمان آقایی صفری سید ریحانی شهید اربابیان شهید صدیق اسماعیل گوهری قاسم مقیسه حمید لطیفی علیرضا شکاری سیدنادر حسینی 🔸پشت سر جعفرطهماسبی علیرضا تقی پور شهید مقدم کانال ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | سخنان گرم و امیدبخش خطاب به رزمندگان 🌼🍀🌸من یقین دارم امام زمان(عج) در بین شماست و به شهدای شما افتخار می‌کند ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ 🌷 شهید زین الدین، فرمانده لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) ------------------------------------------- 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی بین جهان خواران بس جفا کردند خلق عالم را مبتلا کردند منجی عالم بپا ای مهدی دوران این جهان را ده نجات از چنگ خونخواران روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی ای ولی حق حجت اعظم از نفاق و کفر پر شده عالم کی شود جانا قدومت رنجه فرمایی چهره ی وجه اللهی بر خلق بگشایی روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی جنگ افروزان می کنند بیداد از منافق ها ناله و فریاد کی شود بخشی به محرومان سرافرازی ریشه ی ظلم و نفاق از بن براندازی روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی نایبت محزون قلب پر حسرت درد دل داری رهبر امت آیت الله خمینی ناله ها دارد نیمه شب ها رو به درگاه خدا دارد روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی قلب پر خونش سخت بشکسته از فساد افراد وابسته لیبرال و ملی گرا راه خطا در پیش می زنند قلب امام ما دمادم نیش روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی یک طرف صدام ملحدی کافر یار آمریکا آن ستمگر آتش جنگ و جدال و قتل و خونریزی کرده برپا از فساد و فتنه انگیزی روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی سینه ی تاریخ سرخ و گلگون است دین حق باقی دائم از خون است خون هابیل و حسین از کربلا جوشید ز انقلاب سرخ ما بر تن کفن پوشید روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی ملت ما را این بود تصمیم تا ظهور تو خون کند تقدیم قائم آل محمد جان به قربانت نوگل گلزار احمد جان به قربانت روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی ما پیام آور از شهیدانیم در ره قرآن جان نثارانیم آمدیم تجدید بنماییم ما بیعت با خمینی نایب تو رهبر امت روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی ما خمینی را جمله سربازیم پاسداران شهر اهوازیم این پیام خون ز گلزار شهیدان است راه ما راه حسین در حفظ قرآن است روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی گر عزیزانی داده ایم از دست داغ یاران گر قلب ما بشکست بهر حفظ نهضت و دین مسلمانی تا شود مقبول حق این جزء قربانی روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی نوجوانانی غرق اندر خون لاله رویانی خفته در هامون قطعه قطعه پیکر پاک شهیدان است این زمین کربلا یا ملک ایران است روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی ای خدا حق حضرت زهرا جده ی مهدی عصمت کبری در فرج تعجیل کن ای خالق یکتا چون معلمی همه دارند استدعا روز میلادت ای ولی الله نیمه ی شعبان گشته یوم الله ای امام منتظر الغوث و ادرکنی ای ولی دادگر الغوث و ادرکنی شاعر: حاج حبیب الله معلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷حاج قاسم سلیمانی: ▫️شايد اين حرف را از منِ بی‌سواد، كمتر قبول كنند؛ اما من معتقد هستم- آن چيزی كه ديدم، صحنه‌هايی كه ديديم و شماها خيلی‌هایتان ديديد- امام زمان (عج) كه ظهور بكنند، حكومتی که ايجاد ميكنند، قلّه‌ی آن حکومت، آن دوره‌ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش‌ها و حالاتش اتفاق افتاد... 📚مهرماه۱۳۹۵
یا ابا صالح المهدی ادرکنی (عج) همواره دلم به این ندای جانبخش خوش بوده و هست هر بار که به جبهه اعزام می شدم، دو سه تا ماژیک رنگی می خریدم و با خودم می بردم لباس های مان را که تحویل می گرفتیم، بلافاصله شروع می کردم به نوشتن پشت پیراهن خودم و بقیه که التماس دعا داشتند: یا ابا صالح المهدی ادرکنی اینقدر این نوشته برایم قوّت قلب داشت و انرژی مثبت می داد که عاشقش بودم. در میانۀ نبرد تن با تانک، آنجا که چیزی نمانده بود ترس بر ایمانم غلبه کند، پنداری امام عصر مستقیم نشسته جلویم و حرف دلم را می شنود در سخت ترین شرایط جنگ، انگاری خود آقا سرم را در آغوش می گرفت و بهم آرامش می داد و در میانۀ بارش تیر و ترکش و خمپاره، وقتی بدن زخم خورده ام، نه می سوخت و نه درد می کرد، مطمئن بودم از قدرت و قوّت این کلام زیباست: یا ابا صالح المهدی ادرکنی این عکس را تابستان 1362 در سقّز کردستان، روستای حسن سالاران، "سید احمد جلالی پروین" دوست و بچه محلم، با دوربین ساده و معمولی خودم ازم گرفت. این عکس دو نکتۀ قشنگ دارد: نوشتۀ پشت پیراهنم پوکۀ گلوله که در هوا معلق است! و در این دوران وانفسا، برایم دنیایی از خاطرات دلنشین و ایمانبخش در دل این عکس ها جاریست. حمید داودآبادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 (عج) 📽 برشی از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از شهید آوینی: 💠 ‌‌اكنون عصر تحقق بشارت‌های هزار و چهارصد ساله‌ی احادیث فرا رسیده است. ما انصار المهدی هستیم و خداوند زمینه‌ی برقراری دولت كریمه‌ی آل محمد (ص) را به دست ماست كه فراهم می كند. رزم‌آوران دلاور عرصه‌ی دفاع مقدس ما اگرچه در زمین گمنام هستند ، اما در آسمان ، در بلندترین معارج جبروتی ، میان عرش‌نشینان كسی از ایشان مشهورتر نیست. «ا‌لا انهم انصار المهدی.» مخاطب این سخن همه‌ی تاریخ هستند : ا‌لا انهم انصار المهدی. حضرت رسول اكرم(ص) در اشتیاق دیدار این مجاهدان راه خدا فرموده است : «ها ، شوقاً الیهِم.» آنان در زمانه‌ای كه شیطان بر تمامی كره‌ی زمین حاكمیت یافته است ، بر محور حقیقتی الهی به نام روح‌الله گرد آمده‌اند و بر همه‌ی جاذبه‌های غربی و شرقی غلبه كرده‌اند و برای ابتغای رضوان حضرت حق ، بر حب ماسوی الله پشت پا زده‌اند و به میدان‌های جهاد شتافته‌اند و از این روست اگر مقام این رزم‌آوران را از همه‌ی مجاهدان تاریخ اسلام ، حتی بدریون ، فراتر دانسته‌اند. ا‌لا انهم انصار المهدی... آگاه باشید اینان یاران وفادار مهدی (عج) هستند و تا پرچم انقلاب را تقدیم ساحت اقدس او نكرده‌اند ، روی از جهاد بر نخواهند تافت.....
💕 مـادرانـه.. نذر کرده بودم ؛ غرقِ در عشق امام زمان (عج) پرورش بدهم فرزندم را عینک غواصی‌اش را که آوردند فهمیدم نذرم قبول شده .... شهید سیدجعفر سیدصالحی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 «موعود حق» شهید حاج قاسم سلیمانی: خدایا، به محمد و آل محمد، به عظمت این جمع و قلب‌های ارزشمند در این جمع، قَسَمت می‌دهیم این انقلاب و نظام مقدّس را تا تحویل آن به آن «موعود حق»، امام زمان(عج) حفظ بفرما. 📎 به‌مناسبت نیمه شعبان و میلاد امام زمان (عج)
دفاع مقدس
🔴 دلِ پرزخمِ زمین، گفته کسی می‌آید...🌴 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ"
🌱 از سرباز به فرمانده: ▫️فرمانده، میدان آماده است بیا که سربازها سال‌هاست منتظرند پایِ رکابت فدا شوند...
⚪️ جشن نیمه شعبان با طعم شیمیایی !!! 🌷روز قبل از نیمه شعبان سال ۱۳۶۷ بود که با تعدادی از بچه‌ها رفتیم برای جمع کردن چادرهای مقری که توی خط داشتیم. چون شب میلاد امام زمان (عج) بود، گفتیم روحیه بچه‌ها عوض بشه. مهدی صور اسرافیل شروع کرد سرود خوندن و گفت: برادرها من هرچی می‌گم شما بگید: گرفت، گرفت.... مهدی خوند: فلق دوباره رنگ خون گرفت و همه بچه‌ها یک صدا می‌گفتند: گرفت، گرفت و می‌زدند زیر خنده و بعد هم با هم سرود" ای ولی عصر" رو خوندیم.... به مقر که رسیدیم چون چادرها روی زمین خوابیده بود همه با هم چهار طرف چادر را گرفتیم و بلند کردیم و بچه‌ها پایه‌های چادر رو مستقر کردند و چادرها سر جای خود قرار گرفت. چادرها که سر پا شد ما با منظره‌ای مواجه شدیم که اشک‌ها رو سرازیر کرد.... 🌷دیدیم جانمازها کنار هم در یک ردیف پهن شده و این حکایت می‌کرد که دوستان شهید ما برای نماز جماعت ظهر و عصر مهیا شده بودند و وقت نماز مقر بمباران شده بود. (این مقر دو روز قبل، توسط هواپیماهای بعثی بمباران شیمیایی شد که ۱۲ تن از بچه‌‌ها به شهادت رسیدند.) چادرها رو جمع کردیم و نزدیک غروب بود که به نزدیک مقرمون در بیاره رسیدیم. دیدم ماشین‌ها چراغ می‌زنند که جلوتر نروید. دشمن شیمیایی زده. باز به دلمون بد اومد که این‌بار هم مقر ما رو زده. تا جلوی مقر رسیدیم، حاج احمد ماشین رو نگه داشت. من زودتر از همه پایین پریدم و سر بالایی جلو مقر رو بدو بالا رفتم. دیدم چادر تدارکات روی درخت آویزونه و یکی هم به پشت روی زمین افتاده. دلم ریخت و بچه‌ها رو صدا زدم. دیدم کسی جواب نمی‌ده. وارد ساختمون شدم همه جا تاریک بود و صدایی از کسی نمی‌یومد. 🌷کف اتاق تعداد زیادی پتو افتاده بود. پتوها رو وارسی کردم. اتاق خالی بود. از ساختمون بیرون اومدم و بچه‌های دیگه هم رسیدند و همه جا رو وارسی کردیم. یکی از بچه‌ها صدا زد: بچه‌ها رفتند بالای ارتفاع و کسی این‌جا نیست. خاطرمون جمع شد که تلفات زیاد نیست. رفتیم سر وقت چادر تدارکات. شهید رضا استاد به پشت افتاده بود و صورتش خونی بود. اون رو داخل پتو پیچیدیم و به معراج شهدا بردیم. قرارمون بود که شب نیمه شعبان برای ولادت امام زمان (ع) جشن بگیریم که هواپیماهای دشمن برنامه ما رو به‌هم زدند. اون روز نزدیک ۵۰ نفر از بچه‌های تخریب لشگر ۱۰ سیدالشهداء (ع) مصدوم شیمیایی شدند. یه تعداد که حالشون خراب بود و حالت تهوع داشتن با مینی‌بوس به بهداری فرستادیم و ما هم که حالمون زیاد بد نبود موندیم. 🌷نماز مغرب و عشاء رو که خوندیم وضعمون به هم ریخت و سرفه‌های شدید و خارش پوست شروع شد.... حالت تهوع و درد چشم هم اضافه شد و مجبور شدیم که به بهداری مراجعه کنیم و ما رو فرستادند پاوه و بعد هم کرمانشاه و در نهایت در بیمارستان امیرکبیر اراک بستری شدیم.... راوی: جعفر طهماسبی، از رزمندگان تخریب لشکر۱۰ دوران جنگ تحمیلی ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیش گویی ائمه اطهار (ع) از اوضاع ایران قبل از قیام حضرت مهدی (عج)، پرچم سپاه پاسدران علامت قیام کنندگان، ظهور حضرت و... 🎞برشی از سخنرانی حجت الاسلام مرحوم محمد دشتی در سال ۱۳۸۰
33.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گردان یا مهدی (عج) رزمندگان اصفهانی