eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
10هزار ویدیو
833 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 خاطره ایی شنیدنی از فرمانده دلها سردار شهید مهدی باکری در عملیات خیبر : 🔹در عملیات خیبر، حمید باکری از طرف برادرش سردار مهدی باکری به عنوان فرمانده عملیات روانه جزایر مجنون شد . پس از رشادت های بسیار و تصرف خط ، بر اثر ترکش خمپاره ای به شهادت رسید ، آقا مهدی ، سردار شهید مرتضی یاغچیان را به عنوان فرمانده خط معرفی کردند . سردار یاغچیان با قبول ماموریت ، از سردار اجازه می خواهد که برای آوردن پیکر مطهر حمید اقدام نماید . آقا مهدی می پرسد : جنازه همه بچه‌ها را می خواهید بیاورید!؟ پاسخ می شنود که منطقه زیر آتش شدید دشمن است و بتوانیم فقط حمید را عقب می کشیم. خیلی جدی می گوید : هیچ فرقی بین حمید و دیگر شهیدان نیست ، اگر دیگران را نمی شود انتقال داد ، پس حمید هم پیش دیگران بماند ، اینطور بهتر است . . . پاسخ می آید که سردار ! الان وقتشه ! شاید بعداً اصلأ امکانش نباشه ...! آقا مهدی با لحنی محکم می گوید : این قدر اصرار نکن ، یا همه ، یا هیچ کس... 🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی دفاع مقدس عملیات خیبر جزایر مجنون عراق نام شهدا فراموش ناشدنیست ✊ما تا آخر ایستاده ایم✊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 بی خوابی های شهید آقا حمید باکری 🌹 شهیدی که از شدت بی‌خوابی مویرگ‌های چشمش پاره شده بود و از آن خون می‌آمد!!❤️ 🌷 شهید حمید باکری
بیسیمچی حمید به گوش کرد و گفت: «آقا حمید شهید شده» آقا مهدی (باکری) یکی از بچه ها را فرستاد، ببیند درست می گوید یا نه. آمد و گفت: «درسته، شهید شده. الان هم زیر پل مانده» آقا مهدی گفت: «انالله و اناالیه راجعون. خودت دادی، خودت هم گرفتی. فقط شکرت!» (http://t.me/afsaran_ir) بچه ها اصرار داشتند بروند جنازه را بیاورند، اما آقا مهدی گفت: «اگر می روند جنازه همه بسیجی ها را بیاورند، می توانند جنازه حمید مرا هم بیاورند.نمی توانم ببینم چند نفر دیگر به خاطر حمید شهید شوند.» دلیل آوردند، گفتند زن دارد، بچه دارد، چشم به راهند. که آقا مهدی گفت: «آنها با من، خودم جوابشان را می دهم.» 🗓۶ اسفند، سالروز شهادت 🌱 درس اخلاق ▫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 روایتی از شهادت سردار خیبرشکن جزیره مجنون آقا حمید باکری، جانشین لشگر عاشورا 🎥 به نقل از سردار شهید حاج احمد کاظمی، فرمانده لشگر 8 نجف اشرف ▫️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۵" https://chat.whatsapp.com/CDMT6a2iBUgJBCNZAWFI00 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌷 شهید حمید باکری به روایت همسرش❣️ ﺍﻭﻝ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﻬﺪﯼ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻩ ﻭﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﻣﻘﺪﻣﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﭼﯿﺪﻧﺪ ﻭﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﻭﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﮎ ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﻪ...ﺁﻗﺎﻣﻬﺪﯼ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﺸﺪﻩ؛ ﺣﻤﯿﺪ ﻣﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ، ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ. ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻥ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺣﻤﯿﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻓﺎﺟﻌﻪﺁﻣﯿﺰ ﺍﺳﺖ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺣﻤﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻣﯽﺭﻭﻡ ﺁﻧﺠﺎ... ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺮﺗﺐ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ . ﻣﯽﮔﻔﺘﻢ: ‏« ﺑﺎﺯ ﺗﻮ ﺩﻭﺍﻥﺩﻭﺍﻥ ﺭﻓﺘﯽ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺕ ﻣﯽ آﯾﻢ، ﭼﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻰ؟ ... ‏ﺗﺎﺯﻩ ﺁﻧﺠﺎ(ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ)ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﻣﻔﻘﻮﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﺍﺻﻼً ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺣﻤﯿﺪ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ... ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺗﺴﻠﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺣﻤﯿﺪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻢ، ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻩ ﻣﻔﻘﻮﺩﺍﻻﺛﺮ ﺑﺎﺷﺪ.. ...ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﯾﮏ ‌ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ... ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ... ﻭ ﺑﺎﺯ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﺣﻤﯿﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻡ . ﻣﻦ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﺣﻤﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﮔﺮﺍﻥﺑﻬﺎﯾﯽ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ . ﺑﻪ ﺁﺳﯿﻪ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻢ . ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ‏« ﻫﺮﻭﻗﺖ ﯾﮏ ﺣﻤﯿﺪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻦ، ‌ ﻭﻟﯽ ﺑﺮﻭ ﯾﮏ ﺣﻤﯿﺪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻦ !! ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
بوی بارون، بوی باروت، حمید باکری.pdf
1.79M
📚 نسخه PDF | 📖 کتاب: بوی باران، بوی باروت 💠 شرح زندگی و مجاهدت های شهید حمید باکری ▫️رشادت های در عملیات بیت المقدس - فتح خرمشهر ✍️ نویسندگان : توحید اصغرزاده و رباب شبانی ▫️ا🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 🌷 ۶ اسفند سال ۱۳۶۲ - سالروز شهادت حمید باکری، سردار سرافراز سپاه اسلام - قائم مقام لشگر ۳۱ عاشورا 🌴عملیات
هشت سالی، خون تیمم کرده ایم روی آتش ما تبسم کرده ایم هشت سالی، بوی ترکش داشتیم معبری مین، بین دلها کاشتیم طلائیه صبح عملیات خیبر - اسفند ۱۳۶۲ 🌴 دوران ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌴 و چگونه میتوان روایت آن همه رنج های به جان خریده را توصیف نمود؟ و چرا با وجود رمز های جاودانگی، در هیاهوی این زندگی گم شده ایم؟... 🌴 دوران ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس"
اگر روزی ... کسی از من آدرس بخواهد، که اول بار کجا دیدی آرامشِ دل، اطمینانِ قلب و آرامشِ سرشار را، حتما نشانی نگاه شما را به او خواهم داد (فرد میانی) 🌴 دوران جنگ تحمیلی 📡 کانال "دفاع مقدس"
خوابیدن رویِ سنگ و خاک ، با تـــــــو خواب پُر زِ آرامـش ، با مــــــن 🌴 دوران ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 / سفارش شهید «الله دادی» درباره 🌱 خصوصیات یک 🎤 تاریخ مصاحبه: سال ۱۳۶۶ / دهه ۶۰ دوران جنگ تحمیلی
روزها، اول صبح، به سلامی، دل خود گرم کنیم و چه زیباست کنارِ یاران خنده بر صبح زدن ... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
⭕️ پنجم اسفند ۶۲ --- سفر بی بازگشت و انهدام ۴ گردان از لشگرهای سپاه / عملیات خیبر در آبی-خاکی خیبر، لشکر ۸ نجف از لحاظ ساختار فرماندهی زیرمجموعۀ قرارگاه بدر به فرماندهی برادر غلامپور قرار داشت. اندکی از ظهر اولین روز عملیات گذشته بود که احمد غلامپور و غلامحسین بشردوست به نمایندگی از قرارگاه نجف، دستور جدیدی به کادر فرماندهی لشکر ابلاغ نمودند. چهار گردانی که پیش از این قرار بود قرارگاه سپاه سوم عراق و پل‌های نشوه را مورد حمله قرار دهند، حالا باید راهی طلاییه می شدند. بدون الحاق در طلاییه، عملاً نیروهای ایرانی در جزایر به محاصره آب و ارتش عراق درآمده و احتمال شکست عملیات وجود داشت. این محور، تنها راه دسترسی زمینی به جزایر بود و به دلیل حساسیت منطقه و هوشیاری عراقی‌ها (باتوجه به تجربه ای که از عملیات‌های قبلی بدست آورده بودند)، حجم زیادی از تجهیزات و امکانات دفاعی را در این منطقه مستقر نمودند. از لشگر نجف اشرف، گردان فتح به فرماندهی فضل‌الله نجفیان و گردان چهارده‌معصوم(ع) بفرماندهی مرتضی بختیاری و از لشکر ۳۱ عاشورا، گردان امام‌حسین (ع) به فرماندهی محمد‌باقر مشهدی عبادی و گردان علی‌اکبر(ع) به فرماندهی بایرام‌علی ورمزیاری، برای اجرای این ماموریت انتخاب شدند. ستون نیروها در پایین‌ترین نقطه از مسیر حرکت، چند دقیقه بعد از ساعت ۱۱ شب، به جاده نشوه‌‌ طلاییه رسیده و به سمت مرز بین‌المللی و پل طلاییه ادامه مسیر دادند. در این جاده، گردان مرتضی بختیاری در سمت راست و نجفیان به همراه دومین گردان اعزامی لشکر ۳۱ در سمت چپ به صورت آرایش دشت‌بان در عرضی هفتصد متری پیشروی نمودند. فضل‌الله نجفیان می‌گوید: «حدود پانصد متر با پل فاصله داشتیم که دیدیم چراغی روی پل روشن و خاموش می شود. فهمیدم که چراغ تانک است. حساس شدم و گفتم نفرات گردان همان‌جا بنشینند. با احمد کاظمی (ف ل ۸) تماس گرفتم و با رمز, از طریق بیسیم پیام دادم که ما رسیده‌ایم به پل، ولی ظاهرا خبری از آن‌طرف نیست. کاظمی اولش خواست یک منور بزنم تا محل دقیق‌مان را ببیند ولی بلافاصله گفت: نه، صبر کن تا خبرش را بدهم. حدود ۱۵ دقیقه بعد، پشت بیسیم آمد ... طوری حرف می زد که مطمئن شدم نیرویی از طرف طلاییه نخواهد آمد. او گفت هر طور صلاح می‌دانی عمل کن!!» سید‌ابوالفضل موسوی، راوی حاضر در قرارگاه بدر، در گزارش مکتوب خود که در شماره ۷ فصل‌نامۀ نگین ایران منتشر شده، در این خصوص آورده: «چهارم اسفند وقتی قرار شد فرماندهان در مورد شب دوم عملیات برنامه‌ریزی کنند، دو جلسه تشکیل شد؛ اولی در شهرک نفتی جزیرۀ جنوبی با حضور فرماندهان لشکرها و جلسه دومی با حضور فرماندهان قرارگاه‌های نجف و کربلا در محل قرارگاه نجف. در جلسۀ اول قرار شد چهار گردان، همان شب عمل کنند ولی در جلسۀ دوم، این عملیات، منتفی شده و قرار شد شمال منطقۀ عملیاتی، شامل نقاطی مثل: القرنه در اولویت عملیاتی قرار گیرد. گویا این تصمیم به حاج‌همت اطلاع داده شد، ولی به دلایلی (شاید قطع ارتباط بی‌سیم با جزایر), احمد کاظمی و مهدی باکری، از جریان، بی‌خبر ماندند» 📌متأسفانه در ۵ اسفند ۶۲ تمامی نیروهای این چهار گردان، شهید یا اسیر می شوند که مشروح این وقایع، در کتاب «حماسه مجنون»؛ تاریخ شفاهی عملکرد لشکر ۸ نجف اشرف در عملیات خیبر آمده است👇👇👇
حماسه مجنون.pdf
28.56M
📚 نسخه «پی دی اف» 📖 کتاب: «حماسه مجنون» (تاریخ شفاهی عملکرد لشکر ۸ نجف اشرف در عملیات خیبر) دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
28.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هلی‌برن نیروهای لشکر ۸ نجف به جزایر مجنون در عملیات خیبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏳ ۶ اسفند ماه - در این روز تعدادی از جاسوسان شوروی سابق در ایران محکوم به اعدام شدند ⏳ دوران جنگ تحمیلی 🔴 ⚪️ انتشار برای اولین بار . 🎬 بخشی از دادگاه ، فرمانده نیروی دریایی وقت و جاسوس حزب توده .. عملیات «امیرالمومنین(ع)» سپاه پاسداران در نیمه اردیبهشت سال شصت و دو منجر به دستگیری اعضای حزب توده شد . در این عملیات؛ احسان طبری(تئوریسین کمونیست‌ها)، محمد مهدی پرتوی(رئیس تشکیلات مخفی حزب توده ایران)، کیانوری(دبیر اول حزب توده)، ناخدا افضلی(فرمانده وقت نیروی دریایی ارتش)، سرهنگ هوشنگ عطاریان(فرمانده قرارگاه عملیاتی نیروی زمینی ارتش در غرب کشور)، سرهنگ بیژن کبیری(فرمانده یگان‌های کماندویی هوابرد معروف به کلاه سبزها) از جمله افراد دستگیر شده معروف بودند. . . افضلی فرماندهی نیروی دریایی ارتش را برعهده داشت. اطلاعاتی که در سایر مسائل از «افضلی» اخذ می‌شد، شامل اطلاعات روز ارتش و خارج از ارتش در سطح بالای کشور بود که بخشی از آن در جریان گفتگو و ارتباطاتی که با مقامات مختلف جمهوری اسلامی به‌ مقتضای کار «افضلی» برقرار می‌شد، به دست می‌آمد. نهایتاً به حکم دادگاه تعدادی از نظامیان نزدیک به حزب از جمله افضلی در روز ۶ اسفند ماه اعدام شدند 💠 کانال دفاع مقدس ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
خاطرۀ آقا از شهید عباس بابایی غروب پنجشنبه، ۶ اسفند ۱۳۷۷ که همراه مسعود ده‌نمکی خدمت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودیم، مسعود تقویم زیبایی را که در نوع خود در آن زمان بی‌نظیر بود، با خود آورده بود تا تقدیم آقا کند. آقا، سررسید را گذاشت جلویش و شروع کرد به تورق. برای هرکدام از شهدا که تصویرش را می‌دید، خاطره یا نکته‌ای می‌گفتند. درباره شهید "سید مجتبی هاشمی" فرمودند: "آقا سید برای خودش در آبادان حال وهوایی داشت." چشم آقا که به تصویر خلبان شهید عباس بابایی افتاد، حس‌ و حال عجبیی پیدا کرد و با احساس زیبایی گفتند: "آه عباس ... یکی از شب‌های ماه رمضان بود که خواب زیبایی از شهید بابایی دیدم. دیدم جایی نشسته‌ام و دارم سخنرانی می‌کنم. شهید بابایی هم جلوی من نشسته بود و گوش می‌داد. او را که دیدم دستم را به‌ طرفش بالا بردم و گفتم: بابایی عزیز..." آقا جمله آخر را با حس‌ و ‌حال خاصی ادا کرد. ایشان با دیدن عکس شهید "علی اشمر" از شهدای استشهادی لبنان، مکث کردند و گفتند: "چند وقت پیش پدر و برادرش که بعداً شهید شد، آمده بودند اینجا. چقدر این خانواده نورانی بودند و دل‌نشین." (حمیدداودآبادی)
🌷 ۷ اسفند ۶۲ - سالروز شهادت مرتضی سلمان طرقی در آستان صبحِ قنوتِ عاشقانه‌ترین نمازها ... قنوتی که ذکر « اللهم ارزقنی توفیق شهادتک فی سبیلک» نخستین دعای آن بود ... بیاد سردار شهید مرتضی سلمان طرقی از فرماندهان گردان میثم تمار لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) رئیس ستاد لشکر ۱۰ سید الشهدا(ع) ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ روز ۷ اسفند۶۲ بهمراه جمعی از فرماندهان تیپ سیدالشهدا (ع)در جزیره مجنون جنوبی داخل کانال مقابل سنگر کاظم رستگار و احمد غلامی فرماندهان تیپ ایستاده بودیم و منتظر دستور بودیم که ناگهان گلوله توپی مقابل کانال به زمین اصابت کرد حسین راحت، مرتضی سلمان طرقی و تعدادی دیگر بشهادت رسیدند حقیر هم ترکشی به سرم اصابت کرد بالای دژ رفتم و سلمان طرقی را از جا بلند کردم.. ولی گویا سالها بود در خواب عمیق فرو رفته بود .. بادگیر او لبالب پر از خون بود و گرمای خون تازه در داخل بادگیر ، دستم را گرم کرد .. روحشان شاد باد راوی : سردار حاج علی درویش 💠 کانال دفاع مقدس ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas