eitaa logo
دفاع مقدس
3.5هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
9.5هزار ویدیو
794 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر یا لیتنا کنا معک لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 سی و نهمین سالگرد شهادت فرمانده لشگر27 محمد رسول الله(ص) شهادت :23 اسقند 1363 _ قطعه 24 ردیف 75 شماره 23 ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 👆📷. فرمانده لشگر۲۷ محمد رسول الله(ص) بعدازظهرروز ۲۳ اسفند۱۳۶۴ محوطه معراج الشهدای اهواز ازچپ حاجی بخشی ۲....۳شیخ حسین انصاری ۴قاسم صادقی۵...۶محرابی ۷ جمیل ابادی
۲۳ اسفند سال ۶۳ جزیره مجنون ✅ صبح روز ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ قرارگاه ل ۲۷ جلسه شورای فرماندهی( حاج عباس کریمی.حاج رضا دستواره.حاج مجید رمضان و...) تمام شد. حاج عباس دم سنگر پوتین پا می‌کند ..رضا دستواره همچنین بندها را می بندن رضا من میرم جلو توخط شما برو سنگرعباس نه توبرو توسنکر من میرم جلو چند بار تعارف شد ...یکدفعه باصدای بلندتر عباس گفت : من فرمانده ام رضا سکوت کرد چشمانش پراز اشک شد هوا سرده رضا سرما خورده بود آب دماغش را بالا کشید باعباس خداحافظی کرد .عباس سوارقایق شد گفت قاسم بگوش باش کارت دارم گفتم چشم ۴تا بیسکویت کام کام گذاشتم توبادگیر سبز رنگش زیب راکشیدم چون صبحانه نخورده بود، ( دوساعت قبل زیر سرم بود) قایق حرکت کرد چشم های من دنبال او رفت داخل ابراه ، قایق پیچید چشمان من تارشد ساعتی بعد بیسیم به صدا درآمد از بابا بزرگ به قاسم .بله بگوشم خیبری ها را حرکت بده( پل های شناور ) خداحافظ شنیدم..پل ها را باقلاب بستم و باطنا به قایق وصل کردم درحال حرکت داخل آب بودم قایقی طوسی رنگ متوقف شد حسین فهیمی بود و گفت قاسم بیا رفتم داخل قایق رانگاه کردم پتویی سربازی رنگ گفتم چیه پتو را کنار زد پیگر پاک بود باصورتی گل آلود خشگ شده وسیاه شده ولی زیر سر پراز خون ، سررا برگرداندم به اندازه ۴وجب شکافته بود به حسین گفتم چی شد ..گفت بالای روستای الهاله کنارخاکریز دورتا دور آب بود داشت یک فرمانده ارتش را توجیه می‌کرد که لشگر۲۷ بیاد عقب خمپاره دشمن شلیک کرد داخل اب پشت سرعباس منفجر شد تعدادی زخمی و عباس درجا شهید شد مجیدرمضان ستاد۲۷ گفت قاسم :خودت عباس را ببر تهران گفتم باشه سوارقایق شدم درمسیر راه فرمانده سپاه یکم ثارالله( سردارحسین دهقان )رادیدم گفت کجا با این عجله گفتم عباس شهید شده ، تکه کاغذی از جیب درآورد ومطلبی نوشت با این موضوع ،معاونت فرهنگی ازاین شهید به نحو احسن استقبال ومراسم برپا شود شهیدرا باقایق فرستادم اورژانس ...آمد پیش مجید زمضان و گفتم به ممقانی بگو آمبولانس بده اوهم داد سوارشدم رفتم معراج اهواز مسوول برادر حبیب تاجیک بود سلام کردم گفتم فرمانده لشگر شهید شده آوردن اینجا اول انکار کرد گفت اون کس هم که جنازه را آورد زدم زیر گوشش وکارت شناسایی ازش گرفتم وگفتم به کسی نگو این فرمانده است چون رزمندگان دمغ و ناراحت میشوند بامکافات وادرس دادم که عباس شلوار من با این نشانی پایش است جنازه را باتابوت گرفتم آهنگران آمده بود معراج گفتیم یک نوحه بخوان وخواند( ای ازسفر برگشته‌گان....با جنازه با امبولانس آمدیم بیرون حاجی بخشی بادوربین سر زده فیلم برداری کرد دم درب معراج آقا شیخ حسین انصاریان یک دفعه سررسید بهش گفتم رفیقمون شهید شد ..حسابی دمغ شد گفت میخوام برم کرمان سخنرانی میترسم تشیع تهران نباشم...تابوت را بزار زمین من هم تشییع کنم ثوابش را ببرم و........ حرکت کردم آمدم بیمارستان کلانتری رفتم درب منزل شهید دستواره خانمش آمد دم در ، سلام گردم گفتم عباس شهید شده تو آمبولانس است میخواهم ببرم تهران به خا نمش نگو تافردا ..حرکت کردم آمدم پادگان دوکوهه ، یکبار دورصبحگاه جنازه عباس را چرخاندم ( چون اعتقاد داشت کعبه رزمندگان همینجاست)..حسین بهشتی مخابرات و جمیل آبادی تعاون را سوار کردم شبانه رسیدم تهران رفتم بیمارستان نجمیه ، شهید را گذاشتم سردخانه تا پدر ومادر خواهر برادر و خانم عباس جمع شوند برنامه تشیع دوروز طول گشید داخل مسجد امام بازار نماز توسط یک روحانی خوانده شد تا چهاراه سیروس تشیع باشگوهی شد و ظهر روز ۲۶ اسفند ۱۳۶۳ درقطعه ۲۴ کنار شهید ارتش حسن اقارب پرست دفن شد . روحش شاد ونام وراهش ادامه یابد انشاء الله (قاسم صادقی )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 صوت مکالمه بیسیم شهیدعباس کریمی با شهید محمدرضا دستواره در عملیات بدر ۲۲ اسفند ۶۳ لشکر 27 محمدرسوالله (ص) عملیات: بدر
⚪️ حاج حمید یوسفی منیر، پدر شهیدان احمد و محمد یوسفی منیر به فرزمندان شهیدش پیوست🖤 🌹شهید احمد یوسفی منیر متولد سال ۱۳۴۵ در تبریز ، در ۲۷ شهریور ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی دوهزار پا به درجه رفیع شهادت نائل آمد 🌷شهید محمد یوسفی منیر در سال ۱۳۴۹ در تبریز بدنیا آمد و در ۲۴ اسفند ماه ۱۳۶۳ در عملیات شرق دجله آسمانی شد🕊🕊 ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 📄 فرازی از وصیت نامه بسیجی شهید محمد یوسفی منیر👇 ✍️ در ابتدا از زحمات بي پايان شما پدر و مادرم كه تا به حال برايم كشيده ايد، تشكر مي‌كنم. مادرم! از تو مي خواهم كه مرا به خاطر زحماتي كه برايم كشيده اي، به خاطر بي خوابي كشيدن‌ها و شيري كه به من داده‌اي، غذايي كه به من خورانده‌اي، ناراحتي هايي كه به هنگام بيماري‌ام كشيده‌اي و بدي‌هايي كه از اين بنده‌ي گنه‌كار ديده‌اي، حلال كني و مرا نزد خدا روسياه نگرداني. اما تو پدرم! تو براي زندگاني من شب و روز زحمت كشيدي و براي آسايش من از هيچ كاري فروگذار نكردي و من در مقابل آن زحمات بي‌شمارت، به جز زحمت و اذيت كار ديگري نداشتم. از تو مي خواهم كه اين بنده‌ي گنهكار و روسياه را حلال كني و مرا در مقابل خدا شرمنده نگرداني. خواهران و برادران! از شما مي خواهم كه هر بدي از من ديده‌ايد، ناديده بگيريد و حلالم كنيد. خواهرم! از تو مي خواهم كه فرزندان مؤمن و باتقوا زی تربيت كرده و به جامعه تحويل دهي. در پايان از شما مي خواهم كه از تمام دوستان و آشنايان حليت مرا بطلبيد و در سوگ من گريه نكنيد.
45.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مصاحبه با رزمندگان و شهدای گردان دوران دفاع مقدس
43.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مصاحبه با رزمندگان و شهدای گردان دوران دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 / فرازی زیبا از دست نوشته های سردار پاسدار : ✍... جبهه آمدن كار سختى نيست ، جبهه جاى شادى و سرور خاطر است ، جاى آرامش وجدان و آسايش روح است ، اما وقتى دلى برايت مى شكند يا قلبى به راهت تند تند مى تپد يا خاطرى در ورايت میدود محزونت میكند ، تمام سختى ها و ناملايمات از يك سو و اين حزن از يكسو و تفاوت اين سوى و آن سوى از زمين تا آسمان... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد...                                              🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها ، سردار پاسدار از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که اسفندماه ۱۳۶۳ در ، منطقه عملیاتی در کسوت فرمانده گردان حضرت امام سجاد (ع) به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد.🕊🕊
28.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 نواهای ماندگار 🎙 با نوای حاج صادق آهنگران "به نام خالق سبحان مهیا شو" و تصاویری از عملیات بدر در هورالعظیم
۲۲ اسفند سالروز شهادت نابغه گمنام سپاه پاسداران سردار شهید ابراهیم جعفرزاده از فرماندهان قدیمی لشکر۱۴ امام‌حسین از فرماندهان طرح و عملیات قرارگاه حضرت خاتم الانبیا (ص) اولین فرمانده گردان زرهی سپاه اصفهان فرمانده نیروی زرهی قرارگاه نصر فرمانده تیپ ۲۱ رمضان فرمانده تیپ ۲۸ صفر فرمانده اسطوره‌ای تیپ ۱۸ الغدیر 🔹 اینها تنها گوشه‌ای از سمت‌ها و مسئولیت‌های شهید جعفرزاده بود. ابر فرمانده‌ای که هر زمان در عملیات‌ها خبرش می‌آمد که به خط آمده است، نیروهایش روحیه‌ای دوچندان می‌گرفتند و خط را می‌شکستند. 🔹 در آخرین عملیات هم که "بدر" بود و فرماندهی تیپ ۱۸ الغدیر را به‌ عهده داشت، وقتی دید کار گِره خورده است، خودش جلو آمد و آرپی‌جی بدست گرفت و به خط زد و براثر اصابت ترکش به سر به درجه شهادت نائل آمد. 🔹 قبل از خودش دو برادرش به نام‌های حبیب و عبدالله جعفرزاده و شوهر خواهرش شهید محمدعلی زمانی نیز به شهادت رسیدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 روایتی بسیار زیبا و شنیدنی از ایثار و شجاعت و شهامت سردار سرلشگر فرمانده دلاور در از زبان سردار سرتیپ 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 ، ۱۹ اسفند ماه ۱۳۶۳ در منطقه عملیاتی انجام شد. رزمندگان اسلام در اولین روزهای عملیات موفق به شکست دشمن و تصرف مناطق زیادی شدند ، اما متاسفانه بعداً به دلیل برخی ناهماهنگی ها و سست کاری‌ها ، مهمات و نیروهای پشتیبانی به خطوط نبرد نرسیده و باعث پیشروی عراقیها و شکست عملیات گردید و رزمندگان بعد از هفت روز نبرد سنگین و نزدیک و تن به تن مجبور به عقب نشینی و ترک منطقه عملیاتی شدند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 آلبومی بسیار دیدنی از عکس های زیبا و خاطره برانگیز شهیدان والامقام در دوران دفاع مقدس با سرودی شنیدنی از مداح اهل بیت (ع) و گفتاری زیبا از سید اهل قلم 🎙ای خوش آن ایام کاندر دل نوایی داشتیم با کفن‌پوشان جبهه ماجرایی داشتیم خاطرات عاشقان ، در سینه غوغا می‌کند عندلیبانه به گلشن آه و وایی داشتیم ای صبا گر راهت افتد بر دیار عاشقی تند مگذر، ما در آن وادی صفایی داشتیم آه ای مرغابیان دجله و اروندرود با شما شبها سرود غم فزایی داشتیم... 🎙 : جنگ می‌آمد تا مردانِ مرد را بیازماید. پندار ما این است كه ما مانده‌ایم و شهدا رفته‌اند، اما حقیقت آن است كه زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند. زمان ما را با خود برده است ، اما این صدا جایی بیرون از دسترس زمان باقی است. باد زمان در این شهر زمینی می‌وزد نه در آن شهر آسمانی كه در كرانه‌ی ابدیت ، بیرون از رهگذر باد وجود دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بمناسبت فرا رسیدن شب سوم ماه مبارک رمضان 💪 🚩روضه وداع حضرت رقیه (س) با پدر بزرگوارش...سید مجید بنی فاطمه😰 به یاد تمام دختر بچه هائی که با عکس و تابوت پدران شهیدشان "دور همی" میگیرند😰 سید مجید بنی فاطمه 👈 وداع 🚩تو وقتی اومدی گفتم که تقصیر دل من بود تو که دیدی بابات خوابه چه وقت گریه کردن بود حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو وا کن بغل کن بغضمو بازم غریبیمو تماشا کن حالا که اومدی پیشم بذار خلوت کنم با تو بذار تعریف کنم بعدش ببین من پیر شدم یا تو ببین حرفای تعریفی دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی خرابه جای خوبی نیست ببخش حرفای تعریفی دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی خرابه جای خوبی نیست خرابه بسترش خاکه خرابه بالشش خشته تو خیلی خاکی ای اما برای دخترت زشته برای دخرت زشته که خونش اینطوری باشه بذار چیزی نگم شاید تو حرفام دلخوری باشه کدوم خانوم با این حالش پیش مهمون مودب نیست ببخش از راه طولانی سرو وضعم مدتب نیست اگه مهمون داری باید براش با جون مهیا شی خجالت میکشی وقتی نتونی از زمین پاشی حالا چشمای کم سومو به هر چی جز تو میبندم به زورم باشه پامیشم به زورم باشه میخندم مگه تو صورتم امشب به غیر خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی یه بار حتی نخندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بمناسبت فرا رسیدن شب سوم ماه مبارک رمضان 👇 💥دختر من که از 💗رقیه(س)💕 امام حسین(ع) عزیزتر نیست!👇 💢روز اعزام بود. شهید غلامعلی رجبی توی حیاط نشسته بود و دختر سه ساله‌اش را بغل گرفته بود. یکی از بچه‌ها پرسید 👈آقا غلام، جبهه بری تکلیف دخترت چی میشه؟...😰 💢محکم جواب داد 👈دختر من که از رقیه (س)👈 امام حسین(ع) عزیزتر که نیست!💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ریحانه مهمان حضرت رقیه سلام الله شد پیکر ریحانه سلطانی‌نژاد یکی از کوچک‌ترین شهدای انفجار تروریستی کرمان در فضای جانسوز و در میان حزن و اندوه مردم عزادار به خاک سپرده شد. دختر به کاپشن صورتی با گوشواره قلبی😰 (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 مناجات عارفانه امام امت ... در آستانه ماه مبارک رمضان 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 تلاوت تصویری بسیار دلنشین و خاشعانه با نوای استاد عبدالباسط عبدالصمد 💠 سوره مبارکه ( آیات الصیام ) 🕰 به مدت ۱۱ دقیقه 🌙 ماه رمضان مبارک 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عملیات والفجر ۱۰ — (که در زمستانی سخت در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ در منطقه حلبچه و دشت خرمال عراق انجام شد) ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🎙 شرح سختی ها و دشواری های طاقت فرسای رزمندگان اسلام در عملیات والفجر ده، به روایت سید مرتضی آوینی: راه حق ، محفوف در بلایا و دشواریهاست و اگر نه اینچنین بود ، کربلا را ، کرب و بلا ، نام نمی نهادند. آن که با پای اختیار ، قدم در طریق کربلا نهاده است ، میداند که اسرار ، جز بر سرهای بریده ، فاش نخواهد شد. آنکه با پای اختیار ، قدم در طریق بلا نهاده است می داند که خون ، حرمِ سرِّ سیّدالشّهداست ... واین نه رازی است که بر اغیار فاش شود.... 🌴 دفاع مقدس ❄️ عملیات والفجر ۱۰ 🌿 رزمندگان اسلام 🌷نام شهدا فراموش ناشدنیست ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
⚪️ سالروز عملیات والفجر ۱۰ (عملیات حلبچه) تمرکز و هوشیاری دشمن در منطقه عملیاتی "بیت المقدس 2" و مشکلات طبیعی از جمله طغیان رودخانه ها باعث شد که طراحان جنگ ادامه کار در آن محور را رهاکرده و به عملیاتی دیگر در منطقه "حلبچه" و "سددربندیخان" بیندیشند. در میان رزمندگان اسلام اینگونه شایع شده بود که "والفجر 10" می تواندآخرین تلاش برای نیل به پیروزی باشد و پس از انجام آن جنگ به پایان خواهد رسید. گرچه والفجر 10 آخرین عملیات ایران نبود، اما جزو آخرین و بزرگترین عملیات های نظامی بود که دستاوردهای فراوانی به دنبال داشت. منطقه عمومی حلبچه - غیر از غرب و شمال که دریاچه دربندیخان درآن واقع شده - در محاصره ارتفاعات صعب العبور و مرتفعی قرار گرفته که هر کدام دارای نقشی حساس در اشراف به محورهای نظامی می باشند. سد دربندیخان از عمده ترین تاسیسات اقتصادی این منطقه است که علاوه بر کشاورزی و پروش ماهی، در تامین برق قسمت وسیعی از عراق نقش دارد. تاسیسات نظامی منطقه عبارت بودند از: پادگان حلبچه، پادگان لشگر 27 ارتش عراق در کانیمانگا و چندین پایگاه دیگر. این منطقه حساس دارای چندین پل و جاده ارتباطی نیز هست که شهرهای حلبچه، خرمال، سیدصادق، طویله و نوسود را به هم وصل می کند. منطقه مزبور پیش از آن هم مورد توجه طراحان جنگ قرار گرفته بود، اما هربار مسائل مختلفی مانع از انجام عملیاتی موثر در این منطقه می شد و نهایتا در روزهای پایانی سال 1366 این امکان فراهم گردید. عملیات والفجر 10 در ساعت 22 و 23 دقیقه 25 اسفند ماه سال 1366 با رمز "یا رسول الله (صل الله علیه واله)" آغازشد. والفجر 10 دارای مراحل مختلفی بود که در چند شبانه روز متوالی دنبال شد. از جمله پیامدهای این عملیات، آغاز مجدد جنگ شهرها بود. برای نخستین بار در آن روزها تهران به طور پی درپی مورد حملات موشکی عراق واقع شد.اهمیت عمده حمله موشکی عراق به تهران، علاوه بر موقعیت زمانی این اقدام و اهداف رژیم بعث، دستیابی عراق به موشکهای دور برد بود.عراق با اطمینان از حمایت های جهانی، روش دیگری را برای مقابله با ایران برگزید. بمباران شیمیایی مردم عراق در حلبچه کشتاری وحشتناک بود که در نیم روز 26 اسفند ماه 1366 صورت گرفت. در حالی که انبوه مردم حلبچه خانه و کاشانه خود را به قصد ایران ترک می کردند، نیروی هوایی عراق به دستور حکومت این کشور، مردم منطقه خصوصا روستای "انب" را هدف بمباران شیمیایی قرار داد که بر اثر آن حدود5000 تن از کردهای عراق مسموم شده و جان خود را در اندک دقایقی از دست دادند. در جریان عملیات والفجر 10 شهرهای حلبچه، خرمال، دوجیله، بیاره و طویله و بیش از 100 روستای منطقه و ارتفاعات سورن، 2200، 2300، 1058، ریشن و گوزیل به دست رزمندگان اسلام آزاد شد. همچنین شهر نوسود که بیش از 7 سال در اشغال دشمن بود، دوباره به خاک ایران ملحق شد. در این عملیات 10 فروند هواپیما، یک فروند چرخبال، 450 دستگاه تانک و نفربر، صدها دستگاه خودرو، ده ها قبضه انواع توپ و خمپاره انداز و تعداد زیادی تجهیزات و سلاح های سبک و نیمه سنگین دشمن منهدم شد. همچنین یک لشگر، قریب به 7 تیپ و 10 گردان مستقل عراق از میان برداشته شد.در این عملیات تعداد کشته و زخمی ها و اسرای دشمن به 15400 نفر رسید. غنائم این عملیات عبارت بودند از: - 250دستگاه تانک و نفربر. - صدها دستگاه خودرو نظامی. - 70 قبضه توپ و کاتیوشا. - ده ها دستگاه خودرو مهندسی. - ده ها قبضه خمپاره انداز. - تعداد زیادی تجهیزات انفرادی. - تعداد زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین. ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
در ساعت ۲ بامداد ۲٤ اسفند ۱۳٦٦ با رمز مبارك «یا محمدبن عبدالله ﷺ» در منطقه عمومی حلبچه با هدف آزادسازی شهر حلبچه و دسترسی به دریاچه دربندیخان به فرماندهی سپاه پاسداران آغاز شد و تا روز ۲۹ اسفند ادامه داشت. رزمندگان اسلام پس از عبور از موانع سخت و ایذایی دشمن منطقه‌ای به وسعت ۱۲۰۰ کیلومترمربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره ، طویله و همچنین نوسود از شهرهای ایـران را به تصرف خود درآوردند ، تعداد ۵۴۴۰ نفر از نیروهای عراقی را اسیر کردند و مقدار قابل توجهی از سلاح های سبک و سنگین دشمن را منهدم یا به غنیمت گرفتند. واکنش عراق به شکست در این عملیات بمباران شیمیایی شهر حلبچه بود که در این عمل ناجوانمردانه بیش از ۵۰۰۰ نفر از سکنه شهر و روستاهای اطراف آن کشته و هزاران نفر مجروح شدند.
📝 راوی: سهراب یوسفی چوبینی ⚪️ در عملیات «والفجر ۱۰» به عنوان نیروی بهداری و اورژانس صحرایی چند روزی در منطقه‌ی عملیاتی حضور داشتیم. تا اینکه در بیست و سوم اسفندماه سال۱۳۶۶ عملیات شروع شد. بچه‌های رزمنده‌ی گردان‌ها وارد منطقه‌ی عملیاتی شدند و درگیری شدیدی رخ داد. ما در اورژانس نزدیک خط مستقر بودیم و آتش بار شدید دشمن و پاسخ رزمندگان را می‌دیدیم ولی مشخص نبود که چه اتفاقاتی در شب افتاده است. با روشن شدن ِ هوا مجروحان را به اورژانس منتقل کردند و بعد از اعمال کارهای مقدماتی و اورژانس به عقب اعزام نمودند. هواپیماهای دشمن بعثی هم به محض روشنی هوا شروع به بمباران منطقه کردند و کارکردن را برای همه دشوار کردند. تعداد زیادی از مجروحان که از بچه‌های تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم«ع» بودند و تعدادی هم از یگانهای دیگر، به اورژانس بهداری منتقل شدند. یکی از آنان حاج «محمد کیانی» (فرمانده گردان امام سجاد-ع ---- تیپ ۴۴ قمر) بود که به شدت مجروح شده و خون زیادی از بدنش رفته بود. در حین انتقال ایشان به داخل اورژانس، هواپیماهای بعثی حاضر شدند و محل را با «راکت» مورد حمله قرار دادند. ما به همراه چند تن از دوستان بهداری که مشغول انتقال حاجی به داخل آمبولانس بودیم، ناخودآگاه حاجی را رها کردیم و در داخل سنگر اورژانس پناه گرفتیم. بعد از اتمام حمله‌ی هوایی، حاجی را به داخل اورژانس بردیم. نکته‌ی جالب این بود که ایشان با توجه به مسئولیت مهمی که در منطقه و یگان داشتند و یکی از فرماندهان عملیات بودند هیچ گونه عکس العملی از خودشان نشان ندادند مثلا فریاد بزنند چرا مرا رها کردید و به داخل سنگر بهداری دویدید. با آن ایمان قوی و شجاعتی که داشتند همان طور آسوده بر روی «برانکارد» قرار گرفته بودند و بمباران دشمن را شاهد بودند. راوی: سهراب یوسفی چوبینی کانال دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 تصاویری زیبا و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🇮🇷‌ عملیات والفجر ۱۰ در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر حلبچه و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت.
💠 عملیات والفجر 10 – منطقه عمومی حلبچه عراق