فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 انتشار نخستین بار
📹 ببینید | شرح ماجرای غدیر خم توسط آیتالله خامنهای در نماز جمعه سال ۶۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ پیشنهادی👆
#استدلال جالب و محکم علامه امینی
در اثبات ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام
مبلغ غدیر باشیم
♻️ #تبلیغ_غدیر_واجب_است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥توصیف فضائل حضرت علی(ع) از زبان امامخمینی(ره)
💠این علی (ع) که در هر جا میرویم اسم او هست- پیش فقها وقتی میرویم فقه علی؛ پیش زاهدها وقتی که میرویم زهد علی؛ پیش ورزشکاران هم که میرویم آنها هم میگویند که علی و با اسم علی شروع میکنند. این علی همه چیز است. یعنی در همه ابعاد انسانیت درجه یک است.
🌷🌷در روز عید ولایت وامامت ،عید غدیر،
🌷🌷به یاد محبین امیر المومنین
🌷🌷 علی بن ابیطالب (ع)
🌷🌷 سلاله های پاک پیغمبر (ص)
🌷🌷به یاد همه شهدای سادات ..
۱.شهید سید ابراهیم کسائیان
۲.شهید سید ابوالفضل کاظمی مزد آبادی
۳.شهید حاج سید محمد زینال حسینی
۴.شهید سید مجتبی حسینی
۵.شهید سید احمد رضا هاشمی علیا
۶.شهید سید جلال خوشی
رزمندههای سادات با نشان سیادت
از قدیم رسم و هم سنت بود که سادات و فرزندان رسولاللهﷺ سیادت خود را با استفاده از نمادهایی آشکار سازند. در جبهه هم رزمندههای سادات سعی میکردند این افتخار را با بستن شال سبز به کمر یا دور گردن ، پوشیدن پیراهن سبز یا به سر گذاشتن کلاه سبز ظاهر کنند و توصیه میکردند سادات حتما علامتی که نشانه سیادتشان باشد همراه داشته باشند. و چه بسیار شهدایی که در جبهه هـا با نشان سیادت به سعادت شهادت رسیدند.
#عید_غدیر
#نحن_ابناء_الحیدر
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱ا
🌷لالهها در غمشان سرخ ترین زمزمهاند
این جگر سوختگانی که بهار همهاند
در میان شهدا آینه دار نورند
شهدایی که ز نسل علی و فاطمهاند
🌴 سلام بر سادات شهید
سلام بر مردان بی ادعا
🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ●اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ●...اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ🌹
تیر ۱۳۶۵ -سالروز شهادت سیدجمال قریشی
سید نورانی و مداح گردان علی اکبر (ع)،لشگر سیدالشهدا (ع)
شهیدی که حضرت آقا
با شال سیادتش نماز خواند و آن را
به عنوان تبرک نزد خود نگه داشتند ...
او در تیرماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای یک
به فیض شهادت رسید. غیر از وی
سه برادر و عمو و عموزاده اش هم
در دوران جنگ تحمیلی به شهادت رسیده اند...!🕊🕊🕊
این خاندان، شش شهید تقدیم انقلاب کرده است
ا🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌷 « شهید سید جمال قریشی »
🌱 متولد مرداد ۴۲ -روستای برغان کرج
در جریان انقلاب به مبارزه پیوست. پس از پیروزی انقلاب فعالیت تبلیغاتی خودرا آغاز کرد.
او در مرداد ۶۲ بعضویت سپاه درآمد و در واحد آموزش نظامی مشغول بکار شد. در عملیاتهای مختلف شرکت داشت و چندین بار نیزمجروح شد. پس از شهادت برادرش سیدعباس با تني مجروح براي چندمين بار به دوستان و همرزمانش درگردان حضرت علي اكبر (ع) لشكر١٠ سيدالشهداء (ع) ملحق شد و درمرحله آخر عملیات کربلای1 در بلند ترین ارتفاع قلاویزان یعنی قله 223 که مشرف به دشت زرباطیه وبدره عراق ميباشد در سحرگاه روز17 تیرماه 65 به ياران شهيدش پيوست🕊🕊
✍️خدایا! برای من ننگ است که این همه شهدا را دیدم و بخواهم در بستر با مرگ طبیعی از دنیا بروم. (قسمتی از وصیت نامه مداح شهید سید جمال قریشی)
🌴 کانال #دفاع_مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداح گردان علی اکبر(ع)بود
قبل از یکی از عملیات ها،نیروهای گردان حضرت علی اکبر(ع) به دیدار آیت الله خامنه ای،رئیس جمهور وقت میروند
موقع نماز وقتی حضرت آقا می خواهند نماز را شروع کنند، سید جمال که قرار بود مکبر نماز باشد، شال سبزش را می اندازد روی دوش آقا و می گوید این را گذاشتم تا تبرک بشود و بعدا می برم تا ان شا الله در جبهه به آرزویم برسم و شهید بشوم
بین نماز، سید جمال مداحی سوزناکی می کند که مورد توجه حضرت آقا قرار می گیرد
بعد از نماز،سید می رود شالش را بگیرد که آقا می فرمایند:
شما ساداتی و اگر مشکلی ندارد این به عنوان تبرک پیش من بماند که سید جمال قبول می کند.
تعریف می کنند بعدها که مجددا گردان خدمت حضرت آقا می رسد و کسی دیگر مداحی می کند. آقا جویای احوال سید جمال می شود که به ایشان می گویند که سید شهید شده است
شهید سید جمال قریشی متولد روستای برغان از توابع کرج بود که در ۱۷ تیر ۶۵ و عملیات کربلای1 بشهادت رسید
غیر از سیدجمال، سه برادرش و عمو و پسر عمویش هم بشهادت رسیده اند و این خاندان،6شهید به انقلاب تقدیم کرده است
🌷 ۱۷ تیر ۱۳۶۵ -سالروز شهادت سیدجمال قریشی
سید نورانی و مداح گردان علی اکبر (ع)،لشگر سیدالشهدا (ع)
🌴 کانال #دفاع_مقدس
🌷 شهید سید جمال قریشی، مداح گردان علی اکبر (ع) - لشگر ده سیدالشهدا (ع)
🌱 متولد ۱۳۴۲ از روستای برغان ساوجبلاغ و دومین شهید خانه سید جلال قریشی و چهارمین شهید خانواده قریشی بود. سید محمد، عموی سید جمال رو منافقین در سال ۶۰ ترور کردند و پسر عمویش سید محمود در عملیات خیبر به شهادت رسید و بعد از سید جمال برادرش سید علی اصغر در کربلای ۵ عدد شهدای خانواده قریشی رو به ۵ رسوند.
سید احمد قریشی، آخریش شهید این خاندان بود که مسئول تبلیغات لشگر سیدالشهدا(ع) و از فرماندهان جبهه مقاومت (لشگر فاطمیون) بشمار می رفت.
🔹سید جمال رو بارها در حال مداحی توی جاهای مختلف دیده بودم... سبک خوندن سید مثل برادر آهنگران بود و گاهی هم سوز مخصوص خودش رو اضافه میکرد... سید گردان حضرت علی اکبر علیه السلام لشگر ۱۰ سیدالشهداء علیه السلام رو برای رزم انتخاب کرده بود. هرجا میرفت اولین شرطش با فرمانده این بود که موقع عملیات زودتر از همه به دل دشمن بزنه...
اونقدر متواضع بود... آخه توی سلک مداحان تواضع سخت پیدا میشه... سید یک مداح شیش دونگ بود اما متواضع و بی هوا.. موقع صبحگاه قرآن میخوند... ذکر صبحگاه جبهه هم برای سید بود.... همون «اللهم اجعل صباحنا» ی جبهه.... گاهی مجری مراسم های لشگر بود...گاهی هم مکبر نماز... بخشی از مداحی مجلس های بزرگ لشگرسیدالشهداء علیه السلام هم برای سید بود.
تیرماه ۶۵چند روز قبل از شهادت-منطقه عملیاتی کربلای یک(مهران) ایستاده از سمت راست شهید سیدجمال قریشی و شهید میررضی فرمانده عملیات لشگرده سیدالشهداء علیه السلام
🌷سید وقتی میخوند اول خودش گریه میکرد...زیاد اهل ساز و برگ نبود تا میخواستی سوز داشت... بیشتر وقت ها وقت روضه خونی چشمهاش رو می بست و به پهنای صورت گریه میکرد. آخرین مسوولیتش تبلیغات گردان حضرت علی اکبر علیه السلام بود... در حقیقت سید فرمانده معنویت گردان بود... اواخر بهار سال ۶۵ بود که فرماندهان لشگر سیدالشهداء علیه السلام برای عرض ارادت و گزارش فعالیت ها خدمت رهبری رسیدند. اون موقع «آقا» رییس جمهور بودند... سید جمال هم توفیق داشت که در این دیدار باشه... سید جمال سید نشون دار بود و همیشه سعی میکرد این سیادت تابلو باشه.
💠روزی هم که خدمت آقا رسید شال سبزی دور گردنش بود... اون روز دیدار به نماز ختم شد و سید مکبر نماز بود... وقتی صفهای جماعت بسته شد و آقا به نماز ایستادند سید جمال شال سبزش رو روی شونه آقا انداخت و گفت: آقا جون میخواهم متبرک بشه...
سید مکبرنماز آقا بود
سید اون روز بین نماز مداحی کرد و گریه همه رو درآورد.... بعد از نماز و قبل از اینکه سید جمال شال سبزش رو طلب کنه. آقا می فرمایند: آقا سید شما هم ساداتی و هم رزمنده.... اگر اشکالی نداره این شال پیش من باشه.... و سید هم با کمال تواضع به شرط دعا برای شهادت قبول میکنه.... در پایان دیدار و وقت رفتن آقا به فرماندهان سفارش سید رو میکنه...که مواظبش باشید این سید اهل موندن نیست و رفتنیه...
سید در حال مداحی و شال سبز سید بر دوش آقا
🌷آخرین باری که سید رو در حال خوندن دیدم با بچه های گردان حضرت علی اکبر علیه السلام میرفتند تا بلندترین قله قلاویزان رو فتح کنند... سید مقابل ستون گردان داشت این نوحه رو میخوند...
ای حسین جان ما فدای تو.... روز و شب نالیم در عزای تو..... حسین جان حسین جان
💠مرحله آخر عملیات کربلای یک بود و بایستی بلندترین ارتفاع قلاویزان یعنی قله ۲۲۳ که مشرف به دشت زرباطیه و بدره عراق بود فتح میشد تا منطقه تثبیت بشه... سحرگاه روز۱۷ تیرماه ۶۵ بود که گردان حضرت علی اکبر علیه السلام برای فتح قله ۲۲۳ به دل دشمن زد و سید جمال قریشی در این حمله از نزدیک ترین نقطه مرز به حرم اربابش امام حسین علیه السلام به آسمان پرکشید...
و این گونه سید جمال قریشی مزد اخلاصش رو گرفت.
🌷شهادت: عملیات کربلای یک
🌷رمز عملیات: یا ابالفضل العباس علیه السلام
🌷رزمنده و ذاکر گردان حضرت علی اکبر علیه السلام
🌷و . . . محل شهادت بلندی های قلاویزان نزدیک ترین نقطه مرز کشور جمهوری اسلامی به کربلا.
ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
📄 فرازی از وصیتنامه شهید سیدجمال قریشی:👇👇
✍️ ای خدای بزرگ! خود می دانی که تنها آرزویم چیست. خدایا! دلم برای شهادت خیلی تنگ شده است. خدایا! برای من ننگ است که این همه شهدا را دیدم و بخواهم در بستر با مرگ طبیعی از دنیا بروم.
برای من، خالقا! ننگ است که دوستانم، همرزمانم با فیض شهادت در صف انبیاء و شهدای کربلای حسین قرار بگیرند و من در بستر بمیرم. پدرجان! اگر برادرت و برادرزادهات و دو فرزندت شهید شدند، مبادا اگر برادرانم خواستند به جبهه بروند مانع شوی، اگر تمام فرزاندانت شهید شوند باید همه به جبهه بروند و اسلام را در تمامی دنیا سرافراز کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢غیرتِ الله تویی یاعلی
گر خدایی نیست جز رَبّ جلی
لا امیرالمؤمنین الّا علی (ع)
#عید_غدیر_مبارک
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
⏳ دوران #دفاع_مقدس
🌴 عید غدیر در جبهه
ا▫️🔹▫️🔹▫️
💐عيدالله الاكبر "غديرخم" روز نصب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام به مقام امامت و ولایت بر پیروان واقعی حضرتش مبارک باد☘️🌼🌸
🌴 کانال #دفاع_مقدس
نکند مکر بنی ساعده تکرار شود
که علی در قفس خانه گرفتار شود
مرحوم محمدرضا آغاسی
روز عید غدیر، بیش از 100 هزار نفر که از امروز من و تو خیلی حزب اللهی تر بودند و مستقیم و نه با وایبر و تلگرام و واتساپ پیامبر را می دیدند و درک می کردند، شاهد بودند که حضرت محمد (ص) دست حضرت علی (ع) را گرفت، بالا برد و فرمود:
"من کنت مولا، فهذا علی مولا"
هر آنکس من مولای اویم، این علی مولای است.
هنوز کفن پیامبر خشک نشده بود که در خانه ای مجلل و بزرگ در سقیفه، در دامنه کوهستان خوش آب و هوای شمال شهر، آنان که مثلا یار غار و خانه زاد پیامبر بودند و مردم آنان را به اصحاب و یاران رسول خدا می شناختند (و نه حتی در انتخابات عمومی برگزیده شده بودند) جلسه ویژه برگزار کردند و بدون توجه به امر ولایت، برای ریاست بر مسلمانان تصمیم گرفتند.
در لیستی که در دست داشتند، نام چند نفر به چشم می خورد. ملاک، قدرت بود و توجیه، نزدیکی به پیامبر و در خانه اش مدام حاضر بودن!
در تاریکی شب، مردی افسار اسب در دست که زنی بر آن نشسته بود، دو پسر خود را به همراه داشت و در کوچه ها می گشت.
آن شب، درِ خانه 40 نفر از سرداران پیامبر به صدا درآمد. اهل بدر و مهاجرین و اهل سابقه دیدند که پشت در حضرت علی (ع) است.
- ای وای علی، این که بر اسب نشاندی فاطمه است؟ حسن و حسین این جا چه می کنند؟!
علی اما، به آنان یادآوری کرد که پیامبر خدا فرموده بود اگر اینان با تو همراه شدند، قیام کن، وگرنه ...
فردا صبح و روزهای بعد، برخلاف قول و وعده چهل نفره، بجز سلمان و مقداد و ابوذر و زبیر، هیچ کس نیامد.
آن یکی سردار بود، رفته بود از لشکرش سان ببیند!
آن یکی دکتر بود، رفته بود دانشگاه تدریس کند!
آن یکی ملا بود، آموزش قرآن به کودکان را واجبتر شمرده بود.
آن یکی ...
به قول سینمایی ها: کات!
روز – خارجی - کوچه بنی هاشم
ریسمان گردن کسی انداخته اند و در خیابان می کشند.
کسی با صدای بلند می گوید:
- حالا تو واسه ما مدعی شدی؟ یادت رفته من کی هستم؟ سردار پیامبر در جنگ احد.
و آن دیگری با تمسخر می گوید:
- کوچولو، اون روز که ما در بدر می جنگیدیم امثال تو کجا بودید؟
دیگری جامه می درد و چاک چاک شمشیر بر اندام خویش را می نمایاند و هوار می کشد:
- این زخمها را که بر بدنم می بینی، یادگار نبرد خیبر است.
و باز یکی دیگر قد علم می کند:
- این عبا که می بینی بر دوش دارم، خود پیامبر به پاس حماسه آفرینی ام در نبرد بدر بر شانه ام انداخت، حالا تو مسلمان تری یا من؟!
آن یکی با لبخندی شیطانی جلو می آید:
- آن روز که من در غار بادیگارد پیامبر بودم و شخصا از جان او حفاظت کردم، هیچکدام شما نبودید!
آن که ریسمان بر گردن مرد مظلوم انداخته و می کشد، عربده می زند:
- حالا تو مدعی ولایت پیامبر شده ای؟ تو به او نزدیکتری یا اینها ...
همهمه ای به گوش می رسد. صدای صلوات پشت سر هم می آید.
چند نفر مقابل دری چوبی جمع شده اند. کسی قربت الی الله مشعل را به در خانه نزدیک می کند. آتش زبانه می کشد.
چهار نفر جلو رفتند و سینه سپر کرده اند که پس زده می شوند.
یکصد هزار نفر، گوشی اپل در دست، مشغول فیلمبرداری هستند.
هرکدام سعی می کنند نزدیکتر از چهره مردی که بر زمین افتاده عکس بگیرد.
کسی فریاد می زند:
- زنگ بزنید آتش نشانی.
- زنگ بزنید اورژانس ...
جمعی آن سوتر، هیئت متوسلین به اهل بیت (ع) برقرار است! کم از صدهزار نفر ندارند، بر سر و سینه می کوبند:
علی جان ... زهرا جان ...
و ناله زنی با صدایی گرفته فضا را پر می کند:
- بابا ... پیامبر ... علی ...
🔻 حل مشکل در عید غدیر
✨ حاج صادق آهنگران
❣️آن روزها شایع کرده بودند آهنگران شعری علیه نظام خوانده و به همین خاطر او را زندانی کرده اند و چه و چه .رفته بودم یکی از روستاهای زابل برای سرکشی به خانواده ی شهیدی که سه فرزند و شوهر خانواده را اشرار ترور کرده بودند.در آن روستا از من پرسیدند که حالا چرا تو را گرفتند با هزار مصیبت برایشان جا انداختم که این قضیه شایعه بوده و هم چین چیزی صحت ندارد .
❣️ در سطح خانواده و فامیل هم دایی هایم می گفتند تو را گرفته اند اما چون طرف دار نظام هستی نمی خواهی چیزی بروز بدهی بدجوری هم اذیتت کرده اند.هیأتی در دزفول داریم که بعد از ظهر عاشورا برنامه داردو در سطح شهر دسته ی عزاداری راه می اندازیم.آن سال که این شایعه پیچیده بود من وقتی رفتم دزفول و شروع کردم به خواندن یکی از زنهای همسایه ی مادربزرگم بدو بدو رفته و به او خبر داده بود پاشو بیا که نوه ات رو آزاد کردن و داره نوحه می خونه همه جا می گفتند که نظام آهنگران را زندانی کرده است.
❣️ وقتی دیدم موج شایعه خیلی بالا گرفته و شاید به نوعی نظام و مسئولین جمهوری اسلامی به ناحق زیر سوال بروند از طریق برادرم که با آقای علی لاریجانی رییس وقت سازمان صدا و سیما آشنایی داشت.پیامی فرستادم تا بتوانیم دامنه ی این شایعه را با اجرایی در تلویزیون جمع کنیم.آقای لاریجانی هم استقبال کرد و مقدمات انجام یک برنامه ی تلویزیونی فراهم شد.
❣️روز عید غدیر بود که به تلویزیون رفتم و در برنامه ای به عنوان میهمان شرکت کردم.در آن برنامه وقتی مجری پرسید امروز برای ما عیدی دارید یا نه همین شعر شیعه را خواندم و بالاخره با حضور من در تلویزیون و پخش این شعر به صورت سراسری تب شایعات فروکش کرد.
❣️ همان روزی که آن برنامه را در تلویزیون اجرا کردم و از صدا و سیما خارج شدم پشت یک چراغ قرمز راننده ی وانتی من را شناخت و پس از سلام و احترام گفت:بابت شعری که توی تلویزیون خوندی دستت درد نکنه حاج آقا ولی شعر رو فکر کنم سانسور کرده بودند ها این طور نیست؟مانده بودم چه جوابی بدهم که چراغ سبز شد و ماشین حرکت کرد.
این لوح در زمان مسئولیت فرماندهی نیروی هوایی شهید کاظمیبه همرزم و همسنگرش در یگان موشکی نیروی هوایی اهدا شده است .
در متن این لوح آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا
در هجدهم ذی الحجه آبشار رحمت آسای الهی آن چنان بر کویر تفتیدده حجاز باریدن گرفت که گلستان فلاح و سعادت انسان در غدیر خم به بار نشست .
و حبیب را ندا آمد که رأیت بلند ولایت را بر سپهر نبوت برافراز
آری غدیر تجلی گاه گلواژه نور علی نور است . آن هنگام که علی علیه السلام این آیت الهی بر ید بیضای رسول الله (ص) قرار گرفت و نور ولایت از فراز هستی بر قلوب شیفته عشاق تابیدن گرفت.
اشک شوق و محبت به شکرانه سیادت و سروری بر دیدگان جاری و طنین دلنشین مبارک باد , عالم ملک و ملکوت را متحیر ساخت.
برادر ارجمند سردار سرتیپ پاسدار حسن مقدم
افتخار دارم بهترین تبریکات و تهنیت خود را به مناسبت فرا رسیدن اعیاد بزرگ و با سعادت قربان و غدیر خم سالروز جشن فرخنده شیفتگان امامت و ولایت حضورتان تقدیم کنم.
امید است با استعانت از درگاه خداوند لیاقت پاسداری از کران میراث غدیر ، نظام مقدس جمهوری اسلامیایران که سیمای حکومت علوی است به ما عطا فرماید و توفیق قدرشناسی از نعمت ولایت به همه ما ارزانی فرماید. (ان شاالله)
فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی
سرتیپ پاسدار احمد کاظمی