eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
10.5هزار ویدیو
854 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
ادامه از پست قبل 👇👇 ⚪️ قرارمان این شد که با آمدن شیخ موسی، سعید با او درگیر شود و نفر دوم داد و هوار کند تا بچه های دیگر رسیده و بر سر آن بنده خحدا هوار شوند و مشت و مالش بدهند همه حاضر به یراق، پوتین به پا و مصمم چپیدیم زیر پتوها. ساعت یک نصفه شب بود که برای نگهبانی بیدارم کردند. با حسن رفتیم بیرون تا دست و صورت بشوییم و سرحال بشویم. حسن همیشه خدا زیر لباس نظامی، شلوار و بلوز گرمکن می‌پوشید. هوای فصل بهار که در آن بودیم حالی به حالی بود. روز گرم و شب سرد، اما حسن گرمش نمی شد و ما می‌پختیم و او احساس ناراحتی نمی‌کرد. اگر پا می‌داد، ما همین یکتا بلوز و شلورامان را هم از گرما می‌کندیم، امّا حسن مثل اسکیموها خودش را می‌پوشاند! دست و صورت شستیم و برگشتیم. سعید مثل افسران ارتش آلمانی نازی که در فیلم ها دیده بودم، دستانش را پشت کمر گره زده و با لنگ های درازش قدم رو می‌کرد و غرق در فکر بود! خیلی با ابهت شده بود. می‌خواستم سر به سرش بگذارم، اما فکری شدم که یکهو جنی می‌شود و بلا ملایی سرم می‌آورد! ....من و سعید بیرون آسایشگاه ایستادیم و حسن در آسایشگاه به قدم زدن پرداخت. می‌خواستیم برای گذشتن وقت با سعید گپ بزنم، اما سعید مثل برج زهرمار، ترش کرد و انگشت سبابه بر دماغ درازش هیس کشید و نطقم را کور کرد. حالم گرفته شد و رو برگرداندم و باد به دماغ و چین به پیشانی انداختم و تو فکر و خیال رفتم. نمی‌دانم چقدر گذشته بود که صدای قدم هایی که نزدیک می‌شد، بلند شد. سعید مثل گربه گارد گرفت و من ترسیدم و به دیوار تکیه دادم. از دل تاریکی بیرون، شیخ موسی هویدا شد.... ....سعید جلو رفت و صدایش در سالن پیچید: ایست! شیخ موسی بی توجه به او جلو آمد. سعید فریاد زد: گفتم ایست، اسم شب! اما شیخ موسی به او محل نگذاشت و جلوتر آمد. ناگهان سعید صیحه کشید و مثل بختک شیرجه زد روی شیخ موسی‌ی نگون بخت! من هم مثل تندر پریدم و در را باز کردم و فریاد زدم: بچه ها بیایید که دعوا شروع شد! از همه زودتر رحیم و مجید آمدند. شیخ موسی، سعید را زمین زده بود و می‌خواست فرار کند، اما سعید مثل زالو به پایش چسبیده و ول کن معامله نبود! رحیم و مجید جیغ زنان به شیخ موسی حمله کردند. شیخ موسی که پُر زورتر و قوی‌تر از آن دو بود، با چند سیلی و مشت آن دو را تاراند. نامردی نکردم و از عقب دویدم و پریدم و جفت پا کوبیدم به کمر شیخ موسی و افتادم روی سعید که هنوز روی زمین کشیده می‌شد. شیخ موسی افتاد و بعد ما حمله کردیم و حسابی مالاندیمش. بچه های دیگر هم رسیدند. انگار نذری پخش می‌کردند. هر کس می‌رسید، قربة الی الله مشت و لگدی به شیخ موسی حواله می‌کرد. شیخ موسی هم ایستاده بود و مثل بوکسورهایی که گوشه رینگ گیر افتاده باشند، از خودش دفاع می‌کرد. صدای شلیک چند گلوله بلند شد و هوار فرمانده‌پان، ما را تاراند. همه دویدیم و پریدیم سر جايمان. یادم افتاد که نگهبان ام و باید سر پُست ام باشم! از تخت پریدم پایین و رفتم بیرون. دیدم که شیخ موسی با سر و کله باد کرده و چشمان سرخ و کبود به دیوار تکیه داده و نفس نفس می‌زد و فرمانده سعی می‌کرد او را به طرف روشویی ببرد تا دست و صورت را بشوید. شیخ موسی نگاه چپ چپی به من کرد و همراه فرمانده رفت به آسایشگاه. برگشتم. سعید مثل جنازه روی تختش ولو شده بود. سر و صورتش باد کرده و لب زیرینش کمی شکافته بود و خون می‌آمد. بچه ها شروع کردند به بحث و وصف شجاعت از خود. حالا همه شده بودند رستم گردن کلفت که دخل شیخ موسی را در آورده است. نقی سرش را از زیر ملافه بیرون آورد و گفت: فاتحه همه‌تان خوانده اس، بیچاره شدید! صبح روز بعد همه چیز با آشتی کنان شیخ موسی و سعید پایان پذیرفت. همه حق را به ما دادند. چون شیخ موسی مأمور بود که به ما شبیخون بزند و آمادگی ما را بسنجد، اما متأسفانه با یک کتک مفصل و گونه های کبود و باد کرده از این امتحان بیرون آمد. تا چند روز بچه های گروهانِ شیخ موسی دعا به جان ما می‌کردند که انتقام‌شان را گرفته ایم....! ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
هدایت شده از دفاع مقدس
زیارت عاشورا - سوریه.mp3
15.98M
🚩 🕌 حرم مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها 🌴 شیعیان شرح شب تار مرا گوش کنید قربان نعش بی سرت حسین من حسین من 🎤 با نوای حاج صادق آهنگران ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
🌴 آیا جز اصحاب عاشورایی سیدالشهداء کسی را می‌شناسی که بهتر از شهدای ما خدا را عبادت کرده باشد ..!
دفاع مقدس
🎞 شرح مبارزات و مجاهدت های سردار گمنام سپاه، شهید سید باقر طباطبایی نژاد دوران #دفاع_مقدس 🌷۵ مرد
وصیت‌نامه شهید لحظه‌ای غفلت نكنید كه دشمنان اسلام در کمین‌اند، به تبعیت از فرمان امام در صحنه بوده و همیشه تابع و مطیع فرمان ولایت‌فقیه باشید تا از لغزش‌ها و ضربات و لطمات مصون بمانید. وای بر ما اگر این نعمت الهی (جمهوری اسلامی) را شكرگزار نبوده و لیاقت استقرار حكومت جهانی اسلام را نیابیم. شما در برابر خون پرجوش‌وخروش شهیدان مدیون و مسئولید. وای بر ما! چگونه می‌خواهیم فردای قیامت در جلو رسول‌الله (ص) حاضرشوید بكوشید قلم و قدم و تلاش و كلام و همه اعمالمان در جهت رضای خدا و استحكام جمهوری اسلامی و پیشرفت انقلاب اسلامی باشد.   🌱🚩🌱🚩🌱🚩🌱🚩 🌷۵ مرداد ۱۳۶۷ -- سالروز شهادت سیدباقر طباطبایی‌نژاد
📌 او که خود را جاروکش سپاه معرفی می کرد 🔷️ شهید ابوالقاسم اسماعیل زاده وقتی فرمانده گردان امام صادق (ع) لشکر‌ ۵۵ ویژه‌ شهدای ‌خراسان بود ، خود را یک رزمنده عادی و جاروکش سپاه معرفی می‌کرد. ابوالقاسم در دوازدهم تیرماه ۱۳۴۱ در شهرستان گناباد به‌دنیا آمد. ◇ با شروع انقلاب اسلامی جزو پیشتازان تمام راهپیمایی‌ها بود. ◇ بعداز اتمام تحصیل و اخذ مدرک دیپلم وارد سپاه پاسداران گناباد شد. ◇ در ۱۸ سالگی و دو روز بعد از آغاز جنگ به منطقه رفت و در تمام دوران جنگ در جبهه حضور مؤثری داشت. 🔸️ در ابتدای جنگ مدتی مسئول گروهانِ گردان نصرالله لشکر ۵ نصر بود و بعد به فرماندهی گردان‌امام‌صادق(ع) برگزیده شد. ◇ اصلاً اهل تظاهر نبود، تا زمانِ شهادت کسی نمی‌دانست که او چه کاره است و هر‌ وقت از او می‌پرسیدند که چه‌کاره است؟ ◇ در جواب می گفت: "من جاروکش سپاهم و در جبهه یک رزمنده عادی هستم" 🔹️ وقتی ایران قطعنامه ۵۹۸ را قبول کرد خیلی ناراحت بود و می‌گفت: "جنگ تمام شد و به آرزویمان نرسیدیم" 🔻 اما سرانجام مزد زندگی مجاهدانه‌اش را در تاریخ ۱۳۶۷/۵/۶ در عملیات مرصاد گرفت و به آرزوی دیرینه‌اش یعنی"شهادت" رسید و در بهشت شهدای‌ گناباد به خاک سپرده شد.
📌 شهیدی که منافقین او را به آتش کشیدند 🔹️ شهید سید جعفر موسوی، معلمی خوش سیرت که در عملیات مرصاد توسط منافقین به اسارت درآمد. ◇ رجوی‌ها صورتش را لگد مال کرده و زنده زنده پوست کندند و سپس سوزاندند. ◇ جای تعجب است، امروز که بیشتر چهره منافقین برای ما روشن است ، آمده و دلسوز مردم شده اند!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ماجرای تنگه ی چهار زِبَر 🔹️ عملیات مرصاد یا عملیات فروغ جاویدان ،نام نبردی است که توسط سازمان مجاهدین خلق طرح ریزی شده و میان جمهوری اسلامی ایران و سازمان مجاهدین خلق در اواخر جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ در گرفت. ◇ فرماندهی نیروهای ایران در این عملیات عظیم بر عهده شهید سپهبد صیاد شیرازی و فرماندهی مجاهدین خلق در این ماجرا ، مسعود رجوی بود. ◇ پس از چند روز درگیری در نهایت نیروهای ایران در تنگه چهار زِبَر که بعدها به خاطر نام عملیات به تنگه مرصاد مشهور شد بر سازمان مجاهدین خلق پیروز و شکست سختی را برآنان وارد کردند. ◇ تعداد زیادی از نیروهای مهاجم در این نبرد کشته شدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️ غلبه عملیات "مرصاد" بر "فروغ جاویدان" سازمان منافقین در نشستی مشترک با رژیم بعث به این نتیجه رسید که با یک عملیات نظامی و با حمایت ارتش‌ صدام و خصوصا نیروی هوائی، می‌توان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را نابود کرد. این عملیات فروغ جاویدان نامیده شد که با تلاش نیروهای سپاه،  بسیج و هوانیروز برای مقابله با دشمن و آزادسازی شهرهای اسلام آباد و کرند، در عملیات مرصاد به پیروزی رسید. عملیات مرصاد آخرین عملیات رزمی جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی هشت ساله است، با این تفاوت که این‌بار نیروهای دشمن از جنس عراقی نبودند، بلکه ایرانیانی بودند که در قالب نیروهای شبه نظامی موسوم به ارتش آزادی بخش ملی، تحت رهبری مجاهدین خلق، با حمایت دولت عراق به مرزهای ایران صورت گرفت. عملیات فروغ جاویدان با پشتیبانی کامل دولت صدام برخوردار بود که با هدف فتح تهران طی یک برنامه زمانبندی شده ۳۳ ساعته طراحی و تدارک یافته بود. این درگیری از سوم مرداد تا هشتم مرداد ادامه داشت و پیروز این معرکه نیروهای جان بر کف ایران اسلامی بودند.
26.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 1️⃣ قسمت: اول 📽 | عملیات منافق‌ستیز و شکست خفت بار و تلفات سنگین مردوران وطن فروش عملیات مرصاد ، پاتک نیروهای نظامی ایران در پاسخ به عملیات فروغ جاویدان سازمان مجاهدین است که در پنجم مرداد ماه ۱۳۶۷ ، با رمز مبارک «یا علی (ع)» و در منطقه اسلام‌آباد غرب و کرند غرب در استان کرمانشاه (باختران)، توسط سپاه و پشتیبانی مؤثر هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی انجام گرفت که منجر به تار و مار آنها گردید. ( ) کانال دفاع مقدس
26.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 2️⃣ قسمت: دوم 📽 | عملیات منافق‌ستیز و شکست و تلفات سنگین مزدوران بیگانه
27.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 4️⃣ قسمت: چهارم 📽 | عملیات و شکست و تلفات سنگین منافقین، این مزدوران صدام جنایتکار
26.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 5️⃣ قسمت: پنجم 📽 | عملیات و شکست حفت‌بار منافقین ضد دین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 6️⃣ قسمت: ششم 📽 | عملیات منافق‌ستیز و شکست و تلفات سنگین مزدوران صدامی
مهران تا تهران در سه روز! آرزوی منافقین بود که با مرصاد به کابوس تبدیل شد ...
👤 سالروز شهادت سید حسین موسوی مقدم ⬇️
دفاع مقدس
👤 سالروز شهادت سید حسین موسوی مقدم ⬇️
. 👤 شهید سید حسین موسوی مقدم ● فرمانده تخریب لشکر ویژه شهدا ● ولادت: ۰۹ شهریور ۱۳۳۷ | روستای اسجیل ● شهادت: ۰۶ مرداد ۱۳۶۷ | تنگه چهار زبر 📌 آرزویی که در عملیات «مرصاد» محقق شد؛ 🔹 هر وقت از شهید «سید‌ حسین موسوی­ مقدم» سوال می­کردم که چرا از خدا طلب شهادت نمیکنی؟ لبخندی میزد و در پاسخ می­گفت وقتش که برسد، خدا خودش ما را دعوت می­کند. فعلاً باید پاک باشیم. الان وقت جنگیدن است، وقت شهادت نیست، باید کار کنیم. 🔹 هیچگاه در ظاهر نشان نمیداد که طالب شهادت است. بین رزمندگان زمزمه‌هایی شده بود که اگر جنگ تمام شد و ما شهید نشدیم و ماندیم، چه کار کنیم؟ 🔹 هنگامی که آتش بس اعلام و قطعنامه پایان جنگ پذیرفته شد، به خاطر اینکه از قافله یاران شهیدم جا مانده بودم بسیار ناراحت بودم و بغض گلویم را گرفته بود. پیش سید حسین رفتم و با ناراحتی به او گفتم در باغ شهادت بسته شد و ما ماندیم. این شهید بعد از شنیدن این جمله من گفت در طول مدت جنگ، از خدا خواسته‌ام که اگر می­خواهد توفیق شهادت را به من بدهد، در آخرین عملیات این جنگ شهادت را نصیب من کند، پس هنوز جنگ تمام نشده و حتماً ادامه دارد. 🔹 در ادامه به او گفتم چه می­گویی؟ قطعنامه پایان جنگ پذیرفته شده و جنگ تمام شده است، آن وقت شما می­گویی من از خدا خواسته‌ام که در آخرین عملیات شهید بشوم و هنوز جنگ ادامه دارد! نگاهی به من کرد و گفت صبر داشته باش. پیش خودم اینطور فکر می­کردم که «موسوی مقدم» چقدر ساده است. جنگ تمام شده و قطعنامه را پذیرفتیم، حالا او اینگونه می­گوید. حرف­های آن روز شهید را زیاد جدی نگرفتم. غافل از اینکه حرفهایش بوی شهادت می­داد و می­دانست به زودی شهید خواهد شد. 🔹 بعد از پذیرش قطعنامه، منافقین با حمایت عراق، از سمت کرمانشاه جهت انجام عملیان «فروغ جاویدان» وارد ایران شدند که برای مقابله با این هجوم دشمن، آخرین عملیات ما، به نام مرصاد انجام شد و جواب دندان شکنی به دشمن داده شد. من توفیق حضور در این عملیات را نداشتم اما بعد از اینکه عملیات به پایان رسید با خبر شدم که سید‌ حسین در آن عملیات به آرزویش رسیده و به درجه رفیع شهادت نائل شده است. با شنیدن خبر شهادتش به خود آمدم و فهمیدم این شهید والامقام مسئله چگونگی شهادتش را بدون علم و یقین نزده است. 👤 راوی محسن رجایی
💢امروز سالگرد است. عملیاتی که با فرماندهی شهید سپهبد علی ، بعد از تجاوز گروهک منافقین خلق به کرمانشاه و شهرهای مرزی ایران با هدف رسیدن به تهران صورت گرفت. در این عملیات تعداد بسیاری از نیروهای نظامی و سران رده بالای این گروهک به هلاکت رسیدند و ادوات زرهی و تسلیحات بسیاری از این گروه، به غنمیت سپاه ایران درآمد. این عملیات در بین منافقین خلق نیز به عنوان بزرگترین شکست عملیات تاریخی یاد می‌شود که عملا قوای نظامی این گروهک را فلج کرد
💢 نماز شکر برای حضور منافقین در ایران وقتی به شهید خبر دادند که منافقین آمده‌ اند و برخی مناطق مانند کِرِند، اسلام‌آباد غرب و... را اشغال کرده ‌اند، او نماز شکر خواند. وقتی که گفتیم چرا نماز شکر خواندی؟ گفت: یک منافق وقتی در کشور ما یک ترور انجام می ‌دهد، باید همه دستگاه‌ های اطلاعاتی، نظامی و قضایی دنبال این باشند که این قاتل را دستگیر و محاکمه کنند؛ اما امروز خداوند متعال این منافقین را دسته ‌دسته در تیررس ما گرفتار کرده که ما بتوانیم آنها را به درک واصل کنیم.
🌟حضرت امام (ره) خطاب به سردار شوشتری در عملیات مرصاد مي فرمايند: "در اين دنيا كه نمي توانم كاری بكنم. اگر آبرويی داشته باشم در آن دنيا قطعاً شما را شفاعت خواهم كرد." 🌟"منافقین در قالب 50 تیپ و هر تیپ 250 نفر با لباس‌های خاکی, که فقط بازوبند سفیدی که روی بازوهای شان بود آن‌ها را از بسیجی‌ها متمایز می‌کرد با تجهیزاتی که از صدام گرفته بودند از تنگه پاتاق به طرف اسلام آباد حرکت کردند و در روز سوم مرداد ماه در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد)، اسلام آباد را گرفتند. آنها در شهر اسلام آباد به کسی رحم نکردند و هر فردی که حتی ته چهره حزب اللهی داشت را به رگبار گلوله بستند. حتی در بیمارستان امام خمینی اسلام آباد به مجروحان هم رحم نکردند و در فجیع‌ترین کارشان، مجروحان بیمارستان امام خمینی را از روی تخت به محوطه بیمارستان برده و همه آنها را به رگبار گلوله بستند. منافقین در حرکتی دیوانه وار و در نهایت بی رحمی, بیمارستان اسلام آباد غرب را به آتش کشیدند..." برشی از جنایت منافقین در عملیات مرصاد 🌟"شهید ی که هیچ کس منتظرش نبود" شهید "سیف‌الله شیعه‌زاده" از شهدای بهزیستی استان مازندارن بود که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچ کس در جبهه نفهمید خانواده ای ندارد. کم سخن می‌گفت و با سن کم، سخت ترین کار جبهه یعنی بی سیمچی بودن را قبول کرده بود. سرانجام این شیر مرد و دلاور بسیجی, در جریان عملیات مرصاد توسط منافقین اسیر شد... این رزمنده با هوش برگه و کدهای عملیات رو قبل از اسارت خورده و قورت داده بود... منافقین پس از شهادت ایشان، برای بدست آوردن رمز و کدهای بی سیم، سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد و او مظلومانه زیر بدترین شکنجه ها سرانجام به شهادت رسید... آسایش امروز را مدیون فداکاری این شهدا هستیم.... برشی از زندگی شهید, سیف‌الله شیعه‌زاده 🌟شهیدی که به دست منافقان, در عملیات مرصاد تکه تکه شد "نخست دست‌هایش را در حالی که زنده بود، قطع و سپس صورتش را تیرباران کردند و دیگری وحشیانه به او حمله‌ور شد و سرش را از پشت سر برید و آن. طوری که همه ما او را از دور می‌دیدیم، آنان ناجوانمردانه شروع به قطعه قطعه کردن اعضای سید جلیل موسوی کردند...خاطره ای از شهید سید جلیل موسوی 🌟"از «پاریس» تا «مرصاد»... از مسیحیت تا تشیّع... از زندگی در قلب اروپا تا شهادت در جنگ میان ایران اسلامی و همه دنیای کفر... «ژروم امانوئل کورسِل» این راه طولانی را در 7 سال طی کرد... تنها شهید اروپایی دفاع مقدس ژروم ایمانوئل کورسل معروف به کمال کورسل بود که در عملیات مرصاد شهید شد... وقتی از او پرسیدند: چه کسی تو را شیعه کرد؟... در جواب گفت: دعای کمیل امام علی (ع)..." برشی از زندگی شهید, ژروم امانوئل (کمال) کورسل 🌟شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوش‌هایش را بریدند و...دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است... وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش... به سید مهدی گفتم: مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟... گفت: "مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم"... گفتم: برو و مواظب خودت باش!...  او با اینکه خودش می دانست بر نمی گردد، گفت: این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!... "سید مهدی در عملیات مرصاد عضو گردان مسلم لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود و در منطقه اسلام آباد غرب به شهادت می رسد... منافقین سفّاک ابتدا چشم هایش را در آورده بودند... بعدا گوش هایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش را شکستند و در نهایت بی رحمی پوستش را کنده بودند و سرانجام بدنش را سوزانده بودند... زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم..." خاطره ای از مادر شهید, سید مهدی رضوی کتاب خاطرات دردناک
دفاع مقدس
🌟حضرت امام (ره) خطاب به سردار شوشتری در عملیات مرصاد مي فرمايند: "در اين دنيا كه نمي توانم كاری بكنم
عملیات والفجر ۲، در منطقه غرب پیرانشهر؛ حدفاصل ارتفاعات قمطره و تمرچین، به‌منظور تسخیر ارتفاعات سرکوب، تصرف پادگان عراقی حاج عمران و تسلط بر شهر چومان مصطفی و نیز گرفتن اسیر از دشمن انجام شد. موفقیت در این عملیات و دستیابی به هدف‌های موردنظر، موجب نظارت بر مسیرهای تردد ضدانقلاب، پشتیبانی و حمایت از کردها و مبارزان مسلمان عراقی، بازداشتن ارتش عراق از هرگونه تجاوز به پیرانشهر می‌شد. چه اینکه امکان گسترش دامنه اجرای عملیات نامنظم در خاک عراق و زمینه نزدیک شدن به تأسیسات نفتی کرکوک را نیز برای ایرانیان، فراهم می‌کرد. در این عملیات؛ شانزده گردان ازنیروی زمینی سپاه و شش گردان پیاده و یک گردان مکانیزه از نیروی زمینی ارتش شرکت داشتند. به دلیل صعب‌العبور بودن ارتفاعات، هوانیروز نیز، بخشی از مأموریت پشتیبانی عملیات را بر عهده گرفت. در عملیات والفجر ۲ که از شامگاه بیست و نهم تیر ۱۳۶۲ آغاز شد، اوج درگیری رزمندگان ایرانی با نیروهای دشمن بر روی ارتفاعات ۲۵۱۹ بود، که پس از یک‌بار دست‌به‌دست شدن این ارتفاع، نیروهای خودی با شجاعت و مقاومت ستودنی و با پشتیبانی هوانیروز، توانستند بر تمام آن بلندی‌ها مسلط شوند. علاوه بر این، ارتفاع مهم کلو، پادگان حاج عمران و شمار دیگری از ارتفاعات مهم منطقه، به دست نیروهای ایرانی افتاد. تسلط بر شهر چومان مصطفی؛ نتیجه مهم دیگر این عملیات بود. انعکاس خبر تثبیت پیروزی ارزشمند عملیات والفجر ۲ که به یمن رشادت‌های تمامی رزمندگان ارتشی، سپاهی و بسیجی به‌دست‌آمده بود، موجی از شعف و شادی را در میان مردم صبور و رنج‌کشیده کشورمان به همراه آورد