eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
10.4هزار ویدیو
843 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🎥 فیلم جالب اسکرامبل خلبانان عراقی//دوران جنگ تحمیلی ، به حالت  آماده باش  کامل و وضعیت قرمز می گویند: که در این حالت, افسر ناظر رادار, مثلا وقتی  هواپیما  یا  پرنده  ای ناشناس، عامل تهدید کننده بشمار برود، اعلام می کند : Unrecognized Aircraft Inbound , Scramble , Scramble ,Scramble  و اگر صددرصد معلوم بشود که هواپیمای دشمن هست( هنگامی که با یک کشور در  حال  جنگ  هستیم) آن موقع است که افسر ناظر رادار میگوید :  Enemy Aircraft Inbound , Scramble , Scramble ,Scramble  با اعلام Enemy  Aircraft Inbound , Scramble , Scramble ,Scramble به خلبانان حاضر در شیفت آلرت پایگاه هوایی اعلام میکند که باید هواپیما را با رویه  استارت در حالت اضطراری، بدون رعایت  چک  لیست استارت استاندارد  روشن کرده و در اولین اولویت برای Takeoffقرار دارند.  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 اسکرمبل خلبانان فانتوم / زمان شاه سال ۱۳۴۸ // ۱۹۷۰ میلادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعقیب جنگنده عراقی در خاک عراق توسط خلبان ایرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آشنایی با ۱۰ نفر از خلبانان بزرگ در دوران جنگ تحمیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور هلیکوپتر کبری و خلبانان هوانیروز در دفاع مقدس
🕊🕊 ۱۵ شهریور ۱۳۵۹ — سالروز شهادت خلبانان قهرمان هوانیروز، شهیدان عباس درشتی و عقیل صادقی - جنگ کردستان (اوایل انقلاب) ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌴 یاد و نام مردانی که در راستای حفظ ایران عزیز از جان شیرین گذشتند. جاودانه باد یاد عباس درشتیِ مهربانی و بی ادعا و البته سلحشوری نترس که همراه عقیل صادقی در جاده سردشت-بانه یاران و همرزمان را در سفری جاودانه تنها گذاشت و ایران عزیز دو تن از بهترین خلبانان جنگنده خود را از دست داد. ا🔹⚪️🔹⚪️🔹⚪️🔹 💠 ا🇮🇷 ایران، سنندجش، مریوانش، سقزش، بانه اش، سردشتش، پاوه اش ، مهابادش، پیرانشهرش، بوکانش، سروش و قطورش . . . را از شما پولادمردان هوانیروز دارد ... هنوز هم می توان خلبانان ضیاالدین ذاکر، ابوالحسن اسماعیلی، پرویز خلیلیان، محسن درخشان ، علی رضا زاده ، محمد رضا راغبی، غلامرضا سلمان پور ، غلامرضا عاقل، ارسلان فیص، حشمت الله کلوندی ، محمد جعفر متکی، اسماعیل زینال زاده، فریدون رستمی، محمود فتاحی، بهزاد محرم نژاد، بیژن قزوینه، غلامحسین جلایی، محمد حسین رئوفی فرد ، عباس درشتی، عقیل صادقی، جعفر مهدوی، محمد رضا وجدانی، محمد کاظم اسدی، صفر بساطی، علی بختیاری، بیژن بازرگان، حسن ستاری، عباس صفائی، علی معصومی، حسنعلی محمودیه، مسعود نژدا حسینی، مهدی دماوندی، سید مهدی علوی، حسین قاسمی و اسماعیل واژیر ... را در آسمان کردستان دید...هنوز هم می توان دستان قطع شده تجزیه طلبان بیگانه را بر ارتفاعات سر به فلک کشیده غرب به تماشا نشست... و هنوز هم ایران عزیز💕همچنان زنده و پابرجاست🇮🇷🇮🇷✊ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرات خلبانان هوانیروز در دوران دفاع مقدس-خلبان علی چراغلو
!  ⚪️ صبح روز دوم عملیات، قرار شد خبرنگاران مستقر در قرارگاه منطقه، موسوم به "لشگرگاه" که در دره عمیقی در اطراف نوسود واقع بود و مرز ایران و عراق از آن طریق به یکدیگر متصل می‌شد برای تهیه گزارش و خبر به ارتفاعات آزاد شده صعود کنند. از آن‌جا که این مسیر بسیار صعب‌العبور بود و امکان استفاده از خودرو وجود نداشت و حرکت پیاده نیز مستلزم زمان بسیار زیادی بود از خلبان بالگردی که از محل قرارگاه مهمات جنگی برای رزمندگان در ارتفاعات حمل می‌کرد، خواهش کردیم به همراه  مهمات بارشده، من و دو تن دیگر از خبرنگاران را نیز به خط رأس ارتفاعات در داخل خاک عراق منتقل کند. خلبان هوانیروز ضمن گوشزد کردن خطرات این کار (البته به‌دلیل سنگین شدن وزن بالگرد و خطر حمله میگهای عراقی) تنها مشروط به آن دانست که ما علاوه بر بارکردن  مهمات در لشگرگاه، به جای نیروهایی که باید مهمات را در  ارتفاعات منطقه تخلیه نمایند اعزام شده و پس از خالی کردن بالگرد، خود نیز از آن خارج شویم. ما هم پذیرفته و پس از بارکردن صدها کیلوگرم مهمات در بالگرد روی صندوقهای حاوی گلوله های خمپاره و فشنگ نشسته و عازم شدیم. البته بالگرد ناچار بود برای پنهان ماندن از تیررس و رادار هواپیماهای شکاری عراقی که در منطقه در پرواز بودند، چسبیده به  بستر دره حرکت کرده و خلبان از ما می‌خواست در صورت مشاهده هواپیما فوراً به وی اطلاع دهیم تا تغییر مسیر دهد که چند بار نیز مجبور به این کار شد و با سلام و صلوات به قله های پوشیده از برف و یخ رسیدیم. خلبان درحالی‌که بالگرد حدود دو متر با زمین فاصله داشت،  دستور داد چون در تیررس دشمن قرار دارد باید سریعاً مهمات و بارهای سنگین  را از همان ارتفاع روی زمین پرتاب کنیم و بعد از این کار گفت: حالا خودتان هم پایین بپرید! وقتی که سئوال کردیم این مسیر صعب‌العبور را چگونه بازگردیم با لبخندی گفت ساعت ۵ عصر دوباره برای آوردن مهمات به همین نقطه بازمی‌گردد و اگر همان‌جا باشیم ما را برمی‌گرداند. سپس از ارتفاع دومتری روی برف‌ها و توده‌های منجمد ارتفاعات بسیار سرد پریدیم. تازه متوجه شدیم که کجا هستیم! خلاصه از صبح تا زمان تاریک شدن هوا در ارتفاعات مذکور مشغول مصاحبه با رزمندگان مستقر و تهیه عکس و خبر و گزارش از نبردهای منطقه و روستاهای آزاد شده در جریان عملیات بودیم و سرساعت مقرر با تاریک‌تر شدن هوا بالگردی را مشاهده کردیم که درحال تخلیه مهمات در محلی است که با ما حدود ۵۰۰ متر فاصله داشت. تا آمدیم خلبان را متوجه کنیم و به سمت بالکرد بدویم که او چرخی زد و به سوی شرق حرکت کرد و از منظر ناپدید شد. خلاصه سرتان را درد نیاورم ناچار شدیم با آن سرمای شدید و تاریکی هوا و گرسنگی و منطقه صعب‌العبور که جایی هم برای ماندن نداشت با راهنمایی ماه و ستاره به سمت مرز حرکت کنیم و پس از یک کوهپیمایی جنگی ۱۲ ساعته، نگران از وارد نشدن به کمپ عراقی‌ها بامداد روز بعد خود را در کنار  رودخانه مرزی ایران و عراق  و کنار یک قرارگاه نیروهای خودی بیابیم. پیدا کردن قرارگاه در آن شرایط که هر سرنوشتی را برای خود تصور می‌کردیم، لذت بخش بود. آن روز پس از مخابره خبرها و گزارشها از طریق تلفن اف ایکس قرارگاه تا عصر در داخل سنگر خواب بودیم. و روز بعد ترجیح دادیم بجای بالگرد راه دیگری برای رفتن به خط بیابیم....           .   .  راوی: علیرضا خزایی
دفاع مقدس
#خاطرات_جنگ #خلبانی_که_خبرنگاران_را_دوست_نداشت !  ⚪️ صبح روز دوم عملیات، قرار شد خبرنگاران مستقر د
💠 تلفن اف ایکس رادیوماکس، دستگاه مخابراتی بود که خطوط تلفن راه دور FX (تلفن اف ایکس) را بصورت بیسیم تا اقصی نقاط جبهه ها انتقال می داد. ابتکار استفاده از چنین سیستمی در جنگ ، توسط سپاه صورت گرفت .... و یگان های دیگر نظیر ارتش ج.ا.ا نیز در طول جنگ از این امکاناتی که سپاه برقرار کرده بود استفاده می کردند. fx در زمان جنگ، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود، بطوری که عملیاتی بدون برقراری تلفن راه دور انجام نمی گرفت!! شاید بتوان اهمیت آن را در آن زمان (که با فقر ارتباطی مواجه بودیم) با موشک نقطه زن امروزی مقایسه کنیم!! فوق العاده مهم بود، بطوری که بعضاً چند قرارگاه، یگان و تیپ و لشگر از یک خط تلفن fx بطور مشترک استفاده می کردند!! امکانات ارتباطی و مخابراتی را در دهه ۶۰ و قبل از آنرا به هیچ وجه با امکانات موجود ارتباطی فعلی نمی توان مقایسه نمود. مثلاً در سی چهل پنجاه سال قبل به ذهن هیچکس نمی رسید مبایل و گوشی های هوشمند امروزی!! ... یا شبکه اینترنت و ...!؟ ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 👆عکسی از رادیوماکس 6 کاناله کرم رنگ البته این نوع دستگاه را در سال های آخر از ژاپن وارد کردند تا پیش از آن شش کاناله های آبی رنگ داشتیم در فرکانس های 400 مگاهرتز گاهی هم نوعی ماکس کرم رنگ (معروف با قاطرکش!!) با فرکانس 800 مگاهرتز این تلفن سبزرنگی هم که در عکس دیده می شود، تلفن بلغاری نام داشت☝️ یکی از اپراتورها در حال صحبت با تلن است و دیگری در حال صحبت با ORDER WIRE
دفاع مقدس
💠 تلفن اف ایکس رادیوماکس، دستگاه مخابراتی بود که خطوط تلفن راه دور FX (تلفن اف ایکس) را بصورت بیسیم
آنتن دستگاه رادیوماکس بر بالای دکل مرتفع نصب می شد و از این طریق توسط امواج رادیویی UHF مکالمات تلفنی رد و بدل می شد. 👆📷 عکس فوق دکل بلند بر روی یکی از ارتفاعات کردستان نشان می دهد که فصل زمستان بوده و کل دکل بصورت ستونی از برف و یخ در آمده !! بچه های سپاه می بایست با وسیله با کلنگی آرام آرام یخ ها را شکافته تا به بالای آن رسیده چ به آنتن مورد نظر دسترسی پیدا کنند، کاری بس دشوار و طاقت فرسا ...!!! سپاه پاسداران در دهه ۶۰ و در اوج فقر ارتباطی و مخابراتی آن‌زمان، اینگونه «خط تلفن راه دور» نیروهای مسلح را در دوران جنگ تحمیلی تأمین کرده و خط اف ایکس را به یکان های مستقر در خطوط عملیاتی و قرارگاه های سپاه و ارتش می رساندند.
💢‌ بریده‌های تاریخ جنگ ⛔️ راز لو رفتن عملیات‌های ایران در جنگ با عراق چه بود؟ حجت الاسلام محمدمحمدی ری شهری وزیر وقت اطلاعات ایران در سال های ۱۳۶۳ تا ۶۸، در کتاب خاطرات خود، ادعای سازمان منافقین در به دست آوردن اطلاعات سری مربوط به جبهه و پشت جبهه ایران از طریق نفوذ را رد می‌کند. ➰ مطلب زیر عینا از کتاب خاطرات او نقل می‌شود. ✍ ری شهری در این باره نوشته است: 🛑 سازمان منافقین در این مقطع، تاکتیک تخلیه‌های تلفنی را به کار بردند که در موارد زیادی موفق بود. من در مصاحبه هفته دولت در این خصوص هشدار دادم و گفتم: «آخرین شیوه‌ای که سران ضدانقلاب در پیش گرفته‌اند این است که از طریق تماس با مسوولان و معرفی خود به عنوان یکی از شخصیت‌های معروف، درخواست اطلاعات می‌کنند و سپس این اطلاعات را به رژیم عراق می‌فروشند. به همین منظور کلیه مسوولان ما باید در تماس‌های تلفنی با اشخاص ناشناس، مراقبت لازم را در گفتار خود داشته باشند.» ⚪️ فروش اخبار عملیات های ایران تا پیش از سال ۱۳۶۴، نوع همکاری بین سازمان منافقین و دولت عراق موردی و مقطعی بود و سازمان اطلاعات خود را به عراق می‌فروخت؛ به این معنا که در مقابل دادن اطلاعات، امتیازهایی را می‌گرفت. اما از سال ۱۳۶۴ موضوع کاملا فرق کرد چرا که از این سال به بعد حتی یک عملیات نیروهای رزمنده جمهوری اسلامی در جبهه ها را نمی توان سراغ گرفت که اطلاعات مربوط به آن، قبلا از سوی سازمان منافقین به عراق رد نشده باشد. از این تاریخ در واقع سازمان مذکور به صورت دربست در خدمت صدام و جنگ تحمیلی وی درآمد. صدام نیز امتیازات قابل توجهی به منافقین داد. در نقشه متعلق به منافقین در سال ۱۳۶۴ که به دست ما رسید و مربوط به قبل از استقرار کامل رجوی و منافقین در عراق بود، حدود ۲۰ پایگاه اهدایی صدام به منافقین در حوالی جدار مرزی با ایران مشخص شده بود. از سال ۶۶ پایگاه ها متمرکز و تعدادشان کم شد ولی وسعت آنها بسیار و امکاناتشان زیاد شد. صدام حاضر نبود به راحتی این همه امکانات را به منافقین بدهد. در آن برهه، هدیه منافقین به رژیم عراق بسیار حیاتی بود و آن اطلاعات مربوط به  جنگ بود از هر نوع و در هر موضوعی. ⚪️ ادعای نفوذشان دروغ بود همان طور که اشاره کردم سال ها یکی از شیوه های رایج منافقین برای جمع آوری اطلاعات، تخلیه تلفنی بوده است. این امر در تمامی ارگان های جمهوری اسلامی نسبت به همه امور و موضوعات جاری صورت می گرفت و از آن بهره برداری می شد. وزارت اطلاعات به شکلی وسیع آموزش های مربوط به حفاظت تلفنی را در همه ارکان اداری، نظامی، اطلاعاتی، خدماتی و غیره تسری داد و تلاش وسیعی انجام شد تا همه افراد و دستگاه ها نسبت به این امر توجیه شوند. ولی متاسفانه در موارد متعدد با پیچیدگی خاصی که منافقین داشتند و با استفاده از ساده اندیشی و کم تجربگی نیروهای نظام، این حفاظت‌ها شکسته می شد و تخلیه تلفنی صورت می گرفت. عمده اطلاعات منافقین از این طریق بود ولی آنها وانمود می‌کردند که در همه جا نفوذ دارند تا از این طریق بتوانند (از عراق) امتیاز کسب کنند و خود را به عنوان یک نیروی قابل محاسبه جا بیندازند. ادامه👇👇
دفاع مقدس
💢‌ بریده‌های تاریخ جنگ ⛔️ راز لو رفتن عملیات‌های ایران در جنگ با عراق چه بود؟ حجت الاسلام محمدمحم
ادامه از پست قبل 📛 محورهای کلی تخلیه تلفنی منافقین در آن دوران، فعالیت منافقین در حوزه تخلیه تلفنی عمدتا روی جنگ متمرکز شده و روی سه محور کلی استوار بود: ۱. تخلیه تلفنی در موارد آنی و خطوط مقدم جبهه؛ از قبیل زمان و مکان عملیات‌ها و کیفیت آنها، آمار شهدا و مجروحین، میزان و کیفیت نیروها و نقاط استقرار آنها. بر اساس این اطلاعات، توان جمهوری اسلامی در حفظ موقعیت محورها و امکان بازپس گیری یا حمله و اشغال توسط عراق به طور دقیق برآورد می‌شد و ارتش عراق دست به عمل می‌زد. حمله عراق موسوم به دفاع متحرک ( از سال ۱۳۶۵ به بعد) مبتنی بر اطلاعات تخلیه شده مربوط به محورهای ضعیف بود. علاوه بر این، تعیین و تشخیص موقعیت مراکز ارسال و صدور نفت و شناخت مختصات دقیق اماکن مهم اقتصادی نیز از همین طریق صورت می‌گرفت که حملات شدید هوایی ارتش صدام به این مراکز را در پی داشت. در این محور، اغلب تلفن های مورد استفاده منافقین جهت تخلیه تلفنی، تلفن اف. ایکس در جبهه ها بود. ۲. تخلیه روی موارد درازمدت و کلی و تعیین نقاط قوت و ضعف نظام از جمله خریدها و تدارکات تسلیحات جنگی از بازارهای دنیا و میزان و کیفیت این تدارکات و تسلیحات (به منظور اخلال در روند مزبور یا تعیین میزان تدارکات و نوع آنها جهت بررسی توان جمهوری اسلامی در جنگ)، تدارک تسلیحات جنگی در سطح داخلی و کارخانجات صنعتی مرتبط با آن و میزان توان این مراکز برای تولید یا مونتاژ و نیز آمادگی پدافندی آنها، مشخص کردن بودجه جنگ و کسب اطلاعات درباره توانایی نظام در تامین آن، میزان نیروهای نظامی اعزامی به جبهه ها در محورهای مختلف مربوط به آن و در نتیجه برآورد آمادگی و استعداد جمهوری اسلامی در بسیج برای جنگ در مقاطع مختلف، کسب اطلاعات مرتبط با آمادگی تیپ‌ها و لشکرها و محورهای استقرار نیروها در جبهه ها، تشخیص محورهای عملیاتی آینده و دیگر موارد. تماس های تلفنی سازمان منافقین در این محور بیشتر با تلفن های پشت جبهه و مستقر در شهرها و مراکز سپاه و ارتش و همچنین ادارات و ارگان های نظامی بود.  ۳. تخلیه روی بررسی خط مشی و استراتژی نظام و نظرات مسوولان جمهوری اسلامی درباره جنگ، اختلاف عقیده های مسوولان در امر جنگ، بررسی نقاط قوت و ضعف تحلیل ها و موضع گیری های داخلی و بین المللی نظام در امر جنگ، بررسی نظرات مردم و میزان نارضایتی های آنها از جنگ به خصوص درجریان بمباران و موشک باران شهرها. منبع: خاطرات محمدمحمدی ری شهری، جلد سوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی   ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
55.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 پدر جنگ الکترونیک در ایران کیست؟! 🌴 دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
♦️یک روایت و سپس مرثیه‌ای تأسف‌بار برای متولیان شهر مشهد در سالگرد شهادت محمود کاوه ! دیروز به یکباره تقویم رونگاه کردم و جا خوردم؛ سالگرد شهادت محمود کاوه که ۱۴م نبود! دیروز بوده! بنا داشتم برای سالگرد شهادتش، چند روایت از ایمان استوار او بنویسم که بی‌شک جزو پنج فرمانده شاخص دفاع مقدس است. فرمانده لشکری که یگانش در بحرانی‌ترین و چالشی‌ترین مرز «سیاسی- مذهبی- قومی» مأموریت داشت. جبهه‌ای که در آن هیچ مرزی وجود نداشت، برادر مقابل برادر، پدر مقابل دختر، عمو مقابل برادر زاده ایستاده بودند! کُرد مقابل کرد، ترک مقابل ترک، فارس مقابل فارس! ایرانی و عراقی مقابل هم! یک طرف ایرانی‌های خائن کومه‌له و دمکرات و منافق در کنار صدام و طرف مقابل تمام ایران! کاوه در چنین جبهه‌ای فرمانده بود؛ بعد بروجردی و کاظمی! فرمانده‌ای ۲۵ ساله که وحشیانه‌ترین عملیات روانی‌ها در ترور و کشتار برای ترس را در جبهه مأموریتش می‌دید! از مثله کردن تا بریدن سر بسیجی با تکه سنگ تا قربانی کردن پاسدار جلوی عروس کومه‌له تا شکافتن شکم مادر باردار و شرط بندی بر سر جنین درون شکمش! کاوه علاوه بر فرمانده نظامی، فرمانده جنگ عملیات روانی با اتحادی بدتر از داعش هم بود! شنیدن جبهه غرب، برای خیلی‌ها کابوس بود! جایی که عملیات روانی، نرم افزار تاکتیک جنگی بود! چیزی که در جبهه میانی و جنوب وجود نداشت! در چنین جبهه‌ای، شجاعت و اقتدار و ایمان، مهمترین ابزار لازم فرمانده آن بود که بزرگترین و خاص‌ترین عنصر بارزه کاوه هم بود! نه در مقام شعار و توصیف ادبی! کاوه کسی بود که می‌گفت برای ترس از تیر، پشت جان‌پناه ( سنگر یا خاکریز) مخفی نشو! باور داشته باش تیری که قسمت تو است، تا لحظه موعود سراغت نمی‌آید! کاوه بازیچه سیاسی‌ها هم نبود! بازیچه رسانه‌های منافقی که داخل در نقش مکمل کومه‌له و منافقین و صدام کار می‌کردن نمی‌شد! در باور کاوه، آن جماعت خائنی که ضد انقلاب را در خودپناه دهند، مستحق رحم نیستند، یا تحویل دهند، یا خارج شوند و یا قهر انقلابی آن‌ها را به جهنم ببرد! اما همان کاوه، به خاطر یک کم‌توان ذهنی در همان روستا، برای اینکه بی‌گناه آسیب نبیند، جان خود را هم به خطر می‌انداخت! در شیوه کاوه، نظم و شجاعت و اقتدار ملاک و خط قرمز بود! کسی که به لشگر ویژه شهدا می‌رفت، می‌پذیرفت که آن‌جا سازمان رزم کاوه است! کاوه مقتدر بود اما در اوج رأفت و کاریزما! کاوه ستون و علمدار مطمئن امام در جبهه غرب بود! جبهه غرب و شمال غرب ( از مهاباد تا مریوان و نوسود و نقده و بوکان و باختران و ...) یک جنگ تمام عیار بود! جنگی که لهجه عربی و حدود جغرافیایی با فاصله چند کیلومتری و رنگ پرچم و لباس، تعیین حدود خودی و غیر خودی نمی‌کرد! کاوه پس از شهادت در کلام رهبری « تا دیروز شاگرد ما بود و حالا استاد ما شده است» و این کاوه، عده‌ای می‌گویند چون خراسانی است، عده‌ای می‌گویند چون لشکر ویژه‌ای است، امروز غریب است! می‌گویند اگر تهرانی یا اصفهانی بود، سایه بر تصویرسازی‌های همت و متوسلیان و ... می‌انداخت! می‌گویند چون با سیاسیون امروز ( نظامیون دیروز) هم مسلک نبوده، غریب است! اما من می‌گویم کاوه هنوز هم فرمانده است و مثل برونسی، نمی‌خواهد سوژه یادواره‌های سالنی و بیلبورد‌های خیابانی شود. و من می‌گویم، تمام این‌ها دلیل نمی‌شود که یازده شهریور، در این شهر غریب باشد. هیچ بیلبوردی، نامی، چیزی از او در این شهر نباشد! دهه صفرو شهادت امام رضا جای خود! این‌ها بهانه‌ی خوبی نبود که فرستادگان رضا را فراموش کنیم! آن هم در زمانی که دشمنان و معاندین همان جبهه‌ی مأموریت کاوه، امروز در مجازی و فتنه ززآ، دوباره سفیدشویی شدند و با کت و شلوار، علیه ما برچسب تهمت خشونت و سرکوب و جنایت نصب می‌کنند. 🌺🌺🌺🌺🌺
📷👆 سایت جنگال سپاه در دوران جنگ تحمیلی مکانی بسیار حساس و سری در نقطه ای نامعلوم در جبهه که عملیات جنگ الکترونیک و شنود در آنجا انجام می شد مسئولیت تاسیس و مدیریت جنگال سپاه در دوران دفاع مقدس بر عهده شهید زنده، مدیر دغدغه مند و انقلابی، علی اصغر زارعی بود (فرد سمت راست تصویر) ۱۶ آذرماه ۱۳۹۹ -- سالروز درگذشت دکتر علی اصغر زارعی، همرزم شهید جهان آرا در خرمشهر .... و همو که تیم تحت امرش توانستند با شکستن قفل کد و رمز بیسیم راکال به سامانه کنترل و هدایت ارتش بعث عراق و ..... // کاری نشدنی، بسیار پیچیده و محیرالعقول که توسط جوانان مومن صورت گرفت و خبر آن تا چند دهه محرمانه باقی ماند. 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‎‌‌‎ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌱نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
دفاع مقدس
📷👆 سایت جنگال سپاه در دوران جنگ تحمیلی مکانی بسیار حساس و سری در نقطه ای نامعلوم در جبهه که عملیات
حضور آیت الله خامنه ای در مقر سرّی جنگال سپاه سمت راست: سرلشگر سلیمی (مشاور رهبر) که با اذن و موافقت حضرت آقا توانست وارد این مکان حساس شده و در جریان اقدامات بشدت طبقه بندی شده جنگال قرار گیرد سمت چپ: علی اصغر زارع، مسئول جنگال دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
حضور آیت الله خامنه ای در مقر سرّی جنگال سپاه سمت راست: سرلشگر سلیمی (مشاور رهبر) که با اذن و موا
⚪️ ، رمز جنگ 🔹 قسمت اول قرار بود هرکدام از ما 5 دقیقه حرف بزنیم و وضعیت آبادان و شرایط واقعی منطقه را به حضرت امام (ره) گزارش بدهیم. من هم با عصا رفتم اما وقتی وارد اتاق ملاقات شدم حضرت امام فرمودند «یک صندلی برای ایشان بیاورید.» ولی من... به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، یحیی نیازی مجری تاریخ شفاهی سردار دکتر علی‌اصغر زارعی به مناسبت درگذشت ایشان با اشاره به جنگال و نقش سردار زارعی در این حوزه نوشته است: ارتباطات مخابراتی و الکترونیکی به‌منزله سلسله اعصاب سیستم فرماندهی و کنترل جنگ نقش بسیار تعیین کننده‌ای بر صحنه نبرد دارد، درعین‌حال می‌تواند مسیری برای نشت و هدر رفت اطلاعات بوده و فعل‌وانفعالات صحنه‌های نبرد را خواسته یا ناخواسته در اختیار دشمن قرار دهد. بر این اساس «جنگ الکترونیک» در ارتش‌های دنیا شکل گرفت تا از این ظرفیت ارتباطی استفاده نموده و علاوه بر کسب اطلاعات از ارتباطات دشمن در صورت لزوم عملیات اختلال، جهت‌یابی و قطع ارتباط را نیز انجام داده و در مقابل با انجام جنگ ضدضد الکترونیک مانع دسترسی طرف مقابل به اطلاعات خودی گردد. به همین دلیل امروزه موضوع جنگ الکترونیک از عناصر تأثیرگذار و کلیدی نبردهای جهانی و منطقه‌ای به‌حساب می‌آید. در دوران دفاع مقدس درحالی‌که جمهوری اسلامی ایران با تنگناهاي بی‌شماری در حوزه‌های مختلف روبه‌رو بود و دشمنان این مرزوبوم راه هرگونه استفاده از فن‌آوری‌های نوین را بر ایران بسته بودند، ابتکارات و خلاقیت‌ها توانست عملکردی را بجای بگذارد که دنیا را به حیرت وا دارد. یگان جنگ الکترونیک سپاه که اختصاراً «جنگال» نامیده می‌شود، ازجمله ابتکاراتی است که علاوه بر تأثیر تعین کننده در زمان جنگ، اکنون نیز یک تجربه قابل‌اتکا برای برون‌رفت از مشکلات موجود به‌ویژه در حوزه‌های فن‌آوری و ارتباطات می‌باشد. زمانی که صدام از سوی شرق و غرب و به سرکردگی آمریکا، حمایت می‌شد و 14 گردان جنگ الکترونیک از بهترین تجهیزات مورداستفاده ناتو (ساخت کشور انگلستان) را در اختیار او قرار داده شد، نیروهای ایران در حوزه فن‌آوری‌های نوین با دست‌خالی و در میان شدیدترین تحریم‌های تسلیحاتی و محاصره اقتصادی توانستند به یک اقدام ماندگار و مؤثر دست‌زده و بر تکنولوژی پیش رفته دشمن فائق آیند. ایده تأسیس یگان جنگال سپاه زمانی به وجود آمد که دست‌اندرکاران این حوزه متوجه شدند باید کار را از یک شنود ساده به سطح بالاتری از دانش فنی ارتقاء دهند و یگان عملیاتی «جنگ الکترونیک» را با همه مشخصه‌هایش راه‌اندازی کنند. تجهیزات موردنیاز نیز عموماً از وسایل به غنیمت گرفته شده از دشمن تأمین‌شده بود؛ یعنی جنگال سپاه توانست با استفاده از تجهیزات غربی در اختیار صدام، سیگنال‌های مورد نیاز را شناسایی کرده و به فراخور شرایط صحنه نبرد از محتوای مکالمات آن‌ها استفاده نموده و یا در صورت لزوم ارتباطات او را قطع یا مختل نماید. اقدامی که در یک تلاش مجاهدانه با کشف الگوریتم رمز دستگاه‌های مدرن و پیشرفته شرکت راکال انگلستان به ثمر رسید و نهایتاً بی‌آنکه دشمن متوجه شود، رمز دستگاه‌های پیشرفته‌اش به‌وسیله فرزندان امام امت شکسته و رحمت واسعه خداوند نصیب رزمندگان اسلام شد. به‌نحوی‌که پس‌ازاین اقدام، همواره ارتباطات دشمن در دسترس نیروهای خودی بوده و هرگونه فعل‌وانفعالات آن‌ها رصد اطلاعاتی شده است. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در راستای انجام رسالت تاریخ‌نگاری مستدل و مستند؛ برای بازخوانی و واکاوی حوادث مهم جنگ الکترونیک در دفاع مقدس گفتگو با سردار سرتیپ پاسدار دکتر علی‌اصغر زارعی از مسئولان ارشد و از تأثیرگذاران تشکیل و توسعه یگان جنگال سپاه در دفاع مقدس از 25 دی‌ماه 1397 شروع و طی حدود 2 سال و 22 جلسه گفتگوی فعال به زوایای پیدا و پنهان این یگان مهم پرداخته است. حاصل این گفتگو در قالب تاریخ شفاهی آماده چاپ آماده است و گوشه‌ای از نقش برجسته‌ی این سردار برومند سپاه اسلام و رزمندگان جنگال را در تاريخ پرافتخار دفاع مقدس ثبت و ضبط و به نسل آینده منتقل نماید. در ادامه به فرازهای کوتاهی از متن کتاب «رمز جنگ» اشاره می‌شود: ملاقات با امام خمینی (ره): «وقتی در خرمشهر مجروح شدم و برای مداوا به تهران آمدم، مرحوم آقای جمی با دفتر حضرت امام هماهنگ کرد که تعدادی از مسئولان آبادان با امام ملاقات کنند. برای همین آقای ده‌دشتی، شهید جهان‌آرا، آقای رشیدیان، آقای حیاتی‌مقدم و آقای رکن‌الدین جوادی از سپاه آبادان به منزل ما در تهران آمدند و گفتند «هماهنگ شده که فردا به ملاقات حضرت امام (ره) برویم.» آن زمان آقا محسن رضایی مسئول اطلاعات سپاه و در واقع مسئول اطلاعات کل کشور بود. چون هنوز وزارت اطلاعات نداشتیم. ادامه👇👇
دفاع مقدس
⚪️ #جنگال، رمز جنگ 🔹 قسمت اول قرار بود هرکدام از ما 5 دقیقه حرف بزنیم و وضعیت آبادان و شرایط واق
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت دوم قبل از این‌که خدمت حضرت امام برسیم ابتدا آقا محسن را دیدیم. آقا محسن این بحث را داشت که حالا که هماهنگ شده و شما می‌خواهید خدمت حضرت امام بروید به ایشان صریح و روشن بگویید «واقعیت چیست! و چه اتفاقی افتاده!» چون حضرت امام هنوز نمی‌پذیرد که بنی‌صدر کمک نمی‌کند. خلاصه من هم با دو عصایی که دستم بود با دوستان به جماران رفتم. با هم هماهنگ کرده بودیم که مثلاً شهید جهان‌آرا چه بگوید! و آقای رشیدی و آقای جوادی چه بگویند! قرار بود هرکدام از ما 5 دقیقه حرف بزنیم و وضعیت آبادان و شرایط واقعی منطقه را به حضرت امام (ره) گزارش بدهیم. من هم با عصا رفتم اما وقتی وارد اتاق ملاقات شدم حضرت امام فرمودند «یک صندلی برای ایشان بیاورید.» ولی من زمین نشستم. بعد هم جلسه شروع شد و ما شرایط را خدمت امام توضیح دادیم. فکر می‌کنم بیشتر از نیم ساعت طول نکشید. حضرت امام هیچ‌چیزی نگفت، فقط فرمودند «شما برید و فردا دوباره بیایید.» هیچ‌چیز دیگری نفرمودند. دوستان بلند شدند و یکی‌یکی حضرت امام را بوسیدند و من هم رفتم و دست حضرت امام را بوسیدم و جلسه تمام شد. وقتی از اتاق ملاقات با امام بیرون آمدیم چند لحظه بعد سید احمد آقا آمد و پرسید «شما به حضرت امام چه گفتید که حضرت امام دستور دادند؛ جلسه شورای عالی دفاع باید فردا تشکیل شود.» آن شب هم همه بچه‌هایی که از آبادان آمده بودند به منزل ما آمدند و فردا صبح دوباره به جماران رفتیم. ما در دفتر امام نشسته بودیم که گفتند «دیروزی‌ها بیایند داخل.» دوباره رفتیم خدمت امام و مجدداً حرف‌های دیروز را در همان نیم ساعت توضیح دادیم. وقتی هم که ما وارد شدیم حضرت امام نشسته بودند، بنی‌صدر هم کنار حضرت امام روی کاناپه نشسته بود، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم تشریف داشتند، آقای هاشمی رفسنجانی، شهید رجایی، شهید فلاحی و مرحوم ظهیر‌نژاد هم بودند؛ یعنی اعضای شورای عالی دفاع همه بودند. جلسه ساکت بود تا ما وارد شدیم و نشستیم و دوباره حرف‌های دیروزمان را زدیم. تا حرف‌های ما تمام شد، حضرت امام جلوی ما از اعضای شورای عالی دفاع توضیحی نخواستند، وقتی صحبت‌های ما تمام شد، امام دوباره فرمودند «شما بروید.» ما از جلسه خارج شدیم و در دفتر ایشان منتظر نشستیم. مدتی طول کشید که گفتند «جلسه تمام شد.» جلسه که تمام شد ما به دنبال این بودیم که بپرسیم «بالاخره چه‌کار کنیم؟ آیا به آبادان برویم؟» اما تا به درب کوچک بیت حضرت امام (ره) رسیدیم، دیدیم بنی‌صدر و بقیه رفته‌اند و فقط آقای هاشمی در چهارچوب درب داشت بیرون می‌آمد. به آقای هاشمی گفتیم «چه شد؟» آقای هاشمی گفت «خوب شد که شما آمدید و مطالب را گفتید. حالا شما بروید.» گفتیم «کجا برویم؟ بالاخره حضرت امام یک پیامی بدهد که ما به مردم چه بگوییم؟ به ما بفرمایند که مردم تخلیه کنند یا نکنند. ما الآن به مردم چه بگوییم؟ بگوییم نظر حضرت امام چه هست؟» گفت «نه، این‌که نمی‌شود. حضرت امام که این‌طور پیام نمی‌دهد. کار شما خوب بوده و اثر کرده و آقایان قول داده‌اند که اجازه ندهند حصر آبادان کامل شود و کمک کنند که این اتفاق رخ ندهد.» اما ما دست برنداشتیم و مصمم بودیم پیام مردم آبادان و خرمشهر به گوش مسئولان برسانیم. شهید جهان‌آرا خیلی اصرار کرد که ما نمی‌توانیم همین‌طور برویم و شما باید یک جوابی به ما بدهید، آقای هاشمی گفت «پس امشب به محل شورای عالی دفاع بیایید تا آنجا یک جوابی به شما بدهیم» این را که گفت ما تقریباً قانع شدیم و منتظر شدیم تا عصر که به مقر شورای عالی دفاع که آن زمان در سیدخندان بود، رفتیم. وقتی به آن‌جا رفتیم ابتدا راهمان نمی‌دادند و می‌گفتند «شما برای چه آمدید؟» تا این‌که باز اصرار کردیم تا به دژبانی تلفن کردند و گفتند «آبادانی ها بیایند داخل» در اتاق انتظار نشستیم، گفتند «آقای میرسلیم رئیس شهربانی وقت، پیش آقای بنی‌صدر است و قرار بود که بلافاصله جلسه‌ی شورای عالی دفاع بعدازآن جلسه دونفره آن‌ها تشکیل شود.» به ما گفتند «وقتی جلسه تشکیل شد شما هم بیایید توی جلسه.» ما که رفتیم تا مستقر شدیم دیدیم اعضای شورای عالی دفاع یعنی مقام معظم رهبری، آقای هاشمی و فلاحی و مرحوم ظهیرنژاد و اگر اشتباه نکنم آقای آذین که فرمانده هوانیروز بود و آقای غرضی آمدند. فردای آن روز کیهان یک عکسی از شورای عالی دفاع چاپ کرد که ما هم نشسته بودیم و آن عکس هنوز هم هست. در آن جلسه که مستقر شدیم، آقای بنی‌صدر که یک لباس نظامی هم پوشیده بود با یک تکبری گفت «شما امروز در خدمت حضرت امام 16 مورد دروغ گفتید.» ما تعجب کردیم و همه از کوره دررفتند. گفتیم «ما دروغ گفتیم؟» گفت «بله.» با این برخورد آقای بنی‌صدر دعوا را شروع شد. ادامه👇👇
دفاع مقدس
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت دوم قبل از این‌که خدمت حضرت امام برسیم ابتدا آقا محسن را دیدیم. آقا محسن
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت سوم (پایانی) پرسیدم «ما دروغ گفتیم یا شما دروغ می‌گویید؟» عراق از رودخانه مارد واردشده است و دیشب از کارون عبور کرده است. شما چرا این‌ها را به امام نمی‌گویید؟ گفت «شما اصلاً نظامی نیستید. اصلاً چه کسی به شما گفته در این کارها دخالت کنید؟ شما بی‌خود آمده اید؛ چرا اجازه نمی‌دهید نظامی‌ها کارها را انجام دهند؟» در همین اوضاع‌واحوال شهید فلاحی و مرحوم ظهیرنژاد به حمایت از آقای بنی‌صدر شروع به دادوفریاد کردند. در خاطر من هست که شهید جهان‌آرا با شهید فلاحی دعوایش شد. آن‌ها روبروی هم نشسته بودند و مرحوم ظهیرنژاد هم با آقای جوادی دعوا می‌کردند. مرحوم ظهیرنژاد لهجه‌ی ترکی داشت و جوادی هم ترکی بلد بود. یک مقدار باهم تند صحبت کردند و سر هم داد کشیدند و من هم که نشسته بودم مرتب عصا را روی میز می‌زدم و می‌گفتم «ما دروغ نمی‌گوییم، شما دروغ می‌گویید! شما دروغ می‌گویید که کمک نمی‌کنید؟» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم روی یک مبلی نشسته بودند و ماجرا را رصد می‌کردند. اوضاع خیلی درهم‌ریخته شد و یک مقدار هم حرف‌های تند بین برخی افراد ردوبدل شد. به‌هرحال جنگ شده بود و ما تحت‌فشار بودیم و آن‌ها هم حرف خودشان را می‌زدند و به ما می‌گفتند «شما بلد نیستید و می‌خواهید مملکت را به باد دهید» و از این‌طرف هم جهان‌آرا گفت «شما اصلاً کمک نمی‌کنید و خیانت می‌کنید» حرف‌های این‌چنینی تند ردوبدل می‌شد. یکباره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که تا آن زمان ساکت بودند و اوضاع را رصد می‌کردند فرمودند «شما بلند شوید و بروید تا ما جلسه‌ی خودمان را داشته باشیم و بتوانیم راه‌حلی پیدا کنیم» تا ایشان این را گفت همه‌ی ما ساکت بلند شدیم و از جلسه بیرون آمدیم. همین‌طور که من از جلسه بیرون می‌آمدم به آقای غرضی که استاندار خوزستان بود و در جلسه شورای عالی دفاع شرکت داشت، گفتم «آقای مهندس جنگ یعنی جنگ و تا بخوای به اصولش بپردازی نصف مملکت ازدست‌رفته است.» چون ایشان می‌گفت جنگ اصول و قانون دارد. او هم به من تشر زد و گفت «برو بیرون.» فردای آن روز هم من گچ پا را باز کردم و فکر می‌کنم پس‌فردای آن روز هم به آبادان برگشتم تا در مبارزه با دشمن اشغالگر در کنار رزمندگان اسلام باشم.» ▪️ سردار دکتر علی‌اصغر زارعی ،مسئول سپاه در دوران جنگ تحمیلی (جنگال: جتگ الکترونیک) پس از یک عمر تلاش و مجاهدت، سرانجام در آذرماه 99 دعوت حق را لبیک گفت و به برادر شهیدش، حسن زارعی پیوست ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💦 🎞 گریه ها و اشک های «علی اصغر زارعی» پس از تصویب ۲۰ دقیقه ای برجام در مجلس!!! تصویب برجام=تسلیم کشور به بیگانه📛 ا🏴▫️🏴▫️🏴▫️🏴▫️🏴 🌗 در این شب جمعه، شب زیارتی آقا اباعبدالله الحسین (ع) یادی کنیم از فرمانده دوران دفاع مقدس، مدیر انقلابی بعد از جنگ و نماینده واقعی مردم در مجلس .... .... و خدمات ارزشمند چهل ساله او را پاس بداریم. امید است در پیشگاه الهی مأجور بوده و با هم‌رزمان شهیدش محشور گردد🤲 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت تصویب در مجلس از زبان زنده یاد دکتر زارعی، نماینده وقت مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📷 عکس یادگاری رزمنده های لشکر ۴۱ ثارالله... با فرمانده، حاج قاسم سلیمانی 🌹 شهیدان: رضا عباس زاده.... محمود محمدی... حسین عبدلی... جانباز و آزاده سرافراز، عبدالرحیم علیزاده...
1⃣ 📌 شهیدی که شهدا را در میان فرشتگان دید 🔹خاطره ای زیبا از شهید مجتبی قطبی در عملیات خیبر، که حال و هوای او را در زمان مجروحیتش، بیان می کند: ◇ درعملیات خیبر از ناحیه دست به شدت مجروح شده بود، تا حدی که هم رزمانش یقین پیدا کردند که مجتبی هم از میانشان پر کشیده است ◇ خبر شهادتش دهان به دهان در لشکر پیچیده بود ویک لشکر غم بر انگیخته بود. بعدها خودش جریان مجروحیت را این گونه تعریف می کرد: ◇ "وقتی ترکش به دستم خورد، چیزی متوجه نشدم. اما بعد از مدتی احساس سبکی وهمچون از آسمان بالا رفتم ◇ در آسمان تمام دوستان شهیدم با لباسهای سفید، همچون فرشتگان من را احاطه کرده بودند. ازخوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم اما شادی ام خیلی دوام نیاورد ◇ ناگهان مثل اینکه از ارتفاع سقوط کنم به زمین افتادم وخود را روی تخت بیمارستان دیدم" 🩸″ در ۱۵ شهریور ماه ۱۳۴۰ در شیراز و در جوار بارگاه ملکوتی احمد بن موسی شاهچراغ (ع) چشم به جهان گشود ◇ او از سن شش سالگی با امادگی کامل و با شور و شوقی کودکانه ، قدم به مدرسه گذاشت و پس از سالها تلاش و کوشش، با اخذ مدرک دیپلم به تحصیلات خود پایان داد ◇ وی پس از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شیراز در آمد. و از اولین روزهای جنگ به عنوان مسئول طرح و عملیات سپاه در چندین عملیات از جمله عملیات سرنوشت ساز «خیبر» که به مجروحیت شدید وی از ناحیه دست انجامید شرکت کرد ◇ وی سرانجام در ۱۸ شهریور ۱۳۶۴ در حالی که فرماندهی گردان حضرت زهرا (س) را بعهده داشت در منطقه حاج عمران بشهادت رسید 🇮🇷 کانال دفاع مقدس http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
در انتظار بودم در آغوش کِشانمت نه به خاک ...! 📸 مازندران_روستای قراخیل ۱۳۶۵ کودکانی که در انتظار تدفین پدر هستند ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas