eitaa logo
دفاع مقدس
3.5هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
9.5هزار ویدیو
794 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر یا لیتنا کنا معک لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅مصاحبه با رزمنده بسیجی عبدالله عبدزاده اعزامی از شهرستان مهریز
نوجوان های رزمنده - دوران آنها مشکلات و سختی‌ها را با روحیه امید و مقاومت دفع می‌کردند برای یک هدف مشخص و بدون تفرقه و دلسبتگی به متعلقات دنیایی در میدان جنگ حاضر می‌شدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅تصاویری از تلاش خواهران یزدی (پشتیبانی جنگ) در دوران دفاع مقدس
⭕️وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید: 🔺سردار حاج حسبن کاجی می گوید: بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. 🔺در وصیت‌نامه نوشته بود : 👈من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم... 👈پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... 👈من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه می‌ماند. 👈بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. 👈این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. 👈به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند. و... 🔺بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است. 📚برگرفته از کتاب: خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 اگر خدا دوست داشت شهیدمون کنه آماده ایم و اگر دوست داشت زنده بمونیم و جوهر ما رو تا آخر به کار بگیره، بازم آماده ایم باید تکلیف الهی‌مون رو همیشه انجام بدیم... 🔸به روایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽️ سرِ هر پاسدار ۱۵هزار ، سرِ کاوه ۲میلیون ! 📓خاطره ای شنیدنی از فرمانده لشکر ۲۰ساله ، شهید "محمود کاوه"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجتماع فرماندهان شهید جبهه جنوب در یک خاکریز شهیدان حسن باقری،حسین خرازی،احمد کاظمی و محمد ابراهیم همت @DefaeMoqaddas ✅ کانال:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 تصاویر یل دلاور جبهه کردستان، شهید محمود کاوه ، فرمانده لشگر ویژه شهدا @DefaeMoqaddas ✅ کانال:
📷 سمت چپ تصویر : شهید محمود کاوه و مرحوم آیت الله حسنی امام جمعه شهر ارومیه که آقای حسنی ارادت و اعتماد بسیار بالایی به شهید کاوه داشت و اگر از او میپرسیدی سردار نمره یک منطقه کیست به طور قطع و بی چون و چرا نام‌ شهید کاوه را بر زبان جاری می‌ساخت و می‌گفت اگر کاوه نبود زبانم لال ما الان هفت هشت استان غرب کشوررا در اختیار نداشتیم.
شهید کاوه افتخار هیئتی ها فرمانده شهید اهل روضه های سیدالشهدا پای ثابت هیات و روضه ها و ذکر مصیبت اهل بیت و ابی عبدالله الحسین علیه السلام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفت برجسته به بود عجیب و مهر به اهل بیت داشت و تمام خود را و مجاهدت هایش را بر پایه مکتب ع بنا نهاده بود. اخلاق و مرام و جهاد و کلام و همه را از اهل بیت میگرفت.
محوطه لشکر ویژه شهدا بازدید فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه علی شمخانی که بهمراه شهید محمود کاوه سردار رشید اسلام و فرمانده بی تکرار کردستان از گردان ها در حال بازدید هستند. سال ۱۳۶۵ قبل از عملیات کربلای ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 شیر مرد امروز در قطعه 232 بهشت زهراء(س) در جوار همسر و یار باوفایش در دل خاک آرمید حسین اسماعیلی در عملیات کربلای 8 در غرب کانال ماهی در مقابله با دشمن وارد میدان مین شد و روی رفت و پایش به پوست آویزان شد و هنگامی که زیر آتش دشمن با زانو عقب میومد پایش رو مزاحم دید و با کارد سنگری جدا کرد و در شلمچه به یادگار گذاشت. امروز داش حسین غریبانه به خاک رفت . شاید 30 نفر نبودند. البته تعدادی از همسنگران و خانواده اش حضور داشتند. وقتی به خاک رفت اون حسین قلندر شده بود پوست و استخون که برای دل خاک رفتن توی بغل جا میشد. امروز توفیق داشتم چند خطی برای داش حسین بعد از دفنش خوندم. بچه ها از عمق جانگریه میکردند. داش حسین کربلا نرفته از میان ما رفت. این روزها که بعضی ها با همه ی سختی ها بارشون رو برای اربعین بستند نائب الزیاره داش حسین اسماعیلی باشند روحش شاد
🍃شرطش برای ازدواج این بود که همسرش حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد .بیشتر دنبال همرزم بود تا همسر ، از روزی که امام گفته بود جنگ در اولویت است درس ودانشگاه را رها کرده و خود را به جبهه رسانده بود. 🍃با خطبه ای که امام خواند تهمینه عرفانیان امیدوار شد هم رزمش تا او به نهایت آرزویش که بود برسد. چند روز بعد از عقد، راهی جبهه شد. به قول دوستانش گاهی از تلفن زدن به همسرش امتناع می کرد و عقیده داشت باید فکر و ذهنش به طور کامل در اختیار جنگ و جبهه باشد و به مردم خدمت کند. 🍃از زلزله طبس گرفته تا روزهای جنگ، همه وجودش را صرف خدمت کرده بود. در کارنامه جهادی اش سمت فرمانده گردان، مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه،مسئول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و قائم مقام فرمانده لشکر ۵ به چشم می خورد. با فروتنی خاصی که داشت خیلی ها نفهمیدند او فرمانده است یا رزمنده معمولی... 🍃۶ سال روزهایش در جبهه شب شد و شب هایش شاهد نمازشب و دعا برای رسیدن به کاروان دوستان شهیدش بود . سرانجام با اصابت گلوله ای که به سرش خورد مجروح شد و پس از گذشت ۲۱ روز در بیمارستان و به دور از جبهه، به خیل شهدا پیوست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 حاج قاسم سلیمانی: همه ی ما آحاد مردم، چه کسانی که اعتقاد داریم نسبت به مقام شهید چه نداریم. در هر کجا و هر نقطه ای از این کشور حضور داریم، ما مدیون شهید هستیم و مدیون خانواده ی شهید و شهیدداده ها هستیم. این نکته ی بسیار مهمی است که بهش توجه بکنیم.
🚩یا حضرت عشق... روز محشر بهشت خواهند رفت گریه کن ها به اتفاق حسین أنا مَجنوُنُ الْحُســــیــــن
به چه می نگرید ؟!! ♥️•٠·˙ مگر شما در آن دور دست ها چه دیدید؟ که هر چه می سوختید، نورتان بیشتر می شد ... و ما هر چه می سوزیم، دودمان بیشتر ...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 عزاداری و تشیع جنازه 2تن از شهدای لنگرود گیلان دوران دفاع مقدس
💠 خاطره‌خواندنی یک‌جانباز از خبر شهادتش 🔹 مسعود محمدی از رزمندگان و ایثارگران دوران دفاع مقدس : در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه، دشمن پاتک‌های سنگینی انجام می‌داد که در یکی از این پاتک‌ها بر اثر انفجار خمپاره بی‌هوش شدم و خون زیادی از بدنم رفت. بعد از این اتفاق مرا به سوسنگرد منتقل کرده بودند و دکتر بعد از معاینه اعلام کرده بود هیچ علائم حیاتی وجود ندارد. در فاصله‌ای که مرا از سوسنگرد به اهواز منتقل می‌کردند، بدون اینکه جایی را ببینم؛ یک لحظه صدای فرمانده محور، محمدرضا ابوالفتحی که بعدا به شهادت رسید را شنیدم که گفت: مسعود، اشهد خود را بخوان و بعد از آن چیزی به یاد ندارم. 52 ساعت بعد، به هوش آمدم و متوجه شدم در بیمارستان شهید چمران اهواز هستم، یکی از کارکنان هلال‌احمر اهواز به من گفت: از بخار زیر نایلونی که روی تو وجود داشت، متوجه شدم نفس می‌کشی. در این فاصله به خانواده من اطلاع می‌دهند که شهید شده‌ام، مراسم فاتحه و ختم برگزار و بنیاد شهید شهرستان اسلام آباد غرب در آن زمان پلاکارد شهادت مرا در درب منزل نصب می‌کند که این پلاکارد را تا چند وقت پیش نگهداشته بودم. بعد از 2 ماه بستری، از بیمارستان مرخص شدم و 42 ترکش یادگار آن دوران است که در بدنم وجود دارد. شبی که اعزام می‌شدم از مادرم خداحافظی نکردم اما دعای مادرم در آخرین لحظات شهادت، مرا برگرداند.
🍂 🔻دفاع مقدس و آمار ۸ سال دفاع مقدس در كل دفاع مقدس ۷ سال و ۱۱ ماه ، يا ۲۹۰۰روز و به عبارتي ديگر ۹۵ ماه طول كشيد كه اين مدت دو برابر جنگ دو كره و دو برابر جنگ جهاني اول مي باشد. مجموعا در طول ۸ سال دفاع مقدس مقدسی عمليات كوچك و بزرگ وبه طور تقريبي هر ۷ ماه يك عمليات عليه دشمن انجام شده كه در اين ميان ۱۹ عمليات بزرگ ، ۱۹ عمليات متوسط و۱۲۵ عمليات كوچك انجام شده است.
✨بسم رب الشهدا والصدیقین✨ 🔸شهید احمد رشیدپور🔸 🌱تاریخ تولد:۱۳۳۷ 🌱محل تولد:دزفول 🌱تاریخ شهادت:۱۳۶۱ 🌱محل شهادت:شوش ⚜️شهید احمد رشید پور در سال ۱۳۳۷ در خانواده ای مذهبی در شهر دزفول دیده به جهان گشود . وی از کودکی انسانی تلاشگر بود و همیشه عاشق این بود که در مقابل ظالمی ایستاده و حق مظومی را بگیرد . ⚜️تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را زمانی که پشت سر گذاشت مصادف بود با زمزمه های شروع انقلاب اسلامی و در سال 1356 که ایشان ابتدای خدمت سربازی خود را که در کرمانشاه می گذراند در پادگان اسلام آباد غرب فعالیت انقلابی خویش را شروع کرده که توسط نیروی ضد انقلاب دستگیر شده و در آنجا چند روزی را زندان و شکنجه شده و حتی در اثر کتک کاری نیروهای شاهنشاهی بینی ایشان شکسته می شود . ⚜️با صدور فرمان تاریخی امام خمینی (رحمت الله) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها اقدام به تشکیل گروهی نموده و سربازان را از پادگانها فراری می دهند و خود نیز پس از چندی از پادگان فرار می کنند و تا پایان پیروزی انقلاب به پادگان بر نگشته و در این مدت دوش به دوش مردم انقلابی در تظاهرات بر علیه شاه شرکت فعال داشتند . ⚜️ایشان که عاشق کسب علم و دانش و تحصیل معرفت بودند در رشته ادبیات در دانشگاه شهید چمران اهواز مشغول به تحصیل شده و در سنگر دانشگاه هم زمانیکه گروههایی ضد خلق بیشترین سرمایه را بر روی جوانان دانشگاهی معطوف داشتند و سعی در منحرف کردن افکار جوانان تحصیل کرده مملکت داشتند ایشان با عضویت در انجمن اسلامی دانشگاه دست به فعالیتهای گسترده در روشنگری انقلاب اسلامی می زنند . ⚜️با تشکیل اولین هسته های سپاه پاسداران ایشان به عضویت سپاه در آمدند و در ابتدای درگیریهای کردستان رفته و به عنوان فرمانده سپاه پاسداران بانه و سپس مسئول اداره بررسیهای سیاسی کردستان مشغول به خدمت می شود و در سال 1360 به مدت هفت ماه در اسارت حذب منحله دمکرات بوده . در طول این هفت ماه انواع و اقسام شکنجه های جسمی و روحی را تحمل می نماید که با تلاش شهید محراب آیت الله قدوسی آزاد شده و پس از مدتی به اهواز بر می گردند . تا اینکه عملات فتح المبین پیش می آید . اکنون زمانی است که روح بزرگ ایشان در کالبد نمی گنجد و عازم جبهه های شوش می شود. 📕عروج: ⚜️ سرانجام مرحله هفتم عملیات فتح المبین را نیز پشت سر میگذارد و در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۲۰ به مقام شهادت نائل شده و به ندای (( یا ایتها النفسه المطمئنه ارجعی الی ربک )) لبیک گفته و در جوار رحمت حق سکنی می گزیدند .
جنتو📝 انتشار دست‌خط امام(ره) در سالروز تشکیل نیروهای سه‌گانه سپاه 🔹امام راحل سال ۶۴ در این نامه به محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه نوشته: با توجه به اینکه در اصل ۱۵۰ قانون اساسی ادامه نقش سپاه در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن تصریح شده است و نظر به اینکه انجام این نقش بدون آمادگی‌های سپاه از جهت تجهیزات و آرایش جنگی و فنون دریایی، زمینی و هوایی امکان‌پذیر نیست، شما ماموریت دارید هرچه سریع‌تر سپاه پاسداران را مجهز به نیروهای زمینی، هوایی دریایی قوی نمایید تا در موارد لازم با همکاری و هماهنگی ارتش جمهوری اسلامی ایران از مرزهای زمینی، دریایی و هوایی کشور حفاظت نمایید. ۲۶ شهریور ۱۳۶۴
سیره شهدا❣️ همراه سردار رفتہ بوديم اصفـ‌هان، مأموريت. موقع برگشتن، بردمان تخت فولاد. به گلزار شـ‌هدا ڪہ رسيديم، گفت: بچہ‌ها، دوست دارين، درے از درهاے بـ‌هشت رو بہ شما نشون بدم؟ گفتيم: چے از اين بـ‌هتر، سردار! ڪفش‌هاش را درآورد، وارد گلزار شد. يڪ راست بردمان سر مزار شـ‌هيد حسين خرازے. با يقين گفت: از اين قبر مطـ‌هر، درے بہ بـ‌هشت باز مےشه. نشستيم... موقع فاتحہ خواندن، حال و هواے سردار، تماشائے بود. توے آن لحظہ‌ها، هيچ ڪدام از ما نمےدانستيم ڪہ اين حال و هوا، حال و هواے پرواز است؛ به ده‌روز نڪشيد ڪہ خبر آسمانے شدن خودش را هم شنيديم... وصيت ڪرده بود ڪہ حتماً ڪنار "شـ‌هيد خرازے" دفنش ڪنند. دفنش هم ڪردند. تازه آن روز فهميديم ڪہ بنا بوده از اين‌جا، در ديگرے هم به بهشت باز بشود!