eitaa logo
دفاع مقدس
3.8هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
10.9هزار ویدیو
926 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌈 سردار جاویدالاثر، شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر همیشه پیروز عاشورا 🌷ذاکر اهل بیت ، سردار بی‌سر شهید احد مقیمی - مسئول ستاد تیپ یک لشکر 31عاشورا
🌴 میاندار دسته - ذاکر اهل بیت ، سردار بی‌سر شهید احد مقیمی - مسئول ستاد تیپ یک لشکر 31عاشورا 🔹دوران #دفاع_مقدس
🌷 شهید بی سر، احد مقیمی، روضه خوان و مداح اهل بیت(ع) -از فرماندهان لشکرعاشورا 🔹او و مصطفى پیشقدم در عملیات کربلای پنج(دی ماه 135)بر اثر اصابت ترکش خمپاره و در کنار یکدیگر به شهادت رسید
دفاع مقدس
🌷 شهید بی سر، احد مقیمی، روضه خوان و مداح اهل بیت(ع) -از فرماندهان لشکرعاشورا 🔹او و مصطفى پیشقدم در
💠 خبر شهادت ▫️از مخابرات لشکر، زنگ زدند که احد آقا شهید شده است. به همراه آقا مصطفی پیشقدم، روز بیست و پنجم دی ماه ۱۳۶۵ خمپاره‌ای در کنارشان منفجر می‌شود و هر دو شهید می‌شوند. باور نمی‌کنم. می‌گویم: دو روز پیش، احد آقا مرا راهی تبریز کرد. زانوانم سست شد، گویی تمام کوه‌های عالم بر شانه من نشسته است، برادرِ احد هم زخمی شده بود. زخمی شدن او را به مادرش خبر می‌دهند. می‌گوید: می‌دانم احد شهید شده است... همه بچه‌های بسیجی برای احد گریه می‌کنند، همه اهل محل گریه می‌کنند، پیکر بی سر احد را آوردند، همه اشک می‌ریزند و مادر احد نقل می‌پاشد و زینب وار دعا می‌کند... خدایا! این قربانی را از ما قبول کن! این شهید حسین(ع) است ... پیکر احد را با پنجاه و شش نفر از شهدای کربلای ۵ تشیع کردند. —(راوی : بهزاد پروین قدس) 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ | خدایا بحق پاک ترین و مخلص ترین بندگانت ، به حق پیکر مفقود آقا مهدی باکری، بحق شهدا مارو هم پاکیزه بپذیر .... 🌴 #سردار_جاویدالاثر_مهدی_باکری 🆔 @revayate_fath
💠 تبادل👇👇
هدایت شده از پایداری
19.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم | روایت شهید قاسم سلیمانی (فرمانده لشکر ثارالله) و محسن رضایی( فرمانده وقت سپاه) از عملیات کربلای پنج 💦 دلتنگی های حاج قاسم برای یاران شهیدش 🆔 @shahid_qasem_soleimani ✔️JOIN👈 ✅ به کانال "شهید حاج قاسم سلیمانی" بپیوندید
دفاع مقدس
🌴🌷🌷 29 دیماه 1365 🌷🌷🍃 (ع) ✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: درحالی‌که لشکر آماده عملیات در بیرون جزیره صالحیه بود، از ساعت 23:30 (28/10/1365) تا 3 بامداد (29/10/1365) با تصمیم مسئولان قرارگاه نجف، 2 بار مأموریت لشکر سیدالشهدا تغییر یافت. اما نهایتاً در ساعت 2:30 بامداد، قرارگاه اعلام کرد: لشکر انصارالحسین فعلاً بخشی از مأموریت خود ـ تأمین مبادی ورودی جزیره صالحیه ـ را انجام داده و لشکر19 فجر نیز درحال عبور از این لشکر برای رفتن به داخل این جزیره است. بنابراین لشکر سیدالشهدا باید قسمتی از مأموریت لشکر انصارالحسین ـ تأمین حاشیه شمالی بیرونِ جزیره ـ را انجام دهد. در چنین وضعیتی ساعت 3:08 بامداد روز 29/10/1365، با اصرار فرمانده نیروی زمینی سپاه و مسئولان قرارگاه نجف، فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) به گردان علی‌اصغر و گردان حضرت زینب(س) دستور داد تا با پیشروی روی دو طرف جادة شهید میررضی، سمت راست جزیره صالحیه را تصرف و تأمین کنند و رمز عملیات را نیز اعلام کرد. هدف از اجرای عملیات لشکر سیدالشهدا تأمین جناح راست عملیات لشکر19 فجر در جزیره صالحیه بود. ساعتی بعد، مشخص شد که لشکر انصارالحسین هنوز موفق به اجرای مأموریت اصلی خود ـ پاک‌سازی نخلستان‌های سمت راست جزیره صالحیه ـ نشده است. فرمانده قرارگاه نجف در تماس‌های مکرر با لشکر سیدالشهدا خواستار تکمیل مأموریت لشکر انصارالحسین توسط این لشکر گردید. پس از ابلاغ این مأموریت جدید، فضلی ضمن تماسی با مسئول محور دستور داد: «شما مأموریت قبلی را انجام نداده و جاده آجرلو به‌سمت راست را تا الحاق با (لشکر) المهدی تأمین و پاک‌سازی کنید.» کشاندن گردان علی‌اصغر ـ که مقداری در جاده شهید میررضی بالا رفته بود ـ به‌سمت جاده شهید آجرلو تاحدی باعث ازدست‌رفتن زمان بود و علاوه‌براین در زیر آتش پرحجم* و در آن موقعیت کار مشکلی بود، لذا مسئول محور برای اجرای این مأموریت گردان بعدی ـ حضرت زینب(س) ـ را وارد عمل کرد. گردان حضرت زینب ابتدا روی جاده شهید آجرلو آمده و سپس به‌سمت راست گسترش پیدا کرد و نزدیک صبح با رزمندگان لشکر المهدی الحاق کرد. گردان علی‌اصغر که پدافند قسمتی از جاده شهید آجرلو را برعهده داشت و تا نزدیکی پل ورودی جزیره صالحیه پیشروی کرده بود، منتظر بود تا لشکر فجر داخل جزیره را تأمین کند، ولی به‌علت ناکامی لشکر فجر در تأمین سرپل و ورود به داخل جزیره، این گردان تا صبح معطل ماند.** این گردان صبح با اطلاعاتی که از داخل جزیره توسط چند اسیر عراقی به دست آورد، وارد جزیره شد و سرپل ورودی به جزیره را تأمین کرد. سپس یک دسته از نیروهای این گردان وارد جزیره شده و ضمن انهدام تیربار دشمن و گرفتن تعدادی اسیر در مدخل ورودی جزیره ام‌الطویل، پل اتصالی این جزیره با جزیره صالحیه را تأمین و در این نقطه حدود ساعت 8:30 صبح با نیروهای لشکر17 علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) الحاق کردند. مأموریت جدید در ساعت 9:30 صبح روز 29/10/1365، فرمانده قرارگاه نجف در تماس با فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) مأموریت عملیات داخل جزیره صالحیه را که برعهده لشکر19 فجر بود، به این لشکر واگذار کرد. فضلی با این شرط که لشکرهای انصارالحسین و 19 فجر جاده سمت راست بیرون جزیره (جاده شهید میررضی) را تأمین کنند، حاضر به قبول مأموریت جدید شد. با پذیرش شرط تعیین‌شده ازسوی قرارگاه نجف، فضلی به گردان علی‌اصغر(ع) مأموریت داد که در دو جاده اصلی جزیره صالحیه (جاده کیانپور و جاده رحمانی) به‌سمت عمق برود. گردان حضرت زینب(س) نیز همچنان وظیفه پدافند روی جاده شهید آجرلو و حفظ الحاق با لشکر المهدی را برعهده داشت. گردان علی‌اصغر چون قبل از ابلاغ این مأموریت، روی پل انتهای جزیره به‌سمت جزیره ام‌الطویل را تأمین کرده بود، حدود 300 متر در جزیره پیشروی کرد. ساعت 11 صبح، گردان زهیر نیز وارد جزیره شد. نیروهای این گردان هم موفق شدند حدود 50 متر دیگر از عمق جزیره را پاک‌سازی و تأمین کنند. ساعت 14 گردان حضرت قاسم هم به داخل جزیره آمد و این 3 گردان توانستند حدود 1000 متر در جزیره پیشروی کنند. حجم فراوان آتش دشمن و به‌ویژه همگام نبودن لشکر انصارالحسین از سمت راست جزیره و درنتیجه تأمین نشدن این جناح باعث شد که مسئول محور لشکر سیدالشهدا به فرماندهان گردان‌ها تأکید کند که در جزیره صالحیه بیشتر از 700 متر جلو نروند چون از سمت (جناح) راست تأمین نیستند. لذا نیروها کمی عقب‌تر آمده و موضع دفاعی خود را محکم کردند.
دفاع مقدس
عراقی با معرفت! حسن از بچه های گردان شهادت بود که از سال 64 تا 65 باهاش همرزم بودم. آخرش هم دی 1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه جاودانه شد و به برادر شهیدش پیوست. یکی از روزها که در پادگان دوکوهه بودیم، حسن خاطره عجیبی تعریف کرد که هیچوقت از ذهنم پاک نمی شود. حسن می گفت: زمستان 1363 در عملیات بدر، من و داداش کوچیکم با هم و در کنار هم می جنگیدیم. شرق رود دجله بود که داداشم تیر خورد و جلوی چشمم به شهادت رسید. از یک طرف داداشم شهید شده بود و از طرف دیگه فرمان عقب نشینی داده بودند و باید سریع به طرف اسکله می رفتیم و با قایق منطقه رو ترک می کردیم؛ وگرنه همه اسیر می شدیم. مونده بودم چیکار کنم. نشسته بودم بالای سر داداشم، سرش رو گذاشته بودم روی زانوم و زار زار گریه می کردم. می خواستم با خودم بیارمش عقب، ولی عراقی ها خیلی نزدیک شده بودند. نمی دونستم چه جوری به مادرم بگم داداشم کنار من شهید شد، ولی نتونستم پیکرش رو بیارم عقب. ترجیح دادم همونجا کنار داداشم بمونم و شهید بشم. همون طور که نشسته بودم بالای سر داداشم، بی خیال همه چی شده بودم و اصلا توجه نداشتم دور و برم چی میگذره. ناگهان متوجه شدم یک نفر پشت یقه ام را گرفت و مرا از زمین بلند کرد. رنگم پرید. نگاه که کردم دیدم یک کماندوی عراقی است که هیکل گنده ای هم داشت. اشهد خودم رو گفتم. کماندوی عراقی همون طور که مرا از زمین بلند کرده بود، باتعجب به پیکر داداشم نگاه کرد. ظاهرا فهمیده بود این پیکر یکی از عزیزان منه که این طوری دارم براش گریه می کنم. با هول و هراس به اطراف نگاهی انداخت، با زبان بی زبانی و دست، به من اشاره کرد که پیکر داداشم را بردارم و زود از این جا دور بشم. از کارش تعجب کردم. داداشم را به دوش گرفتم و خواستم راه بیفتم. شک کردم که نکند از پشت سر مرا بزند. بهش که نگاه کردم، با اضطراب به عراقی هایی که داشتند به مجروحین ما تیر خلاصی می زدند، اشاره کرد و ملتمسانه خواست که سریعتر بروم و رفتم. همین طور که پیکر برادرم روی دوشم بود، از او دور شدم و توانستم داداشم را به آخرین قایقی که داشت می رفت عقب، برسونم.-داودآبادی دی 1398-سی و سومین سالروز شهادت حسن سی و پنجمین سالروز شهادت داداش کوچیکش
اعجوبه اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران 🌹"شهید امیر مسعود (صمد) صادقی یکتا" فرمانده قدرتمند گردان المهدی (عج) لشگر ۱۰ حضرت سیدالشهدا علیه السلام از اسطوره های اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران بود که بعد از شهادت شهید محمد حسن حسنییان به درخواست حاج علی فضلی فرماندهی گردان المهدی (عج) را در عملیات کربلای یک قبول کرد... او همچنین مدتی در لشگر ۲۷ فرمانده گردان جعفر طیار بود 🔺بخشی از وصیتنامه شهید : « امیدوارم همه شما از صابرین باشید و در راه حق و حقیقت استوار باشید » مزار شهید امیر مسعود (صمد) صادقی یکتا در گلزار شهدای بهشت زهرای (س) تهران قطعه ۲۶، ردیف ۷۶ ، شماره ۴۷ هدیه به ارواح مطهر شهدای عملیات کربلای یک الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ