دفاع مقدس
📷 #انتشار_عکس_برای_نخستین_بار 🌿 #حاج_احمد_متوسلیان، فرمانده تیپ۲۷ محمدرسول الله(ص) #انتشار_برای_ن
🌴 عملیات #فتح_المبین
🔹 به فاصلۀ ۴۰ ساعت قبل از عملیات، ساعت ۸ صبح روز ۲۹ اسفند سال ۱۳۶۰ ، #حاج_احمد ، تمامی فرماندهان گردان های #تیپ_۲۷_محمد_رسول_الله (ص) را جهت شرکت در جلسۀ اضطراری به قرارگاه فرعی نصر۲ فراخواند؛ چرا که بنا بود رزمندگان این تیپ، نقشی حساس در نبرد گستردۀ #فتح_المبین ایفا کنند. در این میان، نوک پیکان حملۀ تیپ را #گردان_حبیب_ابن_مظاهر ، #سلمان و #حمزه تشکیل می دادند. بر اساس توجیه مانور از سوی #حاج_احمد ، این سه گردان می بایست پس از ۸ کیلومتر پیشروی به موازات سنگرهای کمین و دیگر استحکامات دشمن در ارتفاعات #شاوریه ، دست به کار اجرای مأموریت اصلی خویش می شدند.
مأموریت اصلی این گردان ها عبارت بود از: پیشروی در عمق ۱۲ کیلومتری مواضع اشغالی دشمن، ضربه وارد آوردن از پهلوی خصم و تصرف #مقر_توپخانه_سپاه_چهارم_ارتش_عراق .
#حاج_احمد_متوسلیان بر ضرورت اجرای اصل غافلگیری تأکید زیادی داشت. او در این جلسه گفت:
«...اگر این گردان ها قبل از رسیدن به تپه های کنار جاده #عین_خوش - #اندیمشک ، یعنی توی این دشت باز ۸ کیلومتری درگیر بشوند، احتمال اینکه حتی ۳۰ درصد نبروهای آنها هم بتوانند به جاده برسند، ضعیف است. حتی بعد از رسیدن آنها به جاده هم، درگیری؛ ۵۰ درصد از گردان ها تلفات می گیرد. به خاطر همین مسائل، اصل غافلگیری باید صد در صد اجرا شود.»
📘 منبع کپشن: کتاب #آذرخش_مهاجر ، نوشته #حسین_بهزاد - صفحه ۸۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | بخشی از سخنان رحیم صفوی، جانشین فرمانده سپاه
🌴پس از عملیاتهای، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس
⏳ سال 1361
#عملیات #فتح_المبین #بیت_المقدس #طریق_القدس #رحیم_صفوی دوران #دفاع_مقدس
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
#اینستاگرام
https://www.instagram.com/tv/CbdP6NPF4wE/?utm_source=ig_web_copy_link
🔹 سررشته کارها دست خداست
▫️پیش از عملیات فتح المبین، قرار بود امکانات وسیعی در اختیارمان بگذارند. اما موقع عملیات، امکانات رسیده بسیار اندک بود. این امر باعث نگرانی من شد. پیش خود فکر کردم که چطور با این امکانات کم می توانیم یک تیپ جدید تشکیل بدهیم و عملیات موفقیت آمیز انجام شود؟
▪️شب هنگام، برای وضو گرفتن، به محوطه آمدم، در همان تاریکی شب، گرمی دستى را بر شانه ام حس کردم، روی برگرداندم و برادر سپاهى را دیدم که می گفت: برادر احمد! شما خدا و ائمه را فراموش کرده اید؟! به خدا توکل کنید و امکانات را نادیده بگیرید. به حق قسم، پیروزی نصیب شما خواهید شد.
💠 سخنانش قلبم را آرام کرد. آن شب آموختم که امکانات اصلی نزد خداوند است.
—_راوی: جاويد الاثر حاج احمد متوسلیان)
🌷 #حاجاحمدمتوسلیان
#فتح_المبین
فرمانده #تیپ۲۷محمدرسولالله (ص)
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
#اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/CbdUK8lLhaQ/?utm_source=ig_web_copy_link
تلگرام
https://t.me/farhange_paydari
ایتا
https://eitaa.com/farhange_paydari
📚 کتاب: "لشکر نُه نفره"
💠 خاطرات تنی چند از فرماندهان شجاع ارتش جمهوری اسلامی ایران از عملیات فتح المبین
🌴 دوران #دفاع_مقدس
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
خاطرات دفاع مقدس-لشکر نُه نفره.pdf
821.5K
📚 نسخه PDF | کتاب: "لشکر نُه نفره"
💠 خاطرات تنی چند از فرماندهان شجاع ارتش جمهوری اسلامی ایران از عملیات فتح المبین
🌴 دوران #دفاع_مقدس
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 2 فروردین 1361 – سالگرد عملیات پیروزمند فتحالمبین
🎥 فیلم | وقتی شهید محسن وزوایی و گردان حبیب بن مظاهر (تیپ27محمدرسولالله-ص) ستون فقرات دشمن را شکسته و راه را برای ادامه عملیات میگشاید
#عملیات #فتح_المبین
#تیپ_محمدرسول_الله (ص)
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمدمتوسلیان
#شهید_وزوایی
#شهید_محسن_وزوایی
#گردان_حبیب
#دفاع_مقدس
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
#اینستاگرام دفاع مقدس
https://www.instagram.com/tv/CbdaDKTFV-Z/?utm_source=ig_web_copy_link
دفاع مقدس
📆 2 فروردین 1361 – سالگرد عملیات پیروزمند فتحالمبین 🎥 فیلم | وقتی شهید محسن وزوایی و گردان حبیب
💠 معجزه و امداد الهی در عملیات فتحالمبین
⁉️ داستان گم شدن گردان حبیب در عملیات فتح المبین
👈حتماٌ بخوانید
🔹مقارن ساعت 10 صبح روز یكشنبه اول فروردین ماه 1361، حاج احمد فرماندهان سه گردان سلمان، حبیب و حمزه را به قرارگاه فرعى نصر 2 احضار كرد تا براى آخرین بار، آنان را نسبت به جزییات مأموریت فوق العاده خطیرشان توجیه كند. از آنچه در این دیدار معنوى میان حاج احمد و شهیدان چراغى، قجهاى و وزوایى گذشت، هیچ نمیدانیم.
مقارن ساعت 3 بعدازظهر، نیروهاى گردان حبیب، سوار بر نفربرها، به محل تجمع منتقل شدند. در آنجا شهید وزوایى، طى سخنانى كوتاه، سرخطهاى اصلى مأموریت محوله به گردان حبیب را براى نیروهاى این گردان شرح داد و پس از توجیه كامل آنان، همگى سوار بر نفربرها، روانه خط اول جبهه شدند. فرماندهان گردانهاى سلمان و حمزه نیز، یگانهاى خود را توجیه و پشت خط مقدم مستقر كرده بودند.
🔸ساعت 7 بعدازظهر، گردان حبیب به دامنه محور «بِلِتا» رسید و رزمندگان پس از اداى نماز مغرب و عشاء، مشتاق و ملتهب، به انتظار صدور دستور پیشروى نشستند.
ساعت 30/10 دقیقه شب، صداى پرصلابت حاج احمد از بیسیم قرارگاه شنیده شد كه به رزمآوران حبیب، و دو گردان حمزه و سلمان دستور آغاز پیشروى را ابلاغ كرد. محسن وزوایى، خود پیشتر به همراه عناصر اطلاعات تیپ، مسیر ستونكشى شبانه را چند بار طى كرده بود، اما تردد یك اكیپ كوچك شناسایى كجا و حركت یك ستون 1200 نفرى كجا؟! حتى اگر سر و صداى ناشى از برخورد اسلحه و تجهیزات نیروها را هم در نظر نگیریم، تنها صداى سر قدمهاى بلند یكهزار و دویست جفت پاى پوتین پوش رزم آوران بر بستر شنى رودخانه فصلى، خود غوغایى به پا مىكرد كه در آن خاموشى ظلمانى دشت شبزده، از مسافت چند كیلومترى به خوبى شنیده می شد.
▪️در همین اثناء ستون نیروها به سنگرهاى كمین دشمن نزدیك شد. حوالى ساعت 11 شب، گردان حبیب از خط اول دشمن با موفقیت عبور كرد. به صلاحدید حاج احمد، نقطه كمكى براى جهت یابى و ادامه پیشروى گردان حبیب در عمق 8 كیلومترى دشت، تپهاى تعیین شده بود كه آن را تپه تانك نامگذارى كرده بودند. این در حالى بود كه گردانهاى سلمان و حمزه در دو سوى تپه تانك و تپه پیاده مستقر شده، منتظر رسیدن گردان حبیب و ادامه پیشروى بودند. پس از یك ساعت پیشروى در دل دشت، براساس محاسبات قبلى، ستون نیروهاى حبیب قاعدتاً بایستى به تپه تانك میرسید، اما...
«... هنوز دشت را به نیمه نرسانده بودیم كه بلدچى گردان آمد و گفت: راه را گم كردهایم! وسط آن دشت بزرگ كه هیچ طرف آن معلوم نبود، سرگردان شدیم. ولوله عجیبى در بچه هاى گردان افتاد...».
▫️گردان حبیب، ساعتى پیش از آغاز عملیات سراسرى، در عمق مواضع دشمن گم شده بود! حتى اعزام تیمهاى شناسایى به اطراف نیز، گرهى از این كار فرو بسته باز نكرد. لحظات به سختى سپرى میشدند. به ناچار محسن وزوایى جهت كسب تكلیف از حاج احمد، با قرارگاه فرعى نصر 2 تماس گرفت.
➖ «... بعدها حاج احمد میگفت: ما پشت بی سیم منتظر بودیم كه گردان حبیب به منطقه برسد و نتیجه را به ما اعلام كند. یك وقت شنیدیم محسن مىگوید؛ حاجى! ما هدف را گم كردهایم، تپه تانك را پیدا نمی كنیم. حالا هم نمیدانیم كجا هستیم تا موقعیت خودمان را به شما اعلام كنیم.»
🔹به فاصله طرفةالعینى، خبر گم شدن گردان حبیب، به بالاترین ردههاى فرماندهى عملیات رسید. به روایت یكى از فرماندهان ارشد سپاه:
«... این، خیلى خطرناك بود كه نیرویى به استعداد 1200 نفر(26)، در شرایطى كه از خط اول دشمن هم گذشته و در وسط نیروهاى دشمن قرار گرفته، حالا به هدف نرسد. قرارگاه فرماندهى جبهه نصر و به تبع آن، قرارگاه كربلا، مركز فرماندهى مشترك سپاه و ارتش، با نگرانى به صورت مستمر این مسأله را پیگیرى می كردند. در آن دل شب، بیسیمهاى قرارگاه فرعى نصر 2 حتى یك لحظه هم خاموش نبودند. همه از حاج احمد می پرسیدند: بالاخره نتیجه چه شد؟... در آن شرایط مضطرب كننده، حاج احمد فقط یك جواب كوتاه براى این پرسشها داشت. او می گفت: انشاءاللَّه به هدف می رسند. به زودى ما خبرش را به شما می دهیم.»
🔸با گم شدن گردان حبیب، سرنوشت كل عملیات به خطر افتاده بود. در اوج نگرانى رزم آوران، محسن وزوایى به گوشهاى رفت، تكبیرةالاحرام گفت و به نماز ایستاد. دو ركعت نیایش، دو ركعت حضور.پس از سلام نماز، دست نیاز به درگاه بنده نواز كارساز دراز كرد و با نهایت تضرع، مناجاتى آتشناك به محضر خیرالناصرین عرضه داشت.
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
دفاع مقدس
💠 معجزه و امداد الهی در عملیات فتحالمبین ⁉️ داستان گم شدن گردان حبیب در عملیات فتح المبین 👈حتماٌ
▫️ (قسمت دوم)
💠 یكى از خبرنگاران مجله امید انقلاب كه خود در جمع رزمندگان گردان حبیب حضور داشت، در گزارش این واقعه نوشته است:
«... برادر محسن دست به دعا برداشت و گفت: خدایا! الان تمام مردم ایران چشم انتظارند. مادران و پدران شهدا در التهابند. قلب امام، نگران این حمله است. در این حمله، نه آبروى ما بندگان حقیرت، كه آبروى اسلام در میان است. خدایا! اگر مىدانى كه نیتهاى ما خالص و فقط براى توست، یارىمان كن، راه را نشانمان بده. خدایا! تو براى موسى دریا را شكافتى و راهش دادى. تو براى محمد(ص)غارى را قرار دادى و به امر تو عنكبوت بر درگاه آن تار تنید. خدایا! ما كوچكتر از آنیم كه درخواست كنیم براى ما كارى انجام بدهى. خداوندا! تو را به حق امام زمان(عج)، تو را به حق نایبش خمینى، تو را به حق حسین(ع) كه ما به خونخواهى او قیام كرده ایم، قَسَمت می دهم ما بندگان حقیر و ضعیف را از این درماندگى نجات ببخش!».
🔸این حالت دعا و تضرع در قرارگاه فرعى نصر 2 نیز به وجود آمده بود. حاج احمد خود بعدها از آن لحظات معنوى، براى یكى از رزمندگان تیپ 27 سخن گفته بود:
«... بعد حاجى گفت: داخل قرارگاه برادرها دلشكسته شدند. رفتند گوشهاى دنبال دعا و تضرع به درگاه خداى متعال، تا شاید فرجى حاصل بشود. من هم به خدا عرض كردم؛ خدایا! آیا تو رضا مىدهى كه فردا بر بستر این رود فصلى رودى سرخ از خون بچه ها جارى بشود؟ تو كه این را نمی خواهى، پس خودت این گره را از كار ما باز كن!».
▪️محسن وزوایى، پس از سجده شكر بر خاك دشت شبزده، قد راست كرد و به سوى نیروهاى گردان بازگشت. شهید بزرگوار عمران پُستى در خاطرات خود از آن شب گفته است:
«... بعد از مدتى برادر وزوایى آمد و گفت: برادرها...! ستون را عقب، جلو كنید. یك مسیرى را مشخص كرد و گفت: از این طرف حركت كنید. ما راه افتادیم و به همان مسیر ادامه دادیم. دشت وسیعى جلوى روى ما قرار داشت. نمی دانستیم به كدام طرف مىرویم؛ اما گویى یك هاتف غیبى به ما مىگفت؛ به راهى كه می روید مطمئن باشید.»
▫️پس از یك ساعت پیشروى ستون نیروها، به ناگاه از دل سیاهى شب، شَبَحِ بزرگى نمایان شد...«تپه تانك» بود!
🔸«... در قرارگاه فرعى نصر 2، صداى پرطنین محسن وزوایى را از پشت بی سیم شنیدیم كه خطاب به حاج احمد مىگوید: حاج آقا!... راه را پیدا كردیم... رسیدیم به تپه تانك! همه از خوشحالى بال درآورده بودیم. بی اختیار همدیگر را بغل مىكردیم و از شوق اشك مىریختیم، اما حاج احمد خیلى آرام بود. چه آن وقت كه خبر گم شدن گردان را دریافت كرد، و چه حالا كه به یارى خدا بچه ها راه را پیدا كرده بودند، سر سوزنى مستأصل نشده بود. فقط یك نفس عمیقى كشید و با یك تبسم ملیحى زیر لب گفت: خدایا، شكرت!».
🔹به جرأت می توان گفت كه در طول دفاع مقدس، یكى از بارزترین جلوه هاى امداد الهى به رزمندگان اسلام در آن شب تجلى یافت. حقیقتى كه موجب شد تا سردار شهید حاج همت در تحلیل خود در مورد مجموعه عملیات دفاع مقدس بگوید:
➖«... اصلاً اسم فتح المبین را نباید عملیات نظامى گذاشت. این حمله با آن شوق روحانى و آن عظمت معنوىاش در آینده به هیچوجه نباید به عنوان یك عملیات نظامى محسوب شود!».
تجلى عینى این شوق روحانى و عظمت معنوى نبرد فتح المبین، تنها در این واقعه شگفت خلاصه نمىشود. این ماجرا حكمت باطنى دیگرى هم داشت. به گفته یكى از عناصر اطلاعات تیپ 27:
▪️«... این گم كردن راه، چندان هم بی حكمت نبود. از آنجایى كه این عملیات را خداوند هدایت می كرد، دیدیم كه با گم شدن بچه هاى گردان حبیب، عملاً مسافت مسیر پیشبینى شده به 13 آنچه كه باید طى می شد تقلیل پیدا كرد. نیروهاى محسن وزوایى از یك جاهایى می روند كه اصلاً براى همه ناآشنا بود و خیلى زودتر از زمان پیشبینى شده، به پاى تپه هاى على گره زد رسیدند!».
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
دلم تنگ است،
برای یک #دلتنگی
از جنس جاماندن..
که درمانش رسیدن به قافله
یارانی سفرکرده است...
#شهید_باکری
#دفاع_مقدس
#اینستاگرام دفاع مقدس
https://www.instagram.com/p/CbfvJeLryK6/?utm_source=ig_web_copy_link
📷 رزمندگان سلحشور در عملیات فتح المبین
#دفاع_مقدس
#عملیات #فتح_المبین
https://www.instagram.com/p/CbfwLCfr9of/?utm_source=ig_web_copy_link
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 2 فروردین 1361 – سالروز عملیات بزرگ و پیروزمند فتح المبین
🎥 فیلم | مصاحبه با شهید صیاد شیرازی پس از عملیات فتح المبین
🌴 #دفاع_مقدس
🌿#عملیات #فتح_المبین
🌷#شهید_صیاد_شیرازی
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
#اینستاگرام دفاع مقدس
https://www.instagram.com/p/CbfwLCfr9of/?utm_source=ig_web_copy_link
در پیشواز شما
گل میکند نسیم
قد می کشد بهار ...
#بهار
#نسیم
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
تلگرام
https://t.me/farhange_paydari
ایتا
https://eitaa.com/farhange_paydari
امسال همان سال فرج خواهد شد
ما منتظران اگر بخواهیم همه ....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حول_حالنا_بظهور_الحجة
🌴 #دفاع_مقدس
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
تلگرام
https://t.me/farhange_paydari
ایتا
https://eitaa.com/farhange_paydari
#عیدیای_که_خدا_به_من_داد....
🌷"قدیر" دوازده سالش بود، اما همیشه گریه میکرد که من میخواهم بروم جبهه، رضایت بدهید. من میگفتم: "تو هنوز سنت کم است، هر وقت که بزرگ شدی میروی." میگفت: "اگر رضایت ندهید از شهر دیگری میروم جبهه." ....آن سالها گذشت. هفده سالش بود و چند باری هم به جبهه رفته بود و آخرین باری که به مرخصی آمد، شب "یلدا" بود. همه دور هم جمع شده بودیم. صبح فردا هم قرار بود برود.
🌷آن شب تا دیروقت بیدار بودیم، هنوز خواب به چشمانش نرفته بود که با اضطراب از رختخواب بیدار شد و رفت وضو گرفت. چهرهاش خیلی خندان بود، گفتم: "چی شده خیلی سرحالی؟" گفت: "قرار است من شهید بشوم، جایش را هم به من نشان دادند!" نماز شب که خواند من هم همراه او بیدار بودم اما کم کم از هوش رفتم و چیزی نفهمیدم. صبح که بیدار شدم آماده رفتن بود.
🌷از زیر قرآن ردش کردم و در جلوی در، پشت سرش آب ریختم؛ بیصبر شده بودم و به دنبالش به سپاه رفتم. سوار ماشین شده بود، همین که مرا دید از ماشین پیاده شد و گفت:"چرا آمدی؟" زبانم بند آمده بود و فقط تماشایش میکردم. انگار وقت دیگری برای این کار نبود! گفت: "حالا که آمده ای، بیا با همین ماشین میرسانمت." ته دلم هم همین را میخواست، اما انگار هنوز "باشد" را نگفته بودم که داشتم از اتوبوس پیاده میشدم.
🌷گفتم: "پسرم ان شاءالله به سلامت برگردی." گفت: "مادر دعا کن که من به آرزویم که شهادت است برسم." این را که گفت، توی دلم آشوب به پا شد؛ آشوبی که دقیقاً تا روز اول عید همراهم بود و درست روز اول عید بود که عیدیام را از خدا گرفتم. وقتی خبر شهادتش را آوردند دیگر آشوبی در کار نبود!
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز قدیر حیدری که در ۵ فروردین ۱۳۴۸ در روستای ناصرآباد در استان قزوین به دنیا آمد و در ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون به شهادت رسید.
➖راوی: خانم گوهر رضایی، مادر شهید
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
تلگرام
https://t.me/farhange_paydari
ایتا
https://eitaa.com/farhange_paydari
🌈 رایحه بهاران ..
🌷 در دل لاله زاران ..
📷 👆 پدافندی فاو / جاده ام القصر
گردان المهدی (عج)
لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع)
۱. محمدعلی زندی معاون گردان المهدی (عج)
۲شهید سلگی مسئول مخابرات گردان که ۱۰ دقیقه بعد از این عکس شهید شد.
۳.شهید سید محمد حسن حسنیان
(دقایقی بعد عکس
هواپیماهای عراقی در ارتفاع پایین حمله کردند
درست همینجا شهید سلگی به شهادت رسید.)
چگونه چشم سیر شود از دیدن این همه زیبایی! و چه تعبیری در این عکس نهفته است که م ارا با لبخند لاله زاران همراه کرده!
بچه ها آنقدر از نوع زندگی خود در
جبهه ها و رفاقت های خود خرسند بودند، که از کمترین ها لذت می بردند و خودشان را با شرایط وفق می دادند!
خب بهار است!
یعنی بوی عید می آید!
بوی شکلات و تخم مرغ رنگی و سبزه!
بچه های بی ریای هور و بچه های گریان در شب حنابندان، این چنین خنده بر لب با بهار همنشین می شوند و خاطرات عید را به شوق می نشینند.
دستان مشتاق رزمندگان
حکایت از شوق گرفتن رزقی سرشار از معرفت و صفا در میان میدان نبرد از دست فرمانده گردان خود دارد!
▫️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۳"
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۴"
https://chat.whatsapp.com/Dv6URUBpYxkE01sJInW6hS
▫️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۵"
https://chat.whatsapp.com/CDMT6a2iBUgJBCNZAWFI00
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶"
https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk
تلگرام
https://t.me/farhange_paydari
ایتا
https://eitaa.com/farhange_paydari
🌷 پُست و مقام شهدا!
⏳ اسفند 1362 قبل از عملیات خیبر، در تیپ #حضرت_عبدالعظیم ، گردان شهید بهشتی به فرماندهی سردار شهید "فرامرز ملایری"، گروهان شهید رجایی، دسته یک ایمان، مرد سنداری بود که خیلی مؤدب بود. در عین مؤدب بودن، لبانش به خنده باز بود و با بچهها #مزاح میکرد.
از تهران و اینکه چهکاره است هیچی نمیگفت. بهقول بچهها میترسید بفهمند چهکاره است آنوقت در تهران آویزانش شوند! البته شوخی میکردند.
پابهپای بچهها، توی رزمهای شبانه میآمد. سینه خیز میرفت، آموزشهای سخت نظامی را میدید و حرفهای فرماندهان گردان، گروهان و حتی دسته را موبه مو اجرا میکرد. حتی وقتی که رفت از تدارکات اسلحه بگیرد، نگفت که سلاحی نو و تروتمیز به او بدهند. اسلحهای داغون مثل بقیه گرفت.
شب عملیات هم کسی نفهمید او چهکاره است. پابهپای بچهها جلو آمد. جنگید و شهید که شد، پیکرش جاماند.
می گفتند چند روز بعد رادیو عراق با افتخار پیروزی خود را اعلامکرد: "یکی از مسئولین رده بالای جمهوری اسلامی ایران را در جبهه کُشتیم."
تازه شناختیمش.
آن روز، "مصطفی حیدرنبا" #معاون_شهرداری تهران و #معاون_سازمان_تربیت_بدنی ، همراه برادرخانمش "شیخ الاسلامی" به جبهه آمد و هر دو در #طلائیه به شهادت رسیدند. پیکر حیدرنیا هیچ وقت برای خانواده اش بازنگشت.
شهید "مصطفی حیدرنیا معاف" متولد: چهارشنبه 8 اسفند 1324 شهادت: چهارشنبه 1 فروردین 1363 عملیات خیبر در طلائیه.مزار یادبود: بهشتزهرا (س) قطعه 24 ردیف 76 ش 46
📷 حسن ظهراب نیز از مسئولین مخابرات و ارتباطات قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) در دوران جنگ تحمیلی
از دیگر مسئولین مخابرات سپاه در دوران جنگ می توان به: مصطفی ربیعی، عباس دلیر، مهدی شیرانی نژاد،عباس رئیسی ... اشاره نمود.
📷 در تصویر فوق، حسن ظهراب، در جلسه فرماندهان در قرارگاه جنوب (خوزستان) دیده می شود. این عکس مربوط به جلسه فرماندهان قبل از عملیات فتح المبین است که در آن شهید حسن باقری، شهید مجید بقایی، نصرالله فتحیان، مسئول بهداری قرارگاه خاتم و ... نیز حضور دارند.
#مخابرات
#فتح_المبین
#شهیدباقری
#شهیدبقایی
#دفاع_مقدس
دفاع مقدس
📷 حسن ظهراب نیز از مسئولین مخابرات و ارتباطات قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) در دوران جنگ تحمیلی از
📷 حسن ظهراب در کنار فرماندهان قرارگاه مرکزی سپاه، عزیز جعفری و احمد غلامپور – راوی جنگ نیز در عکس دیده میشود
#مخابرات
#فتح_المبین
#شهیدباقری
#شهیدبقایی
#دفاع_مقدس
دفاع مقدس
📷 حسن ظهراب در کنار فرماندهان قرارگاه مرکزی سپاه، عزیز جعفری و احمد غلامپور – راوی جنگ نیز در عکس دی
برادر ظهراب- رحیم صفوی-محسن زضایی.mp3
327.8K
📢 صوت| حسن ظهراب در قرارگاه کنار محسن رضایی (فرمانده سپاه) است و رحیم صفوی را پیج می کند تا او با آقا محسن صحبت کند
⏳ دوران #جنگ_تحمیلی
💠 #انتشار_برای_نخستین_بار
کانال دفاع مقدس
🌷 برادرم شهید شد!
نادر محمدی همراه با دو تن از همرزمانش به گیلانغرب آمدند. آن روز صبح، همراه با آنها یک سر به خط مقدم زدیم و برگشتیم.
در شهر گشت میزدیم که ناگهان نادر روی لبه میدان نشست. صورتش را میان دستهایش گرفت و شروع کرد به گریه کردن. با تعجب پرسیدم:
- نادر چی شده؟ مگه اتفاقی افتاده؟
گفت: حمید مون شهید شد!
حمید، برادر بزرگترش بود. در جبههی جنوب، عملیات فتحالمبین جریان داشت.
گفتم: مگه کسی خبری داده؟
گفت: "نه، کسی خبر نداده، ولی الان یک دفعه احساس کردم. دلم گرفت. فهمیدم حمیدمون شهید شده. دست خودم نیست!"
به تهران که آمدیم، همان شب نادر را دیدم که به دیوار مسجد تکیه داده و گریه میکند. باتعجب جلو رفتم و گفتم: نادر چی شده، چرا گریه میکنی؟
هقهق کنان سرش را بلند کرد و گفت:
- یادته توی گیلانغرب بهت گفتم حمیدمون شهید شده؟ فردا جنازهاش رو میارن.
حمید محمدی متولد 21 شهریور 1341 شهادت 6 فروردین 1361 عملیات فتحالمبین، شوش. مزار: بهشتزهرا (س) قطعه 24 ردیف 131 شماره 27
نادر محمدی متولد 22 اسفند 1344 شهادت 23 اسفند 1362 عملیات خیبر، جزیره مجنون. مزار: بهشتزهرا (س) قطعه 27 ردیف 25 شماره 5
... و برادر دیگرشان علی (کیوان) محمدی متولد 17 آبان 1347 شهادت 13 خرداد 1365 مهران. مزار: بهشتزهرا (س) قطعه 27 ردیف 26 شماره 5
(راوی: همرزم شهید)
▫️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۳"
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۴"
https://chat.whatsapp.com/Dv6URUBpYxkE01sJInW6hS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 توزیع عطر و آجیل قبل از عملیات
🔹 فیلمی از آماده سازی رزمندگان لشگر امام حسین(ع) اصفهان قبل از ورود به منطقه عملیاتی
🔹 جوانی ۱۷ ساله شیشه عطر به دست گرفته و محاسن رزمندگان را معطر می کند.
🔹 چهره ها همه شاد است و جوانی دیگر آجیل و شکلات در مشت رزمندگان میریزد.
▫️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۳"
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۴"
https://chat.whatsapp.com/Dv6URUBpYxkE01sJInW6hS
▫️تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📸 #فرماندهان_ارتش
مرحله سوم عملیات فتح المبین
سرهنگ پورداراب فرمانده تیپ ۳ لشکر۲۱ حمزه در حال ارائهی طرح عملیاتی نصر۳ برای جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش سرهنگ علیاصغر جمالی (لباس تیره) است.
در تصویر سرهنگ حسین حسنی سعدی ،سرهنگ بهروز سلیمانجاه ، سرهنگ دوم علی محمد سالارکیا و سرهنگ مجید صارمی نیز دیده میشوند.
▫️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۳"
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۴"
https://chat.whatsapp.com/Dv6URUBpYxkE01sJInW6hS
▫️تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
❤️ مادر است ؛
عادت به دل بستن دارد
نه دل بریدن ...
#وداع_مادر
#شهید_ایرج_خسروی
دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران
فرمانده بهداری تیپ۵۷ ابوالفضل(ع)
ولادت : ۲۱ آذر ۱۳۳۸ بروجرد
شهادت : ۲ فروردین ۱۳۶۱ رقابیه
عملیات فتح المبین
مزار : گلزار شهدای بروجرد
▫️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۳"
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۴"
https://chat.whatsapp.com/Dv6URUBpYxkE01sJInW6hS
▫️تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
#فرماندهان
#عملیات_فتح_المبین
منطقه تیشه کن
مقر فرماندهی #تیپ_۱۴_امامحسین (ع)
قهرمانان #شهید_حسین_خرازی و
شهید مصطفی #ردانی_پور در جمع یاران
#دفاع_مقدس
#تیپ_۱۴_امامحسین (ع)
#شهید_خرازی
#شهید_ردانی_پور
#فتح_المبین
▫️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۳"
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۴"
https://chat.whatsapp.com/Dv6URUBpYxkE01sJInW6hS
▫️تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
ریشههای خاک، لالههای دشت ...
🖊محمد صادق درویشی
🔹در تاریخ جنگ ایران و عراق، فتح المبین عملیات محبوب من است. یک فتح روشن و عظیم متعلق به دوران اوج ملی بودن جنگ که هنوز پای دشمن در خاک وطن بود؛ در منطقه عمومی شوش و دزفول و رودخانه کرخه که قدمت و اتصال آن به خاک این سرزمین به هزارههای دور میرسد و شاید بشود گفت هسته مرکزی ایران کهن بوده است.
🔸این عملیات که پس از ثامن الائمه (شکست حصر آبادان) و طریق القدس (آزادسازی بستان) انجام شد، زنجیره پیروزیهای ایران را تکمیل کرد و همه چیز مهیای آزادسازی خرمشهر در عملیات بیت المقدس شد.
🔹از ۴ محور اصلیِ عملیات که فلشهای حمله ایران برای تصرف سرزمین و انهدام دشمن بوده، در سه محور رخدادهای نظامی شگفتانگیزی در این عملیات حادث شد و شاید همین نوعِ جنگ بود که این عملیاتِ لو رفته را که در انجام و آغاز آن تردید جدی وجود داشت، به یک پیروزی دوران ساز بدل میکند.
🔹در محور شمال غرب عملیات ماموریت تیپ ۱۴ امام حسین به فرماندهی حسین خرازی آزادسازی جاده دهلران-دزفول و دشت عباس تا عین خوش بود. رزمندگان اصفهانی پس از ۱۵کیلومتر مانور، دشمن را دور زدند و اهداف تصرف شد، ولی جناحین موفق نشدند و حسین و نیروهایش در دشتهای شمال خوزستان و در منطقه دالپری محاصره شدند.
🔸اوضاع بحرانی بود، پیکی از قرارگاه نامهای دست حسین خرازی داد. گفت: فرمانده گردانها را جمع کنید. دستور از جانب شهید صیاد فرمانده قرارگاه بود. حسین خرازی نامه را برد بالا و گفت: «از قرارگاه پیام رسیده که عقب نشینی کنیم. ما از سه چهار طرف با دشمن روبروییم؛ اما اوضاع اینجا را بهتر میدانیم. اگر رها کنیم عملیات گره میخورد. من میمانم؛ کسی اگر میخواهد برود». ایستادند و پس از چند روز مقاومت در محاصره، و کمکی که تیپ ۴۱ ثارالله به فرماندهی قاسم سلیمانی در شکستن محاصره داشت، دشمن را عقب زدند و گره عملیات باز شد.
🔹در محور شمال شرق عملیات که فرماندهی قرارگاه با حسن باقری و سرهنگ حسنی سعدی بود، تیپ ۲۷ حضرت رسول با نبوغ فرمانده اش احمد متوسلیان و البته صلابت محسن وزوایی دشمن را دور زدند و توپخانه قرارگاه سپاه چهارم ارتش عراق بدون درگیری و با دادنِ هزاران اسیر تصرف شد. توپ و ادواتی که در این محور به غنیمت گرفته شد، اصلا پایه تاسیس توپخانه سپاه و نقشآفرینی آن در جنگ شد.
🔹در محور جنوب عملیات در محور رقابیه تیپ ۸ نجف اشرف به فرماندهی احمد کاظمی و مهدی باکری کارستان کرد: آنها، در ارتفاعات میشداغ مستقر بودند و وجود کوه ذلیجان و تپههای رملی از مناسبات طبیعی منطقه به حساب میآمد.
🔸مهدی باکری به احمد کاظمی میگوید: باید ذلیجان را بشکافیم! ابزار کار را فراهم کردند تا مهدی و احمد به خواست خود برسند و بتوانند از آن معبر شکافته شده رزمندگان را به پشت رقابیه و نیروهای دشمن برسانند. مهدی باکری با دو گردان پیاده و یک گردان مکانیکی و با طی بیست کیلومتر مسیر بلاخیز، توانست از تنگه رقابیه عبور کند و دشمن را به محاصره در بیاورد. فرمانده تیپ ۹۱ پیاده ارتش عراق؛ سرهنگ نزار همراه با تمام نیروهایش به اسارت در آمدند. غلامعلی رشید میگوید: «سرهنگ نزار همیشه میگفت: آنها با هلیکوپتر پشت یگان من نیرو پیاده کردند!»
🔹اما کار در محور شرق عملیات که هدف استقرار روی ارتفاعات ابوصلیبیخات و تصرف رادار و سایتهایی بود که عراق از آنجا شوش، دزفول و اندیمشک را زیر آتش توپخانه میگرفت، گره خورد. در این ناحیه محکمترین خطوط، حجم انبوه آتش و هوشیاری دشمن، منتظر نیروهای ایران بود. در دومین روز سال ۱۳۶۱، برای عقب راندن عراق هرچه زدند به در بسته خوردند و شیار شلیکا و شیار شیخی، میعادگاه رزمندگانی شد که برای بیرون راندن عراق به خاک افتادند. چند روز بعد با پیروزی در محورهای دیگر، ارتش عراق ادوات آتش و زرهی خود در این منطقه را گذاشت و عقب نشینی کرد.
🔸دوم فروردین تا همیشه معطر از خون شهدای فتح المبین و غرور بیرون راندن دشمن از خاک وطن است. ایستادگی حسین خرازی و قاسم سلیمانی، نبوغ و صلابت احمد متوسلیان و محسن وزوایی و مانور حیرت انگیز مهدی باکری و احمد کاظمی و آزادسازی ۲۴۰۰کیلومتر از خاک ایران، نام و یاد این عملیات را تا ابد بر جریده این سرزمین ثبت و حک کرده است.
🔹ابوشهاب معاون حسین خرازی میگفت: «در آن دو سه روز محاصره، در روزهای اول بهار دشت عباس و شمال خوزستان حال و هوای دیگری داشت. لاله های روییده در تنِ دشت کاری کرد که اصلا فراموش کرده بودیم در محاصرهایم».
راست میگوید، من فروردین خوزستان و دشتهای آن را بلدم؛ انگار خدا یک تکه از بهشت را نازل کرده آن حوالی. بهشتی که مردان فتح المبین؛ حسین خرازی و مهدی باکری و حسن باقری و ... از آنجا دارند به این روزهای ایرانمان نگاه میکنند.
#جنگ_نوشته
#عملیات_فتح_المبین