eitaa logo
دفاع مقدس
3.5هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
9.5هزار ویدیو
795 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ مداح و ذاکر اهل بیت، حسین فخری 📚 نوحه یاور دیرینه ما - فاطمیه 1389 🗓 4 تیر ماه سالروز شهادت سرلشکر شهید علی هاشمی ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ ۱
🌷علی هاشمی، سردار مظلوم هور . . . 🌿 سردار جنوب، فاتح خیبر، بدر، شلمچه، اروند . . . 🔴سقوط سنگین جزایر 🎤به روایت احمد غلامپور👇 بخش اول: 💠 آنروز حدود ساعت 10 صبح بود که همراه علی اصغر گرجی، رئیس ستاد سپاه ششم و علی هاشمی فرمانده سپاه ششم در جزیره مجنون در قرارگاه فرماندهی نشسته بودم و در مورد وضعیت جزایر بحث می‌کردیم. 🔹علی هاشمی که انگار در این دنیا نیست می‌گفت من جزیره را بزرگ کردم و به راحتی آن را رها نمی‌کنم. او درست می‌گفت. من شهادت می‌دهم که حاج علی از سال 62-61 وجب به وجب این جزیره را همراه نیروهایش شناسایی می‌کرد و بهترین عملیات سپاه را در اواخر سال 1362 راه‌اندازی کرد. قول و قرارهایی که با علی هاشمی گذاشتیم از زحمات با اخلاص حاج علی هاشمی همین بس که فرماندهی آنوقت کل سپاه می‌گوید عملیات خیبر مدیون فعالیت‌های سردار علی هاشمی است. به قول آقا محسن، علی هاشمی اولین سپهبد سپاه بود که فرمانده سپاه ششم شد ولی آن موقع ما درجه و مدارج نظامی نداشتیم. ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🌷 چهارم تیر ماه ۱۳۶۷ - سالروز شهادت سردار هور، شهیدعلی هاشمی 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas ادامه دارد👇👇
🌷علی هاشمی، سردار مظلوم هور . . . 🔴 سقوط سنگین جزایر 🎤 به روایت احمد غلامپور👇👇 بخش دوم: از اواخر سال 1366، وضعیت جنگ عوض شد و تمام دنیا علنا به کمک صدام آمدند و هر کس سعی می‌کرد بخشی از نیازمندی‌های عراق را برطرف کند. برخی کشورها نیروی انسانی او را تأمین می‌کردند. برخی هواپیماهای جنگی، برخی سلاح‌های شیمیایی، برخی اطلاعات منطقه ایران و . . . صدام در اوج حمایت‌‌های زورمداران دنیا از اسفند ماه 66 شروع به تهاجمات سنگین خود تحت عنوان دفاع متحرک نمود. عراقی‌ها در گام اول با همکاری مستقیم هوایی آمریکا‌‌یی‌ها توانستند در عرض چند ساعت شهر بندری فاو را اشغال کرد و در دنیای غوغای تبلیغاتی راه انداختند. در قرارگاه وقتی با حضور فرماندهی کل سپاه جلسه برگزار شد او ضمن هشدار در مورد حرکت بعدی عراق گفت آنها در گام بعدی حتماً به سراغ شلمچه خواهند آمد. در آن ایام سعی کردم به لحاظ مسئولیتم تمام یگان‌ها را سرکشی نموده و آنها را جهت یک درگیری تمام عیار آماده نمایم. متأسفانه عراق آنقدر در محور شلمچه جلو آمد که نتوانستیم مانع سرعت آن‌ها شویم. پس از شلمچه همه می‌دانستیم مقصد بعدی عراق در جبهه جنوب، تصرف جزایر مجنون است. 💠 با فرماندهی کل سپاه چندین بار به قرارگاه، سپاه ششم که معروف به قرارگاه خاتم چهار بود رفتم و با علی هاشمی جلسه داشتیم. آقا محسن تأکید داشت هر کاری کردید باید مانع از سقوط جزایر شوید. علی هاشمی وقتی بحث سقوط جزایر را از زبان آقا محسن شنید، گفت این بچه‌هایی که الان در جای جای جزایر دارند نفس می‌کشند، نمی‌توانند بگذارند عراق به راحتی جزایر را بگیرد. علی هاشمی بلافاصله در ارتباطی که با استانداردی خوزستان و مدیران آن برقرار کرد، آنها را به همراه نماینده امام در استان خوزستان به قرارگاه آورد و موقعیت حساس منطقه را برایشان توضیح داد. هر روز که به 1367.4.4 نزدیک می‌شدیم دغدغه‌های علی هاشمی بیشتر می‌شد او به ندرت به اهواز می‌آید. تمام فکر و دغدغه ذهنی‌اش شده بود جزایر. گاهی اوقات که با او تلفنی حرف می‌زدم و از اوضاع سؤال می‌‌کردم می‌گفت: حاج احمد مثل کوه ایستاده‌ایم. علی امید داشت با حمایت‌های مدیریت‌های اجرایی استان و تهران بتواند جلوی چکمه‌پوشان تقویت شده بعثی را بگیرد. عاقبت به آن لحظه‌ای که همیشه در خاطرم از او فراری بودم مبتلا شدم و شمارش معکوس از دست دادن برادری رشید را با گوش دلم شنیدم. روز 1367.4.4 ساعت 8 صبح راهی جزیره شدم و همراه برادر علی اصغر گرجی‌زاده رئیس ستاد سپاه ششم و علی هاشمی و مسئولین اطلاعات مشغول بررسی اوضاع جزیره شدم. علی می‌گفت عراق از امروز صبح شروع به ریختن آتش روی نقطه نقطه جزیره کرده و در بسیاری از حملات توپخانه‌ای از گلوله‌های شیمیای استفاده کرده است. حاج عباس هاشمی، جانشین وی در گزارشش اشاره داشت که بسیاری از بچه‌های خط مقدم در اثر استنشاق گاز شیمیایی زمین‌گیر شده‌اند و حتی نمی‌توانیم آنها را به عقب منتقل کنیم. او در حالی که به شدت عصبی بود می‌گفت حاج احمد بعضی از توپ‌‌چی‌های ما با شلیک اولین گلوله در اثر تنفس گاز سیانور در جا به شهادت رسیدند. اوضاع جزیره بیش از حد بحرانی بود و هر لحظه منتظر بروز حادثه‌ای بزرگ و تلخ بودیم. علی هاشمی در هر نوبت که صحبت می‌کرد می‌گفت خیالتان را راحت کنم تا جزیره هست من هستم و عراق مگر از روی جسد من رد شود و آن را بگیرد. من وسط حرف او آمدم و گفتم نه خیر این طور نیست شما باید عقب بیایید چون وضع اصلاً عادی نیست با بسیاری از یگان‌های مستقر در خط مقدم صحبت کردم که هیچ کدام امیدی به روند اوضاع نداشتند. هرچه می‌شنیدم اخبار نگران‌کننده بود. ساعت 10 صبح بود که برادر مرتضی قربانی با من تماس گرفت و گفت: حاج احمد دارم محاصره می‌شوم به داد من برس. من هیچیک را ندارم. به علی هاشمی گفتم: ظاهراً ‌هر لحظه وضع بدتر می‌شود. من می‌روم کمک برادر قربانی و برمی‌گردم تو هم مراقب مسائل و جزئیات خط باش و وقتی تأکید کردم علی جان اوضاع دارد نگران‌کننده می‌شود او با آرامشی همراه با طمئنینه گفت: ای بابا حاج احمد حالا کجا تا خرابی اوضاع! و افزود که فعلاً که الحمدالله خبری نیست. 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌷علی هاشمی، سردار مظلوم هور . . . 🔴 سقوط سنگین جزایر 🎤 به روایت احمد غلامپور👇👇 بخش سوم (پایانی): 💠 از این برخورد علی نگرانیم بیشتر شد. گفتم: علی جان خبری نیست یعنی چه؟ حتماً عراق باید بیاید تا دم در سنگر شما که اینجا را رها کنی و او باز با همان آرامش خاص خود گفت: حاج احمد نگران نباش مواظب هستم. بالاخره گفتم: علی جان من باید بروم سراغ مرتضی قربانی. فشار عراق روی یگان مرتضی خیلی زیاد است تو هم سریع جمع و جور کن بیا عقب. منتظرت هستم. از در سنگر فرماندهی بیرون آمدم و در محوطه قرارگاه نگاهی به اطرافم کردم و رو به آسمان نمودم و گفتم: خدایا هر چه هست دست توست. سوار ماشین شدم و به راننده گفتم سریع برو طرف جاده قمر. برادر قربانی امانم نمی‌داد و مدام با بیسیم می‌گفت حاج احمد برس به دادم. وضع خوب نیست. برای چند لحظه از مقر فرماندهی قرارگاه دور نشده بودم و هنوز به تقاطع شهید باکری نرسیده بودم که هلکوپترهای عراقی را دیدم که بالای سر قرارگاه هستند، حدود 7 هلی کوپتر بودند. برای چند لحظه گفتم: خدایا کمک؛ قرارگاه علی هاشمی را عراقی‌ها محاصره کردند. باز به خودم روحیه دادم نه. آنها دارند گشت می‌زنند. از ماشین پیاده شدم، دیدم سربازی گفت: آقای غلامپور تلفن شما را کار دارد. در آنجا یک ماکس یک کاناله قرار داده بودیم جهت ارتباط تلفنی. تعجب کردم که چه کسی می‌دانست من دارم میایم اینجا. بلافاصله به طرف تلفن رفتم و گوشی را گرفتم و گفتم: بفرمایید. ناگهان صدای برادر گرجی (رئیس ستاد) در حالی که با صدای بلند حرف می‌زدم در جانم نشست: آقای غلامپور عراقی‌ها، عراقی‌ها، قرارگاه سقوط کرد. و مرتب سؤال می‌کردم: تو الان کجا هستی؟ سریع بگو چه شده؟ و او گفت بعد از این که شما رفتید بلافاصله عراقی‌ها هلی‌برن کردند و دقیقاً روی مقر قرارگاه فرود آمدند و الان دیگر قرارگاه سقوط کرده. داشتم صدای هلهله و سروصدای عراقی‌ها را می‌شنیدم که گوشی قطع شد. مجدداً بلافاصله قرارگاه علی هاشمی را گرفتم که کسی گوشی را برداشت و به جز صدای هلهله عراقی‌ها چیزی شنیده نمی‌شد که نشان می‌داد که قرارگاه سقوط کرده است. 5 دقیقه بعد مرتضی قربانی از راه رسید و در حالی که با سرو صورت خاکی و ناراحت بود گفت: خط ما سقوط کرد. به او گفتم: خدا بزرگ است، ناراحتی ندارد و بعد گفت خودم هم نزدیک بود اسیر شوم که گفتم حالا که نشدی آرامش داشته باش. با تلفن خبر سقوط قرارگاه را به آقا محسن دادم که احساس کردم پشت گوشی برای یک لحظه بهت وجودش را گرفت و پرسید: علی هاشمی چه شد؟ گفتم: هیچ خبری ندارم. و با لحن خاصی گفت: بالاخره اسیر شد؟ گفتم: معلوم نیست. و با همان ابهام توأم با ناراحتی پرسید: یعنی چه؟ بالاخره چه شد؟ من هم همه چیز را برایش توضیح دادم و گفتم دیگر نمی‌دانم بعد از تماس برادر گرجی‌زاده چه اتفاقی افتاده است. آیا علی توانسته خود را از مهلکه محاصره نجات بدهد یا خیر. آن روز، روز تلخ جزیره بود و من از فرط خستگی نای حرف زدن نداشتم. عراقی‌ها هم چهار نعل داشتند جلو می‌آمدند. به طوری که ساعت یک بعدازظهر دیگر جزیره به صورت کامل سقوط کرد. غم از دست دادن جزیره یک طرف و غم علی هاشمی یک طرف. گروه‌های اطلاعات را فرستادم بروند تا شاید خبری بیاورند ولی خبری نبود. یک فروند هلی‌کوپتر فرستادیم شناسایی تا شاید خبری بیاورند باز هم هیچ خبری نشد. ولی تا سه روز تلاش فراوان زمینی و هوایی هیچ خبری از علی نشد. ساعت 3 عصر 67.7.7 بود که آقا محسن تلفنی در حالی که ناراحت بود گفت: از برادرمان علی خبری نشد؟ جواب دادم آقا محسن متأسفانه نه. ولی خوب یادم هست که علی هاشمی در آخرین حرفی که در جلسه در قرارگاه در جزیره به من و فرماندهان زد این بود که عراق مگر از روی جسد من عبور کند که جزیره را بگیرد. و باز آقا محسن کوتاه سؤال کرد، یعنی؟!! گفتم: آری یعنی از هور به آسمان رفته است. و برای همین است که روز 1367.4.4 یادآور یکی از روزهای تلخ و پرخاطره زندگیم است که باور نمی‌کردم این گونه برادرم حاج علی هاشمی را از دست بدهم. حس غربتی که از آن روز در فراق برادرم حاج علی هاشمی به جانم شعله کشید! فراقی که هنوز از آن می‌سوزم... «و ان‌شاءالله بهم لاحقون» 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 19 اردیبهشت 1389 — کشف پیکر شهید ، فرمانده سپاه ششم و قرارگاه سرّی نصرت ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌴🌱 🎥 یک فیلم دیده نشده از سردار آشنای هور 🔹 در این فیلم سردار احمد غلامپور، از مسئولین قرارگاه (فرد سمت راست) در حال گفتگو با شهید علی هاشمی ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ ✍️ بخشی از وصیت نامه شهید علی هاشمی، فرمانده سرّی ترین قرارگاه اطلاعات جنگ، قرارگاه نصرت: مرگ می‌آید، ولی چه بهتر که خودمان به سراغ مرگ برویم در خون بغلتیم، نه اینکه مرگ به سراغ ما بیاید و در رختخواب ذلت بمیریم. 🔹 سردار هور وقتی به فرماندهی سپاه‌ششم منصوب شد، کلید فرماندهی را به رئیس ستادش داد، نمی‌خواست پشت میز فرماندهی بنشیند! می‌گفت هرکس می‌خواهد مرا ببیند بیاید در جزیره مجنون ... ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ ۱ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
ای شهیدان ، عشق مدیون شماست 🕊 هرچه ما داریم از خون شماست🌷 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
یك‌ بار از او پرسیدم متن‌هایت را چطور می‌نویسی؟ از کجامی‌آیند؟ گفت: اگر دوست‌ داری براۍ شھدا بنویسی وضو بگیر، دو رکعت نماز بخوان، سلام را کہ‌‌‌دادۍ بنشین‌ به نوشتن. می‌رسانند به آدم! 🌿به نقل‌از‌سردارقاسمی خطاب‌به ♥️ 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「📲| 」 هرچی که ارتباطت رو با شهدا بیشتر بکنی مثلاً محبتت رو به یه شهید زیاد میکنی می‌بینی محبتت به خدا داره بیشتر میشه💚🌱 ، 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
💠 بازدید آیت الله خامنه ای از جبهه 🌴 اوایل جنگ 📷 عکس مربوط به دیدار با نیروهای سپاه آبادان است - اول تیر ماه ۱۳۶۰ - (یک هفته قبل از ترور حضرت آقا در مسجد ابوذر تهران) ⚪️ این تصویر از آخرین عکس ها قبل از جانبازی ایشان و آسیب رسیدن به دست راستشان است. 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
💠 بازدید آیت الله خامنه ای از جبهه 🌴 اوایل جنگ 📷 عکس مربوط به دیدار با نیروهای سپاه آبادان است - اول تیر ماه ۱۳۶۰ - (یک هفته قبل از ترور حضرت آقا در مسجد ابوذر تهران) ⚪️ این تصویر از آخرین عکس ها قبل از جانبازی ایشان و آسیب رسیدن به دست راستشان است. 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مصاحبه شهید آوینی با مادری که علاوه بر پسران، نوه‌هایش را هم بسوی جبهه‌ بدرقه می‌کند. 🌴 دوران ------------------------------------------- ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ ۱
خط شکنان راه بلدند اگر جایی کم می آوردند آیات قرآن را زمزمه می کردند... 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
شب ها كه دلتنگت می شوم از اين شانه به آن شانه فقط غَلت می زنم... مثلِ يک ماهىِ جدا شده از دريا، بايد ببينى جان دادنم را 🌷شهید مهندس آغاسی زاده🌷 🔹 فارغ التحصیل مهندسی عمران از دانشگاه تورنتو کانادا ، مهندس تحسین شده از سوی روزنامه گاردین، عامل پیروزی رزمندگان اسلام در شکست حصر آبادان با ابتکار در طراحی احداث جاده از باتلاق های ماهشهر به آبادان و مدیریت در طراحی بیش از ۲۴۰۰ پروژه مهندسی در جنگ از قبیل احداث جاده، پل ، خاکریز ، سکوی پرتاب موشک 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
شهدای سرزمین من این‌گونه جان دادند تا جان ناموس وطن در آرامش باشد ... 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
چهارم تیرماه برابر است با سالروز شهادت بزرگ مردی که گمنام زیست و گمنام اما خوشنام و مظلومانه به شهادت رسید. فرمانده سپاه‌ششم امام‌جعفرصادق(ع) فرمانده قرارگاه اطلاعاتی سری نصرت سردار گمنام میدانهای کرخه‌نور،خیبر و بدر که معروف به سردار هور شد ... ۱۳۶۷ 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
بی‌نام و نشان ! 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم که فراق را نبینم، دیدم آمد به سرم از آنچه میترسیدم 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️علت هراس دشمن از نیروهای مقاومت چیست؟ ▫️سرلشکر پاسدار شهید علی هاشمی در جمع هم‌رزمانش از علت هراس دشمن از رزمندگان اسلام سخن به میان آورد و گفت: خدا شاهد است که دشمن از آرپی‌جی۷ شما زیاد نمی‌ترسد. 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈 معجزه 🎥 مصاحبه ای کمتر دیده شده از حاج احمد متوسلیان (فرمانده سپاه مریوان) و روایت او از تسلیم ناپذیری رزمندگان اسلام در مقابل دشمن 🌴 ما با الله اکبر به پیش می رویم 🌿 غلبه و الله اکبر بر مدرنترین سلاح ها و تجهیزات دشمن 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲" https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۳" https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۴" https://chat.whatsapp.com/Dv6URUBpYxkE01sJInW6hS تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
محوطه حرم باصفای حضرت زینب کبری سلام الله علیها رزمندگان لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بفرماندهی حاج احمد متوسلیان آماده نبرد با دشمن صهیونیستی اواخر خرداد ۱۳۶۱ ------------------------------------------- http://eitaa.com/DefaeMoqaddas کانال دفاع مقدس 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
💠 دمشق - پادگان زبدانی – خرداد یا تیرماه سال ۱۳۶۱ 🌴 اولین حضور نیروهای ایرانی در لبنان و سوریه 🌿 حاج احمد متوسلیان ، قوای محمد رسول الله (ص) در میان سپاهیان و بسیجیان 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
شامگاه ۲۱ خرداد ۶۱، جمهوری عربی سوریه قوای محمد رسول الله ص در حال عزیمت از فرودگاه بین المللی دمشق به پادگان 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
💠 💠 🥀 *با دردهایم به خدا نزدیک تر می شوم* در بازی دراز درعملیات اول که ایشان مجروح شدند یک تیر به گردنش خورد و در گلوی او گیر کرده بود خارج نشده بود و لیکن به لطف خدا زنده ماند و برای اینکه در ادامه عملیات باشند به معالجه ادامه نداد و تیر در گلویشان بود. در عملیات دوم بازی دراز ایشان فرمانده بودند و در آنجا باز هم یکبار دیگر مجروح شد یک تیر به فکش خورد و استخوان فک (سمت چپ) و همچنین سمت راست از آرنج به پائین به علت برخورد با ترکش مقداری از گوشت و استخوان آن از بین رفت و چند ترکش هم به قسمت ران سمت راست بدنش خورد و شدت جراحت خیلی شدید بود بطوری که بعد از وارد شدن به تهران مدتی در بیمارستان بود. قرار بود شش ماه بعد از استخوان لگن ایشان برای فکشان استخوان بردارند و از گوشت و پوست شکمشان هم برای دستشان استفاده کردند و تا حدی خوب شدند ایشان وقتی در بیمارستان بود خیلی درد می کشید ولی ناله نمی کرد و می گفت: من هر چه بیشتر درد می کشم بیشتر لذت می برم. احساس می کنم از این طریق بیشتر به خدای خودم نزدیک می شوم. راوی: حمیده وزوائی خواهر شهید 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas