دفاع مقدس
⚪️ نهم مرداد 1367 - سالروز شهادت رزمنده تخریبچی، اسماعیل خوش سیر ☝️📷 شهید خوش سیر، بر سر مزار سردار
🌷 شهادت، کمترین پاداش غیرتمندی رزمنده بسیجی، #اسماعیل_خوش_سیر شد
کاوه ذاکری از رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ درباره "شهید خوش سیر" روایت کرد: 👇
⚪️ روزهای قبل از پذیرش قطعنامه، اسماعیل خدمت سربازیش در گردان تخریب لشکر ۱۰ تمام شد، تسویه حساب کرد و به تهران آمد. (در آن زمان، سرباز وظیفه ای که در سپاه خدمت می کرد را "پاسدار وظیفه" می گفتند)
◽️ چند روزی نگذشته بود ایران قطعنامه را پذیرفت و بعد هم هجوم مجدد عراق به خاک کشورمان آغاز شد. اسماعیل تا خبردار شد بدون اینکه برگه اعزام بگیرد و از طریق مراجع رسمی اعزام بشود، بلادرنگ خودش را به جبهه رساند. آن زمان گردان تخریب خیلی نیازمند به بچههای با تجربهای مثل او بود
وقتی برای ماموریت مینگذاری بمنظور مقابله با پاتکهای دشمن به سمت پاسگاه زید میرفتیم در مسیر به او گفتم: اسماعیل، خیلی مواظب خودت باش که چیزیت نشه، اما او فقط میخندید. . . . در حین حرکت، به ناگهان ترکش بزرگی به پهلوش اصابت کرد که بر اثر شدت جراحات به شهادت رسید🕊🕊🕊 او جزء آخرین شهدای تخریب لشکر ۱۰ بود. برادرش ابراهیم نیز در کربلای ۵ به شهادت رسیده بود.طوبی لهم و حسن مآب
پیکر مطهر اسماعیل را تحویل معراج شهدا دادیم و به سمت مقرمان برمیگشتیم که وسط راه یادم آمد که او بدون "برگه اعزام" به جبهه آمده بود، پلاک جنگی نگرفته بود و هیچ اوراق هویتی نیز همراهش نیست
زود ماشین را سر و ته کردیم و برگشتیم معراج شهدا و به مسوولین آنجا قضیه را گفتیم. آنها هم سردخانه را باز کردندو مجددا سراغ اسماعیل رفتیم، مشخصاتش را روی کاغذ نوشتیم تا مبادا مجهول الهویه به عقب برگردد
کانال دفاع مقدس
دفاع مقدس
⚪️ نهم مرداد 1367 - سالروز شهادت رزمنده تخریبچی، اسماعیل خوش سیر ☝️📷 شهید خوش سیر، بر سر مزار سردار
🌷 شهادت، کمترین پاداش غیرتمندی رزمنده بسیجی، #اسماعیل_خوش_سیر شد
کاوه ذاکری از رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ درباره "شهید خوش سیر" روایت کرد: 👇
⚪️ روزهای قبل از پذیرش قطعنامه، اسماعیل خدمت سربازیش در گردان تخریب لشکر ۱۰ تمام شد، تسویه حساب کرد و به تهران آمد. (در آن زمان، سرباز وظیفه ای که در سپاه خدمت می کرد را "پاسدار وظیفه" می گفتند)
◽️ چند روزی نگذشته بود ایران قطعنامه را پذیرفت و بعد هم هجوم مجدد عراق به خاک کشورمان آغاز شد. اسماعیل تا خبردار شد بدون اینکه برگه اعزام بگیرد و از طریق مراجع رسمی اعزام بشود، بلادرنگ خودش را به جبهه رساند. آن زمان گردان تخریب خیلی نیازمند به بچههای با تجربهای مثل او بود
وقتی برای ماموریت مینگذاری بمنظور مقابله با پاتکهای دشمن به سمت پاسگاه زید میرفتیم در مسیر به او گفتم: اسماعیل، خیلی مواظب خودت باش که چیزیت نشه، اما او فقط میخندید. . . . در حین حرکت، به ناگهان ترکش بزرگی به پهلوش اصابت کرد که بر اثر شدت جراحات به شهادت رسید🕊🕊🕊 او جزء آخرین شهدای تخریب لشکر ۱۰ بود. برادرش ابراهیم نیز در کربلای ۵ به شهادت رسیده بود.طوبی لهم و حسن مآب
پیکر مطهر اسماعیل را تحویل معراج شهدا دادیم و به سمت مقرمان برمیگشتیم که وسط راه یادم آمد که او بدون "برگه اعزام" به جبهه آمده بود، پلاک جنگی نگرفته بود و هیچ اوراق هویتی نیز همراهش نیست
زود ماشین را سر و ته کردیم و برگشتیم معراج شهدا و به مسوولین آنجا قضیه را گفتیم. آنها هم سردخانه را باز کردندو مجددا سراغ اسماعیل رفتیم، مشخصاتش را روی کاغذ نوشتیم تا مبادا مجهول الهویه به عقب برگردد
کانال دفاع مقدس
🌷 شهادت، کمترین پاداش غیرتمندی رزمنده بسیجی، #اسماعیل_خوش_سیر شد
کاوه ذاکری از رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ درباره "شهید خوش سیر" روایت کرد: 👇
⚪️ روزهای قبل از پذیرش قطعنامه، اسماعیل خدمت سربازیش در گردان تخریب لشکر ۱۰ تمام شد، تسویه حساب کرد و به تهران آمد. (در آن زمان، سرباز وظیفه ای که در سپاه خدمت می کرد را "پاسدار وظیفه" می گفتند)
◽️ چند روزی نگذشته بود ایران قطعنامه را پذیرفت و بعد هم هجوم مجدد عراق به خاک کشورمان آغاز شد. اسماعیل تا خبردار شد بدون اینکه برگه اعزام بگیرد و از طریق مراجع رسمی اعزام بشود، بلادرنگ خودش را به جبهه رساند. آن زمان گردان تخریب خیلی نیازمند به بچههای با تجربهای مثل او بود
وقتی برای ماموریت مینگذاری بمنظور مقابله با پاتکهای دشمن به سمت پاسگاه زید میرفتیم در مسیر به او گفتم: اسماعیل، خیلی مواظب خودت باش که چیزیت نشه، اما او فقط میخندید. . . . در حین حرکت، به ناگهان ترکش بزرگی به پهلوش اصابت کرد که بر اثر شدت جراحات به شهادت رسید🕊🕊🕊 او جزء آخرین شهدای تخریب لشکر ۱۰ بود. برادرش ابراهیم نیز در کربلای ۵ به شهادت رسیده بود.طوبی لهم و حسن مآب
پیکر مطهر اسماعیل را تحویل معراج شهدا دادیم و به سمت مقرمان برمیگشتیم که وسط راه یادم آمد که او بدون "برگه اعزام" به جبهه آمده بود، پلاک جنگی نگرفته بود و هیچ اوراق هویتی نیز همراهش نیست
زود ماشین را سر و ته کردیم و برگشتیم معراج شهدا و به مسوولین آنجا قضیه را گفتیم. آنها هم سردخانه را باز کردندو مجددا سراغ اسماعیل رفتیم، مشخصاتش را روی کاغذ نوشتیم تا مبادا مجهول الهویه به عقب برگردد
کانال دفاع مقدس
🌷 شهادت، کمترین پاداش غیرتمندی رزمنده بسیجی، #اسماعیل_خوش_سیر شد
کاوه ذاکری از رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ درباره "شهید خوش سیر" روایت کرد: 👇
⚪️ روزهای قبل از پذیرش قطعنامه، اسماعیل خدمت سربازیش در گردان تخریب لشکر ۱۰ تمام شد، تسویه حساب کرد و به تهران آمد. (در آن زمان، سرباز وظیفه ای که در سپاه خدمت می کرد را "پاسدار وظیفه" می گفتند)
◽️ چند روزی نگذشته بود ایران قطعنامه را پذیرفت و بعد هم هجوم مجدد عراق به خاک کشورمان آغاز شد. اسماعیل تا خبردار شد بدون اینکه برگه اعزام بگیرد و از طریق مراجع رسمی اعزام بشود، بلادرنگ خودش را به جبهه رساند. آن زمان گردان تخریب خیلی نیازمند به بچههای با تجربهای مثل او بود
وقتی برای ماموریت مینگذاری بمنظور مقابله با پاتکهای دشمن به سمت پاسگاه زید میرفتیم در مسیر به او گفتم: اسماعیل، خیلی مواظب خودت باش که چیزیت نشه، اما او فقط میخندید. . . . در حین حرکت، به ناگهان ترکش بزرگی به پهلوش اصابت کرد که بر اثر شدت جراحات به شهادت رسید🕊🕊🕊 او جزء آخرین شهدای تخریب لشکر ۱۰ بود. برادرش ابراهیم نیز در کربلای ۵ به شهادت رسیده بود.طوبی لهم و حسن مآب
پیکر مطهر اسماعیل را تحویل معراج شهدا دادیم و به سمت مقرمان برمیگشتیم که وسط راه یادم آمد که او بدون "برگه اعزام" به جبهه آمده بود، پلاک جنگی نگرفته بود و هیچ اوراق هویتی نیز همراهش نیست
زود ماشین را سر و ته کردیم و برگشتیم معراج شهدا و به مسوولین آنجا قضیه را گفتیم. آنها هم سردخانه را باز کردندو مجددا سراغ اسماعیل رفتیم، مشخصاتش را روی کاغذ نوشتیم تا مبادا مجهول الهویه به عقب برگردد
کانال دفاع مقدس
دفاع مقدس
🌷 نهم مرداد -- سالروز شهادت رزمنده تخریبچی، اسماعیل خوش سیر 🌱 متولد فروردین ۱۳۴۶ ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ☝
🌷 شهادت، کمترین پاداش غیرتمندی رزمنده بسیجی، #اسماعیل_خوش_سیر شد
کاوه ذاکری از رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ درباره "شهید خوش سیر" روایت کرد: 👇
⚪️ روزهای قبل از پذیرش قطعنامه، اسماعیل خدمت سربازیش در گردان تخریب لشکر ۱۰ تمام شد، تسویه حساب کرد و به تهران آمد. (در آن زمان، سرباز وظیفه ای که در سپاه خدمت می کرد را "پاسدار وظیفه" می گفتند)
◽️ چند روزی نگذشته بود ایران قطعنامه را پذیرفت و بعد هم هجوم مجدد عراق به خاک کشورمان آغاز شد. اسماعیل تا خبردار شد بدون اینکه برگه اعزام بگیرد و از طریق مراجع رسمی اعزام بشود، بلادرنگ خودش را به جبهه رساند. آن زمان گردان تخریب خیلی نیازمند به بچههای با تجربهای مثل او بود
وقتی برای ماموریت مینگذاری بمنظور مقابله با پاتکهای دشمن به سمت پاسگاه زید میرفتیم در مسیر به او گفتم: اسماعیل، خیلی مواظب خودت باش که چیزیت نشه، اما او فقط میخندید. . . . در حین حرکت، به ناگهان ترکش بزرگی به پهلوش اصابت کرد که بر اثر شدت جراحات به شهادت رسید🕊🕊🕊 او جزء آخرین شهدای تخریب لشکر ۱۰ بود. برادرش ابراهیم نیز در کربلای ۵ به شهادت رسیده بود.طوبی لهم و حسن مآب
پیکر مطهر اسماعیل را تحویل معراج شهدا دادیم و به سمت مقرمان برمیگشتیم که وسط راه یادم آمد که او بدون "برگه اعزام" به جبهه آمده بود، پلاک جنگی نگرفته بود و هیچ اوراق هویتی نیز همراهش نیست
زود ماشین را سر و ته کردیم و برگشتیم معراج شهدا و به مسوولین آنجا قضیه را گفتیم. آنها هم سردخانه را باز کردندو مجددا سراغ اسماعیل رفتیم، مشخصاتش را روی کاغذ نوشتیم تا مبادا مجهول الهویه به عقب برگردد
کانال دفاع مقدس