فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶️ حبیب های خمینی ؛
از حبیببنمظاهر آموخته بودند
که باید گوش به فرمانِ امام شان
به جنگ با دشمنان اسلام به پاخیزند...
در واحد تبلیغات لشکر ۲۷ محمد رسولاللهﷺ در سال های دفاع مقدس ، دو پیرمرد عضو فعال بودند.
اول حاج حسن امیری ، پیرمرد کوتاه قد و بذله گویی که دربین بچه ها به عمو حسن شهرت داشت و دوم، حاج ذبیح الله بخشی.
💠 حاج بخشی را به علم سبز بزرگ و سیمینوفش، لندکروز بلندگودارش و «یام یام» های طلایی می شناختند.
💠 و عمو حسن را به دویدن های میدان صبحگاه دوکوهه و شعرهای حماسی که می خواند.
هر روز صبح گردان های لشکر باید به نوبت یک بار دور میدان صبحگاه می دویدند. و عمو حسن با آن سن و سال، همراه با هر گردان، یک بار دور میدان را می دوید و برای بچه ها شعر های حماسی می خواند.
البته از وزن و قافیه های عجیب و غریب شعرها معلوم بود که همه را همان جا از خودش می سازد!
رزمندگان جوان همه بعد از دویدن دور میدان صبحگاه از نفس می افتادند اما انگشت به دهان می ماندند که عمو حسن
چطور با گردان بعدی می دود و می خواند.
او برای همه رزمندگان حنا میمالید، اما برای خود حنا نمیمالید و میگفت:
«محاسن من با خون خضاب خواهد شد.»
🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸
عمو حسن سرانجام در عملیات کربلای۴، در شلمچه، به آن متاعی که به دنبالش می دوید
رسید و محاسن سفیدش به خون سرش خضاب شد و روزهای پایانی دی ماه سال ۱۳۶۵، در هفتادمین سال زندگیاش به شهادت رسید🌷
#پیرمردان_دفاعمقدس
#شهید_حسن_امیری
#مرحوم_حاجذبيحالله_بخشی
#حبیبهای_لشکر_روحالله