#خاطره
از فرماندهی لشکر 8نجف اشرف توسط حاج احمد کاظمی دستور داده شد تا گردان ها و واحدهای لشکر جهت عملیات نصر پنج از جنوب به غرب کشور حرکت کنند و در منطقه ای که از قبل در کوههای سرسبز سردشت شناسایی شده بود مستقر شوند.
ما هم گردان حمزه سیدالشهدا را که بعدا به دستور سردار شهید حاج احمد کاظمی در یک گردان دیگر ادغام گردید را حرکت دادیم و بعد از رسیدن به منطقه سردشت,گردان را پایین شیاری مستقر نمودیم.
در مدتی که نیروهای گردان در حال رزم و آماده شدن برای عملیات نصر پنج بودند بچهها دو چادر بزرگ را جهت نمازخانه و برگزاری دعاو......
اماده کرده بودند.
یک شب جمعه ای که دعای کمیل برگزار شد حقیر بیرون چادر ; آخر بچهها نشسته بودم و مشغول شنیدن دعا کمیل بودم.ناگهان یک نفر آمد و کمی از من با فاصله نشست.سپس کمی از دعا را گوش داد ورفت به سجده و خیلی بلند،بلند گریه می کرد،پیش خودم گفتم این کدام از بچهها ی گردان است که اینقدر التماس خدا را می کند،و بر آن شدم که بعد از دعا او را شناسایی کنم.خلاصه دعا رو به اتمام بودویا سریع الرضا که گفته شد ،سر از سجده برداشت،وقصد ترک گردان را داشت.خوب که در تاریکی خیره شدم دیدم ،ایشان سردار شهید حاج احمد کاظمی فرمانده لشکر هستند،چادر فرمانده لشکر بالای تپه و نزدیک گردان ما بود،در درون خودم گفتم خدایا این یک فرمانده لشکر است واین طور گریه می کند،آن طرف ما هم عراقیها فرمانده دارند.
این کجا و آن کجا !
🔰به روایت رزمنده رضایی از خمینی شهر اصفهان
دوران دفاع مقدس
#شهید_احمد_کاظمی
خداوندا ...
با تمام وجود درك كردم
عشقِ واقعی تويی
و عشقِ شهادت بهترين راه ؛
برای دست يافتن به اين عشق ...
#شهید_احمد_کاظمی
فرمانده لشگر نجف اشرف
دوران دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه های جنگ نظامی ما اینجوری بودند
از بیت المال حفاظت میکردند...
رزمندگان جنگ اقتصادی اینجوری باشید❌
«بشنویم از گفته های شهید احمد کاظمی»
#شهید_احمد_کاظمی
#شهید_محمدرضا_علیخانی
کانال دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما اهل اینجا نیستیم...
#شهید_احمد_کاظمی