28.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌗 شب سخت و غم بار عملیات کربلای ۴ با توجه به آتش فراوان هوایی توپخانه ای و خمپاره ای و تیراندازی مستقیم به رزمندگان بی دفاع داخل آب توسط نیروهای دشمن که شب تاریک را با استفاده از خمپاره و منورهای زیاد توسط هواپیماهای اهدایی غرب و شرق و شیطان بزرگ مثل روز روشن کرده بود.
🔸با تعدادی از برادران غواص به ساحل جزیره ام الرصاص رسیدیم البته زبان و قلم قاصر از نوشتن آن شب پر حادثه هست بنده و دوستان مشغول پاکسازی سنگرها بودیم و حتی درگیری تن به تن هم داشتیم که من ترکش خوردم و افتادم دیگر قادر به حرکت نبودم بچه های گردان که چند نفر بیشتر نبودند سرتاسر خط جانانه دفاع می کردند مهدی استر آبادی عیسی حیدری رضا مؤذن...
🔹مهدی به من می گفت اصغر نگران نباش من تو یکی رو می برم نمی گذارم بمونی شب سردی بود ما هم خیس از درون آب بیرون آمده بودیم سردی هوا و رفتن خون از بدنم خیلی سردم شده بود شهید عیسی حیدری یک تیکه پلاستیک پیدا کرد و داد روی من شهید قضاوی روده هایش بیرون ریخته بود و از شدت درد فریاد می زد.
نزدیک صبح من رو دوتا امدادگر گذاشتن روی برانکارد و حرکت کردن مسیر لیز بود و امدادگرها زمین می خوردن و من پرت می شدم وسط نیزار مهدی هر بار میومد من رو چند متر به طرف اسکله قایقها میکشید می برد خلاصه آقا مهدی که همیشه می خندید نزدیکیهای ظهر بنده رو با مشقت فراون در قایق قرار داد اگر شهید مهدی استر آبادی نبود شاید بنده جزو همون غواصان دست بسته زنده به گور شده بودم.
(راوی: اصغر مهدوی)
#شهید_مهدی_پوراسترآبادی